اصفهان، زیست‌بومی پویا برای رشد و اثرگذاری نخبگان

استان اصفهان با بهره‌گیری از ظرفیت‌های صنعتی، فرهنگی و علمی، به زیست‌بومی پویا برای رشد و توانمندسازی نخبگان تبدیل شده و تجربه‌ای منحصر بفرد در توسعه علمی و نوآوری ایجاد کرده است.

استان اصفهان، با داشتن ظرفیت‌های صنعتی، فرهنگی و علمی گسترده، در سال‌های اخیر به یکی از محورهای اصلی فعالیت‌های بنیاد ملی نخبگان تبدیل شده است. این استان با بهره‌گیری از مزیت‌های طبیعی و زیرساخت‌های موجود، توانسته برنامه‌های استانی بنیاد را در مسیر توسعه علمی، فناوری و فرهنگی پیش ببرد و تجربه‌ای پویا در توانمندسازی نخبگان ایجاد کند.

یکی از ویژگی‌های برجسته فعالیت‌ها در اصفهان، تمرکز بر تقویت پیوند علم و صنعت است. این استان به دلیل وجود شهرک‌ها و مجتمع‌های صنعتی بزرگ، ظرفیت بالایی برای اجرای پروژه‌های عملیاتی دارد که نخبگان می‌توانند از طریق آن‌ها مهارت‌های فنی و مدیریتی خود را توسعه دهند و تجربه عملی کسب کنند. علاوه بر این، حمایت از خلق محصول و تشویق به ایجاد شرکت‌های دانش‌بنیان، زمینه استقلال حرفه‌ای و نوآوری را برای نخبگان فراهم می‌کند و آن‌ها را فراتر از نقش‌های سنتی کارمندی هدایت می‌کند.

در کنار فعالیت‌های صنعتی، اصفهان توجه ویژه‌ای به علوم انسانی و هنر داشته است. بنیاد ملی نخبگان با طراحی برنامه‌های آموزشی، کارگاه‌ها و فعالیت‌های تابستانی، تلاش کرده است نخبگان این حوزه‌ها را نیز در زیست‌بوم نوآوری و فناوری استان دخیل کند. ترکیب علوم انسانی و هنر با ابزارهای نوین آموزشی و رسانه‌ای، از جمله داستان‌پردازی تصویری و انیمیشن، موجب شده که نسل جدید نخبگان، با شیوه‌ای خلاقانه و جذاب مهارت‌های لازم برای تأثیرگذاری در جامعه را فراگیرند، همچنین بنیاد ملی نخبگان با حفظ ارتباط مستمر با نخبگان داخلی و خارج از کشور، بستری ایجاد کرده که تجارب علمی و فرهنگی نخبگان مهاجر به توسعه داخلی استان متصل شود. این ارتباط‌ها به گونه‌ای طراحی شده که استعدادها بتوانند هم در پروژه‌های عملیاتی مشارکت کنند و هم با جامعه علمی و فرهنگی استان در تعامل باشند.

به‌طور کلی، فعالیت‌های بنیاد ملی نخبگان در استان اصفهان نشان می‌دهد که ترکیب ظرفیت‌های صنعتی، فرهنگی و علمی می‌تواند به ایجاد زیست‌بومی پویا و چندبعدی منجر شود که نخبگان را برای فعالیت‌های اثرگذار آماده کرده و نقش مؤثری در توسعه پایدار استان ایفا می‌کند. این رویکرد، نمونه‌ای موفق از چگونگی هماهنگی میان استعدادهای انسانی، نیازهای اجتماعی و فرصت‌های توسعه اقتصادی است.

در همین راستا با ساره گلی، رئیس بنیاد نخبگان استان اصفهان به گفت‌وگو نشستیم که در ادامه حاصل آن را می‌خوانید:

بنیاد ملی نخبگان با چه رسالت‌ها، رویکردها و سازوکارهایی به شناسایی، هدایت و به‌کارگیری نخبگان می‌پردازد و چگونه تلاش می‌کند حل مسائل واقعی کشور را به اثرگذاری عملی در صنعت و جامعه تبدیل کند؟

بنیاد ملی نخبگان سه رسالت محوری و بنیادین را دنبال می‌کند؛ شناسایی نخبگان، هدایت و رهبری آنان و در نهایت نخبه‌گماری و توانمندسازی برای اثرگذاری در عرصه عمل. تمامی طرح‌ها و برنامه‌هایی که در بنیاد تعریف و اجرا می‌شوند، ذیل یکی از این سه مأموریت یا در پیوندی هدفمند میان آن‌ها شکل گرفته‌اند.

در حوزه شناسایی و هدایت، طرح‌هایی طراحی شده‌اند که به‌صورت سالانه و با ساختاری مشخص برگزار می‌شوند؛ از جمله طرح‌های شهید وزوایی و شهید احمدی‌روشن و در سطوح بالاتر، طرح‌هایی همچون شهید چمران و شهید شهریاری. این طرح‌ها هم‌زمان دو هدف را دنبال می‌کنند؛ نخست شناسایی استعدادهای برتر و دوم هدایت و رهبری آن‌ها در مسیر درست علمی و فناورانه. ویژگی مشترک همه این برنامه‌ها، شفافیت در ساختار، مشخص بودن ظرفیت سالانه و برخورداری از رزومه‌ای روشن و قابل ارزیابی است؛ به‌گونه‌ای که آمار افراد شناسایی‌شده، هدایت‌شده و نتایج حاصل از آن‌ها به‌صورت دقیق ثبت و از سوی بنیاد ملی نخبگان اعلام می‌شود، اما آنچه به این طرح‌ها روح مشترک می‌بخشد، رویکرد مسئله‌محور آن‌هاست. بنیاد ملی نخبگان امروز دیگر صرفاً به دنبال تولید مقاله یا اجرای طرح‌های صرفاً پژوهشی نیست؛ بلکه مسئله‌محوری در کانون توجه قرار گرفته است. هدف، حل مسائل واقعی کشور است. برای نمونه، در طرح شهید احمدی‌روشن مسائل تقاضامحور و اولویت‌دار به تیم‌ها واگذار می‌شود. این تیم‌ها متشکل از دانشجویان، اعضای هیئت علمی و نخبگانی هستند که در صنعت یا سایر حوزه‌های اجرایی مشغول فعالیت‌اند. انتظار بنیاد از این گروه‌ها آن است که در قالب RFP، راهکار عملی خود را برای حل مسئله ارائه دهند. آمار طرح‌های اجراشده، افراد شناسایی‌شده و مسیرهای هدایت‌شده در این برنامه‌ها کاملاً مشخص و مستند است.

در حوزه نخبه‌گماری و توانمندسازی برای ورود به بازار کار نیز طرح‌های نوینی تعریف شده‌اند؛ از جمله طرح «همیار صنعت». در این طرح، صنعت مسائل خود را احصا و اعلام می‌کند و سپس تیم‌های نخبگانی با استفاده از گرنت صنعتی، کار روی این مسائل را آغاز می‌کنند. عملکرد این طرح نیز به‌وضوح قابل ارزیابی است. برای مثال، در سال گذشته و در همکاری با صنعت فولاد، ۶۹ تیم نخبگانی به فولاد معرفی شدند. خروجی این همکاری، قابل توجه و ملموس بود: دو شرکت دانش‌بنیان پیشین به محصولات جدید دست یافتند، سه شرکت دانش‌بنیان جدید تأسیس شد و برخی از این دستاوردها مستقیماً به خط تولید راه یافت.

در یکی از نمونه‌های شاخص، خط تولیدی در فولاد مبارکه که بیش از ده سال غیرفعال بود، تنها ظرف یک هفته و به کمک تیمی از نخبگان حوزه هوش مصنوعی، دوباره به چرخه تولید بازگشت. این دستاوردها نتیجه آن است که موضوعات و گرنت‌ها در بنیاد ملی نخبگان بر مبنای حل مسئله تعریف می‌شوند؛ مسائلی که تا رسیدن به نتیجه نهایی رها نمی‌شوند. اگر مسئله‌ای به حل نینجامد، اساساً طرح پایان‌یافته تلقی نمی‌شود. از این رو، آماری که بنیاد ارائه می‌کند، آماری مبتنی بر ارائه راه‌حل‌های واقعی و عملیاتی است.

