ادعاهای مجازی برای درمان نابینایی و اوتیسم چقدر واقعی است؟

یازده میلیون برای جلسه اول، هفت میلیون برای جلسه بعدی و اگر نیاز به پکیج‌های ویژه باشد، هر پکیج قیمت مخصوص به خودش را دارد. پکیج اوتیسم ۶۰ میلیون تومان است و پکیج سکته مغزی ۷۰ میلیون تومان، اما در مورد درمان نابینایی انگار هنوز پکیجی طراحی نشده است.

به گزارش ایسنا، روزنامه ایران نوشت: به بهانه بیماری یکی از نزدیکان راهی کلینیک می‌شوم. داخل مرکز شلوغ است، هر کسی که آمده، فرد دارای معلولیت و سالمندی را با خودش آورده است. یک میز در سالن قرار دارد، وقتی می‌پرسم برای فرزندم که دچار اوتیسم است می‌خواهم وقت بگیرم، مرد پشت میز ، من را به سه ماه دیگر ارجاع می‌دهد، التماس هم فایده‌ای ندارد، باید فرم‌ها را پر کنم و منتظر وقت باشم.

در فرم‌هایی که در برابرم قرار می‌گیرد، نوشته شده من با میل و رضایت خودم به مرکز آمده‌ام و با رضایت شخصی و شناخت، دکتر را برای درمان انتخاب کرده‌ام. می‌خوانم، باید امضا کنم، اما من که نمی‌دانم دکتر چه می‌کند، این را می‌پرسم، مرد می‌گوید:«اگر قرار بود به هر نفر شیوه درمان آقای دکتر را توضیح بدهیم که دیگر شیوه درمان جدیدی نبود. شما یا دکتر را می‌شناسید یا نمی‌شناسید. بروید از این افرادی که نشسته‌اند، بپرسید.»

قانع نشده‌ام، می‌ترسم امضا کنم، سراغ مردان و زنانی می‌روم که با همراهانشان در انتظار نشسته‌اند، بیشترشان اولین‌بار است که به کلینیک آمده‌اند؛ از چهارمحال و بختیاری، قشم، ساری و... هیچ‌کدام هم نمی‌دانند دکتر قرار است چه کند، فقط در صفحه دکتر ویدیوها را دیده‌اند. یازده میلیون برای جلسه اول، هفت میلیون برای جلسه بعدی و اگر نیاز به پکیج‌های ویژه باشد، هر پکیج قیمت مخصوص به خودش را دارد. پکیج اوتیسم ۶۰ میلیون تومان است و پکیج سکته مغزی ۷۰ میلیون تومان، اما در مورد درمان نابینایی انگار هنوز پکیجی طراحی نشده است.

هیچ مرجعی بر روند درمان نظارت نمی‌کند

کلینیک‌های روانشناسی باید نظارت محتوایی شوند. دکتر حمید پیروی، مسئول مرکز مشاوره دانشگاه علوم پزشکی ایران با تأکید این مطلب به «ایران» می‌گوید:«کلینیک‌های روانشناسی از وزارت ورزش و جوانان یا سازمان بهزیستی مجوز فعالیت می‌گیرند. بنابراین اداره کل مشاوره وزارت ورزش و جوانان یا سازمان بهزیستی باید فعالیت آنها را بررسی کنند. متأسفانه بیشتر نظارت‌ها فرآیندی است و خیلی نظارت محتوایی ندارند. نظارت هر دو سازمان دیداری است؛ یعنی نگاه می‌کنند که آیا برای فرد تشکیل پرونده شده، تعرفه‌ها رعایت شده یا اطلاعات مراجعه‌کننده در نرم‌افزار اطلاعات ثبت شده یا نه؟ متأسفانه هیچ مرجعی بر اینکه در دل درمان چه اتفاقی می‌افتد نظارت نمی‌کند.»

