• سه‌شنبه / ۱۶ آبان ۱۳۹۶ / ۰۰:۲۹
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 96081509343
  • خبرنگار : 71573

موافقان و مخالفانِ ژانرنویسی

موافقان و مخالفانِ ژانرنویسی

ژانویسی در ادبیات ایران کمتر مورده توجه بوده؛ برخی آن را مفید دانسته و از آن دفاع می‌کنند، برخی هم آن را مضر می‌دانند و به این جریان خوشبین‌ نیستند.

به گزارش ایسنا، در ادبیات امروز دنیا ژانرهای مختلف رونق دارند و مثلا کتاب‌هایی در ژانرهای وحشت، علمی - تخیلی، پلیسی و ... فروش خوبی دارند و مخاطبان زیادی جذب می‌کنند. در گذشته ادبیات ایران، ژانر پلیسی و رمانس رونقی نسبی داشتند. اما سال‌هاست که توجه به ژانرنویسی کم‌رنگ است. اخیرا تعدادی از نویسنده‌ها هدف خود را بر احیای ژانرهای کمتر کارشده در کشورمان گذاشته و در این ژانرها شروع به نوشتن کرده‌اند. حال این بحث پیش می‌آید که اهمیت و ضرورت ژانرنویسی چیست، جایگاه آن در ادبیات ما چگونه است و آیا ژانرنویسی می‌تواند در بازار کتاب ظرفیت‌هایی ایجاد کند.

تعدادی از نویسندگان و مترجمان به این پرسش‌ها پاسخ داده‌ و دیدگاه خود را درباره ژانرنویسی بیان کرده‌اند.

منیرالدین بیروتی  داستان‌نویس در این‌باره می‌گوید: فکر می‌کنم ژانرنویسی نیز مانند چیزی‌های دیگری که در ادبیات مد می‌شود، مد شده است و ما هم که همیشه احساس می‌کنیم از قافله عقبیم می‌خواهیم بتازیم تا به آن قافله برسیم .ژانرنویسی در کشور ما از درون نجوشیده است زیرا  هیچ‌گاه منتقد و نقد قوی نداشته‌ایم تا از دل نوشته‌های‌مان اصولی بیرون بیاید؛ ما همیشه از اصول‌هایی که آماده بوده و دیگران استخراج کرده‌اند، استفاده کرده‌ایم که این خودجوش نیست.  ژانرنویسی در غرب از دلِ اجتماع‌شان بیرون آمده است، تمام مکاتب و ژانرها ضرورت اجتماعی پشت‌شان بوده و بدون ضرورت چیزی به وجود نیامده است.

مهشید میرمعزی  مترجم نیز  اظهار می‌کند: بحث و حرف و حدیث درباره ژانر  زیاد بوده است اما کسی تردیدی در وجود ژانر ندارد و بیشتر بر سر تعداد ژانرها بحث است. پرسیدن درباره ضرورت ژانرنویسی مانند این است که بگویی چه ضرورتی برای نوشتن وجود دارد. شما هرچیزی بنویسید در یکی از دسته‌بندی‌ها قرار می‌گیرد. چه شما آن را قبول داشته باشید و چه نداشته باشید، ژانرنویسی وجود دارد و حتما لازم است. به نظرم اگر ژانر مشخص باشد به خواننده برای انتخاب نوع کتاب برای مطالعه کمک می‌کند؛ در واقع ژانر به روشن شدن تکلیف خواننده کمک می‌کند.

