• سه‌شنبه / ۷ اردیبهشت ۱۳۸۹ / ۱۷:۱۱
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 8902-04387
  • منبع : نمایندگی فارس

نشست «سعدي، خاك شيراز و بوي عشق» در دانشگاه حافظ اسلامي ندوشن: سعدي در نزد فارسي‌زبانان، «معلم اول» است

نشست «سعدي، خاك شيراز و بوي عشق» در دانشگاه حافظ 
اسلامي ندوشن: 
سعدي در نزد فارسي‌زبانان، «معلم اول» است

نشست «سعدي، خاك شيراز و بوي عشق» با بررسي كتاب شيرين بياني در دانشگاه حافظ شيراز برگزار شد.

به گزارش خبرنگار فرهنگ و ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در فارس، كوروش كمالي سروستاني در اين نشست با بررسي كتاب‌شناسي سعدي گفت: اگرچه در كتاب‌هاي مختلفي كه درباره سعدي در دهه‌هاي گذشته منتشر شده و نيز كتاب‌هاي تاريخ و ادبيات فارسي، بخش‌هايي به زندگي، دوران و آثار سعدي اختصاص يافته است؛ ولي كتاب «سعدي، خاك شيراز و بوي عشق» از نگاه شيرين بياني به عنوان يك تاريخ‌دانِ متخصص دوران مغول، براي اولين‌بار به گونه‌اي گسترده، به اين موضوع پرداخته است.

مدير مركز سعدي‌شناسي افزود: اين كتاب در سه بخش و 10 فصل سامان يافته و تاريخچه شيراز و زندگي سعدي و اوضاع اقتصادي و فرهنگي و اجتماعي روزگار او را مورد بررسي قرار داده است. مؤلف كتاب بر اين باور است كه قدمت شهر شيراز هفت‌هزار سال است، نكته‌اي كه تاكنون به آن پرداخته نشده و بايد در مورد آن تأمل كرد.

کمالي ادامه داد: علاوه بر اين، مؤلف، زندگي سعدي را در چهار مرحله تولد و نوجواني، جواني، ميان‌سالي و كهنسالي مورد تحليل قرار مي‌دهد و معتقد است كه شيخ اوحدالدين كرماني، شيخ شهاب‌الدين سهروردي، شيخ روزبهان بقلي شيرازي و فردوسي تأثير زيادي بر سعدي داشته‌اند.

او افزود: اگرچه تاريخ‌هاي مختلفي به عنوان سال تولد و مرگ سعدي در تذكره‌ها، مقالات و كتاب‌هاي گوناگون آمده؛ اما خانم بياني با تاريخ تولد 600 تا 606 هجري و تاريخ مرگ 694 هجري موافق است.

مدير مركز سعدي‌شناسي افزود: تاريخ‌نگاري زندگي شاعران كلاسيك ايران مي‌تواند درون‌متني يا فرامتني باشد و گاه نيز آميزه‌اي از هر دو. برآيند هر پژوهشي بستگي تام به نوع نگاه و استناد به منابع دارد و به همين دليل هيچ پژوهشي آخرين پژوهش نيست.

در ادامه، عبدالرسول خيرانديش با برشمردن ويژگي‌هاي كتاب «سعدي، خاك شيراز و بوي عشق» بر اين نكته تأكيد كرد كه استادي چون شيرين بياني با توجه به اشراف عميق به تاريخ دوران مغول كه قرن‌هاي هفتم و هشتم شيراز و ايران را دربرمي‌گيرد، توانسته نشان دهد كه در دوران حكومت ايلخانان با همه سختي‌ها و رنج‌ها و فراز و نشيب‌ها چگونه شاعري چون سعدي منادي حق‌مداري، اخلاق‌گرايي، عدالت‌محوري و كم‌آزاري مي‌شود و مي‌تواند در گلستان و بوستان دنيايي بيافريند كه تاكنون براي ما ملموس و دوست‌داشتني است.

او افزود: سعدي همچون فردوسي در دوران بحراني سوختن ريشه‌هاي فرهنگ با آتش مغول، بار ديگر به احياي اين ريشه‌ها پرداخت؛ ريشه‌هايي كه درختان برومندش امروز نيز سبز و ماندگارند.

ابوالقاسم فروزاني - استاد دانشگاه شيراز - نيز در ادامه اين نشست با بررسي انديشه و نگاه سعدي به جهان پيرامون و جهان درون، از او به عنوان مصلحي ياد كرد كه انديشه‌ها و آرمان‌شهرش در گلستان و بوستان تاكنون درخشنده است و افزود: شهر شيراز با داشتن مفاخري چون سعدي توانسته است جايگاه ويژه‌اي در تاريخ فرهنگي ايران زمين داشته باشد.

در ادامه، محمدعلي اسلامي ‌ندوشن با بررسي ويژگي‌هاي شهر شيراز، دو شاعر بزرگ آن سعدي و حافظ را مكمل هم دانست و گفت: در ميان گويندگان زبان فارسي، هيچ دو تني را نمي‌يابيم كه مانند سعدي و حافظ به هم نزديك و در عين حال متفاوت باشند. اين دو در يك شهر و در يك اقليم به فاصله كوتاهي به دنيا آمده و در جامعه و فرهنگ مشابهي زندگي كرده‌اند. تولّد حافظ بيست سالي بعد از مرگ سعدي و مرگش صد سالي پس از درگذشت اوست.

اين پژوهشگر افزود: در آغازِ شاعري خواجه بزرگ، خاطره سعدي هنوز زنده بوده و شايد بعضي از كساني كه او را از نزديك شناخته بودند، هنوز در قيد حيات به سر مي‌بردند. روشن بود كه شمس‌الدّين محمّد، شاعر نوخاسته بلندپرواز نمي‌توانست از جاذبه نفوذ چنين همشهري‌اي بركنار بماند كه هنوز خانه‌اش و اعتكاف‌گاهش برقرار بود و مزارش مورد بازديد انبوه مردم قرار مي‌گرفت و چه بسا كه خويشانش در گوشه و كنار شهر ديده مي‌شدند.

اسلامي ندوشن با بيان اين‌که شيوه غزل‌سرايي حافظ نيز با سعدي همان تشابه و تغاير را عرضه مي‌كند، تصريح کرد: از يك‌سو در هيچ خط و عبارتي نيست كه سرمشق او در برابرش نباشد و كمال مطلوب او رسيدن به همان ستيغي است كه شيخِ تيزپا آن را درنورديده بود. ما در ديوان ده‌ها نمونه بارز مي‌بينيم كه بوي و نشانه سعدي از آن‌ها مي‌آيد. در مجموع، براي من اين تصوّر هست كه اگر سعدي در شيراز سر بر نياورده بود، تكامل يافتن حافظ به گونه‌اي كه هست، ناممكن مي‌نمود.

او ادامه داد: با اين حال، از سوي ديگر، تباين نيز در ميان هست و از لحاظ شخصيّت، سعدي مردي است پرتحرّك، زودجوش و زبان‌آور، از طبايعي كه در اصطلاح روانشناسي مي‌گويند «برون‌گراي»؛ در حالي‌كه حافظ ساكن‌صفت، تودار، كم‌جوشش و خلاصه «درون‌گراي» است.

اسلامي ندوشن معتقد است: از لحاظ فكري حافظ بيش‌تر بر لايه زيرين انديشه ايراني حركت كرده است و سعدي بر لايه رويين و به عبارت ديگر حافظ مقدار زيادي ترجمان وجدان ناآگاه تاريخ ايران و سعدي ترجمان وجدان آگاه است؛ بنابراين در ميان اين دو همان نزديكي و دوري ديده مي‌شود كه ميان وجدان آگاه و ناآگاه و اين دو در مواردي به هم مي‌رسند و در مواردي فاصله مي‌گيرند. سبك گويندگي آنان نيز بر همان روال و به همان نسبت دور و نزديك مي‌شود.

او با بيان اين‌كه غزل‌هاي حافظ از غزل‌هاي سعدي غليظ‌تر و متنوّع‌تر است، گفت: از آن‌جا كه حافظ كتاب ديگري ننوشته، كلّ جهان‌بيني او در غزل گنجانده شده؛ ولي سعدي حرف‌هاي ديگرش را در بوستان و گلستان و قصايد بر قلم آورده است و در غزل عمدتاً به عشق‌ورزي ناب قناعت ورزيده و به طور كلّي حافظ چكيده‌گوست و گِرد تربيت عملي و نصيحت نمي‌گردد.

