/گزارش/

نگاه چین و روسیه به ذخایر معدنی افغانستان

"طبیعت از خلاء متنفر است"؛ این یک جمله آشنا در علم است. معنی آن این است که فضاهای خالی غیر طبیعی هستند زیرا بر خلاف قوانین فیزیک هستند. این جمله را می توان به همین شکل نسبت به افغانستان نیز به کار برد ، جایی که پایان یک جنگ ۲۰ ساله با آمریکا منجر به خلأ قدرت شده است و قدرت یا قدرتهای جهانی دیگری مشتاق به پر کردنش هستند.

به گزارش ایسنا، به نقل از پایگاه اویل پرایس، همچنان که طالبان مجددا دولت را در کشوری شناخته شده از بابت پناه دادن به القاعده، گروه تروریستی مسئول طراحی و اجرای حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ در آمریکا، در دست می گیرد، همسایگان این کشور نیز مترصد بهره برداری هستند.

فئودور لوکیانوف، یک کارشناس ارشد سیاست خارجی روسیه و رئیس شورای سیاست دفاعی و خارجی در مسکو اظهار کرد: روسیه به وضوع علاقمند به ثبیت وضعیت در افغانستان تحت یک حاکمیت با ثبات است. برای مسکو چندان مهم نیست چه کسی در کابل مسئول باشد.

همچنین چین هم شاهد فرصتی برای بهره بردن از پروژه های پرسود نفت و گاز و معدن که تا کنون به سبب نگرانی‌های امنیتی، فقدان زیرساخت و مسائل فنی به تعویق افتاده یا با مشکل مواجه شده بودند، است. بر اساس گزارشها این کشور دارای ذخایر معدنی به ارزش یک تریلیون دلار شامل ذخایر، مس، آهن، لیتیوم و عناصر کمیاب است.

پکن اخیرا اعلام کرد یک کمک اضطراری ۳۱ میلیون دلاری شامل مواد غذایی و سه میلیون دوز واکسن کووید-۱۹ به طالبان ارائه می‌کند.

کشورهای همسایه افغانستان نگران هستند خروج نیروهای آمریکایی از این کشور باعث ایجاد آشوب در منطقه و کشاندن آنها به امور داخلی افغانستان شود.به عبارت دیگر آنها نگران هستند بار دیگر تروریسم تحت حفاظت طالبان مجددا پرورانده شود.

چین نگران ورود افراطگران به منطقه سینکیانگ در غرب خاکش، جایی که در آن دولت اقدام به دستگیر کردن صدها هزار اویغور و دیگر اقلیت‌های قومی مسلمان کرد، است. پکن از طالبان خواسته روابطش را با گروه‌های تروریستی قطع کند.

چین خواستار ثبات منطقه‌ای است در حالی که در سال ۲۰۰۹ بالغ بر ۱۴۰ تن در درگیری‌های بین اویغورهای مسلمان و اعضای قومیت هان در سینکیانگ چین کشته و صدها تن دیگر زخمی شدند. پکن از این حادثه به عنوان توجیهی برای سرکوب اقلیت مسلمان خود استفاده کرد اما در عین حال چشم طمع به دارایی معدنی افغانستان که به رغم سرتیترهای اخیر، ممکن است آن غنای تبلیغ شده را نداشته باشند، دارد.

یک سرهنگ ارشد خدمت کرده در سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۲۰ در ارتش آزادیبخش خلق چین که مقاله‌ای را در نیویورک تایمز نوشته گفت: با خروج آمریکا پکن می‌تواند چیزی را که کابل بیشتر از همه نیاز دارد پیشنهاد دهد: بی طرفی سیاسی و سرمایه گذاری اقتصادی. افغانستان به نوبه خود چیزی که برای چین بیشترین ارزش را دارد، در اختیار دارد : فرصتهایی در زمینه زیرساخت و ایجاد صنعت – حوزه هایی که قابلیتهای چین در آنها را می‌تواند بلامنازع دانست  - به علاوه دسترسی به یک تریلیون دلار ذخایر معدنی دست نخورده.

به خاطر بیاورید که چین فعالانه در حال تبلیغ ابتکار عمل کمربند و جاده خود – یک برنامه ۹۰۰ میلیارد دلاری برای باز کردن کانالها بین چین و همسایگانش از طریق سرمایه گذاری در زیرساخت – است.

بخش "کمربند" این ابتکار عمل که در سال ۲۰۱۳ از سوی شی جینپینگ، رئیس جمهور چین معرفی شد، اشاره به شبکه‌ای از مسیرهای جاده‌ای و ریلی و خط لوله‌های گاز طبیعی طراحی شده برای پیوندهای زمینی اوراسیایی عمده دارد از جمله محورهای چین – مغولستان-روسیه، چین آسیای مرکزی-آسیای غربی، چین –شبه جزیره هندوچین، چین- پاکستان، بنگلادش-چین-هند-میانمار. این مسیرها از حوزه "شی آن" در مرکز چین تا آسیای مرکزی امتداد یافته و تا مسکو، روتردام و ونیز می روند.

بخش "جاده" این ابتکار عمل یک شبکه از بنادر و دیگر پروژه‌های زیرساختی ساحلی از سمت جنوب و جنوب شرق آسیا به سمت شرق آفریقا و شمال دریای مدیترانه است.

یک کارشناس ژئوپلتیکی آسیا گفت، هر چند پروژه کمربند و جاده برخی اهداف اقتصادی را برای چین از جمله توسعه زنجیره‌های تامین، دسترسی به نیروی کار خارجی و جلوگیری از کم کاری شرکتها به هنگام کمبود پروژه‌های زیرساختی داخلی ارضا می‌کند هدف کلی آن نفوذ منطقه‌ای است.

نتیجه این رویکرد طبق گفته یک ناظر "دیپلماسی تله بدهی" است که در جریانش برخی کشورها با تلی از بدهی‌های غیرقابل تحمل به چین مواجه می‌شوند.

ایده چین این است که شرکتهای تحت مالکیت دولت چین زیرساختهایی که کشورهای شرکت کننده برایش پول می دهند را بسازند. به آنهایی که استطاعت پرداخت پولش را نداشته باشند که شامل اکثرشان می شود، وامهای کم هزینه و اعتبار پیشنهاد می شود.

در بافت ابتکار عمل کمربند و جاده چین، افغانستان ارزش راهبردی و اقتصادی بسیاری دارد. در حالی که سرمایه گذاران غربی حالا با بازگشت طالبان به قدرت در افغانستان از این کشور رویگردان می شوند، رهبران چین در پکن به نوشته بلومبرگ، شاهد فرصتی برای سرمایه گذاری در بخش معدنی این کشور هستند که بعدا می تواند به بخش زیرساختهای تامین شده از سوی چین که شامل پروژه های حدودا ۶۰ میلیارد دلاری در کشور همسایه یعنی پاکستان می شود، ملحق شود.

باید متذکر شد که چین تا کنون به بخش معدنی افغانستان ورود پیدا کرده است. در سال ۲۰۰۷ شرکت متالوژی چین برنده مناقصه سه میلیارد دلاری برای توسعه بزرگترین معدن مس افغانستان در نزدیکی کابل با برآورد ذخیره شش میلیون تن شد.

با این حال این پروژه هنوز به مرحله تولید نرسیده است و به سبب تاخیرهای ناشی از نگرانی‌های امنیتی و همچنین کشف اشیای تاریخی هنوز برای آن دسترسی ریلی یا نیروگاه ایجاد نشده است.

انتهای پیام

  • یکشنبه/ ۲۸ شهریور ۱۴۰۰ / ۱۲:۴۶
  • دسته‌بندی: گزارش و تحلیل
  • کد خبر: 00061771055
  • خبرنگار : 71415