در پهنهي ايرانزمين هنوز مناطق زيادي وجود دارند که زيباييها و جاذبههاي آنها براي مردم شناختهشده نيست و عدهي کمي از جلوههاي طبيعي اين مناطق بهره ميبرند. خراسان رضوي که يکي از پرجاذبهترين جلوههاي مذهبي را دارد، بهدليل موقعيت جغرافيايياش چهرههاي گوناگوني را از زيباييهاي طبيعي در خود جا داده است.
به گزارش خبرنگار بخش گردشگري خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، آتشكدهي نيشابور، مجموعهي فرهنگي باغ ـ آرامگاه نادري، آرامگاه فردوسي، هارونيه، کهندژ شهر تاريخي تابران توس، روستاي كنگ ماسوله، امامزاده «محروق و ابراهيم»، بقاياي شهر كهن، تپهي «ترباباد»، تپههاي «شادياخ»، مزار «مهروا» يا مزار «شهمير»، محوطهي باستاني خسروآباد، دژ باستاني «بازه چنار»، بناي گنبد «كليدر»، «قلعه دختر دهنه حيدري»، قلعهي «دميرخان»، سردابهي «ماروسك»، بقعهي «قدمگاه» و «بانو بيبي شطيطه» از جمله جاذبهها و بناهاي تاريخي خراسان رضوي هستند که هرچند ظرفيت و پتانسيل فراواني براي جذب گردشگر دارند، اما هنوز بهطور كامل شناخته نشدهاند، ولي با تبليغ و معرفي بهتر اين مناطق، گردشگران به آنها سفر خواهند كرد.
آرامگاه نادري؛ به استناد نوشتههاي مورخان دورهي افشاري، نادرشاه در زمان حياتش دستور ساخت مقبرهاي را براي خود و خانوادهاش در كنار عمارت چهارباغ شاهي داده بود. اين آرامگاه در جريان ناآراميها و آشوبهاي سياسي آن دوران و پس از آن، به سمت ويراني رفت. بعدها در سال 1296 هجري شمسي در زمان حکومت «قوامالسطنه» بناي ديگري روي آرامگاه نادر ساخته شد که آن هم در معرض آسيب و خرابي قرار گرفت. بناي كنوني آرامگاه نادري با تلاش انجمن آثار ملي در سال 1335 هجري شمسي در باغي بنا نهاده شد. اين آرامگاه شامل فضاي محل مقبرهي نادر، دو تالار موزه و راهروهاي ارتباطي و بناهاي وابسته است. مقبرهي نادر تا حدي شبيه چادري است که نادر در آن زندگي ميکرد. در كنار مقبرهي نادر پايهاي براي نصب مجسمهي مفرغي نادر بنا شده است که بر فراز آن، مجسمهاي عظيم از نادرشاه سوار بر اسبي سرکش که سه سرباز از طوايف مختلف ايراني (فارس، ترک و لر) او را همراهي ميکنند، خودنمايي ميكند.
موزهي نادري؛ بهعنوان يکي از بخشهاي اين مجموعه، در سالن اصلي بناي آرامگاه نادر، تالاري با هدف معرفي آثار دورهي افشاريه ساخته شده است. از آثار با ارزش اين موزه ميتوان به دو قبضه شمشير متعلق به نادرشاه اشاره كرد که روي يکي عنوان «رکابي السلطان نادر شاه» حک شده و روي ديگري بيتي با مضمون «شاه شاهان نادر صاحب قرآن / هست سلطان بر سلاطين جهان» نقش بسته است.
آرامگاه حکيم ابوالقاسم فردوسي؛ آرامگاه اين حماسهسراي نامدار ايراني در شمال شهر تاريخي توس، منتهياليه بلوار پرديس واقع شده است و روستاهاي توس و اسلاميه در ضلعهاي شرقي و غربي آرامگاه قرار گرفتهاند. در مقدمهي شاهنامهي «بايسنقري» نخستين بنا بر مزار فردوسي به «ارسلان جاذب» که ممدوح فردوسي بوده، نسبت داده شده است، سپس به همت ملکالشعراي بهار و جمعي از فرهيختگان خراساني، آرامگاهي بر فراز مزار آرامگاه ايجاد شد.
