17شهریور در تحولاتی که به پیروزی انقلاب اسلامی منجرشد، دارای اهمیت زیادی بود، زیرا پس از اقدام خشونت آمیزحکومت علیه مردم معترض ، امید به هرگونه آشتی میان دولت و ملت از بین رفت و موقعیت میانهروهایی که به دنبال نوعی مصالحه و سازش بین انقلابیون و سلطنتطلبان بودند، تضعیف شد.
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، در روز ۱۳ شهریور سال 1357 راهپیمایی بزرگ عید فطر در تپههای قیطریه تهران، تبدیل به تظاهرات بر ضد حکومت شاهنشاهی شد. به دنبال این تظاهرات، ناآرامیهای دیگری نیز تا روز شانزدهم شهریور به وقوع پیوست.تظاهرات ۱۶ شهریور ماه در تهران با حضور بیش از نیم میلیون نفر انجام گرفت که بزرگترین گردهمایی انجامگرفته در ایران تا آن زمان بود. تظاهرکنندگان شعارهای شدیدی از قبیل «مرگ بر سلطنت پهلوی»، «شاه حرامزاده است» را سر دادند و برای اولین بار نیز معترضان خواستار تشکیل «جمهوری اسلامی» شدند.
همان شب، شاه برای آنکه کنترل امور را از دست ندهد، دولت را مجبور کرد تا در تهران و یازده شهر کرج، قم، تبریز، مشهد، اصفهان، شیراز، آبادان، اهواز، قزوین، جهرم و کازرون حکومت نظامی اعلام کند و فرماندهی نظامی پایتخت را نیز به اویسی سپرد و در نهایت نیز دستور بازداشت سنجابی، بازرگان، فروهر، معینیان، لاهیجی، بهآذین، متین دفتری و مقدم مراغهای را صادر کرد.
در واقع برگزاری موفقیتآمیز راهپیمایی عید فطر در روز ۱۳ شهریور، معترضان به حکومت پهلوی را به این فکر انداخت که روند راهپیماییها را ادامه دهند. شهید محلاتی در این ارتباط گفته است: «بعد از راهپیمایی عید فطر به این نتیجه رسیدیم که این کار باید با نظم و ترتیبی ادامه یابد، بنابراین جلسهای گرفتیم و از صبح تا غروب دور هم بودیم و تصمیم گرفتیم که روز پنجشنبه ۱۶ شهریور راهپیمایی کنیم. آیتالله بهشتی نیز در جامعه روحانیت استدلال کرد که بعد از راهپیمایی عید فطر حالا که مردم آمدند نباید در این حرکت مردمی فترت ایجاد شود، لذا از مردم برای راهپیمایی دعوت شد.»
حجتالاسلام عمید زنجانی هم درباره فضای حاکم بر تهران در روزهای منتهی به ۱۷ شهریور و چگونگی فراخوان این مراسم اشاره کرده است که «راهپیمایی روز ۱۷ شهریور توسط جامعه روحانیت اعلام نشده بود، آقای آقاشیخ یحیی نوری که آن زمان خانهاش در نزدیک میدان ژاله، یعنی میدان شهدای فعلی بود برای روز جمعه ۱۷شهریور راهپیمایی اعلام کرده بود. ایشان نیز در نهضت فعال بود، ولی به صورت انفرادی کار میکرد و در شورای جامعه روحانیت حضور نداشت.»
سردمداران رژیم از حرکت اعتراضی مردم در این ایام چنان به وحشت افتاده بودند که نیمههای شب 17 شهریور دولت اطلاعیهای تنظیم کرد که رادیو در اخبار صبحگاهی آن را قرائت کرد، اما اکثر مردماز آن بیخبر بودند؛ خصوصاً که آن روز جمعه بود و روزنامه صبح هم منتشر نمیشد. دولت در این اطلاعیه با اشاره به اطلاعیهی 15 شهریور که تظاهرات را در معابر عمومی ممنوع اعلام کرده بود و اشاره به راهپیمایی 16 شهریور اعلام کرد« تنها برای جلوگیریاز خونریزی تظاهرات غیرقانونی و ضدملی آنان تحمل شد.»
اینچنین بود که مردم از اولین ساعات ۱۷ شهریور در میدان ژاله تهران حضور یافتند. از همان دقایق اول معلوم شد که دستگاه امنیتی رژیم اقدام به کنترل کرده و تمام میدان را اشغال نموده است، اصلاً در میدان افراد عادی حضور نداشتند، بلکه افسرهایی که این نیروها را هدایت میکردند و همچنین هلیکوپترهایی که در آسمان آن حوالی مانور میدادند کاملاً صحنه را در کنترل داشتند. فرماندهان نظامی ابتدا چندبار با بلندگو از مردم خواستند که متفرق شوند و وقتی با بیتفاوتی مردم روبهرو شدند، به سوی آنان آتش گشودند. گلولهباران توسّط نظامیان، برای چند دقیقه بیشتر به طول نینجامید.
در پی وقوع حادثه ۱۷ شهریور، فرمانداری نظامی در اطلاعیه شماره ۴ خود ضمن متهم کردن مردم، اعلام کرد در واقعه ۱۷ شهریور ۵۸ نفر کشته و ۲۰۵ نفر مجروح شدهاند. دو روز بعد دادگستری اعلام کرد تعداد کشتهشدگان به ۹۵ نفر رسید.
با این حال برخی معتقد بودند که در این روز بیش از ۴۰۰۰ نفر کشته شدهاند و تعداد کسانی که تنها در میدان ژاله جان باختهاند ۵۰۰ نفر است. میشل فوکو فیلسوف فرانسوی که برای پوشش دادن وقایع انقلاب در یک روزنامه ایتالیایی به محل حوادث رفته بود، مدعی شد که ۴۰۰۰ تن در این روز هدف گلوله قرار گرفتهاند. همچنین پارسونز سفیر وقت انگلیس در تهران تعداد کشتهها را «صدها نفر» ذکر کرد.
سولیوان سفیر آمریکا نیز گزارش میکند که در میدان ژاله «بیش از دویست نفر از تظاهرکنندگان کشته شده بودند.»
خود شاه یک هفته بعد از هفده شهریور، در مصاحبه با خبرنگار مجله نیوزویک گفته بود: «فکر میکنم هفته پیش در موقعیت سختی قرار داشتیم و سقوط، خیلی نزدیک بود. مردم، کوچکترین توجهی به اخطارهای دولت نداشتند و این حقیقت را باید اعتراف کرد که آنها میتوانستند هر چیزی را که بخواهند، به دست آورند».
در حالیکه کارتر در یک تماس تلفنی با شاه، پشتیبانی آمریکا را از وی در اقداماتی که برای برقراری نظم به عمل میآورد تأیید کرد، امام خمینی ( ره) در اعلامیه ای که بلافاصله پس از این واقعه در نجف منتشر شد به حرکت مردم مشروعیت داد.امام خمینی در پیام به ملت ایران آرزو کردند که«ای کاش خمینی در میان شما بود و در کنار شما در جبهه دفاع برای خدای تعالی کشته میشد.امام خمینی بار دیگر از ارتش خواستند به مردم بپیوندند تا نام خود را در تاریخ که به سود ملت ایران به راه خود ادامه میدهد هر چه زودتر ثبتکنند. امام خمینی خطاب به علما فرمودند:«در این موقع حساس نه تنها باید استقامت کنید، بلکه روحیه عالی مقاومت جامعه را هر چه بیشتر تقویت کنید و هر چه بیشتر صفوف خود را برای مقابله با دشمن مردم ایران متشکلتر کنید.»
هفده شهریور 1357 جدایی میان ملت و حکومت را عمیق تر کرد و امکان هر نوع پیوستگی یا سازش را از بین برد. همچنین مبارزه مسالمت آمیز در چار چوب قانون اساسی به منظور احیای نظام مشروطه به شدت زیر سوال رفت و روحیه تندروی و افراط گرایی در میان طیف های گوناگون مبارز و مخالف فرا گیر شد و تلاش ها برای سرنگونی رژیم پهلوی به شکلی قهر آمیز و انقلابی مورد حمایت قرار گرفت چنان که زبیگنیو برژینسکی، مشاور وقت امنیت ملی آمریکا، دربارهٔ این رویداد گفت: «واقعه میدان ژاله چنان خونین و مرگبار بود که کشمکشهای گذشته میان دولت و مخالفان را از یاد برد. این واقعه، پایان شورشهای پراکنده و مقطعی و آغاز انقلاب واقعی بود.»
انتهای پیام
نظرات