• دوشنبه / ۶ شهریور ۱۳۹۶ / ۰۲:۲۴
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 96060502905
  • خبرنگار : 71573

فرشته احمدی:

انگار کلاس داستان‌نویسی، کلاس گل چینی است!

انگار کلاس داستان‌نویسی، کلاس گل چینی است!

فرشته احمدی با بیان این‌که کارگاه‌های داستان‌نویسی به تب نوشتن دامن می‌زند می‌گوید: به نظر می‌رسد نوعی بی‌اهمیتی دولتی پشت سر آن‌هاست؛ انگار کلاس داستان‌نویسی، کلاس گل‌ چینی است.

این داستان‌نویس در گفت‌وگو با ایسنا، درباره تب نوشتن و نویسنده شدن اظهار کرد: این اتفاق به خودی خود، اتفاق بدی نیست. می‌توان گفت تب نوشتن در مقایسه با بالا رفتنِ تبِ چیزهای دیگر مانند تب پول، مهاجرت و شهرت، تب سالم‌تری است، زیرا افراد درونیات خود را بیان می‌کنند.

او افزود: فضای مجازی مجالی به آدم‌ها داده است تا  خاطرات و افکار شخصی خود را در آن‌جا بنویسند و به اشتراک بگذارند. در واقع فضای مجازی به دفتر خاطرات برخی تبدیل شده است.  

احمدی با بیان این‌که برون‌گرایی شدیدی در جامعه باب شده است گفت: فضای مجازی  فرصتی است برای آزمودن برون‌گرایی افراد. از طرف دیگر واکنش‌هایی که از دیگران دریافت می‌کنند باعث ترغیب آن‌ها به نوشتن می‌شود. به نظرم جرات نظر دادن و ابراز وجود کردن نیز بیشتر شده است.

او خاطرنشان کرد: فکر می‌کنم این موضوع  یک تب جهانی است و نرم‌افزار این امکان را به افراد داده‌ است تا دیدگاه‌های‌شان را با دیگران به اشتراک بگذارند.

این نویسنده با تأکید بر این‌که تب نویسنده شدن و تب نوشتن دو بحث جداگانه هستند و نباید آن‌ها را  یکی دانست، اظهار کرد: هرکسی شروع به نوشتن می‌کند حتی در فضای مجازی  ذیل عنوان نویسنده تقسیم‌بندی می‌شود، اما بهتر است آن‌ها را از هم جدا کنیم. نویسنده‌هایی که در فضای مجازی خودی نشان می‌دهند، همان آدم‌هایی هستند که در گذشته در دفتر خاطرات‌شات یادداشت‌هایی می‌نوشتند و دیگران از وجودشان مطلع نبودند. تعداد این افراد که دفتر خاطرات‌شان را پیش روی ما باز می‌کنند خیلی زیاد شده است و عنوان «نویسنده» مناسب آن‌ها نیست.

او در ادامه بیان کرد: موضوع میل به نویسنده شدن و چاپ کردن کتاب، جدی است و با آن‌چه در فضای مجازی اتفاق می‌افتد، متفاوت است. همه دوست دارند کاری انجام دهند و به نظر می‌رسد نوشتن کار ساده‌ای است که هزینه و سرمایه  زیادی نیاز ندارد؛ به همین دلیل  وارد این عرصه می‌شوند و شروع به طبع‌آزمایی می‌کنند؛ اما مسئله مهم این است که چقدر نوشتن را جدی می‌گیرند و در این مسیر می‌مانند.

فرشته احمدی با بیان این‌که کسی که یک یا دو کتاب منتشر می‌کند نباید مورد قضاوت قرار گیرد، گفت: کسی که کتاب چاپ می‌کند حتما نویسنده نیست، باید بگذاریم مدتی بگذرد و فرد چند کتاب داشته باشد، منتقدان کارهایش را بخوانند و درباره آن‌ها بنویسند، برخی از کارها در طول زمان نشان ‌می‌دهند چه عیاری دارند. تازه آن زمان می‌توان عنوان نویسنده را برای فرد به کار برد.

