این منطقه، به ویژه در نقاطی چون کارغش علیا در فریمان، شاهد حکاکیهای متنوعی است که به دورانهای مختلف تاریخی بازمیگردد. سنگنگارههای خراسان رضوی، نمایانگر تعاملات عمیق انسانها با محیطزیست، نمادها و باورهای دینی و فرهنگی آنها هستند. این نقوش، از بز کوهی تا اشکال انتزاعی و نمادین، به وضوح نشان دهنده نیازهای بنیادین جوامع باستانی به ثبت وقایع، انتقال مفاهیم و ایجاد ارتباطات اجتماعی هستند.
علاوه بر این، سنگنگارهها به عنوان یک منبع ارزشمند برای پژوهشهای باستانشناسی و انسانشناسی شناخته میشوند. این آثار میتوانند درک عمیقتری از زندگی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جوامع باستانی خراسان رضوی ارائه دهند و به پژوهشگران کمک کنند تا ساختارهای اجتماعی، نظامهای باور و آداب و رسوم این مردمان را تحلیل و تبیین کنند.
یک باستانشناس با بیان اینکه خراسان رضوی به یک نقطه کانونی در نقشه باستانشناسی شمال شرق ایران تبدیل شده است، گفت: این اهمیت نه تنها به واسطه وجود محوطه باستانی کارغش علیا در فریمان که با شماره ۱۰۴۵۴ ثبت ملی شده و در سدههای ۴ تا ۱۲ هجری قمری در فهرست آثار ملی قرار دارد، بلکه به دلیل کشف و بررسی مجموعهای از سنگنگارههای تاریخی منحصر به فرد است.
ابوالفضل زاهدی در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: نقوش حکاکی شده بر صخرهها به نظر میرسد روایتگر بخشی از زندگی، باورها و جهانبینی مردمان هزارههای گذشته باشند. این سنگنگارهها اکنون موضوع پژوهشهای فشردهای هستند که سعی دارند تاریخ شفاهی این منطقه را به متن مکتوب باستانشناسی تبدیل کنند.
این باستانشناس افزود: اطلاعات اولیه نشان میدهد که این نقوش حاوی عناصری نمادین هستند که میتواند پلی میان دوران پیش از تاریخ و دورههای تاریخی متأخر ایجاد کند. این اکتشافات اهمیت ویژهای در سطح ملی دارند و میتوانند به درک عمیقتری از تاریخ و فرهنگ این منطقه کمک کنند.
وی همچنین با تأکید بر اینکه نتایج این تحقیقات میتواند به بازنگری در تاریخنگاری و شناخت بیشتر از هویت فرهنگی خراسان رضوی منجر شود، ضرورت حمایت از این پژوهشها و حفاظت از محوطههای باستانی را مورد تأکید قرار داد و خاطرنشان کرد: با توجه به غنای تاریخی و فرهنگی این منطقه، میتوان انتظار داشت که اکتشافات جدید، درک ما از تاریخ ایران را تغییر دهد و خراسان رضوی را به عنوان یک مرکز مهم در مطالعات باستانشناسی معرفی کند.
سنگنگارهها، اسنادی بینظیر از تاریخ هنر و انسانشناسی
زاهدی با اشاره به اینکه این آثار به مثابه اسناد دستنخوردهای هستند که باید با دقت و وسواس علمی مورد مطالعه قرار گیرند، در تبیین اهمیت این یافتهها گفت: سنگنگارهها در هر کجای دنیا که یافت شوند، به عنوان اولین فرمهای هنری و نوشتاری بشر محسوب میشوند. این آثار حاوی دانش خام انسانهایی هستند که ابزارهای پیچیده نوشتاری در اختیار نداشتهاند، اما نیاز عمیقی به برقراری ارتباط، ثبت واقعه و انتقال مفاهیم دینی و آیینی خود داشتهاند.
وی با اشاره به تنوع و غنای نقوش موجود در سنگنگارههای تاریخی روستای کارغش، فریمان بیان کرد: در این محوطه، ما با مجموعهای مواجهایم که به نظر میرسد طیف وسیعی از این نیازهای بنیادین را پوشش داده است. اگر این نقوش به درستی تحلیل شوند، میتوانند سرفصلهای جدیدی در شناخت تاریخ هنر و انسانشناسی مردمانی بگشایند که در این دشتها و کوهها زیستهاند.
این باستانشناس تصریح کرد: تحقیقات میدانی انجام شده، به ویژه توسط متخصصان تیم ژئو فریمان، به مستندسازی دقیق این حکاکیها متمرکز بوده است. این تیمهای پژوهشی که اغلب با محدودیت منابع مواجه هستند، با تکیه بر دانش خود از جغرافیا و تاریخ منطقه، توانستهاند نقشهای کلیدی را شناسایی و از آنها نقشهبرداری کنند. تمرکز اصلی در مستندسازی بر دو نماد شاخص بوده که از منظر نمادشناسی بسیار غنی تلقی میشوند.
وی گفت: اولین نماد، «پنجه له»(Penjeleh) است. این طرح که شکلی از دست انسان یا پنجهٔ یک حیوان نیرومند را به نمایش میگذارد و با یک دایره کوچک در ناحیه کف دست همراه است، توجهات بسیاری را به خود جلب کرده است.
زاهدی معتقد است که دایره عنصری کلیدی است، دایره در فرهنگهای کهن نماد وحدت، کمال یا خورشید است. ترکیب آن با نماد دست میتواند اشارهای به پیمان، سوگند یا حتی نوعی قدرت متافیزیکی باشد که فرد حکاک آن را به جاودانگی سپرده است. این نشان میدهد که مردم آن دوران به مفاهیم انتزاعی عمیقی فراتر از صرفاً ثبت وقایع شکار میاندیشیدهاند.
وی با تأکید بر ضرورت ادامه تحقیقات و توجه به این آثار باستانی، خواستار حمایتهای بیشتر از پژوهشگران و حفاظت از این محوطههای تاریخی شد تا بتوان تاریخ و فرهنگ غنی این منطقه را به نسلهای آینده منتقل کرد.
این باستانشناس، ادامه داد: سنگنگارههای محوطه باستانی کارغش نه تنها به عنوان آثار هنری ارزشمند، بلکه به عنوان نمادهای عمیق ارتباط انسان با طبیعت و محیطزیست پیرامون خود شناخته میشوند.
وی با اشاره به حکاکی بز کوهی(کَل) در صخرههای کارغش، تأکید کرد: این حیوان از دیرباز در فرهنگهای ایران باستان و به ویژه در مناطق کوهستانی نماد باروری، فراوانی و منبع آب پایدار بوده است.
زاهدی توضیح داد: حکاکی نمادهایی چون بز کوهی در این منطقه، نمایانگر دغدغه حیاتی جوامع باستانی نسبت به منابع آبی در طبیعت خشک خراسان است. این نقوش امید به برکت و دسترسی به منابع حیاتی را زنده نگه میداشتند و نشاندهنده ارتباط تنگاتنگ بین بقای انسان و طبیعت پیرامون هستند.
وی همچنین به اهمیت این آثار در زمینه باستانشناسی اشاره کرد و گفت: این سنگنگارهها به عنوان کهنترین نمونههای هنر و تاریخ بشر در این منطقه، منبع مطالعاتی ارزشمندی برای پژوهشگران در رشتههای مختلف محسوب میشوند. بررسی این حکاکیها میتواند در درک سکونتگزینی در دوره انتقال از پارینهسنگی به نوسنگی نقش مؤثری ایفا کند.
این باستان شناس به بازدید گروهی از کارشناسان در مرداد ۱۴۰۳ اشاره کرد و افزود: حضور متخصصان از رشتههای مختلف نشان دهنده ضرورت رویکرد میانرشتهای برای رمزگشایی این میراث است. این بازدیدها فرصتی را فراهم کرد تا زمینشناسان نیز جنس دقیق سنگ، میزان فرسایش ناشی از عوامل جوی و احتمال دستکاریهای مدرن را بررسی کنند.
وی با تأکید بر اهمیت این اقدامات میدانی بیان کرد: این تلاشها پایههای علمی لازم برای حفاظت بلندمدت از این میراث را فراهم میآورد و نشان دهنده اهمیت همکاری میان رشتهای در درک و حفاظت از این آثار بینظیر است.
زاهدی بیان کرد: سنگنگارههای کارغش میتوانند به عنوان دروازهای به سوی شناخت عمیقتر از تاریخ بشر و تعاملات او با محیطزیست عمل کنند و نیاز به حفاظت و پژوهشهای مستمر در این زمینه را ضروری دانست.
حفاظت فیزیکی از سنگنگارهها، چالشی جدی برای میراث فرهنگی
وی ادامه داد: علیرغم ارزشهای تاریخی و علمی ثبت شده محوطههای باستانی، چالش اصلی پیش روی این گنجینه، مسئله حفاظت فیزیکی است. صخرهها و نقوش حکاکی شده به دلیل ماهیت خود، بسیار حساس بوده و در برابر تغییرات اقلیمی آسیبپذیرند.
زاهدی توضیح داد: فرسایش ناشی از باد، نوسانات دمایی شدید در اقلیم خراسان و همچنین رطوبت میتواند در طول زمان باعث محو شدن تدریجی این نقشها شود. از سوی دیگر، تهدیدات انسانی، نظیر حکاکیهای یادگاری ناآگاهانه یا سرقت قطعات سنگی، همواره به عنوان یک ریسک جدی مطرح است.
وی با تأکید بر اهمیت حفاظت مؤثر از این آثار، خاطرنشان کرد: ثبت ملی محوطه، گام اول است، اما حفاظت مؤثر نیازمند نظارت مستمر، نصب موانع فیزیکی در نزدیکی نقاط حساس و مهمتر از همه، افزایش سطح آگاهی عمومی در میان اهالی محلی و گردشگران است. اهمیت این میراث باید از طریق مدارس و رسانههای محلی به نسلهای جوان منتقل شود تا حس مالکیت جمعی نسبت به این گنجینه تقویت شود.
این باستان شناس خاطرنشان کرد: سنگنگارههای کارغش فریمان نه تنها یک کشف باستانشناسی، بلکه یک درس تاریخی هستند. این نقوش یادآور این حقیقتاند که پیش از وجود کتیبههای رسمی و کتابهای تاریخی، انسانها برای ماندگار ساختن هویت خود به ابزاری به سادگی یک سنگ و یک ابزار نوکتیز متوسل میشدند.
انتهای پیام