پیروی با تأکید بر اینکه هنوز علم در مورد ادعاهای مطرح شده توسط این فرد چیزی نگفته است، می‌گوید:«ادعاهایی مطرح شده که هنوز علم در مورد آنها چیزی نگفته است. شاید این موارد تئوری باشد، اما اینکه ما یک نظریه تئوری را به کلینیک خودمان بیاوریم و روی مردم آزمایش کنیم، قطعاً تخلف است. هنوز حتی در دانشگاه‌ها هم چنین اطلاعاتی نیامده و راستی‌آزمایی نشده است. حتی این موضوعات در دانشگاه‌ها به شکل بالینی مورد بررسی قرار نگرفته و مجوز کار با این روش‌ها صادر نشده است، چطور یک روانشناس به خودش اجازه می‌دهد در کلینیکش از آن استفاده کند، ابزاری بیاورد و ادعای شبیه‌سازی ذهن را مطرح کند و بگوید من توانایی انجام این کارها را دارم. به نظرم این همان روانشناسی زرد است.»
 مسئول مرکز مشاوره دانشگاه علوم پزشکی ایران با تأکید بر اینکه باید هر روش درمانی جدید به دانشگاه‌ها بیاید و کارهای آزمایشی روی آن انجام شود، توضیح می‌دهد:«به طور مثال هنوز در مورد تحریک مغناطیسی مغز یا نوروفیدبک به اندازه کافی پشتوانه پژوهشی و علمی نداریم که بگوییم این روش‌ها به شکل صددرصدی موفق بوده است. هنوز موفقیت این موارد زیر سؤال است، اما می‌بینیم مواردی از این دست در کلینیک‌ها انجام و ادعاهای مختلفی هم مطرح می‌شود.»

نایب رئیس جمعیت علمی پیشگیری از خودکشی ایران با اشاره به اینکه همه این موارد نیاز به انجام اقدامات پژوهشی بیشتری دارند، می‌گوید:«این روش‌ها باید حتماً توسط دانشگاه‌ها به‌خصوص دانشگاه‌های علوم پزشکی بررسی شوند. چون ادعای درمان بیماری‌هایی مانند «ام‌اس» و «فلج مغزی» را مطرح می‌کنند، باید دانشگاه‌های علوم پزشکی وارد شوند، کار پژوهشی و مطالعاتی انجام شود، اگر فردی که ادعا را مطرح کرده مجوز بگیرد، در کتاب تعرفه‌ها این موارد مطرح و روش درمانی پذیرفته می‌شود، در غیر این صورت افراد جامعه نباید به این افراد و شیوه‌های کار آنها اعتماد کنند و وارد این حوزه شوند.»

 پیروی با اشاره به اینکه در کلینیک‌های غیرمجاز، مردم به دلیل تبلیغات آنها هزینه‌های گزافی پرداخت می‌کنند، می‌گوید: «همان‌طور که گفتم اگر این مراکز تحت نظر سازمان بهزیستی یا وزارت ورزش و جوانان باشند، مردم می‌توانند با مراجعه به این نهادها از آنها شکایت کنند؛ چون فقط این دو نهاد مجوز مرکز می‌دهند. سازمان نظام روانشناسی مجوز فعالیت فردی می‌دهد، یعنی روانشناس‌ها می‌توانند از این سازمان پروانه فعالیت دریافت کنند. مردم باید در زمان مراجعه به کلینیک‌ها حتماً به مجوز مرکز توجه کنند. البته سازمان‌های نظارتی مانند معاونت‌های سازمان غذا و دارو و معاونت‌های درمان دانشگاه‌ها حتماً باید به این ادعاها رسیدگی کنند، چون به نظرم هدف این ادعاها فقط کلاهبرداری است.»
 

۹۹ درصد نقشه‌های مغزی بیهوده است

دکتر شریعت، رئیس انجمن علمی روانپزشکان ایران نیز در مورد خدمات شبیه‌سازی ذهن و تأثیر آن در درمان بیماری‌های مختلف به «ایران» می‌گوید:«اینکه فردی ادعا می‌کند با شبیه‌سازی ذهن، بیماری‌ها را از بین می‌برد و همه آنها را با هم درمان می‌کند، به نظرم ادعای بیهوده‌ای است که باید بررسی دقیق‌تری انجام شود. این ادعا آنقدر بزرگ و غیرعلمی است که در همین حد هم می‌توانیم با قاطعیت بگوییم این فرد شارلاتان است و از درد مردم سوءاستفاده می‌کند تا منافع خودش را پیگیری کند.»

 رئیس انجمن علمی روانپزشکان ایران در پاسخ به این سؤال که آیا می‌شود با بهره گرفتن از تکنیک‌های روان‌درمانی، مشکلات جسم را برطرف کرد، می‌گوید:«در این مورد مطالعاتی در دنیا انجام شده است اما اینکه بیماری نابینا باشد و با تکنیک‌های کنترل ذهن بخواهند او را بینا کنند، چنین چیزی امکان‌پذیر نیست، مگر اینکه نابینایی به دلیل بیماری روانپزشکی و آسیب روانی ایجاد شده باشد. این نابینایی، ناشی از آسیب به اعصاب مغز یا چشم و شبکیه نیست و اصطلاحاً یک نابینایی عملکردی یا بیماری روانپزشکی است. فرد نابیناست اما اختلال جسمانی ندارد، فقط اختلال عملکردی در اعصابش وجود دارد که ممکن است بتوانیم  آن را با مداخلات روانشناختی برطرف کنیم. این تنها شکلی است که برای من قابل تصور است، در غیر این صورت هیچ راه دیگری وجود ندارد که بتوان فرد نابینا یا فلج را درمان کرد، مگر اینکه بیماری از همین نوع خاص باشد.»
 این روزها گرفتن نقشه مغزی در بسیاری از کلینیک‌های روانشناسی مرسوم شده است و هزینه زیادی به افراد تحمیل می‌کند؛ آیا همه افراد نیاز به گرفتن نقشه مغزی دارند؟ این نقشه چیست و چه کاربردی برای روانشناسان دارد؟ شریعت در پاسخ به این سؤالات با بیان اینکه نقشه مغزی همان نوار مغز است، توضیح می‌دهد:«از شما نوار مغز می‌گیرند و با کمک محاسباتی، همان نوار را تبدیل به نقشه‌های رنگی می‌کنند، بنابراین نقشه مغزی، پراکندگی امواج مختلف مغزی را نشان می‌دهد که از نظر من تقریباً هیچ کاربردی در تشخیص اختلالات ندارد. متأسفانه با قاطعیت می‌توانم بگویم ۹۹ درصد مواردی که از نقشه مغزی استفاده می‌شود، فقط سوءاستفاده از فرد است. نقشه مغزی روشی است که فقط در موارد محدودی ممکن است به افتراق بعضی از بیماری‌ها از هم کمک کند که البته آن هم هنوز اثبات نشده و احتمال دارد تا حدودی مؤثر باشد.»

مرز باریک روانشناسی و روانپزشکی

مرز بین روانشناسی و روانپزشکی باریک است، برای همین در برخی از کلینیک‌ها این مرز از بین می‌رود؛ یعنی روانشناسان به راحتی امور درمانی انجام می‌دهند، اموری که در حیطه روانپزشکی است، آیا نظارتی بر این مراکز انجام می‌شود؟ رئیس انجمن علمی روانپزشکان ایران در پاسخ به این سؤال می‌گوید:«مسئولیت نظارت بر عهده سازمانی است که مجوز داده است و آنها باید نظارت کنند و ببینند که این مراکز چه خدماتی ارائه می‌کنند اما مردم باید آگاه باشند و تخلفات را گزارش دهند تا رسیدگی شود. متأسفانه مردم کمتر سراغ شکایت از تخلفات می‌روند. مثلاً افرادی که روانشناسی بالینی خوانده‌اند، می‌توانند مداخلات روانشناختی مانند انواع روان‌درمانی‌ها را انجام دهند و طبیعی است که این بخش مهمی از درمان است ولی در مورد تشخیص‌گذاری و درمان دارویی این مسئولیت روانپزشک است؛ هر گونه مداخله‌ای مثل تحریک مغزی، در حیطه فعالیت روانپزشکان است.»

انتهای پیام

  • سه‌شنبه/ ۲۵ آذر ۱۴۰۴ / ۰۹:۱۰
  • دسته‌بندی: رسانه دیگر
  • کد خبر: 1404092516450
  • خبرنگار :