اگر گاهي اشاره‌اي در اين‌باره داشته باشد، در چند كلمه مي‌گويد و درمي‌گذرد؛ به طور مثال «ز هم‌صحبت بد جدايي جدايي» يا: «با دوستان مروّت با دشمنان مدارا»، زيرا سعدي داعيه اصلاح جامعه را دارد و حافظ در پي بيان ماهيّت جامعه است.

اين پژوهشگر ادبيات فارسي اضافه کرد: حافظ بدبين‌تر از آن است كه اميد به اصلاح مردم ببندد و از آن رو حتّا در ساعات خوش‌بيني، تنها پالايش و پيرايش درون‌فردي را آرزو مي‌كند. وسواس زندگي او صراحت و خلوص و در نتيجه دست يافتن به حقيقت است، دريدن پرده پندار.

او با اشاره به تشابه‌ها و تغايرها در شعرهاي اين دو شاعر بزرگ شيرازي خاطرنشان کرد: تشابه‌ها و تغايرها را كه سبك سنگين كنيم، سعدي و حافظ مكمّل يكديگر مي‌شوند و از توأمان آن دو آينه‌اي به دست مي‌آيد كه جامعه ايران فرسوده را مي‌توان در آن نگريست. بعيد مي‌نمايد كه در زبان ديگري بتوان دو كتابي يافت كه با اين دقّت و تماميّت يك دورانِ دراز سرگذشت قومي، در آن فشرده و ضبط شده باشد.

اسلامي‏ ندوشن ادامه داد: از اين‌رو در بررسي‌هايي كه از سعدي و حافظ بشود، حاصل كار تنها نقد و بازشناخت دو گوينده بزرگ نيست؛ بلكه افكندن روشني بر تاريخ ايران است؛ همان‌گونه كه شناخت آن دو نيز با كمك گرفتن از تاريخ ايران ميّسر مي‌شود.

او درباره تاريخ حيات حافظ و سعدي و شرايط آن دوران، گفت: اين دو نفر در يكي از سياه‌ترين دوره‌هاي تاريخ ايران يعني دوره مغول‌زده از يك شهر برخاستند،. پديد آمدن‌شان در ميان كشتار و انحطاط و ناايمني، هم مرموزيّت سير زمانه را مي‌نمايد و هم زايندگي و نبوغ ايراني را كه در هر حال مي‌تواند نخشكد؛ ولي دوره‌ مغول هر چند استثنا بود، چندان ناآشنا نبود. پيش از آن هجوم مهاجمان ديگر چون تُرك و غُز و امثال آن‌ها نوعي جريان شبه مغول ايجاد كرده بود و البتّه در كنار آن‌ها نزاع‌هاي فرقه‌يي هم متوقّف نمي‌شد، به طوري كه هيچ نسلي نبود كه جنگ و شهربندان و قحطي و عسرت نديده باشد.

ندوشن ادامه داد: با آن‌كه رويدادهاي عجيب و گاه توجيه‌ناپذيرِ تاريخ كمياب نيست، برخاستن اين دو از يك شهر، به فاصله‌اي اندك، خالي از غرابتي نمي‌تواند بود و اين عجيب‌تر مي‌نمايد چون بنگريم كه پيش از آنان از فارس و شيراز تقريباً هيچ گوينده صاحب‌نامي برنخاسته بود. البتّه دو استثنا كه خود تا حدّي وضع استثنايي دارند، در اين ميان هست؛ يكي حسين منصور حلّاج (مقتول 309هـ.ق.) از بيضا كه به عربي شعر مي‌گفت و ديگري روزبهان بقلي (522ـ606هـ.ق.) از فسا، معروف به شيخ شطّاح، كه در ادبيّات شطح مقام ممتازي دارد و حافظ را هم به او عطف توجّهي بوده است.