او اظهار کرد: نویسنده‌های بسیاری به‌ویژه زن‌ها در یکی‌ دو دهه اخیر  وارد عرصه نویسندگی شده‌، یک کتاب منتشر کرده‌اند و دیگر خبری از آن‌ها نیست. به‌نظرم تا زمانی که نوشتن تداوم نداشته باشد، یکی‌ دو کتاب آن‌ها هم در حد همان دلنوشته باقی می‌ماند.

این نویسنده همچنین بیان کرد: فکر می‌کنم ما در حال سپری کردن سال‌های بد و سختی هستیم، بلبشویی از فکرها و حرف‌های سطحی از طرفی و اتفاقات عمیق‌تری از طرف دیگر دارد رخ می‌دهد و کسی چندان به آن‌ها توجه ندارد.  باید چند سالی بگذرد تا ببینیم چیزی از این بلبشو و آشوب بیرون می‌آید یا خیر،  چه‌کسانی در این عرصه  باقی می‌مانند و این فضای پر از تنش را تحمل می‌کنند.

او درباره این‌که چگونه می‌توان نویسندگانی را که در کتاب اول متوقف شده‌اند در مسیر درست قرار داد، گفت: چرا باید آن‌ها را در مسیر قرار بدهیم و نگه داریم؟ من  مخالف این موضوع هستم که کسی را به زور در مسیر نگه داریم. هنرمند واقعی کسی است که با تمام مخالفت‌ها و ممانعت‌ها، در مسیر باقی بماند؛ زیرا کسی باید این کار را انجام بدهد که  به آن نیاز دارد.

فرشته احمدی درباره این‌که چرا برخی کار نوشتن را ادامه نمی‌دهند نیز اظهار کرد: یکی از علت‌ها این است که پشتیبانی خوبی از ادبیات این مملکت نمی‌شود. کسی که شروع به نوشتن می‌کند، باید از ابتدا دندان این‌ را که از او حمایت شود بکند زیرا  نه حمایت مالی خاصی از او خواهد شد و نه درآمد خوبی خواهد داشت، بنابراین این مسیر پر از خار و خاشاک را باید به تنهایی طی کند. موفقیت‌ها در این عرصه کوتاه و زودگذر هستند،  بنابراین ترک کردن صحنه حتی برای نویسنده قدیمی‌تر چندان دور از ذهن نیست.

او خاطرنشان کرد: نبود حمایت و اعلام دائمی این‌که جامعه ما نیازی به این قشر ندارد دلیل اصلی متوقف شدن نویسندگان در یکی‌ دو کتاب است. جامعه با عکس‌العمل‌های خود می‌گوید که شما چیزی مانند تزئینات می‌مانید و نیاز چندانی به شما نیست.

این نویسنده درباره تأثیر کارگاه‌های نویسندگی برتب نوشتن نیز اظهار کرد: به نظرم کارگاه‌های محدودی کار خود را درست انجام می‌دهند و طبق استانداردهای دنیا کار می‌کنند. حجم زیادی از کارگاه‌ها این کار را اشتباه انجام می‌دهند و آسیب‌زا هستند. کارگاه‌هایی که در فرهنگسراها برگزار می‌شوند معمولا  استادان‌شان سن و سال کمی دارند و کتاب منتشر نکرده‌اند و یا یک کتاب منتشر کرده‌اند که  کسی اسم کتاب آن‌ها را نشنیده است و  منتقدی نقدی بر آن کتاب ننوشته است، این در حالی است که ۳۰ - ۴۰ شاگرد دارند و جلسات نقد و بررسی کتاب برگزار می‌کنند.


او در ادامه افزود:  با یک سرچ ساده می‌توان تعداد زیادی از این کارگاه‌های عجیب و غریب کوچک را پیدا کرد. برای من جای شگفتی دارد که چه کسی صلاحیت این استادان را تأیید کرده است. این کارگاه‌ها به تب نوشتن دامن می‌زنند و طوری برخورد می‌کنند که نوشتن  کار سهل و ساده‌ای است.

احمدی اظهار کرد: تب نوشتن  از ‌جاهایی ریشه می‌گیرد که پیدا کردن‌شان کار ساده‌ای است و به نظر می‌رسد نوعی بی‌اهمیتی دولتی پشت سر آن‌هاست. انگار کلاس داستان‌نویسی، کلاس گل‌ چینی است. این‌ها نشان‌دهنده جدی نگرفتن موضوع است.
 

او در پاسخ به این‌که چگونه می‌توان نارضایتی از میزان کتاب‌خوانی در جامعه و رغبت زیاد به نوشتن را کنار هم قرار داد، گفت:  نوشتن کار آسانی به نظر می‌رسد و از نظر دیگران در زمان کمتری می‌توان به آن پرداخت، اما خواندن یک‌ مسیر جدی  است. تعداد افراد کمی هستند که به شکل حرفه‌ای و به عنوان یک کار به خواندن نگاه می‌کنند. این موضوع مربوط به امروز و دیروز نیست. نبود توجه به کتاب خواندن مربوط به زمان دیرینه‌تری است و نسل به نسل ادامه پیدا کرده است.

این نویسنده تأکید کرد: نظام آموزش و پروش و خانواده به کتاب‌نخواندن دامن می‌زنند زیرا به نفع هیچ‌کدام نیست که دانش‌آموزان کتاب بخوانند، بنابراین برای آن تبلیغی نمی‌شود. آدم‌های محدودی که وارد این مسیر پرماجرا می‌شوند، کتاب‌ خواندن انتخاب شخصی‌شان بوده است و به سنت خانواده و آموزش و پرورش نگاه نکرده‌اند.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha
avatar
۱۳۹۶-۰۶-۰۶ ۱۱:۱۴

در مورد کارگاه ها باید گفت که میزان چاپ کتاب مدرس آن کلاس اصلا مهم نیست ،میزان نقد روی کتاب هایش هم علنا هیچ ارتباطی با فهم همان مدرس ندارد . کسانی با پشتوانه چاپ چندین کتاب و معروفیت و نقد های این ور و آن ور و... در زمان تدریس هیچ چیزی برای یاد دادن ندارند و فقط به سبیل تاباندن ، سیگار کشیدن ، لباس هنری پوشیدن و ریش و پشم گذاشتن و... بسنده می کنند(درفصل سرما البته شال گردن سه متری به گردن آویختن!) . تراژدی ماجرا آنجا شکل می گیرد که معلم ادبیات اول راهنمایی ما با آنکه نه کتابی داشت و نه معروف اطلاعاتش بیشتر بود و نقطه گریه آور این تراژدی زمانی است که جناب استاد (استاد!به نظرم این لفظ استاد خیلی ها را بدبخت و بیچاره کرده) به جای پرداختن به اصل ماجرا از خودش و کتاب هایش حرف می زند یا از خاطره اش با فلان هنرمند یا دیدار با فلان سیاستمدار یا برخورد با بهمان استاد دیگر! و ته همه اینها: چون فقط معروف بوده همین . نکته دیگر :مثال گل چینی کاملا اشتباه است،نویسندگی و گل چینی هر دو کار هستند چراجدایشان کنیم؟ همین فرق ها باعث می شود که احساس شود نویسندگی از ساخت گل چینی بهتر است. هر دو اگر بد کار شود به ابتذال کشیده می شود و اگر خوب که هیچ. خودمان بعضی شغل ها را بزرگ جلوه می دهیم و دیگران که در گل چنی وارد هستند به سراغ نوشتن می آیند چون اسم بهتری دارد . (گیرم که قصد شما تفاوت تکنیک هر دو با هم باشد که باز هم دلیل نمی شود) نمی دانم کسی اصلا اینها را می خواند؟حتی خود خبرنگار؟

avatar
۱۳۹۶-۰۶-۰۷ ۰۹:۵۱

به نظرم هر نویسنده ای لزوما نمی تواند مدرس خوبی برای داستان نویسی هم باشد. اما در هر حال، صرف زیاد شدن کارگاه های داستان نویسی و رویکرد به ادبیات و حتی انتخاب آن برای سلبریتی و جلوه گری به نظرم اتفاق مثبتی نیست اما بد هم نیست. به احتمال زیاد از دل سهل نویسان و سهونویسان، حتما نویسندگان قدری هم رخ خواهند نمود که البته در آخر با سد قدرتمند "سانسور" برمی خورند و ناچار از بایگانی آثارشان می شوند. مگر آنکه واقعا راهی برای خودسانسوری اصیل و دور زدن استادانه آن باشد. همانگونه که اساتیدی اعتقادی چنین دارند و من شخصا هرگز نمی توانم بپذیرم.