آقای ضرغامی بخواند /۱۷

عودلاجان را نیمه جان رها نکنید!/۲

عودلاجان، محله‌ی عیان‌نشینی که روزی افراد نام‌داری همچون آیت‌الله مدرس را به خود دیده و بخشی از هویت تهران را شکل می‌هد، روزگاری است که دیگر جایگاه ارزشمندی ندارد و با وعده حفظ و بازسازی آن به شرط حفظ بافت تاریخی‌اش به دل کوچه‌ها و بناهای تاریخی و قدیمی‌اش چنگ می‌زنند تا آن را مدرن و خاطرات تهران را مخدوش کنند.

در سلسله گزارش‌های گذشته به اهمیت حفظ و صیانت از میراث فرهنگی و همچنین آثار و بناهای تاریخی که مورد بی‌مهری متولیان قرار گرفته‌اند، تا جایی‌که برخی از آن‌ها به ورطه نابودی کشیده شدند، اشاره کردیم. همانطور که گفته شد ایران با پیشینه تاریخی و فرهنگی غنی از موارث فرهنگی غنی نیز بهره‌مند است و یکی از دغدغه‌های امروز نگهداری درست از این آثار است که مانند شناسنامه یک ملت و بیانگر فرهنگ و خاطرات گذشته ایران هستند. 

در گزارش‌ قبل به بررسی «عودلاجان» (اودلاجان) یکی از قدیمی‌ترین محله‌های تهران پرداختیم، محله‌ای که از دل آن افردا نام‌داری بیرون آمدند؛ از آن محله‌های قدیمی با باغات و خانه‌های باشکوه بسیار که خانه مدرس، باغ ملک‌الشعرا، کاخ گلستان و عمارت مسعودیه در این منطقه جای گرفته‌اند. 

محله «عودلاجان» به‌عنوان یکی از پنج محله تاریخی تهران، با توجه به نزدیکی به ارگ سلطنتی، سابقه طولانی در اسکان دادن اعیان و اشراف و صاحبان مناصب در ادوار مختلف تاریخ دارد. مجاورت این محله با بازار نیز از مهم‌ترین دلایل حضور اقوام و قومیت‌های مختلف اعم از یهودیان، اعراب و… در این محله بوده است. ساکنان این محله در قدیم بیشتر کلیمی بوده‌اند و زرتشتیانی نیز در این محله سکونت داشتند. همچنین برخی از مشاهیر تاریخ معاصر ایران مانند خاندان قوام الدوله، خاندان مستوفی، نصیرالدوله بدر و سید حسن مدرس نماینده مجلس شورای ملی در «عودلاجان» ساکن بودند.

«عودلاجان» از جنوب به میدان مولوی، از شمال به خیابان امیرکبیر و سرچشمه، از غرب به شمس‌العماره و ضلع شرقی آن به امامزاده یحیی محدود می‌شود و هم‌اکنون محله‌های پامنار، ناصرخسرو و امام زاده یحیی را در برگرفته است. گذر باغ نظام‌الدوله، گذر در حمام نواب، گذر شتر گلو، گذر مسجد حوض، گذر در مدرسه و کوچه‌های نظام العلما، سردار، سپهدار، شاه بیاتی، معین‌الملک، حاجی علی، آقا موسی تاجر، میرزا آقاجان، خدابنده‌لو، حاجی آقا بابا، آقا محمد محمود، سهراب‌خان، نقاره‌چی‌ها، هادی خان و محمدخان امیر تومان از جمله گذرها و کوچه‌های عودلاجان هستند.

اما این محله قدیمی تهران که هویت و شناسنامه آن است و خاطرات تهران قدیم  را یدک می‌کشد، امروز رنگ و بوی دیگری دارد؛ رنگ پریده است و دیگر بوی زندگی نمی‌دهد. محله‌ای که روزی عیان‌نشین بوده، امروز تبدیل به انباری برای بازار شده و برخی خانه‌های قدیمی و فاقد مالک آن جایگاه معتادان و افراد خطرناک شده است. در طول دو دهه اخیر تنها اقدام موثر که برای «عودلاجان» انجام داده‌اند، ثبت ملی  این محله ۱۴۰ هکتاری بوده و حتی مصوبه ۱۵ فروردین‌ماه ۱۳۹۰ شورای فنی اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری استان تهران که در گزارش قبل به آن اشاره کرده‌ایم، هم دردی از دردهای این بافت تاریخی دوا نمی‌کند. 

قدم به قدم در کوچه‌های باریک و دراز «عودلاجان» بناها و خانه‌های تاریخی است که خیلی از آن‌ها به ثبت ملی نرسیده‌اند و آن‌هایی هم که به ثبت ملی رسیدند، در حفظ و نگهداری‌شان ناکام ماندند. در این گزارش به بررسی وضعیت برخی از بناهای تاریخی که در منطقه «عودلاجان» می‌پردازیم. 