اين پژوهشگر درباره تاريخ ادبيات فارسي نيز اظهار کرد: ادب فارسي كه از خراسان بزرگ سر برآورد، از بخارا و سمرقند تا بلخ و توس و نيشابور، شمار عمده‌اي از بزرگان فكر و ادب ايران را در خود پرورد و پس از آن بخش‌هاي ديگر نيز بي‌نصيب نماندند و در اين ميان، فارس دير پا به عرصه نهاد، گرچه اين ديري سرانجام به بهترين نحو جبران شد. فارس به همراه خراسان، در ميان سرزمين‌هاي ايران از همه پرتاريخ‌تر بوده است.

او در ادامه گفت: اگر بناي تخت ‌جمشيد، در چند فرسخي شيراز، در نوع خود بي‌نظير است، دو كتاب سعدي و حافظ هم هرچند هم‌پايه‌هايي در جهان داشته باشند، واجد اختصاص‌هايي هستند كه مشابه‌شان را نمي‌توان يافت. اين اختصاص‌ها زاييده اختصاص‌هاي تاريخ ايران‌اند. با حركت پرپيچ و خمي كه اين تاريخ كرده و از تنگناها و پرتگاه‌هايي كه گذشته، بايد حيرت كنيم كه هنوز رمقي از آن باقي است.

به اعتقاد اسلامي‏ ندوشن، در آن‌چه مربوط به تاريخ ايران است، سعدي و حافظ بهره مشترك گرفته‌اند و مي‌شود گفت كه شيره آن را مكيده و نوش و تلخش هر دو را به صورت اثر بيرون داده‌اند. منتها برخورد آنان با تاريخ جا به جا متفاوت مي‌شود. چون دو رهرو راه انديشه‌اند كه پي در پي به هم مي‌رسند و از هم جدا مي‌شوند. من گمان دارم كه در نهايت، هر دو يك چيز مي‌خواهند که بيرون‌شدي از بن‌بست زندگي ايراني، يا كلّي‌تر بگوييم زندگي بشري است.

اسلامي با بيان اين‌که فارسي‌زبانان سعدي را معلم اول مي‏دانند، تصريح کرد: چنان‌كه مي‌دانيم سعدي طيّ 700 سال گذشته در نزد مردم فارسي‌زبان «معلّم اوّل» شناخته مي‌شده و از ميان سه بزرگ ديگر يعني فردوسي، مولوي و حافظ بيش‌تر از ديگران رايج و تأثيرگذار بوده است.

او ادامه داد: در مكتب‌خانه‌ها آموختن فارسي با گلستان و بوستان آغاز مي‌شده و اين آشنايي و انس تا آخر عمر ادامه مي‌يافت و زندگي نمونه و شايسته از روي نصايح او طرح‌ريزي و عشق‌ورزي از دريچه غزل‌هاي او نگريسته مي‌شد که به همين سبب يعني به سبب اين «عاميّت»، مهابتي را كه مثلاً فردوسي و مولوي به ذهن‌ها القا مي‌كردند، سعدي به آن درجه نمي‌رسيد.

به اعتقاد اسلامي‏ ندوشن، در واقع مردم او را به خود نزديك‌تر و با خود رايگان‌تر از آن مي‌ديدند كه بر همان مصطبه تفخيمش بنشانند و او را همنشين و هم‌زانوي خود مي‌ديدند. همان‌گونه كه در زندگي قدم‌هايش متحرّك بود، پس از مرگ نيز آثارش بر هر موضعي جاري مي‌گشت، مانند آب روان، سيّال و شفّاف.

او ادامه داد: سعدي داراي مجموعيّتي است كه هيچ گوينده ديگر در زبان فارسي به آن دست نيافته و اين، هم به او بزرگي بخشيده و هم قدري او را ارزان‌نماي نشان داده؛ زيرا بشر آسان‌تر مي‌تواند بر يك خط نظاره‌گر باشد تا بر چند خط و سعدي چندخطّي است. او در هيچ يك از مصاديق شناخته‌شده به طور كامل نمي‌گنجد: نه رند است و نه عارف؛ نه ديندار متعارف و نه بي‌دين؛ نه روحاني خالص و نه قانع به جسم؛ ولي گرايش به هر يك از آن‌ها مقداري در او هست، آميزه‌اي است از همه آن‌ها.