دغدغه اصلی بنیاد ملی نخبگان، عملیاتی شدن حل مسئله و تحقق اثرگذاری اجتماعی و صنعتی است. نخبه، راه‌حل را ارائه می‌دهد و کار علمی و فنی خود را به انجام می‌رساند؛ اما وظیفه بنیاد آن است که در بخش‌های اجرایی، زمینه تحقق این راه‌حل و بروز اثرگذاری آن را فراهم آورد. همان‌گونه که در نمونه خط تولید فولاد مشاهده شد، یک اپلیکیشن طراحی‌شده توسط نخبگان، با همراهی صنعت بر روی خط تولید پیاده‌سازی شد و مسئله‌ای واقعی را حل کرد. هدف بنیاد دقیقاً مشاهده و تثبیت همین اثرگذاری است.

از این رو، می‌توان گفت تمامی طرح‌هایی که در بنیاد ملی نخبگان اجرا می‌شوند، در خدمت حل یک مسئله مشخص‌اند. دغدغه اصلی، ایجاد بستری در سطح استان و کشور است تا نخبگان بتوانند مسائل واقعی را حل کنند و اثر تلاش خود را به‌طور عینی ببینند. این اثرگذاری، برکتی دوسویه دارد: از یک‌سو مشکلات جامعه و صنعت برطرف می‌شود و از سوی دیگر، نخبگان با مشاهده ثمره تلاش خود، انگیزه بیشتری برای ورود به مسائل دقیق‌تر و چالش‌های بزرگ‌تر پیدا می‌کنند.

البته اثرگذاری زمانی کامل می‌شود که بتوان میزان عملیاتی شدن این راه‌حل‌ها را سنجید؛ اینکه چه درصدی از مسائل حل‌شده، در عمل و در بخش‌های مختلف کشور به اجرا درآمده‌اند. در طرح‌هایی مانند «همیار صنعت»، تقریباً تمامی پروژه‌ها به مرحله اجرا رسیده‌اند، چرا که صنعت از ابتدا با تخصیص گرنت وارد میدان شده است.

در طرح شهید احمدی‌روشن نیز، تا زمانی که تقاضای واقعی از سوی صنعت یا نهادهای مختلف وجود نداشته باشد، پروژه‌ای تعریف نمی‌شود. فرض بنیاد بر این است که هر مسئله‌ای که با تقاضای واقعی آغاز شود، به مرحله اجرا نیز خواهد رسید.

با این حال، ظرفیت نخبگان کشور بسیار فراتر از وضعیت فعلی است. انتظار بنیاد ملی نخبگان آن است که نهادها، صنایع و دستگاه‌های مختلف، مسائل خود را شناسایی و به بنیاد منتقل کنند تا نخبگان در قالب تیم‌های تخصصی، برای حل آن‌ها وارد عمل شوند و این راه‌حل‌ها، در نهایت، به مرحله اجرا و اثرگذاری واقعی برسند.

رویکرد بنیاد ملی نخبگان در مواجهه با تحولات جدید اشتغال نخبگان چیست؟

بخش عمده فعالیت‌هایی که در این حوزه انجام می‌شود، ماهیتی پروژه‌محور دارد. به این معنا که یک نخبه ممکن است به‌صورت هم‌زمان یا در بازه‌های مختلف، چند پروژه را برای صنایع متفاوت پیش ببرد؛ برای مثال، دو پروژه برای صنعت فولاد و پروژه‌ای دیگر برای مجموعه‌ای مانند اسنوا. این مدل همکاری، بر پایه انجام پروژه‌های مشخص و هدفمند شکل گرفته و الزاماً به یک مسیر شغلی ثابت و تک‌نهادی محدود نمی‌شود.

در گذشته، آیین‌نامه‌ای برای جذب نخبگان در دستگاه‌های اجرایی وجود داشت؛ اما تجربه نشان داد که این شیوه، رضایت‌مندی بالایی برای نخبگان به همراه نداشت. بسیاری از افرادی که در این قالب جذب می‌شدند، در موقعیت‌هایی قرار می‌گرفتند که نه با توانمندی‌هایشان هم‌خوانی داشت و نه پاسخ‌گوی انتظارات حرفه‌ای آن‌ها بود. در کنار آن، مسیر جذب نخبگان به‌عنوان عضو هیئت علمی نیز همواره برقرار بوده و به‌صورت منظم و روتین برگزار می‌شود؛ برای نمونه، این فرایند در مهرماه اجرا شده و بار دیگر در دی‌ماه نیز تکرار خواهد شد و به‌طور کلی، چندین نوبت در طول سال در دستور کار بنیاد قرار دارد.

با این حال، آیین‌نامه‌ای جدید که اکنون در آستانه ابلاغ قرار دارد، افق تازه‌ای را پیش روی نظام جذب نخبگان گشوده است؛ جذب نخبگان در دستگاه‌ها و بخش خصوصی. این آیین‌نامه ناظر بر همان بخش جذبی است که پیش‌تر خلأ آن احساس می‌شد و اکنون بنیاد ملی نخبگان در حال عملیاتی‌سازی و اجرای آن است.

در این میان، نکته‌ای کلیدی وجود دارد که نمی‌توان از آن غافل شد: ذائقه کاری نخبگان و نسل جدید نیروی انسانی به‌طور جدی تغییر کرده است. بسیاری از نخبگان امروز بیش از هر چیز به انعطاف‌پذیری اهمیت می‌دهند؛ اینکه زمان کار در اختیار خودشان باشد، نحوه انجام پروژه را خود تعیین کنند و بتوانند هم‌زمان روی چند پروژه و در چند مجموعه مختلف فعالیت داشته باشند. به همین دلیل، استقبال از گرنت‌ها و همکاری‌های پروژه‌محور به‌مراتب بیشتر از الگوهای استخدامی کلاسیک است.

این تغییر ذائقه، بی‌ارتباط با تحول ابزارها نیز نیست. ابزار اصلی بسیاری از این نخبگان، امروز هوش مصنوعی است؛ ابزاری که امکان مدیریت هم‌زمان چند پروژه و فعالیت در چند بستر را فراهم کرده و سبک کار را به‌کلی دگرگون ساخته است. در همین راستا، حتی در سطح سیاست‌گذاری کلان نیز این موضوع مورد توجه قرار گرفته است؛ به‌گونه‌ای که در گفت‌وگو با معاون وزیر کار، ضرورت بازنگری در برخی از قوانین کار برای انطباق با ویژگی‌های نسل جدید نیروی کار و الگوهای نوین اشتغال مطرح شده است؛ قوانینی که هم پیوستگی داشته باشند و هم پاسخ‌گوی واقعیت‌های جدید بازار کار باشند.

با وجود این تحولات، بنیاد ملی نخبگان از مسیرهای جذب رسمی و پایدار غافل نمانده است. جذب نخبگان به‌عنوان عضو هیئت علمی همچنان به‌صورت منظم و سالانه، دو تا سه نوبت برگزار می‌شود و این فرایند در هر فصل استمرار دارد. هم‌زمان، آیین‌نامه جذب نخبگان در بخش خصوصی نیز در حال نهایی‌شدن، ابلاغ و ورود به مرحله اجراست؛ تا در کنار همکاری‌های پروژه‌محور، مسیرهای متنوع و متناسب‌تری برای به‌کارگیری نخبگان فراهم شود.

نگاه بنیاد ملی نخبگان به پروژه، اشتغال نخبگان و مسئله مهاجرت چیست؟

ما به «پروژه» دو نوع نگاه متفاوت داریم. یک نگاه، نگاه کارمندی است؛ نگاهی که پروژه را معادل یک شغل ثابت و دریافت مستمری منظم می‌بیند، اما نخبگان، پروژه را با این زاویه نگاه نمی‌کنند. برای آن‌ها، پروژه نه یک موقعیت کارمندی، بلکه مسیر رشد، خلق و استقلال حرفه‌ای است.

در تجربه‌هایی که داشته‌ایم از جمله پروژه‌های حوزه فولاد شاهد بوده‌ایم که خروجی کار، صرفاً انجام یک مأموریت تعریف‌شده نبوده، بلکه به ایجاد محصول و در ادامه، شکل‌گیری شرکت‌های دانش‌بنیان منجر شده است. ماهیت پروژه‌هایی که در این طرح‌ها تعریف می‌شود، کاملاً عملیاتی است و همین ویژگی باعث می‌شود نخبگان به‌جای توقف در سطح اجرا، به سمت توسعه محصول و خلق ارزش پایدار حرکت کنند. این فرایند در عمل، نوعی توانمندسازی است که نخبگان را به سمت تأسیس شرکت‌های دانش‌بنیان سوق می‌دهد.

در بسیاری از موارد، همین گروه‌هایی که امروز به‌عنوان تیم حل مسئله فعالیت می‌کنند، خود به هسته اولیه یک شرکت تبدیل می‌شوند. چنین فرد یا تیمی، اساساً دیگر خود را در جایگاه «کارمند» تعریف نمی‌کند و تمایلی هم به قرار گرفتن در ساختار کارمندی یک شرکت دیگر نخواهد داشت. تفاوت این نگاه با نگاه سنتی کاملاً روشن است؛ در نگاه کارمندی، مطلوبیت اصلی داشتن یک درآمد ثابت و امنیت شغلی تعریف‌شده است، اما در نگاه نخبه‌محور، محور اصلی خلق، اثرگذاری و استقلال حرفه‌ای است.

در این میان، موضوع مهاجرت را نیز باید با نگاهی واقع‌بینانه تحلیل کرد. مهاجرت، پدیده‌ای چندعاملی است و نمی‌توان آن را به داشتن یا نداشتن شغل تقلیل داد. امروز هم اعضای هیئت علمی با موقعیت شغلی تثبیت‌شده مهاجرت می‌کنند و هم افرادی که صاحب شرکت‌های موفق‌اند. بنابراین، این تصور که با صرف ایجاد یک شغل می‌توان مانع مهاجرت شد، ساده‌سازی یک مسئله پیچیده است. عوامل مهاجرت متعددند و بر یکدیگر اثر می‌گذارند.

آنچه در این میان، وظیفه بنیاد و سیاست‌گذار است، توانمندسازی نخبگان برای ورود مؤثر به بازار کار است، نه تصمیم‌گیری به‌جای آن‌ها درباره ماندن یا رفتن. پروژه‌هایی که در این طرح‌ها تعریف می‌شوند، دقیقاً با همین هدف طراحی شده‌اند: اینکه نخبگان از فضای دانشگاهی صرف، از پایان‌نامه و مقاله، عبور کنند و با مسائل واقعی مواجه شوند؛ مسائلی که یا به راه‌حل عملی منتهی می‌شوند یا به تولید محصول.

این مواجهه با واقعیت، یک میدان واقعی انتخاب پیش روی نخبگان قرار می‌دهد. آن‌ها می‌توانند از این مسیر، جذب شرکت‌ها و صنایع شوند یا مسیر مستقل خود را با تأسیس شرکت دنبال کنند. خود این توانمندسازی، یک میدان کاری جدید برای آن‌ها می‌گشاید؛ اینکه از این میدان چگونه استفاده کنند یا نکنند، در نهایت به انتخاب شخصی خودشان و به ارزیابی مجموعه شرایط زندگی و حرفه‌ای‌شان بازمی‌گردد. بنیاد، مسیر را باز می‌کند؛ تصمیم نهایی، آگاهانه و مختارانه، بر عهده خود نخبگان است.

سازوکار بنیاد ملی نخبگان برای جلوگیری از رانت و رسیدگی به شرایط خاص متقاضیان چیست؟

در موضوع رانت و روابط، یکی از اتفاقات مثبت و قابل توجهی که در بنیاد ملی نخبگان رخ داده، سامانه‌ای شدن فرایندهاست. به‌عنوان نمونه، در طرح‌هایی مانند «سرباز نخبه» یا طرح شهید صیاد شیرازی، متقاضیان از همان ابتدا مدارک خود را در سامانه بارگذاری می‌کنند و در پایان، جمع امتیازشان را به‌صورت شفاف مشاهده می‌کنند. این امکان وجود دارد که افراد مدارک خود را تکمیل یا اصلاح کنند و بلافاصله تأثیر آن را بر امتیاز نهایی ببینند. این شفافیت، گام مهمی در کاهش ابهام و جلوگیری از اعمال سلیقه فردی به شمار می‌آید.

سامانه‌ای شدن فرایندها باعث شده است که محاسبه امتیازات در بسیاری از طرح‌ها از جمله طرح شهید احمدی‌روشن و طرح شهید وزوایی به‌صورت کاملاً ماشینی و کمی انجام شود. سامانه، براساس شاخص‌های از پیش تعریف‌شده، امتیاز هر فرد را محاسبه و اعلام می‌کند و متقاضی به‌روشنی می‌بیند که آیا حدنصاب لازم را کسب کرده یا خیر. این رویکرد، از یک سو مزیت بزرگی دارد؛ چرا که دخالت‌های انسانی و شائبه رابطه و رانت را به حداقل می‌رساند و فرایند ارزیابی را عادلانه و قابل رصد می‌کند.

با این حال، همین سازوکار ماشینی، محدودیت‌هایی نیز به همراه دارد. ماشین قادر به تشخیص شرایط خاص انسانی نیست. برخی افراد واقعاً دارای وضعیت‌های ویژه‌ای هستند که در قالب فرمول‌ها و شاخص‌های سامانه‌ای قابل سنجش نیست. برای مثال، ممکن است نخبه‌ای که سال‌ها در خارج از کشور تحصیل و فعالیت حرفه‌ای داشته، با سوابق علمی و اجرایی درخشان، صرفاً به دلیل عبور از یک سقف سنی مشخص مثلاً ۴۰ سال از سوی سامانه به‌طور کامل کنار گذاشته شود. در چنین حالتی، سامانه به‌محض ثبت سن ۴۱ سال، اساساً امکان محاسبه امتیاز را از بین می‌برد؛ بی‌آنکه به کیفیت سوابق و دستاوردهای فرد توجهی داشته باشد.

در عین حال، نکته مهم این است که تاکنون موردی گزارش نشده که فردی مدعی شود شخص دیگری به‌واسطه رابطه یا نفوذ، جای او را گرفته است. چالش اصلی، نه از جنس رانت، بلکه از جنس نادیده‌ماندن شرایط خاص در فرایندهای کاملاً ماشینی است. در چنین مواردی، متقاضیان برای توضیح وضعیت ویژه خود به بنیاد مراجعه می‌کنند و بنیاد نیز صرفاً وظیفه دارد این شرایط را مستند کرده و از طریق مکاتبه رسمی، موضوع را برای بررسی به کمیسیون‌های مربوطه ارجاع دهد.

این بررسی‌ها به‌صورت متمرکز و در بنیاد ملی نخبگان در تهران انجام می‌شود. اختیار واحدهای استانی، صرفاً در حد ثبت و صحت‌سنجی مدارک و ارسال مستندات است و تصمیم‌گیری نهایی، خارج از سلیقه‌های فردی و در چارچوب سازوکارهای رسمی صورت می‌گیرد.

در مجموع، تمامی متقاضیانی که در سامانه ثبت‌نام می‌کنند، مدارک خود را بارگذاری کرده و امتیاز دقیق خود را مشاهده می‌کنند؛ امتیازی که براساس شاخص‌هایی مانند سطح مقالات، دانشگاه محل تحصیل، معدل، و سابقه حضور در طرح‌های بنیاد محاسبه می‌شود. حتی این امکان وجود دارد که فرد با افزودن یا حذف یک مدرک، بلافاصله تغییر امتیاز خود را ببیند. این شفافیت و کمی‌سازی، عملاً امکان محاسبه سلیقه‌ای را از بین برده و سازوکاری روشن و قابل پیگیری برای همه متقاضیان فراهم کرده است. اگر سقف سنی یا معیار دیگری با وضعیت فرد تطابق نداشته باشد، سامانه امتیاز او را محاسبه نمی‌کند. در این موارد، بنیاد با نامه‌نگاری رسمی موضوع را برای کمیسیون مربوطه اعلام می‌کند. این اتفاق معمولاً در هر فراخوان فقط برای یک یا دو نفر رخ می‌دهد. 

سازوکار توزیع بودجه در بنیاد ملی نخبگان و جایگاه استان‌ها در بهره‌مندی از آن چیست؟

بودجه‌ای که در بنیاد ملی نخبگان در اختیار استان‌ها قرار می‌گیرد، به دو بخش کاملاً تفکیک‌شده تقسیم می‌شود. بخش نخست، بودجه اداره امور جاری است؛ بودجه‌ای که برای همه بنیادهای نخبگان استان‌ها به‌صورت یکسان در نظر گرفته می‌شود و صرف امور ثابت و عمومی می‌شود، از جمله برگزاری مراسم‌ها، برنامه‌های رویدادی و فعالیت‌های جاری بنیاد در سطح استان، اما بخش دوم، مربوط به طرح‌ها و برنامه‌های ملی است که سازوکاری متفاوت و شفاف دارد. برای مثال، در طرح شهید احمدی‌روشن، بودجه در سراسر کشور کاملاً ثابت و مشخص است و هیچ تفاوتی میان استان‌ها وجود ندارد. میزان بودجه‌ای که هر استان دریافت می‌کند، دقیقاً متناسب با تعداد افراد یا تیم‌هایی است که از آن استان به طرح معرفی و در سطح ملی مصوب می‌شوند. اگر دو نفر معرفی شوند و تأیید بگیرند، بودجه دو نفر تخصیص داده می‌شود؛ اگر صد نفر معرفی شوند، بودجه متناسب با همان تعداد پرداخت خواهد شد. در این سازوکار، طرح‌ها مستقل از بودجه جاری استان عمل می‌کنند و ارتباطی با منابع مالی در اختیار استان ندارند.

در طرح «همیار صنعت» نیز تأمین مالی به‌طور کامل از سوی خود صنعت انجام می‌شود و گرنت‌ها مستقیماً توسط مجموعه‌های صنعتی تخصیص می‌یابد. در نتیجه، این طرح نیز وابسته به بودجه استانی بنیاد نیست. آنچه به‌صورت ثابت در اختیار استان قرار دارد، صرفاً تنخواه و بودجه اداره امور جاری است و نه بودجه اجرای طرح‌ها.

به‌طور کلی، چه در طرح شهید وزوایی و چه در طرح شهید احمدی‌روشن، چارچوب‌های مالی از پیش تعریف‌شده و یکسان‌اند و تنها عامل تعیین‌کننده در میزان منابع دریافتی هر استان، تعداد افراد و تیم‌های پذیرفته‌شده در طرح‌هاست. به همین دلیل، عملکرد استان‌ها مستقیماً در میزان بهره‌مندی آن‌ها از این تسهیلات اثرگذار است.

در همین چارچوب، این استان همواره پس از استان تهران، در جایگاه دوم کشور از نظر جذب تسهیلات دانشجویی بنیاد ملی نخبگان قرار داشته است؛ آن هم در شرایطی که استان تهران به‌واسطه برخورداری از دانشگاه‌های مادر و مرجع کشور همچون دانشگاه صنعتی شریف، دانشگاه شهید بهشتی، دانشگاه تهران و دانشگاه علوم پزشکی تهران ظرفیت بسیار گسترده‌تری دارد. با وجود این تفاوت ساختاری، این استان توانسته است به‌طور مستمر رتبه دوم کشور را در جذب این تسهیلات حفظ کند؛ موضوعی که نشان‌دهنده عملکرد مؤثر و فعال در استفاده از ظرفیت طرح‌های ملی بنیاد ملی نخبگان است.

رویکرد بنیاد ملی نخبگان در توسعه برنامه‌های استانی و حفظ ارتباط با نخبگان چیست؟

در بنیاد ملی نخبگان، علاوه بر اجرای طرح‌های ملی که در کل کشور پیگیری می‌شوند، هر استان با توجه به ظرفیت‌ها و مزیت‌های خاص خود، می‌تواند برنامه‌ها و طرح‌های ویژه خود را طراحی و اجرا کند. برای مثال، استان اصفهان با توجه به صنعتی بودن و داشتن شهرک‌های صنعتی بزرگ، در حوزه صنعت پیشتاز بوده است، همچنین برگزاری برنامه‌ها و مراسم‌هایی مانند جلسات تقدیر از چهره‌های علمی و فرهنگی استان، مانند دکتر گلشنی، فرصت‌هایی ایجاد کرده که فعالیت‌ها متناسب با ویژگی‌ها و پتانسیل‌های هر استان شکل گیرد.

یکی از محورهای مهم فعالیت‌های استان، طرح همیار صنعت است که ابتدا با همکاری فولاد مبارکه آغاز شد. این طرح به مرور زمان تنوع بیشتری پیدا کرده و تمرکز بر تقویت نقاط قوت استان در حوزه صنعت ادامه دارد.

از سوی دیگر، بنیاد به حوزه‌های علوم انسانی و هنر نیز توجه ویژه دارد. تابستان گذشته، نخبگان علوم انسانی از خارج از کشور، به‌ویژه از آلمان، در برگزاری مدرسه تابستانی علوم انسانی همکاری کردند و این برنامه‌ها طی دو ماه در مکان بنیاد برگزار شد. این رویکرد نشان‌دهنده اهمیت ترکیب علوم انسانی و هنر است؛ چرا که نسل جدید، ارتباط تصویری و ابزارهای هنری را بهتر از کتاب‌خوانی سنتی می‌پذیرد. در همین راستا، طرح‌هایی برای آموزش‌های ترکیبی علوم انسانی و هنر، از کودکان تا بزرگسالان، آغاز شده است که شامل انیمیشن‌سازی و داستان‌پردازی تعاملی می‌شود. این برنامه‌ها علاوه بر آموزش، زمینه‌ای برای مشارکت فعال نخبگان هنری و علوم انسانی در زیست‌بوم فناوری فراهم می‌آورد.

در حوزه هنر، بنیاد با سرمایه‌گذاری بر فعالیت‌های مستمر، مراکز نوآوری و تقدیر از چهره‌های برجسته را در دستور کار دارد. برای نمونه، دو مراسم تکریم مهم در سال جاری برگزار شد؛ یکی تقدیر از استاد غیور در حوزه هنر که شاگرد استاد کسایی و پیرو سبک او در سطح جهانی است و دیگری تقدیر از دکتر گلشنی در فلسفه علم. این اقدامات نشان‌دهنده توجه بنیاد به سرمایه‌گذاری بلندمدت و متوازن در حوزه‌های علمی، هنری و فرهنگی است.

هم‌زمان با این فعالیت‌ها، بنیاد بر حفظ ارتباط با نخبگان، حتی آن‌هایی که به هر دلیل مهاجرت کرده‌اند، تأکید دارد. این ارتباط‌ها به‌ویژه با نخبگان برتر هنری و کسانی که پروژه‌ها یا پایان‌نامه‌های قابل توجهی داشته‌اند، برقرار می‌شود. این کار با دقت و به‌صورت مرحله‌ای انجام می‌شود تا پایه‌ای مستحکم برای گسترش مشارکت طیف وسیع‌تر نخبگان در آینده فراهم شود.

به این ترتیب، در کنار اجرای طرح‌های ملی، بنیاد ملی نخبگان با بهره‌گیری از ظرفیت‌های استانی، برنامه‌ریزی ویژه در حوزه‌های صنعتی، فرهنگی، هنری و علوم انسانی را پیگیری کرده و تلاش می‌کند تعامل و توسعه پایدار نخبگان را در تمام سطوح فراهم آورد.

انتهای پیام 

  • یکشنبه/ ۲۳ آذر ۱۴۰۴ / ۱۰:۵۵
  • دسته‌بندی: اصفهان
  • کد خبر: 1404092315002
  • خبرنگار : 51012