توس؛ اين منطقه در شمال شرقي ايران در دشت کمپهنايي قرار دارد و از دو سو دو رشتهکوه «هزار مسجد» از شمال و «بينالود» در جنوب آن را دربر گرفته است. توس در تاريخ اسطورهيي ايران جايگاه ويژهاي دارد. برخي روايات اساطيري بناي اين منطقه را به «جمشيد» نسبت دادهاند، گفته شده است كه وقتي توس ساختهي «جم» ويران شد، «توس بن نوذر» به آباداني آن پرداخت و نام خود را بر آن گذاشت. در دوران هخامنشي، توس قلمرو «ساتراپي پارتها» بود و داريوش اول هخامنشي پدر خود (ويشتاسب) را حاکم ايالت خراسان کرد. با اين وجود تا زمان اشکانيان از واژهي «توس» بهعنوان سرزمين، خبري نيست، اما از زمان ورود اسکندر مقدوني به ايران، از ناحيهاي به نام «سوزيا» يا «سوتيسا» ياد شده است که برخي آن را با توس کنوني يکي دانستهاند. پس از ورود اسلام به ايران، شهر توس نخستينبار در قرن ششم هجري قرمي بهدست «غزها» ويران شد و پس از آن، سپاهيان مغول در سال 617 هجري قمري آن را با خاک يکسان کردند؛ اما پس از مدتي دوباره آباد شد و براي آخرينبار «ميرانشاه» (پسر تيمور) در سال 791 هجري قمري اين منطقه را لگدکوب سم اسبها کرد.
هارونيه؛ سالمترين اثر تاريخي باقيمانده از شهر تاريخي تابران توس «هارونيه» است که در ضلع غربي بلوار پرديس و به فاصلهي حدود 800 متري باغ ـ آرامگاه فردوسي واقع شده است. با توجه به شواهد تاريخي، اين مقبره يا خانقاه به اوايل قرن هشتم هجري قمري (دورهي ايلخاني) متعلق بوده است. ايوان عظيم ورودي بنا تزيينات مقرنس داشته که اکنون از بين رفته و شواهد کمي از آنها باقي مانده است. کاربري اين بنا مشخص نيست و در سفرنامهها از آن بهعنوان مسجد توس، آرامگاه و خانقاه غزالي و فردوسي ياد شده است؛ اما مشخصات معماري و تزيينات دورهي ساخت بنا هيچ ارتباطي با دورهي هارونالرشيد عباسي ندارد و فقط به سبب علاقهي عامهي مردم بهعنوان زندان يا سياهچال «هارون» از آن نام برده شده است. کهندژ شهر تاريخي تابران توس (ارگ و بناي مدور آجري)؛ کهندژ (بناي نظاميه و دفاعي) دربرگيرندهي مجموعه بناي حکومتي و مسکوني است که محل استقرار حکام و امراي شهر بوده است. کهندژ در شمال غربي شهر تاريخي تابران در فاصلهي 800 متري آرامگاه فردوسي واقع شده است. اين مجموعه از حصار، ورودي کهندژ، ارگ و ديگر بناهاي مربوط به حکومت تشکيل شده است. در کاوشهاي سالهاي 1381 تا 1383 ورودي کهندژ و بقاياي وروديهايي از سامانيان تا اوايل صفويه شناسايي شدند. اين بخشها در حملههاي مهاجمان بارها تخريب و بازسازي شد و توسعه يافت.
روستاي كنگ ماسولهي خراسان؛ اين روستاي تاريخي در دامنهي کوههاي بينالود و در قسمت جنوبي اين رشتهکوه، يکي از مناطق زيبايي است که بهدليل داشتن بافت قديمي، ارزشهاي تاريخي و فرهنگي زيادي دارد. اين روستا بهدليل نوع استقرار سکونتگاههاي آن روي کوهپايه، شبيه شهر ماسوله است و بهدليل داشتن بلنديهايي مورد توجه گردشگران و طبيعتدوستان است. قدمت اين روستا به پيش از اسلام ميرسد و گورستان قديمي، مسجد، تکيه و رباط شاهعباسي از تاريخ کهن آن حکايت دارند. اين روستا يکي از سکونتگاههايي است که با الهام گرفتن از طبيعت و با تسليم و ستيز با آن، در طول قرنها و براي رفع نياز مردم ايجاد شده است. بهدليل اينکه خانهها در اين منطقه بهصورت پلکاني ساخته شدهاند، به ماسولهي خراسان شهرت دارد. نحوهي استقرار خانهها با توجه به اقليم و جهت وزش باد و تابش خورشيد در راستاي شمال شرقي، جنوب غربي تعيين شده است که بيشترين بهرهگيري از انرژي و صرفهجويي در مصرف آن را درپي خواهد داشت.
امامزاده محروق و ابراهيم؛ محمد بن حسين (محروق) يکي از نوادگان علي بن حسين (ع) بود که بهدنبال قيامي که ضد خليفهي وقت (مأمون) صورت گرفت، کشته شد. بدن او را به آتش کشيدند و خاکستر آن را در محلهي تلاجرد، از محلههاي قديم شهر نيشابور، به خاک سپردند. به همين دليل، به محروق، بهمعني سوختهشده معروف است. آرامگاه او که در کنار آرامگاه عمر خيام است، در فهرست آثار ملي ثبت شده است. پس از کشته شدن او، علاقهمندان به خاندانش در دورهي سلجوقيان، بناي مناسبي را روي مقبرهاش ساختند که در حملهي مغول ويران شد. ساختمان كنوني در زمان «سلطان حسين بايقرا» بهدستور «امير کمالالدين» يکي از رجال معروف ايجاد شد.
بقاياي شهر كهن نيشابور؛ آنچه از نيشابور باستاني باقي مانده، منطقهاي است در حاشيهي جنوب شرقي شهر كنوني نيشابور كه از تپهها و محوطههاي گوناگون تاريخي تشكيل شده است. قسمت اعظم نيشابور قديم در دل خاك نهفته است و آثار باقيماندهي موجود به چند تپهي اصلي مانند تپهي تاكستان، تپهي آهنگران، تپهي آلب ارسلان، تپهي سبزپوشان، مدرسه، بازار، قنات يا قنات تپه و تپهي شادياخ كه در سطح اين منطقهي وسيع پراكنده شدهاند، محدود شده است.
تپهي ترباباد؛ در نزديكي نيشابور كنوني، دو تپه وجود دارند كه مدفن هنر و تمدن كهنسال اين شهر هستند. از اين تپهها در لفظ عوام با نامهاي تپهي «آلب ارسلان» و تپهي «سبزپوشان» ياد ميشود. اين محل در حقيقت مزار تمدني است كه ريشهاش به روزگار ساسانيان ميرسد.
تپههاي شادياخ؛ محوطهي شادياخ در غرب نيشابور كهن و جنوب شرقي نيشابور كنوني، در فاصلهي حدود سه كيلومتري شهر نيشابور واقع شده است. شادياخ تا اوايل قرن سوم هجري قمري باغي در غرب شهر كهن و خارج از آن قرار داشت. در سال 205 هجري قمري كه «عبدالله بن طاهر» شهر نيشابور را به پايتختي انتخاب كرد، بنا به درخواست اهالي، سپاهيان خود را از درون شهر، به باغ انتقال داد و عمارتي براي خود در آنجا ساخت. پس از آن، شادياخ دارالحكومه بود. در اواخر قرن هفتم هجري قمري كه نيشابور كهن متروك شد، مردم به محل امروزي كوچ كردند و شهر را در اين مكان ساختند.
مزار مهروا يا شهمير؛ در حاشيهي شرقي جادهي نيشابور ـ كاشمر به فاصلهي سه كيلومتر از جنوب شهر، دو بناي آجري تاريخي به فاصلهي كمي از هم قرار دارند كه به نامهاي مهروا (مهرآباد) و شهمير يا شادمهر معرفي شدهاند. مهروا ساختماني با طراحي كاملا اختصاصي است. پسوند «مهر» حاكي از پيوند اين سرزمين با آيين مهرپرستي در ايران باستان دارد. اين بنا با توجه به نظريهي انجمن آثار ملي، در نوع خود يكي از شاهكارهاي معماري بهشمار ميآيد كه به دورهي سلجوقيان تعلق دارد. گروهي كه اين نظريه را دارند، معتقدند كه بنا در اصل، اين بنا رصدخانه بوده است.
محوطه باستاني خسروآباد؛ اين محوطهي مهم باستاني در حدود 20 كيلومتر جادهي نيشابور ـ مشهد و در دهستان «اردوغش» از بخش «زبرخان» نيشابور قرار دارد. اين تپه از مهمترين محوطههاي دوران پيش از تاريخ در نيشابور است كه براساس سفالهاي جمعآوريشده از سطح آن، تنوع سفال از هزارهي چهارم پيش از ميلاد تا هزارهي اول پيش از ميلاد مسيح (ع) دارد.
دژ باستاني بازه چنار؛ اين دژ زيرزميني در تپهاي كنار يكي از روستاهاي بخش «زبرخان» ساخته شده است. ورودي اين دژ فعلا نامعلوم است و از طريق روزنهاي كه در بالاي تپه ايجاد شده، امكان ورود به داخل تونلهاي دژ امكانپذير است.
بناي گنبد كليدر؛ اين اثر تاريخي در داخل روستاي كليدر در بخش سرولايت نيشابور قرار دارد و بهصورت يك چهارطاقي زيباست كه ضلع شرقي آن جلوآمدگي بهصورت ايوان ورودي دارد. زير گنبد، دو سنگ قبر بزرگ وجود داشته كه يكي از آنها به موزهي نيشابور منتقل شده است. تاريخ يكي از سنگ قبرها، 902 هجري قمري و ديگري 913 هجري قمري است و هر دو تزيينات زيبايي دارند.
قلعه دختر دهنه حيدري؛ اين محوطهي باستاني در فاصلهي دو كيلومتري شمال شرقي روستاي «دهنه حيدري» قرار دارد. اين قلعه بين مردم منطقه به «تيز قلعه سي» يا «قلعه دختر» مشهور است. آثار يك حوض انبار روي دامنهي جنوب شرقي تپه ديده ميشود كه بر اثر ريزش كوه تخريب شده است. اين حوض و احتمالا حوضهاي ديگر، آب ساكنان قلعه را تأمين ميكرد. قدمت اين قلعه احتمالا به دورهي ساساني ميرسد و تا اواخر دورهي سلجوقي از آن استفاده ميشد و جنبهي دفاعي داشت. كوههاي اين منطقه از نظر زمينشناسي اهميت دارند. قلعهي دميرخان؛ اين قلعه به فاصله سه كيلومتري شمال شرق روستاي «ينگجه» در كنار جادهي شوسهي «ينگجه» به «عبدالله گيو» قرار دارد. اين قلعه اتاقهاي متعدد دارد و ظاهرا «در» اصلي آن در سمت غربي بوده است. احتمالا اين قلعه از دورهي تيموري به بعد مسكوني بوده است.
برج آسياب؛ اين برج بزرگ مدور با قدمتي حدود 400 سال در فاصلهي 1500 متري جنوب شرقي روستاي اسحاقآباد و بر كنارهي نهر آب خشكيدهاي، ساخته شده و از زيباترين برجهاي ديدهباني منطقه است. در كنار اين برج، ساختمان مخروبهي يك آسياب آبي قديمي نيز قرار دارد كه دليل نامگذاري برج نيز همين آسياب است.
سردابهي ماروسك؛ در كنار روستاي ماروسك سرولايت، تپهاي به وسعت بيش از 100 متر و ارتفاع 5 / 3 تا 4 متر قرار دارد كه روي آن، قبرستان قديمي روستا قرار دارد. داخل اين تپه، سردابهاي قرار دارد كه از دو اتاق به موازات يكديگر و يك راهرو تشكيل شده است. در اتاق غربي، تعداد زيادي اسكلت انساني بهصورت آشفته قرار دارد. قدمت اين سردابه به اواخر قرن هفتم هجري قمري و اوايل هشتم هجري قمري ميرسد.
بقعهي قدمگاه؛ اين بقعه از قرن يازدهم هجري قمري در مشهد و در ميان باغ بزرگي در روستاي قدمگاه قرار گرفته است. از کتيبهي آن بهنظر ميرسد اين بنا به امر شاهسليمان و در سال 1091 هجري قمري ساخته شده است. وجه تسميه آن به قدمگاه بهدليل وجود يک پارچه سنگ است که روي آن دو رد پاي بزرگ منسوب به جاي پاي حضرت رضا (ع) ديده ميشود. گنبد بزرگ کاشيشدهي قدمگاه که بر فراز بقعه قرار دارد، مزين به نردهکشي به اشکال لوزي سفيد و فيروزهيي است. در اطراف گنبد، کتيبهاي به خط ثلث بين بدنهي گنبد و پايهي آن نصب شده است. ساختمان اين بقعه شباهت زيادي به بناي «خواجه ربيع» دارد.
انتهاي پيام
نظرات