اسلامي‏ ندوشن با اشاره به وضعيت ادبيات معاصر فارسي نيز اظهار کرد: در 50 سال اخير كه آشنايي ايرانيان با آثار مغرب‌زمين بيش‌تر از گذشته بوده و توجّه به انسجام و استدلال فزوني گرفته و استنتاج‌هاي قاعده‌مند (فرمولي) بيش‌تر از استنباط‌هاي موضعي و موردي جواز قبول يافته، سعدي كم‌تر از گذشته تحسين بي‌چون و چرا به خود اختصاص داده و كم‌تر از هم‌پايه‌هايش چون فردوسي و مولوي و حافظ در معرض كنجكاوي و بحث بوده است.

او در ادامه گفت: من خود نيز شريك اين غفلت بوده‌ام؛ زيرا گرچه سعدي نخستين گوينده‌اي است كه از طريق او به لطف زبان فارسي و جاذبه شعر راه يافتم و بسيار به او مديونم، تا امروز كم‌تر توفيق يافته‌ام كه به اين موهبت، چنان‌كه بايد، اداي حق‌شناسي كرده باشم.

اين استاد دانشگاه افزود: ما چه سعدي را بپسنديم و چه نپسنديم، بايد اعتراف كنيم كه فردي اعجاب‌انگيز است. او نيز با همه تعادل فكر و روشني بيان، مي‌پيوندد به گروه رمزداراني چون مولوي و حافظ و پيش از آنان سنايي و عطّار و چرا نگوييم خيل عارفان ديگر كه چكيده نظر و سرگذشت آنان در تذكرة الاولياي عطّار آورده شده است.

به گزارش ايسنا، شيرين بياني هم در اين نشست گفت: سعدي شيرازي يكي از چهار سخن‌گوي كم‌نظير ايران در طول زندگي پربار نزديك به يك قرني خويش، چهار مرحله متمايز را تجربه كرده و گذرانيده است؛ در حالي‌كه اين چهار مرحله، چون دانه‌هاي گردنبندي درشت و درخشان به يك رشته مستحكم ولي ظريف، كشيده شده كه رشته زندگي وي را ساخته و پرداخته است.

او ادامه داد: هنگامي كه در هر يك از اين مراحل نظر مي‌افكنيم، درمي‌يابيم كه در عين چندگانگي، يگانگي و هماهنگي خاصي در بين آن‌ها وجود دارد و يا بهتر گفته شود، آن رشته پيوند دانه‌ها، حقيقت‌جويي، يافتن فلسفه و حكمت و زندگي و در نهايت راهبري خلق براي يك زندگي نيكو و شادكام و ساختنِ در حدّ امكان‌ يك «آرمان‌شهر» است كه بتواند توسعه‌اي جهاني يابد. همچنان‌كه پيش از او فردوسي و هم‌زمان با او مولانا جلال‌الدين چنين كرده‌اند.

بياني در ادامه با تشريح مراحل زندگي سعدي شيراز، به بازگشت او از سفر طولاني‌اش به شيراز اشاره و تصريح کرد: در زمانِ‌ بازگشت به شيراز، سعدي چهل و اندي ساله بوده كه اوج بلوغ جسمي و روحي يك انسان در اين سن است که او با ورود به اين بلوغ و با دستيابي به جهان‌بيني ژرف و وسيع، يافتن هرآن‌چه كه در جست‌وجويش بود و بازنگري در حال و كار خود و اين‌بار، سفر به درون خويشتن، به اين نتيجه رسيده است: كه گشودند از درونِ جان، درِ‌ تحقيق سعدي را و آن‌گاه در خود «رسالتي» مي‌يابد كه بايد آن‌را به انجام رساند و آن در حدّ توان، ساختن يك «آرمان‌شهر» است.

به اعتقاد اين استاد دانشگاه، به‌همين دليل سعدي در سوّمين مرحله از مراحل چهارگانه زندگي، ‌خود را «آموزگار» مي‌خواند و شغل، مقام و كار خويش را در اين كلمه خلاصه مي‌كند. ابتداي اين دوره، اوج شكوفايي شيرازِ عهد سلغري، از سويي و زندگي سعدي از سوي ديگر است. او مورد قبول حكومت و مردم قرار دارد و پس از آن‌كه مغولان از مركز، تبريز، بر حكومتِ فارس پنجه انداخته‌اند، مع‌هذا هنوز سلغريان بر منطقه احاطه دارند و اينك سعدي موعظه مي‌كند، پند مي‌هد.

او افزود: اين سوّمين مرحله، پربارترين مراحل زندگي اوست؛ زيرا به پختگي كامل رسيده، «گلستان» و «بوستان» را نگاشته و در خانه ـ خانقاه خود، در زير كهندز باستاني در گوشه‌اي دنج و زيبا كه خود آن را «بوستان» ناميده، سكنا گرفته و به ارشاد شاگردان و مريدانِ خود از هر گروه پرداخته است.

بياني گفت: سعدي با رسيدن به ‌قول خودش «دانايي» دريافته كه براي حصول به هدف خويش، يعني نيكبخت ساختن انسان‌ها، مي‌بايست با هر يك از آنان به طريقِ خاصِ خودِ وي روبه‌رو شود. «عوام و خواص» به معني عرفاني آن از يكديگر جدا هستند. «عوام»‌ را مي‌بايست از طريق شريعت و «خواص» را از راه طريقت ارشاد كرد و تحت تعليم و تربيت قرار داد. از اين‌روي روش تربيتي دوگانه خويش را پيش مي‌گيرد. از بين همه مشرب‌هاي عارفانه ـ‌ صوفيانه، «طريقت فتوّت»‌ را كه جنبه كردارگرايانه تصوّف و با طبيعت او سازگارتر است، برمي‌گزيند و به كار مي‌بندد. خود را «پيركهن» مي‌خواند و مي‌نويسد: «جوانمردا، از تو تا خداي يك قدم راهست. داني چه كني؟ خود را فراموش كن و با لطف او دست در آغوش كن».

اين استاد دانشگاه اضافه کرد: سعدي سرانجام با در پيش گرفتن راهي كه در نوجواني، پدرش پيش پاي وي نهاده و او مدّتي دراز تجربيّات ديگري را به آن افزوده بود و با احساس هميشگيِ وجود رسالتي در خود، براي ساختن «آرمان‌شهر»ي كه انسان‌ها در آن با آرامش و نيك‌بختي به‌سر برند، از همه مظاهر و مواهب آفريدگار سود مي‌جويد. همه غرايز، حواّس و نيروهاي مادّي و معنوي انسان ـ خليفة الله، يا بهتر گفته شود جسم و روح، هر دو را از سويي و «ابر و باد و مه و خورشيد و فلك» از سوي ديگر را به كار وامي‌دارد و تا حدّي گرايش‌هاي «وحدت وجودي» خود را نمايان مي‌سازد.

بياني ادامه داد: سعدي مردي «اهل نظر»‌ و يا بهتر گفته شود «مفتي اصحاب نظر» است. بهار را كه نمادي از يك زندگي نو، جوان، ‌زيبا، با طراوت و عطرآگين است، در همه مراحل زندگي، در فلسفه حيات خويش مي‌گنجاند و آن‌را از لابه‌لاي باغ‌ها، دشت‌ها، جويبارها، نسيم و نغمه بلبلانِ شيراز به بيرونش مي‌كشد. اين مرد بزرگ كه بايد او را «پيام‌آور بهار» و «شكفته‌گر طبيعت»‌ نيز ناميد، در كار آن ‌است تا بهشت را از آسمان به زير كشد؛ آن‌را در كتاب‌هايش جاي دهد تا مردمان، جاودانه بخوانندش و آنان نيز بهشتي شوند.

آخرين سخنران اين نشست، حسن امداد - نويسنده و پژوهشگر - بود كه بر نقش سعدي در فرهنگ اسلامي و ايراني تأكيد كرد و مكتب سعدي را داراي پيرواني دانست كه از قرن هفتم تاكنون به استقبال شعرهاي او رفته و يا غزل او را تضمين كرده‌اند.

او در اين‌باره افزود: بي‌ترديد، بدون سعدي، حافظ اين‌گونه نبود و حافظ وامدار سعدي است و شهر شيراز نيز وامدار شاعران بزرگي چون سعدي و حافظ است كه توانسته‌اند با آثار خود اين شهر را در اذهان ايران و جهانيان به جايگاهي برسانند كه امروز شهر شيراز با شعر و ادب پيوند خورده است.

انتهاي پيام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha