به گزارش ایسنا، به نقل از تابناک، بسیاری فکر می کنند با این بارش های اخیر، سدهای کشور که در ماههای گذشته به سطوح بحرانی رسیده بودند، نفسی می کشند و آبخوانها که سالها زیر فشار برداشت بیرویه بودهاند، فرصتی برای ترمیم پیدا می کنند... اما واقعیت تلخ این است که این بارشها، با وجود شدتشان – مانند بارشهای تا ۲۰۰ میلیمتری در حوضههای خلیج فارس و دریای عمان – اغلب به جای نفوذ به زمین، به سیلابهای ویرانگر تبدیل میشوند و خسارتهای گستردهای به بار میآورند.
مسئله آب ایران، فراتر از «بارش کم» یا «بارش زیاد» است. سالهاست که بیش از ۹۰ درصد آب تجدیدپذیر کشور برداشت میشود؛ در بسیاری از دشتها حتی فراتر از توان طبیعی آنها.
بر اساس گزارشهای سازمان ملل و وزارت نیرو، کشاورزی به تنهایی بیش از ۹۰ درصد آب شیرین ایران را مصرف میکند، که این رقم در مقایسه با میانگین جهانی (حدود ۷۰ درصد) بسیار بالاست و نشاندهنده ناکارآمدی سیستم آبیاری و کشت محصولات آببر مانند برنج و هندوانه در مناطق خشک است.
این وضعیتی است که در ادبیات علمی از آن بهعنوان «ورشکستگی آبی» یاد میشود – جایی که منابع آب زیرزمینی و سطحی به حدی تخلیه شدهاند که بازگشت به تعادل طبیعی تقریباً غیرممکن است. ایران در سال جاری با پنجمین سال متوالی خشکسالی روبهرو است و متوسط بارش سالانه ۴۵ درصد زیر نرمال بلندمدت قرار دارد، که این امر ۱۹ استان از ۳۱ استان کشور را در وضعیت بحران آبی قرار داده است.
در چنین شرایطی، بارشهای شدید و کوتاهمدت الزاماً به افزایش ذخایر آب منجر نمیشوند. خاکی که در اثر برداشت بیرویه، تخریب پوشش گیاهی و فشردگی مداوم ناشی از کشاورزی ناپایدار، نفوذپذیری خود را از دست داده، باران را به رواناب و سیلاب تبدیل میکند، نه به تغذیه پایدار آبخوانها.
متاسفانه حتی بارشهای ۱۵ تا ۲۰ میلیمتری در مناطق کوهستانی میتواند به سیلاب منجر شود، زیرا زمین ظرفیت جذب ندارد.
آبخوانهای ایران نیز صرفاً «کمسطح» نیستند. بسیاری از آنها طی دههها دچار افت چند دهمتری (در برخی دشتها تا ۵۰ متر)، نشست زمین و از دست رفتن بخشی از ظرفیت ذخیره شدهاند. گزارشهای سال ۲۰۲۵ نشان میدهد که ۴۲۲ دشت در وضعیت محدود یا بحرانی قرار دارند و ۳۵۹ مورد از آنها با فرونشست شدید زمین روبهرو هستند که این امر نه تنها کشاورزی را تهدید میکند، بلکه زیرساختهای شهری مانند تهران را در معرض خطر قرار میدهد.
این سامانهها با چند دوره بارش سنگین احیا نمیشوند، زیرا ساختار طبیعی آنها آسیب دیده است – مانند آبخوانهای تهران که سطح آب در آنها به پایینترین سطح در ۶۰ سال اخیر رسیده و فرونشست زمین در نزدیکی پایتخت گزارش شده.
سدها هم از این قاعده مستثنا نیستند. در شرایطی که منابع آب تجدیدپذیر کشور بهطور ساختاری کاهش یافته و تبخیر و برداشت همچنان بالاست، پر شدن مقطعی سدها بیشتر یک آرامش کوتاهمدت است تا اصلاح مسیر.
آمار وزارت نیرو نشان میدهد که ذخایر سدهای کشور در پایان آبان ۲۰۲۵ به ۳۲ درصد ظرفیت رسیده، با کاهش ۲۶ درصدی نسبت به سال قبل، و تعداد سدهای با ذخیره کمتر از ۵ درصد از ۸ به ۳۲ مورد در تنها ۲۰ روز افزایش یافته است. برای مثال، ۱۹ سد اصلی کشور – حدود ۱۰ درصد کل مخازن – عملاً خشک شدهاند، و سدهایی مانند لار در تهران تنها ۱ درصد پر هستند. این وضعیت در حالی است که ششمین سال خشکسالی متوالی ایران را تهدید میکند و ۲۰ استان بدون بارش پاییزی ماندهاند.
فرونشست زمین در نقش رستم کرمانشاه
سیلاب در ایران امروز نشانه وفور آب نیست؛ نشانه ناتوانی ما در تبدیل باران به امنیت آبی پایدار است. بارشهای اخیر، با وجود امیدواری اولیه، اغلب به آبگرفتگی معابر، خسارت به زیرساختها و حتی مرگومیر منجر میشوند، همانطور که در سیلابهای کرمان و سیستان و بلوچستان دیدهایم. این چرخه معیوب، ریشه در عدم مدیریت صحیح منابع دارد: از نبود سیستمهای آبخیزداری پیشرفته تا ادامه کشتهای آببر در حوضههای خشک.
چه باید کرد؟ مسئولان وزارت نیرو و جهاد کشاورزی چه باید بکنند؟
فرونشست زمین یکی از جدیترین چالشهای زیستمحیطی ناشی از برداشت بیرویه آبهای زیرزمینی است. این پدیده، که اغلب در مناطق خشک و نیمهخشک رخ میدهد، منجر به آسیب به زیرساختها، کاهش ظرفیت ذخیره آبخوانها و تهدید امنیت غذایی میشود.
یکی از مؤثرترین راهحلهای مدرن، مدیریت شارژ مصنوعی آبخوانها (Managed Aquifer Recharge - MAR) است. این روش شامل تزریق عمدی آب سطحی، باران جمعآوریشده یا فاضلاب تصفیهشده به لایههای زیرزمینی برای بازسازی ذخایر آب و جلوگیری از فرونشست است.
خوشبختانه، فناوریهای مدرن و استراتژیهای پایدار میتوانند این مشکل را کاهش دهند ، یکی از مؤثرترین راهحلهای مدرن، مدیریت شارژ مصنوعی آبخوانها (Managed Aquifer Recharge - MAR) است. این روش شامل تزریق عمدی آب سطحی، باران جمعآوریشده یا فاضلاب تصفیهشده به لایههای زیرزمینی برای بازسازی ذخایر آب و جلوگیری از فرونشست است.
MAR میتواند با استفاده از حوضچههای نفوذ، چاههای تزریقی یا سیستمهای پخش آب، نفوذپذیری خاک را افزایش دهد و سطح آب را بالا ببرد. برای مثال، در پرث استرالیا، سیستم MAR باعث بالا آمدن زمین تا ۲۰ میلیمتر در ۳.۵ سال شده است.
در کالیفرنیا، که دره سان جواکین آن با فرونشست سریع ناشی از پمپاژ آب برای کشاورزی روبهرو است، MAR روی زمینهای کشاورزی اجرا شده و ذخیره آب را در فصول مرطوب افزایش میدهد. این روش نه تنها فرونشست را کاهش میدهد، بلکه از نفوذ آب شور به آبخوانهای ساحلی جلوگیری میکند.
در کشورهای در حال توسعه مانند ویتنام، در هوچیمین، MAR بخشی از استراتژیهای resilience برای بازیابی آبخوانها بوده و نرخ فرونشست را کند کرده است.
بحران فرونشست زمین، بیش از ۷۵۰ شهر و ۹۲۰۰ روستای ایران را بلعیده است، ۳۶ سانتیمتر فرونشست سالانه در تهران! ایران را به رتبه اول خطر فرونشست جهان رسانده است.
فناوریهای نظارت پیشرفته نقش کلیدی در پیشگیری دارند. استفاده از سنجش از دور (remote sensing) و تصاویر ماهوارهای، مانند دادههای InSAR، امکان ردیابی دقیق فرونشست را فراهم میکند.
این فناوریها میتوانند تغییرات سطح زمین را تا میلیمتر اندازهگیری کنند و مناطق پرخطر را شناسایی نمایند. علاوه بر این، سیستمهای هوش مصنوعی (AI) برای نظارت واقعیزمان بر برداشت آب استفاده میشوند.
این سیستمها دادههای حسگرها را تحلیل کرده و محدودیتهای برداشت را اعمال میکنند، مانند آنچه در پروژههای پایدار groundwater management دیده میشود.
برای نمونه، در چین، که شهرهای آن با فرونشست ناشی از استخراج آب روبهرو هستند، ترکیب AI با مدلسازی CFD (Computational Fluid Dynamics) برای شبیهسازی اثرات برداشت و شارژ آب استفاده شده و سیاستهای محلی را هدایت میکند.
ایجاد تالابهای مصنوعی و سیستمهای مدیریت stormwater میتواند آب باران را به جای هدررفت، به آبخوانها هدایت کند. در کشاورزی، که بیش از ۷۰ درصد آب جهانی را مصرف میکند، انتقال به آبیاری قطرهای، کشت محصولات کمآببر و استفاده از سنسورهای IoT برای بهینهسازی مصرف، برداشت زیرزمینی را کاهش میدهد.
سیاستهای دولتی مانند قیمتگذاری واقعی آب، اعمال سهمیهبندی و برنامهریزی فضایی – مانند محدودیت ساختوساز در مناطق فرونشسته – نیز مؤثرند. در ایالات متحده، پس از اجرای سیاستهای groundwater، نرخ کاهش آب در برخی آبخوانها معکوس شده است.
به ایران عزیز و تشنه کام برگردیم: شکل کلی بحران روشن و آشکار است:
تا زمانی که برداشت آب بهطور واقعی کاهش پیدا نکند – مثلاً با اعمال قیمت واقعی آب و تشویق به آبیاری کارآمد.
تا زمانی که کشاورزی از آب زیرزمینی ارزان و بیحساب جدا نشود و به سمت محصولات کمآببر مانند پسته یا زعفران هدایت نشود و تا زمانی که توسعه شهری و صنعتی بر اساس ظرفیت آبی هر حوضه تنظیم نشود – مانند محدودیت ساختوساز در مناطق بحرانی مانند تهران یا اصفهان. باران، هرچقدر هم شدید، فقط به رواناب، سیلاب و اتلاف آب تبدیل میشود.
ورشکستگی آبی ایران نه با بارشهای مقطعی، بلکه با تصمیمهای سخت، محدودکننده و مبتنی بر واقعیت منابع متوقف میشود؛ مشکل آب ایران آسمان نیست، زمین و تصمیمهای ماست. این بحران، که اکنون تهران را در آستانه «روز صفر» آب قرار داده، هشداری برای سایر کشورها نیز هست و نیاز به اقدام فوری دارد تا از فاجعه بزرگتر جلوگیری شود.
انتهای پیام