/به مناسبت ۲۱ آذر روز خیاط/

خیاطی که زمان را دوخت

چند سالی است که کرکره مغازه‌ای کوچک در دل بازار قدیمی کاشمر پایین مانده؛ مغازه‌ای که زمانی تابلوی رنگ‌ و رو رفته‌اش با نوشته «خیاطی رجبی» برای اهالی شهر نشانی از اعتماد و خوش‌ قولی بود. حالا اما پشت آن در زهوار در رفته، تنها سکوت و بوی پارچه‌های مانده به جاست؛ خیاط پیر این مغازه چند سالی می‌شود که به دلیل کهولت سن و ضعف چشم، دیگر توان نشستن پشت چرخ خیاطی را ندارد.

خیاطی رجبی نزدیک به شش دهه پیش در راسته پارچه‌فروشی‌ها قد برافراشت؛ روزهایی که صدای چرخ‌های دستی در گوشه ‌گوشه بازار سرپوشیده می‌پیچید و مشتری‌ها برای تحویل لباس‌های دست‌دوز هفته‌ها منتظر می‌ماندند.

او از همان روز نخست، به دوختِ تمیز و راست ‌قولی شهره شد. مشتری‌هایش می‌دانستند اگر رجبی لباسی تحویل دهد، هر درزش دوام دارد و هیچ ابریشم و لایی چسبی جای سوزن او را نمی‌گیرد.

سال‌های بسیاری، پیرمرد صبح‌ها چراغِ مغازه را روشن می‌کرد، دستی بر چرخ فلزی می‌کشید و با نگاهی آرام به پارچه‌ای تازه می‌خندید؛ گویی هر لباس برای او نه یک سفارش، بلکه اثری هنری بود. با گذر زمان اما چشم‌هایش سست‌تر شد و دستانش لرزید تا آنجا که نه چرخ دیگر همراهی‌اش کرد و نه پارچه زیر دستش رام شد.

اکنون تنها خاطره آن مغازه مانده؛ بسته شدن آن در چوبی شاید تنها پایان یک مغازه باشد، اما برای بسیاری نشانه فراموشی هنری است که سال‌ها با سوزن و نخ زنده مانده بود.

روزگاری که لباس بوی اعتماد می‌داد

رجبی سال‌های دور را این‌گونه تعریف می‌کند؛ زمانی که هنوز خیابان‌ها خاکی بودند و مردم برای دوخت لباس‌هایشان به خیاط مراجعه می‌کردند نه به پاساژ؛ آن زمان برای خرید لباس، مردم پارچه‌شان را خودشان انتخاب می‌کردند. هرکسی سلیقه‌ای داشت؛ یکی مخمل می‌خواست، دیگری فاستونی. خیاط کار سختی داشت اما احترامش سرجای خود بود.

وی با بیان اینکه دوخت لباس نوعی نمایش سلیقه و شأن بود، افزود: مردم برای مراسم خاص، از عید گرفته تا عروسی، خیاط مخصوص خود را داشتند؛ اما این رسم کم‌کم رنگ باخته و جای خود را به لباس‌های آماده داده است.

این خیاط قدیمی با نگاهی انتقادی به تغییر ذائقه نسل امروز گفت: امروزه اغلب مردم، به‌ ویژه جوانان، دنبال لباس‌های آماده‌اند؛ لباس‌هایی که در بوتیک‌ها با نور و زرق‌وبرق چیده شده‌اند و آن‌قدر خوش‌رنگ و مرتب هستند که خیال می‌کنی برای تمام عمر دوخته شده‌اند؛ اما واقعیت این است که بیشترشان عمر کوتاهی دارند. پارچه‌های نامرغوب و دوخت‌های بازاری، فقط ظاهر خوبی دارند.

به گفته این خیاط کهنه‌کار، بسیاری از پوشاک حاضر در بازار، به دلیل استفاده از لایی‌های چسبی و پارچه‌های بی‌کیفیت، دوام چندانی ندارند؛ در واقع لباس‌های آماده مثل خاطره‌های کوتاهند و یک فصل بیشتر دوام نمی‌آورند.

وی در مقابل، به کیفیت دوخت‌های قدیمی اشاره کرد و افزود: لباسی که با دقت و عشق دوخته شود، سال‌ها مهمان تن صاحبش می‌ماند. هنوز افرادی را سراغ دارم که لباس دوخته سی سال پیش‌شان را نگه داشته‌اند.

هنر خیاطی، تلفیقی از دقت و احساس

رجبی، خیاطی را صرفاً یک شغل نمی‌داند. برای او، دوخت و برش لباسی نو، نوعی خلق هنری است. خیاطی شغلی زیبا، جذاب، متنوع و بسیار ظریف است؛ اما همین ظرافت، سختی‌های خودش را دارد. از اندازه‌گیری گرفته تا انتخاب نخ و پارچه، همه چیز اهمیت دارد. یک میلی‌متر اشتباه ممکن است تمام کار را به هم بزند.

او از روزهایی می‌گوید که برای دوخت یک کت یا مانتو چند روز وقت می‌گذاشت، یا با مشتری ساعت‌ها درباره مدل و رنگ گفت‌وگو می‌کرد. خیاطی، برای او فقط کار نبود؛ ارتباطی انسانی میان خیاط و مشتری بود، نوعی اعتماد متقابل که حالا به ندرت دیده می‌شود.

رجبی ادامه داد: در بازار امروز منطقه ترشیز و بسیاری از شهرها، چراغ بسیاری از مغازه‌های خیاطی خاموش شده است. صنعتی شدن تولید پوشاک، ورود کالاهای خارجی و گرانی ابزار کار، خیاطی سنتی را به حاشیه رانده است.

وی اظهار کرد: به دلیل ضعف شدید بینایی که با افزایش سن رخ داده، دیگر قادر به انجام کارهای دقیقی مثل نخ کردن سوزن نیستم، برای همین مجبور شده‌ام کار خیاطی را کنار بگذارم.

از او می‌پرسیم راز ماندگاری‌ات چه بود، گفت: فقط صداقت. اگر کاری قبول می‌کردم، خودم را موظف می‌دانستم در زمان مقرر تحویل دهم. مشتری وقتی اعتماد کرد، دیگر نمی‌گذارد از اعتبارت کم شود.

وی اعتقاد دارد بسیاری از مشاغل سنتی به دلیل از بین رفتن همین اصل اخلاقی، فراموش شده‌اند، جوانان امروز باید بدانند اگر صداقت در کار نباشد، پارچه هرچقدر مرغوب باشد، دوخت دوام ندارد.

خیاطی در گذر زمان؛ از سنت تا صنعت

رجبی در ادامه درباره تحولات شغلش گفت: زمانی اندازه‌گیری‌ها با متر پارچه‌ای و تجربی انجام می‌شد تا امروز که نرم‌افزارها و دستگاه‌های لیزری مدل لباس طراحی می‌کنند اما به نظر من، روح هنر خیاطی در ابزار نیست، در نگاه خیاط است.

وی معتقد است؛ خیاطی سنتی نه ‌تنها بخشی از اقتصاد محلی بوده، بلکه جزئی از فرهنگ و خاطره مردم است. لباسی که در خیاطی‌های محلی دوخته می‌شد، گاهی در جشن‌ها یا عکس‌های خانوادگی نسل‌ها بعد دیده می‌شود و همین پیوند فرهنگی، ارزش این حرفه را دوچندان می‌کرده است.

این خیاط قدیمی که کار خیاطی را از نوجوانی آغاز کرد. از روزهایی گفت که شاگردی خیاط‌ها بیش از یادگیری دوخت، درس ادب و صبر بود.

رجبی در توصیف دوران شاگردی خود گفت: اولویت یادگیری، منش انسانی بود؛ ما اول یاد می‌گرفتیم صبر داشته باشیم، بعد یاد می‌گرفتیم دوخت انجام دهیم.

سرعت زندگی و دوام لباس

این خیاط قدیمی درباره دگرگونی‌های اجتماعی و تغییر سبک زندگی مردم افزود: مردم دیگر وقت ندارند برای اندازه‌گیری یا امتحان لباس چند بار به خیاطی بروند. سرعت زندگی، همه چیز را کوتاه کرده است.

رجبی بیان کرد: گرچه برای جوانان امروزی لباس آماده راحت‌تر است، اما مثل خیلی چیزهای این دوره، موقت است و دوام ندارد.

 وی اظهار کرد: از مسئولان فرهنگی انتظار می‌رود برای حفظ مشاغل سنتی، برنامه‌های آموزشی و حمایتی طراحی کنند تا هنرهایی مانند خیاطی، کفاشی و گلدوزی دوباره جان بگیرند.

این خیاط قدیمی با بیان اینکه چشمانم ضعیف شده‌اند و دیگر توان نخ کردن سوزن را ندارد، تصریح کرد: با وجود این محدودیت، عشق به حرفه در وجودم زنده است و هر بار که چرخ خیاطی روشنی می‌بینم، خاطرات عمرم دوباره جان می‌گیرند.

در دنیایی که سرعت جای دقت را گرفته و مشتری‌ها جای خیاط‌های محلی را با برندهای خارجی عوض کرده‌اند، حضور افرادی همچون رجبی یادآور این حقیقت ساده است. با سوزن خیاطی شاید لباس دوخته شود، اما با عشق، اعتماد انسان‌ها دوخته می‌شود لباسی که هیچ‌ وقت از مد نمی‌افتد.

انتهای پیام

  • جمعه/ ۲۱ آذر ۱۴۰۴ / ۰۹:۵۲
  • دسته‌بندی: خراسان رضوی
  • کد خبر: 1404092113709
  • خبرنگار : 30147