تخریب خانه‌های تاریخی و بافت قدیمی «عودلاجان» 

*تعرض به «عودلاجان» فقط خدشه‌دار کردن حریم بصری آن نبود، بسیاری از آثار تاریخی این محله و کنیسه‌های یهودیان را تخریب کردند و در توجیه این کار برخی از آن‌ها را فاقد قدمت و ارزش تاریخی می‌خواندند.

فروردین سال ۸۷  فیروز دولت‌آبادی - معاون میراث فرهنگی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری - درباره تخریب تعدادی از کنیسه‌های یهودیان در محدوده‌ی تاریخی عودلاجان می‌گوید: تصور من این است که رفتارهای حفاظتی ما نسبت به بناهای مقدس و تاریخی ادیان مختلف، درگیر تنگ‌نظری نبوده و از موضع تبعیض بین ادیان نگاه نشده است. عمدی در تخریب کنیسه‌ها وجود داشته باشد، بلکه در راستای حرکاتی که با دیگر بناهای تاریخی صورت می‌گیرند، به احتمال زیاد آن‌ها نیز تخریب شده‌اند. با اطمینان می‌گویم که ما با هیچ تخریبی مصالحه نمی‌کنیم و در حد توان از این اتفاق‌ها جلوگیری می‌کنیم. شاید به دلایلی، جدیت بیشتری درباره‌ تخریب مکان‌های تاریخی اقلیت‌ها داشته باشیم و اگر چیزی از کنیسه‌ها مانده باشد، تلاش می‌شود که در الگوی جدید عودلاجان که با مشارکت شهرداری درحال بازسازی است، این خاطره‌ها را بتوانیم زنده کنیم.

از طرفی در همان روزها شهردار منطقه‌ ۱۲ تهران که اعلام می‌کند که بخش شمالی عودلاجان مسکونی است و خراب می‌شود.

دولت ‌آبادی هم درباره‌ این صحبت‌ها  اظهار می‌کند: وقتی بافتی تاریخی به ثبت می‌رسد، منظور این نیست که تک تک عناصر ثبت می‌شوند، تخریب بخش‌های مسکونی به‌نظر سازمان میراث فرهنگی  و گردشگری بستگی دارد و نگاه سازمان این‌گونه است که بافت‌های شهری باید بافت‌های زنده‌ای باشند که زندگی در آن‌ها جریان دارد که این جریان، ناچار تغییراتی را در بافت‌ها ایجاد می‌کند، پس باید بپذیریم که بناهای فرسوده باید تخریب و نوسازی شوند.

معاون میراث فرهنگی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری حد این تخریب‌ها را تا اندازه‌ای دانست که هویت عمومی بافت مخدوش نشود و آن هویت پس از مطالعات عمومی بافت، قابل حفاظت باشد.

مهدی معمارزاده - مسؤول دفتر فنی سازمان میراث فرهنگی و ‌گردشگری استان تهران - نیز درباره تخریب‌های انجام شده در بافت «عودلاجان» بیان می‌کند: عودلاجان در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده، ولی هنوز مشکل آن حل نشده است.  در محدوده‌های تاریخی مانند عودلاجان و بازار، کل بافت ثبت شده و بسیار به‌  ندرت تک ‌بنایی در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است، چون رویکرد سازمان به حفظ کلیت بافت به‌عنوان یک مجموعه‌ تاریخی است و این مشکلی است که ما در «عودلاجان» با آن روبه‌رو هستیم.

از متروکه شدن تا فروش و کلنگ زدن بر جان مدرسه‌ای ۲۰۰ ساله در عودلاجان

مدرسه «حافظ» با قدمتی ۲۰۰ ساله از قبل از شکل‌گیری بازار فعلی تهران در این منطقه تاسیس شد. بعد از پیروزی انقلاب این مدرسه در تملک سازمان اوقاف و امور خیریه قرار گرفته؛ ولی برای آموزش به وزارت آموزش و پرورش اجاره داده شد و تا اواخر سال ۷۷ پذیرای دانش‌آموزان مشتاق علم‌آموزی بود تا اینکه در این سال آموزش و پرورش به یک باره مدرسه را تخلیه و به حال خود رها کرد؛ این روند تا انتهای سال ۸۲ نیز ادامه یافت تا اینکه کسبه بازار متوجه فروش این مدرسه در ابتدای سال‌ ۸۳ شدند.

گویا، خریدار مدرسه فرد بساز و بفروشی بوده که تصمیم به ساخت مجتمع تجاری بزرگی در قلب بازار تهران گرفته و به گفته کسبه محل، تصمیم به متمرکز کردن فروش لوازم صوتی و تصویری در طبقات این برج پنج طبقه داشته است. حتی برای جلب نظر کسبه قماش فروش و انجمن اسلامی اصناف و بازار پیشنهاداتی مبنی بر ساخت درمانگاه و اورژانس و توسعه فضای مسجد ارایه کرده است که با مخالفت شدید انجمن اسلامی، اتحادیه بنکداران و کسبه بازار روبرو شده است.

محمدصادق مشایخ - رییس اتحادیه بنکداران پارچه تهران ـ در واکنش به فروش «مدرسه حافظ» در آذر سال ۸۳ به ایسنا می‌گوید: فروش مدرسه‌ای با متراژ هفت هزار مترمربع آن هم به قیمت شش میلیارد تومان جای بسی شگفتی است. بر اساس شنیده‌ها این مدرسه از دیرباز تحت تملک سازمان اوقاف و امور خیریه بوده است؛ ولی تا اواخر دهه ۷۰ به وزارت آموزش و پرورش اجاره داده شده بود و در حالی که بنا به علل نامعلوم بلااستفاده رها شده بود، در اوایل سال جاری از فروش آن به یک بساز و بفروش با خبر شدم که او نیز در صدد تغییر کاربری زمین مدرسه برآمده‌ بود. با مطلع کردن رییس شورای شهر از موضوع، طی نامه‌ای به شهردار تهران خواستار ممانعت از صدور هرگونه تغییری در اسناد این مدرسه شد؛ احمدی‌نژاد نیز در دستوری به شهردار منطقه ۱۲ دستور اکید مبنی بر جلوگیری از هرگونه تغییر کاربری در اسناد این دبیرستان را داد.

مشایخ با تغییر کاربری دبیرستان حافظ از آموزشی به تجاری مخالفت می‌کند و توضیح می‌دهد: معتقدیم تبدیل این مدرسه به دانشگاه نساجی بهترین استفاده از این فضاست؛ چراکه در محدوده بازار، علم و صنعت از نزدیک در تعامل با یکدیگر قرار خواهند گرفت. در حال حاضر در بازار تهران در حدود پنج هزار فروشنده پارچه وجود دارد که اکثرا به فروش پارچه‌های خارجی مشغولند؛ این تعداد فروشنده به علت آزادی واردات، مقادیر عظیمی ارز از کشور خارج کرده و مشکلات عدیده‌ای در تردد داخلی و ترافیک اطراف بازار ایجاد کرده‌؛ ضمن اینکه با خروج حجم عظیم سرمایه‌ از گردونه تولید، صنعت نساجی نیز در آستانه نابودی قرار گرفته است. با این حال، تبدیل محوطه این مرکز آموزشی به تجاری و احداث برج تجاری در آن، تعداد فروشندگان را تا دو برابر افزایش خواهد داد.

قاسم نوده ‌فراهانی - رییس مجمع امور صنفی توزیعی و خدماتی تهران و احمد کریمی ـ دبیرکل انجمن‌های اسلامی اصناف و بازار در گفت‌وگویی با ایسنا مخالفت خود را با تغییر کاربری مدرسه «حافظ» اعلام می‌کنند. 

آذرماه سال ۸۳، محمدابراهیم طریقت تهرانی – مدیر کل وقت میراث فرهنگی و گردشگری استان تهران – به ایسنا می‌گوید: هرگونه ساخت و ساز در محدوده‌ آثار تاریخی باید تابع ضوابطی باشد و حریم معماری و منظری حفظ شود؛ لذا اگر ساخت و ساز بر روی اثر تاریخی تاثیر منفی داشته باشد، سازمان میراث فرهنگی واکنش نشان می‌دهد. میراث فرهنگی نسبت به این بنا حساسیت دارد و اگر در حریم آن عمل غیرقانونی انجام شود، برخورد می‌کند.

سپس این مدرسه تاریخی را در ۹ بهمن ۱۳۸۴ به شماره ۱۴۲۶۰ در فهرست آثار ملی ثبت می‌کنند، اما این قدم هم هیچ کمکی به حفاظت بهتر از آن نمی‌کند، چرا که ۱۶ سال از جریان پرونده فروش و تغییر کاربری مدرسه «حافظ» می‌گذرد اما همچنان اقدام جدی برای حفظ آن انجام نشده است.  

بنا بر گزارش خبرنگار ایسنا در دی ماه سال ۹۸  دیوارهای مدرسه «حافظ» صدای کلنگ می‌دهند با ریتمی که گویا تلاش می‌کند با هیاهوی مردم هماهنگ باشد تا توجهی را جلب نکند. انگار دیگر میراث فرهنگی و بقیه اصناف حساسیت نسبت به وضعیت این بنای تاریخی ندارند. 

تخریب مسجدی قاجاری در «عودلاجان»

مسجد همت واقع در خیابان شهید مصطفی خمینی تهران، ۱۶ اسفند سال ۸۴ به شماره‌ی ۱۴۶۱۱ در فهرست آثار ملی ثبت شد. با این حال چند ماه بعد یعنی در تابستان ۸۵  این مسجد قاجاری به بهانه نوسازی تخریب شد.

سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان تهران در آذر سال ۸۵ درباره‌ی تخریب این مسجد اعلام می‌کند: این بنا در سه روز گذشته با هماهنگی هیات امنای مسجد، شهرداری منطقه‌ی ۱۲ و اداره‌ اوقاف و امور خیریه‌ جنوب تهران و بدون اطلاع و هماهنگی با سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان تهران تخریب شده است. 

خانه‌ای که انبار کتاب می‌شود

خانه‌ها و بناهای تاریخی زیادی در «عودلاجان» به کام مرگ کشیده شدند و یا در فراموشی و بی‌توجهی به انتظار فروریختن خود نشستند، یکی از این خانه‌ها متعلق به یکی از شخصیت‌های برجسته سیاسی تاریخ، آیت‌الله مدرس است. این خانه که در زمان خود ارزش و جایگاه ویژه‌ای داشت، بعدها توسط برادران کتابچی خریداری و به انبار کتاب تبدیل شد. حتی زمانی‌که می‌خواستند کاری برای نجاتش کنند خانه دیگری را به جای آن خریدند. 

قصه ناخوشی خانه «مدرس» قصه دیروز و امروز نیست، خانه‌ای که روزگاری قهرمان مشروطه را در خود پرورانده، به حال خود رها شده و تمام اتاق‌های آن و حتی مطبخ‌ها به انبار کتاب تبدیل شدند و انگار از ابتدا هم برای این کار ساخته‌ شده بودند.

 خانه‌نشین‌های بنایی که زمانی مدرس در آن سکونت داشته، کبوتران، گنجشک‌ها، کلاغ‌ها، گربه‌ها و موریانه‌هایی شده‌اند که به از دست رفتن آن بیشتر کمک می‌کردند. این خانه زبالدانی همسایه‌ها شده بود. بلی، این اتفاقات برای همان خانه‌ای رخ داده که خاطراتی از جریان زندگی مدرس را در دل خود دارد. حتی زمانی‌که سازمان میراث فرهنگی سال ۸۴ ازطرف نمایندگان مجلس ششم ماموریت یافت که وضعیت خانه «مدرس» را سر و سامان ببخشد به جای آن خانه «نصیرالدوله» را می‌خرد. 

در همین راستا ایسنا در تیرماه سال ۸۶ بعد از بازدید از خانه «مدرس»، با مهدی معمارزاده - کارشناس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان تهران گفت‌وگو می‌کند، معمارزاده درباره وضعیت خانه مدرس می‌گوید: دو پلاک بعد از خانه‌ی مدرس ـ خانه‌ی نصیرالدوله ـ به اشتباه به‌جای این خانه خریده شد و نوه‌ی دختری آن مرحوم با دادن مشخصات کامل خانه و دیدن آن، ما را متوجه اشتباه‌مان کرد. پس از پیشنهاد نمایندگان مجلس ششم، تعدادی از کارشناسان با مجلس برای خرید و ثبت خانه هم‌عقیده شدند. البته سازمان میراث فرهنگی و گردشگری سال گذشته، هیچ بودجه‌ای برای خرید یا حتی تعمیر و مرمت خانه‌ مدرس نداشت.

رضا کتابچی یکی از مالکان خانه «مدرس» اظهار می‌کند: بعد از اشتباهی که در خرید خانه ازسوی سازمان میراث فرهنگی صورت گرفت، به‌جز کارشناسانی که چندبار فقط برای بازدید از خانه آمدند، هیچ اقدام دیگری ازسوی آن سازمان انجام نشد؛ درحالی‌که سازمان میراث فرهنگی از طرف مجلس ششم ماموریت داشت، خانه‌ی مدرس را به فرهنگسرای مدرس تبدیل کند.

شش سال از خرید خانه «نصیرالدوله» می‌گذشت اما خانه «مدرس» هنوز در بلاتکلیفی بود و کسی سراغش نمی‌رفت. 

شهریور سال ۹۰ جلال کتابچی (مالک دیگر خانه) به ایسنا می‌گوید: سازمان میراث فرهنگی هنوز هیچ کاری برای خریدن این خانه‌ی تاریخی انجام نداده است. به میراث فرهنگی پیشنهاد کردیم، این خانه را پس از تملک، تحت عنوان خانه‌ی مشروطیت مرمت کند یا حتا به همان نام خانه‌ی «مدرس» که ۳۰ سال در آن زندگی کرده است، به آن کاربری دهد؛ ولی آن‌ها می‌گویند برای خرید این خانه بودجه نداریم. بیشتر فضاهای دیوار مجلس شورای اسلامی را با عکس‌های مدرس پر کرده‌اند، به آن‌ها گفتم، شما که اینجا را با عکس‌های این شخصیت پر کرده‌اید، چرا خانه‌ی او را تملک و از آن به‌عنوان یک سمبل نگهداری نمی‌کنید؟ چندماه پیش، در نامه‌ای که به رییس مجلس فرستادیم، اعلام کردیم، خانه‌«مدرس» در اختیار ماست. خانه‌های اطراف آن تخریب و نوسازی شده‌اند، ولی این خانه به‌شکل مخروبه هنوز باقی مانده است. بعد از مدتی، برخی کارشناسان از مجلس برای بررسی این خانه آمدند، اما دیگر خبری از آن‌ها نشد. 

دو سال دیگر هم می‌گذرد، اما خانه «مدرس» همچنان انبار کتاب است و هیچ اقدامی برای نجات آن نشده است.  

این بار فرید کتابچی در فروردین سال ۹۲ درباره وضعیت خانه «مدرس» به ایسنا می‌گوید: خانه‌های هم‌ردیف خانه‌ «مدرس» خراب و نوسازی شده‌اند، اما هنوز هیچ دستی روی این خانه کشیده نشده، حیف است که این خانه نابود شود. متأسفانه به جای کمک برای نگهداری و حفاظت خانه‌، مدام چوب لای چرخ ما می‌گذارند، اجازه‌ی فروش یا تغییر کاربری نیز به مالکان داده نمی‌شود و نمی‌دانیم باید چه کار کنیم.

تا مرداد ماه سال ۹۳  احمدمسجدجامعی در یکی از تهران‌گردی‌هایش سبب خیر شد و جرقه‌ی تملک این خانه توسط مدیر موسسه دارالقرآن امام علی (ع) روشن و نخستین قدم‌ها برای تملک خانه برداشته شد و خانه از انبار کتاب به کارگاه مرمت تبدیل شد. مرمت خانه آذرماه سال ۹۴ به اتمام رسید و با گرفتن کاربری دومنظوره به «خانه - موزه» و «دارالقرآن امام علی (ع)» تبدیل شد تا شاید سال‌ها بی‌توجهی به آن جبران شود، اما انگار با مرمت این بنا چیزی سرجایش نبود و حال و هوای خانه دیگر حال و هوای خانه‌ای نبود که مدرس در آن می‌زیست و تدریس می‌کرد. 

از سقف آهنی کاذب روی حیاط گرفته که کاملا مدرن است و درخت‌هایی که در گذشته به خانه جان می‌دادند و جای‌شان را سیمان و سنگ پر کرده و ایوان مقابل شاه‌نشین خانه که سرتاسر تخریب شده و دیگر خاطره‌ای باقی نگذاشته و حتی کاشی‌هایی فیروزه‌ای که در میانه‌های اتاق خواهر مدرس جاخوش کرده بودند و همه را یکی کرده‌اند.

خانه «پروین» و «امام جمعه» از دیگر قربانیان عودلاجان

یکی از اتفاق‌های تلخی که برای یکی از آثار تاریخی «عودلاجان» رخ داد، مربوط به خانه پدری پروین اعتصامی بود. خانه اعتصام‌الملک، پدر پروین اعتصامی در محله «عودلاجان»، چهارراه سرچشمه شامل سه بخش بوده که زمانی شهرداری بخش شرقی آن را تملک، تخریب و دوباره بازسازی کرد. دو بخش دیگر این خانه نیز در اختیار مالکان شخصی بود که در سال ۹۰ به درخواست یکی از مالکان و با رأی دیوان عدالت اداری از فهرست آثار ملی خارج شد و در حال حاضر خبری از وضعیت این خانه دردسترس نیست.

همچنین خانه «امام جمعه» از دیگر خانه‌های تاریخی در محله «عودلاجان» است که با وجود تغییر کابری سال‌ها مورد بی‌توجهی و آشفتگی بوده است.

خانه‌ «امام جمعه» باقی‌مانده از نیمه‌ی دوم قرن سیزدهم هجری قمری استکه  در تاریخ ۲۶ آبان ۱۳۷۵ با شماره ۱۷۷۲ در فهرست آثار ملی ثبت شده است. از مردادماه ۱۳۸۸، دفتر بافت تاریخی اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری استان تهران به‌عنوان یکی از نهادهای متولی در امر حفاظت از بافت‌های تاریخی به آنجا منتقل شد. از سال ۹۰ هم دفتر یگان حفاظت این اداره کل به‌عنوان نگهبان بناهای تاریخی تهران مهمان این خانه شد؛ اما انتقال این مراکز، شرایط خانه‌ی امام جمعه را آشفته کرده بود. علاوه بر آن حوادث بسیاری از جمله ساخت پارکینگ طبقاتی در کنار آن، انفجار بمب در میدان امام و اصابت راکت به آن و اصابت موشک رژیم بعثی در فاصله‌ی ۲۵ متری خانه، خسارت‌های جبران‌ناپذیری به خانه «امام جمعه»  وارد شد.

۲۶ آذر ماه سال ۹۰ نصرالله حدادی ـ پژوهشگر در زمینه‌ی تهران قدیم ـ درباره‌ وضعیت این خانه‌ی تاریخی به ایسنا می‌گوید: خانه‌ی امام جمعه یک از نمونه‌های مرمتی ناقص در تهران است که مرمت آن به‌صورت ناقص انجام شده و در همین حالت نیز تا کنون باقی مانده است.

سجاد عسگری -مدیر وقت روابط عمومی کانون حافظان میراث فرهنگی تهران قدیم - ۲۸ آذر ماه سال ۹۰ درباره آشفتگی‌های خانه امام جمعه می‌گوید: با قرار گرفتن یکسری اسناد و مدارک در خانه‌ امام جمعه، این بنا محل دپوی اسناد و مدارک اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری استان تهران شده است؛ ولی با توجه به این‌که هنوز به برخی مرمت‌های انجام‌شده در این خانه‌ی تاریخی ایراد گرفته می‌شود، دپو کردن اسناد و مدارک به خانه‌ی امام جمعه فشار وارد می‌کند. داربست‌هایی که سال‌هاست روی بخشی از بنای دیوار زده شده‌اند، این داربست‌ها زنگ زده و خاک گرفته‌اند، حتی هنوز مشخص نیست اداره‌ی میراث فرهنگی قصد دارد با این داربست‌ها چه کار کند. اگر این خانه تا چند سال آینده در همین وضعیت باقی بماند، دیگر ظرفیت تبدیل شدن به یک انبار کتاب را ندارد، هرچند گودخانه‌ آن در گذشته کتابخانه بود، ولی قرار است به مرکز اسناد تبدیل شود. به همین دلیل در حال حاضر کتاب‌های گودخانه به طبقه‌ی بالا منتقل شده‌اند که این کار نیز به بنا فشار وارد می‌کند.

عسگری  با تأکید بر این‌که در سال‌های گذشته، مرمتی اساسی در این بنای تاریخی انجام نشده است، بیان می‌کند: هنوز مرمت بخش‌هایی از درهای خانه، ناقص است؛ آیا در این مدت امکان مرمت‌ آن‌ها وجود نداشت؟ این در حالی است که اداره‌ی میراث فرهنگی از چند سال پیش این خانه را در اختیار گرفت، ولی بخش‌های تاریخی آن در معرض باد و باران قرار گرفته‌اند.

بنا بر گفته‌های عسگری خانه‌ امام جمعه نخست به وزیرمختار فرانسه متعلق بود و بخش‌هایی از تزیینات آن کار هنرمندان اروپایی است. در این خانه، تصاویری از هنرمندان اروپایی از جمله چهار نقاشی از زنان وجود داشت که مدتی است در جای خود قرار ندارند و مشخص نیست برای آن‌ها چه اتفاقی افتاده است. همچنین ورود برخی حیوانات و پرندگان مانند کبوتر سبب انباشت فضولات آن‌ها شده است.

در ادامه علی‌محمد محمدی مدیر وقت دفتر بافت تاریخی منطقه‌ ۱۲ تهران، ۳۰ آذر ۹۰ با بیان اینکه خانه‌ «امام جمعه» در مالکیت اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری استان تهران است و این اداره کل با توجه به اعتبارات خود برای مرمت این خانه برنامه‌ریزی می‌کند، به ایسنا می‌گوید: هر سال با توجه به اعتباراتی که برای اداره کل میراث فرهنگی استان تهران تخصیص می‌یابد، بخشی از کارهای مرمت این خانه انجام می‌شود. اوایل امسال با توجه به اعتباراتی که به این اداره کل اختصاص یافت روی بخشی از ارسی‌های خانه کار شد. تا جایی که می‌دانم هر سال براساس بودجه‌ای که برای این خانه فراهم می‌شود، اداره‌ی میراث فرهنگی بنا را مرمت می‌کند. هرچند ممکن است این مرمت در فاصله‌های زمانی مختلف انجام شود. تا جایی که اطلاع دارم، همیشه بحث مرمت و تخصیص اعتبار برای خانه‌های تاریخی امام جمعه، قوام‌الدوله‌، ناصرالدین میرزا، سرهنگ ایرج‌ و نصیرالدوله در اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری استان تهران مطرح بوده است و به فراخور اعتباری که تخصیص می‌یابد کارها انجام می‌شود.

این در حالی بود که چند سال بعد یعنی بهمن ماه سال ۹۷ صندوق صندوق احیا و بهره برداری از بناها و اماکن تاریخی و فرهنگی این خانه را در لیست مزایده می‌گذارد و کاربری پیشنهادی آن را «فرهنگی _ پذیرایی» عنوان می‌کند! اقدامی قابل توجه که معاون میراث فرهنگی استان تهران هم نسبت به انجام آن شوک می‌شود. 

محسن شیخ‌الاسلامی - معاون میراث فرهنگی اداره کل میراث‌فرهنگی استان تهران - در یک نشست خبری در هفتم اسفند ۹۷ در این باره می‌گوید: اخیراً صندوق احیا در مزایده بناهای تاریخی خود با اعلام نام خانه «امام جمعه» در لیست منتشر شده در یک آگهی رسمی کاربری پیشنهادی آن را فرهنگی پذیرایی اعلام کرد این کاربری برای خانه امام جمعه به عنوان نفیس‌ترین بنای شهر تهران اصلاً مناسب نیست. در حال حاضر یک گروه برنده مزایده این خانه تاریخی شده  که قرار است بحث نظارت، مرمت و چگونگی بهره‌برداری به عهده صندوق احیا باشد، در این میان گویا قرار بوده، اداره میراث‌فرهنگی استان تهران به عنوان مالک، فقط خانه را برای واگذاری آماده کند، شاید میراث‌فرهنگی استان تهران یک دستگاه بوده که بگوییم نمی‌دانیم چطور از آن محافظت کنیم و همه کارها را به آن‌ها بسپاریم. با توجه به برگزاری برخی مزایده‌ها توسط صندوق حفظ و احیا، به نظر می‌رسد از دید این مؤسسه هیچ اثر نفیسی در کشور وجود ندارد. سال‌هاست خانه «امام جمعه» تهران در تصرف میراث تهران است، هرچند از سال‌ها قبل بخش شرقی عمارت محل سوال و مناقصه بین میراث‌فرهنگی و آموزش و پرورش بود که تاکنون به شکایت و موضوعات قضائی نرسیده است.

هر چند برخی مسئولان میراث فرهنگی استان تهران نسبت به این اتفاق اعلام نارضایتی کردند اما  این اعلام نارضایتی نه تنها هیچ تأثیری نداشته، بلکه فقط داستان را تا آن‌جا جلو برد که معاون میراث‌فرهنگی کشور درخواست طرح تهیه شده برای این بنای تاریخی را داشته باشد.

محمد حسن طالبیان – معاون میراث فرهنگی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری – که درخواست بررسی طرح کاربری برای این خانه‌ی تاریخی را داده بود، ۲۲ اسفند ۹۷ به ایسنا می‌گوید: خواسته‌ام طرح را بیاورند تا بعد از بررسی‌های مورد نیاز، درباره‌ی آن اقدام شود. اگر قرار است برای آن کاربری فرهنگی در نظر گرفته شود آن باید در نقشه مشخص شود، باید مراحل انجام شده درباره‌ی این خانه‌ی تاریخی در اوایل دهه ۸۰ را رها کنیم، این که تلاش کنیم که این بنا کاربری فرهنگی داشته باشد تا این کاربری نامناسبی برای آن رخ ندهد. این بنای تاریخی تا زمانی که در اختیار اداره کل میراث فرهنگی استان تهران بود، به حال خود رها شده بود و هر روز برای نقطه‌ای از این بنا مشکلی به وجود می‌آمد، چون پولی در اختیار نداشت تا برای آن هزینه کند.

طالبیان در پاسخ به این که بر اساس صحبت‌های چند سال گذشته تا امروز و آن‌چه که ضابطه برای میراث فرهنگی در نظر گرفته می‌شود، نفایس نباید برای مزایده در نظر گرفته شوند، می‌گوید: املاک نفیس را برای مالکیت نمی‌دهیم. این موارد یک بحث‌های حاکمیتی دارند. در بخش‌هایی ممکن است یک خانه را موزه کنیم و آن را در اختیار بخش خصوصی قرار دهیم. همه‌ی آثار ثبت شده در فهرست میراث ملی، جزو نفایس هستند و معاونت میراث فرهنگی بابت خانه «امام جمعه» هزار درجه حساسیت دارد، باید طرح را ببینیم و آن را بررسی کنیم و آن مورد پیگیری قرار گیرد.

سرانجام این خانه پس از مرمت به مرکز فرهنگی و پذیرایی و نمایشگاه موقت آثار ایرانی و اسلامی تبدیل می‌شود.

وعده‌های مرمت خانه‌های تاریخی «عودلاجان»

علیرضا بزرگوار - شهردار وقت منطقه ۱۲ در اردیبهشت سال ۹۰ درباره وضعیت محله‌ تاریخی عودلاجان، اظهار می‌کند: شهرداری به سرای کاظمی در این بافت تاریخی وارد شد و آن میراث تاریخی را با وضعیت مستهلکی که قبلا داشت، در دست مرمت گرفت، حتا با راه‌اندازی کوره‌ آجرپزی، قالب آجرها را مانند زمان‌های گذشته درآورده‌ایم. اکنون قصد داریم فضای موجود را توسعه دهیم و زمینی را برای توسعه‌ی آن تملک کنیم. آثار تاریخی در بافت عودلاجان بسیار زیاد هستند، به همین دلیل نمی‌توانیم به همه‌ آن موضوع‌ها بپردازیم. پس باید آن‌ها را به‌صورت موردی پیدا و در آن‌ها کار کنیم تا زمینه‌ ترویج‌شان فراهم شود؛ ولی باید دستگاه‌های دیگر نیز به این قضیه ورود پیدا کنند تا بودجه‌ای روشن برای این کار اختصاص یابد.

بزرگوار می‌افزاید: این‌که بیرون گود باشیم و فقط حرف بزنیم، ولی کاری انجام ندهیم درست نیست. دستگاه‌ها باید اعتبارات خود را در این قضیه اعلام کنند. در واقع، باید زمینه‌ی مناسب برای بافت‌های تاریخی فراهم شود. اکنون تهران تا حدی عملکرد روشنی در این زمینه دارد و بودجه‌ مناسبی برای آن اختصاص داده است.

محمدحسین فرمهینی فراهانی- مدیرکل وقت میراث فرهنگی و گردشگری استان تهران در تیر ماه سال ۹۱  به ایسنا خبر می‌دهد:  یک سرمایه‌گذار بخش خصوصی حدود ۱۰هزار مترمربع از خانه‌های قدیمی خیابان میرزا محمود وزیر در بافت تاریخی «عودلاجان» را که شامل دو حیاط پنج‌هزار متری است، در دست مرمت دارد تا بعد از سامان‌دهی، آن‌ها را به مجتمع اقامتی و هتل تبدیل کند.  بخشی از این پروژه به اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری استان تهران سپرده شده است. این اداره  در طرح خود با تعریف پروژه‌ی شهر - موزه‌ی «عودلاجان» قصد مرمت تعدادی خانه‌ تاریخی را در این بافت دارد. در این پروژه قرار است در آینده‌ی نزدیک تعدادی از این خانه‌ها در قالب هتل – خانه و هتل - موزه سامان‌دهی شوند و مورد استفاده قرار گیرند.

محمدابراهمیم لاریجانی در گشت‌وگذاری در محله «عودلاجان» در آذر ماه سال 92 درباره خانه‌های تاریخی این منطقه می‌گوید: بحث برخی بافت‌های تاریخی فقط مرمت نیست آن‌ها به نوسازی هم نیاز دارند. اجرای طرح‌های محله‌محور بیشتر می‌تواند به این بافت‌ها کمک کند. بیش از آن‌که نیازمند اقدامت فیزیکی و عمرانی در «عودلاجان» باشیم به اقدامات فرهنگی نیاز داریم تا مردم شهر تهران و اطراف آن با رغبت کامل آخر هفته‌ها به عودلاجان بروند. همه‌ی 140 هکتار بافت تاریخی عودلاجان به‌عنوان یک بافت تاریخی در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است و حدود 60 بنا به‌صورت تک‌بنا در این فهرست ثبت شده‌اند و حدود 140 تا 150 بنای شناسایی شده نیز در این بافت واجد شرایط ثبت هستند در حالی‌ که هنوز به ثبت نرسیده‌اند. البته در سال‌های گذشته، مقوله‌ی ثبت را به‌گونه‌ای جلو بردیم که ارزش ثبت در سطح کشور و حتی بین مردم پایین آمده است.

لاریجانی بیان می‌کند: در بافت‌های تاریخی ضوابط برای حفاظت از میراث فرهنگی است و توسط این سازمان ایجاد می‌شود؛ اما متأسفانه مدت زیادی است که طرح جدیدی برای محوطه تدوین نشده است. این یک نوع نبودن مدیریت مناسب یا نداشتن تدبیر برای بافت‌های تاریخی است. باید به این نکته توجه کرد که هر راهکاری برای حفاظت از بافت تاریخی «عودلاجان» باید در سازمان میراث فرهنگی و گردشگری مصوب شود. در یک راهکار جدید در سال 90 بناهای بافت تاریخی واجد ارزش را حفظ کردیم و بناهایی را که هیچ ارزشی نداشتند مشخص کردیم تا براساس ضوابط جدید، تخریب شوند، اما معتقدیم بناهای تاریخی که در فهرست آثار ملی به ثبت نرسیده‌اند، ولی ارزش تاریخی دارند باید حفظ شوند. همچنین حفظ معابر، کوچه‌ها و گذرهای تاریخی از جمله مواردی است که همیشه برای چنین بافت‌های تاریخی باید مد نظر باشند. در برخی نقاط در بافت تاریخی نیز که رابطه‌ی محله‌ای را قطع نمی‌کنند می‌توان تحت ضوابطی، با تردد کم به مردم اجازه‌ی ساخت‌وساز داد تا با حفظ نما و جداره‌ها کار کنند.

اما این قصه سر دراز دارد...

انتهای پیام 

  • سه‌شنبه/ ۵ بهمن ۱۴۰۰ / ۰۰:۳۶
  • دسته‌بندی: گردشگری و میراث
  • کد خبر: 1400110403020
  • خبرنگار : 71619

برچسب‌ها