محمد قاسم‌زاده داستان‌نویس درباره ژانرنویسی بیان می‌کند: ژانرنویسی در صورتی مضر است که نویسنده توسط موج به سمت آن برود و شناخت کاملی از ژانر نداشته باشد. امیدوارم ژانرنویسی به موج تبدیل نشود که هرکسی بخواهد بدون آگاهی سراغ آن برود و با این قضیه بازی کند.  ژانر باید متناسب با ذهنیت نویسنده باشد تا بتواند مثمرثمر واقع شود. ژانرنویسی نیازمند آگاهی عمیق است و نمی‌توان با ذهن خالی دنبال ژانر رفت.  هیچ ژانری نیست که ما به آن نیاز نداشته باشیم، اما زمینه برخی در ایران مهیا نیست. بین مردم و ژانرها فاصله وجود دارد، در حالی که تمام ژانرها در حوزه ادبیات عامه‌پسند قرار دارند. ما در ادبیات‌مان به تجربیات گسترده نیاز داریم. یکی از مسائلی که ادبیات ما از آن رنج می‌برد تجربیات محدود است و ژانرنویسی ما را با تجربیات جدید آشنا می‌کند.

امین فقیری داستان‌نویس نیز با بیان این‌که نوشتن در یک ژانر خاص کار بدی نیست،  می‌گوید: نویسنده باید توجه داشته باشد موضوعاتی را که به ذهنش می‌رسد و در آن ژانر قرار ندارد، کنار نگذارد. در واقع ژانر باعث نشود که فرد در یک چارچوب قرار بگیرد و کارهای دیگر را انجام ندهد که در این صورت ژانرنویسی لطفی ندارد. اگر نویسنده خود را به یک ژانر مقید کند به روح خود خیانت کرده است.

محمدجواد جزینی داستان‌نویس با بیان این‌که با تبلیغ و نشر گونه ادبی میانه‌ای ندارد و به آن خوشبین نیست،  می‌گوید: جنس طرح‌ کردن ژانر، تبلیغ کاسب‌کارانه روشنفکری است. گمان می‌کنم  طرح ژانر مانند بازارگرمی‌های تاجران برای اجناس‌شان است و این تلاش برای طرح ژانر نیت ادیبانه‌ای پشتش وجود ندارد و بیشتر تجارت و بیزینس‌مآبی است.   

عباس آگاهی مترجم نیز اظهار می‌کند: مقوله داستان و رمان در ادبیات ایران را نمی‌شود از دیدگاه داستان‌نویسی غربی مورد مطالعه قرار داد. از ۷۰ - ۸۰ سال پیش نویسندگان انگشت‌شماری به ارائه رمان، در تعریف فرنگی آن پرداخته‌اند و به رمان فارسی جایگاهی شایسته بخشیده‌اند. با این یادآوری جای شگفتی نیست که این نوع ادبی و به طریق اولا، زیرمجموعه‌های پلیسی آن، در کشور ما، هنوز کاملا  "جا" نیفتاده باشد، و به عنوان تولیدی ناچیز و تحقیرآمیز تلقی شود.  

 همچنین کاوه میرعباسی  مترجم و داستان‌نویس درباره ژانرنویسی بیان می‌کند: نویسنده برای نوشتن ژانر باید اصول و قواعد ژانر را که به مرور به کلیشه نه به معنای منفی آن تبدیل می‌شود، رعایت کند. نویسنده در وهله اول باید یک صنعت‌گر ادبی قابل باشد و در گام بعد خلاقیت خود را یک‌ گام جلو ببرد و بتواند چیزی را خلق کند که فقط منحصر به خود اوست. یکی از فواید ژانرنویسی این است که نویسنده صنعت‌گر می‌شود. تنوع ژانر می‌تواند عرصه ادبیات داستانی ما را گسترده‌تر کند و از تک‌بعدی بودن در ژانر بیرون آمده و به سمت ادبیات حرفه‌ای برویم. برای نوشتن هر ژانری نویسنده باید از دنیای روزمره خود فاصله بگیرد و دنیاهای تازه‌تری خلق کند. هرکدام از ژانرها  الزما قدمی است برای بیرون آمدن از روزمرگی و رفتن به دنیای خیال. اگر نویسندگان ما در ژانرنویسی موفق عمل کنند می‌توانند طیف مخاطبان ادبیات داستانی را به صورت چشم‌گیری گسترش دهند.

پدرام رضایی‌زاده داستان‌نویس درباره ژانرنویسی می‌گوید: اگر با ساده‌انگاری و نگاه کاسب‌کارانه به سمت ژانرنویسی نرویم قطعا می‌تواند به ادبیات ما کمک کند. توجه به مسئله ژانر در رمان، مهم و از بدیهیات است و فکر می‌کنم کمتر کسی با این مسئله مخالف باشد اما من به ژانرنویسی خوشبین نیستم. پیکره ادبیات داستانی ایران نحیف شده و  ژانرنویسی نمی‌تواند تأثیر آن‌چنانی بگذارد. اما به هر حال اگر آثاری که منتشر می‌شود کیفیت لازم را داشته باشد،  عاشقان هر ژانری به سمت آن می‌روند.  ژانرنویسی می‌تواند فتح بابی برای معرفی نویسنده‌های موفق و احتمالا سرمایه‌گذاری ناشران بر نویسنده‌های خاص باشد: البته پیش‌فرض ما این است که ژانر را بشناسیم و قواعد و اصول آن را بدانیم و به آن وفادار بمانیم.

منصور یاقوتی  داستان‌نویس با بیان این‌که ژانرنویسی ایرادی ندارد و نوعی ادبیات است، اظهار می‌کند:  نمی‌توانیم برای نوشتن در هر ژانری قاعده و قانون یا تابلو محدودیت و ورود ممنوع بگذاریم. ژانرنویسی مقدمه ادبیات جدی است و خواننده‌های جوان از همین کانال سمت ادبیات جدی می‌آیند، در واقع ژانرنویسی پلی‌ است برای رسیدن به ادبیات جدی. کتاب‌خوانی در کشور ما وضعیت اسفباری دارد و تیراژ کتاب‌ها پایین است. باید ببینیم چرا تیراژ کتاب این‌قدر پایین آمده است. شاید یکی از دلایل آن نظریاتی باشند که معلوم نیست از کجا می‌آیند و ژانری را نفی می‌کنند. دلیل دیگر آن نهاد ممیزی است که با سخت‌گیری بی‌اندازه‌ مجال شکوفایی را به ادبیات جدی نمی‌دهد.

سوسن طاقدیس نویسنده ادبیات کودک و نوجوان نیز درباره ایجاد ظرفیت در بازار کتاب، می‌گوید: ظرفیت در بازار کتاب به سادگی، آسانی و سرعت اتفاق نمی‌افتد زیرا مخاطب ایرانی از مطالعه کتاب‌هایی که مولف آن‌ها ایرانی است زده و نسبت به آن‌ها بی‌اعتماد شده است. تا اعتماد مخاطبان جلب شود زمان طولانی و کار درست‌ و حسابی می‌طلبد و فکر نمی‌کنم نویسنده‌های ما بتوانند چنین شکاف ژرفی را پر کنند و به جایی برسند که مخاطب را قانع کنند که آثار ایرانی نیز خوب، موثر، سرگرم‌کننده و جذاب هستند.  

علیرضا محمودی ایرانمهر داستان‌نویس با بیان این‌که نوشتن در ژانر مشخص  را مضر می‌داند، می‌گوید: احساس می‌کنم این عمل با روح ادبیات و آن‌چه از ادبیات می‌شناسیم، هماهنگ نیست.  ژانرنویسی نه تنها ضرورت ندارد بلکه مضر هم  هست. به تقسیم‌بندی ادبیات به ژانرها معتقد نیستم. اگر بخواهیم بر مبنای ژانر بنویسیم نوشتن کلیشه‌ای و به نقاشی‌ای تبدیل می‌شود که با شابلون کشیده شود. ژانر در  نقد و نوشتن در ادبیات ما جایگاهی ندارد.

اصغر نوری  مترجم نیز با بیان این‌که ژانرنویسی را جدی نگرفته‌ایم، بیان می‌کند: اگر جامعه ادبی ایران  ژانرها را به رسمیت بشناسد و نقد ادبی آن‌ها را جدی بگیرد در سال‌های آینده می‌توانیم در ژانرنویسی کتاب‌های بهتری ارئه دهیم. در گذشته، منتقدان کتاب‌هایی را که در ژانر تولید شده بود جدی نگرفته و به رسمیت نشناختند، نام عامه‌پسند بر روی آن‌ها گذاشتند و  این کتاب‌ها را  هیچ‌گاه نقد نکردند. این موضوع باعث شد کتاب‌ها در آن زمان  محک نخورند تا بهتر شوند. ژانرنویسی می‌تواند بر بازار کتاب تأثیر داشته باشد، زیرا موضوعات و مضامین کتاب‌های ژانر، همه‌گیرتر است و نسبت به ادبیات جدی و فرهیخته می‌تواند مخاطب بیشتری را جذب کند.

کیهان بهمنی مترجم با بیان این‌که زمینه‌های نوشتن در ژانرهای مختلف در کشورمان وجود ندارد، می‌گوید:  ما وقتی می‌توانیم بر ژانر خاصی سرمایه‌گذاری کنیم که مشکل کتاب‌خوانی در کشورمان حل شده باشد و زمانی ژانر می‌تواند زمینه مطالعه را فراهم کند که در سبد خرید خانواده‌ها جایی را برای کتاب تعریف کنیم یا این‌که کتابخانه‌های خود را توسعه بدهیم که مردم به خریدن کتاب نیاز نداشته باشند و با مراجعه به کتابخانه نیازهای خود را برآورده کنند. زمانی که بتوانیم بازار و عطش مطالعه را به وجود آوریم باید به تنوع در ادبیات فکر کنیم. این خیلی خوب است که در ادبیات تنوع ایجاد شود. البته این مسئله هم وجود دارد که الان گروه‌های خاصی هستند که تعیین می‌کنند چه کتاب‌هایی را بخوانید و چه کتاب‌هایی را نخوانید و بر اساس این گروه‌ها ژانرهای موجود رشد می‌کند و حالت یکنواختی پیش می‌آید که  گویا بیشتر نویسنده‌های ما برای جوایز ادبی می‌نویسند تا  اکثریت مردم.

ناتاشا امیری داستان‌نویس نیز با بیان این‌که با ژانرنویسی مخالف است می‌گوید: نوشتن بر مبنای ژانرِ خاص اشتباه و انحراف است. ژانر برای آشنایی و داشتن اطلاعات عمومی خوب است  و نمی‌توان براساس تئوری‌های از پیش تعیین‌شده چیزی نوشت. یا زمانی که کاری معروف می‌شود اگر بخواهید مانند آن بنویسید، کار تقلیدی است، ارزشی ندارد و نمی‌تواند در ادبیات جایگاهی داشته باشد. ژانر ادبی برای دسته‌بندی  می‌تواند مفید و کمک‌کننده باشد.

مهرداد مراد  نویسنده رمان‌های پلیسی هم اظهار می‌کند: گونه‌بندی در ادبیات امری ضروری است اما نکته‌ای که مورد غفلت قرار گرفته، این است که ژانر در ادبیات به رمان‌های مدرن تعلق نمی‌گیرد. رمان ژانر به آثار سنتی غیرکلاسیک گفته می‌شود که ارزش ادبی ندارند. خواننده‌های  انواع ژانر، به دنبال سخنان فلسفی و یا ارزش‌های ادبی نهفته در میان کلمات یا جملات داستانی نیستند.  رمان ژانر در همه دنیا مخاطب دارد و به جرأت می‌توان ادعا کرد که صنعت نشر را سرپا نگه داشته است (بدون استفاده از یارانه‌های دولتی و خریدهای سازمانی از ناشران). البته نمی‌توان گفت که با رواج رمان ژانر در ایران، ما هم بتوانیم به نقطه اوج فروش برسیم، چرا که تیراژ پایین کتاب‌های ایرانی معلول مشکلاتی بسیاری است که وجود نداشتن ژانر جذاب فقط یکی از آن‌هاست. در عین حال، ژانرنویسی مد نشده است، مضر نیست و قصد عوام‌فریبی هم ندارد.  

گزارش: ندا ولی‌پور، خبرنگار ایسنا

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha