مرهمی برای زخم‌های یکی از کهن‌ترین محله‌های تهران

بهروز مرباغی، مرمتگر و احیاگر بناهای تاریخی به انگیزه برگزاری همایش اودلاجان،  با تأکید بر فقدان شناخت دقیق تاریخی، اجتماعی و کالبدی از این محله کهن تهران، گفت: تقریباً همه طرح‌هایی که برای این محله پیشنهاد شده‌اند، به‌جای درمان، نوعی زخم بر پیکر آن وارد کرده‌اند، بخش‌هایی را تخریب کرده‌اند و بعد پروژه‌ها نیمه‌کاره رها شده است. نمونه روشن آن، وضعیت فعلی زمین‌های رها شده و به‌ اصطلاح «لازانیا» است.

در شرایطی که محله تاریخی اودلاجان به‌عنوان یکی از کهن‌ترین و اثرگذارترین بافت‌های شهری تهران، سال‌هاست با طرح‌های ناکام، مداخلات ناتمام و فقدان شناخت دقیق تاریخی و اجتماعی دست‌به‌گریبان است، نخستین همایش تخصصی با عنوان «اودلاجان: نگاهی به آینده»  با محوریت این محله، و با رویکردی غیر تشریفاتی و غیر دولتی برگزار می‌شود. این همایش برای نخستین‌بار به‌طور اختصاصی یک محله تاریخی را موضوع گفت‌وگوی میان معماران، پژوهشگران، هنرمندان و کنشگران شهری قرار داده است، و تلاش دارد با تمرکز بر جزئیات مغفول‌مانده، زمینه تولید دانش واقعی و ارائه راهکارهای عملی برای آینده اودلاجان را فراهم کند.

در همین راستا، بهروز مرباغی، معمار و مرمتگر و احیاگر خانه‌های تاریخی و از برگزارکنندگان این همایش، در گفت‌وگو با ایسنا، با تشریح اهداف، رویکردها و ضرورت‌های برگزاری این رویداد، به مرور تجربه‌های میدانی احیای بناهای تاریخی، به آسیب‌شناسی طرح‌های پیشین، تحولات اجتماعی محله و چشم‌انداز آینده اودلاجان پرداخت.

مرباغی درباره چگونگی شکل‌گیری این همایش توضیح داد: ما یک مؤسسه فرهنگی‌ ـ هنری هستیم که حدود چهار سال و نیم است به‌صورت رسمی در این محدوده مستقر شده‌ایم. حتی اگر بخواهم دقیق‌تر بگویم، از زمانی که برای مرمت وارد این فضا شدیم، حدود شش سال است که در منطقه اودلاجان حضور و فعالیت مستمر داریم. در این مدت، فعالیت‌های فرهنگی متعددی از جمله نمایش فیلم، شب‌های موسیقی و برنامه‌های مرتبط با حوزه‌های فرهنگی و هنری برگزار کرده‌ایم. خود من معمار هستم و دانش‌آموخته دانشگاه ملی سابق، که امروز با نام دانشگاه شهید بهشتی شناخته می‌شود. با وجود این پیشینه و با وجود چندین سال فعالیت حرفه‌ای و فرهنگی در این محله، متاسفانه در طول چهار تا پنج سال گذشته به این نتیجه رسیدیم که ما شناخت درست، دقیق و عمیقی از این محله تاریخی مهم نداریم. این در حالی است که هم در همان‌جا مستقر بودیم، هم تحصیلات و تخصص‌مان در همین حوزه بود و هم فعالیت‌های متعددی انجام داده بودیم.

او افزود: ما با افراد آگاه و صاحب‌نظر در این زمینه گفت‌وگو کردیم، کسانی که فهم عمیقی از مسائل تاریخی و شهری دارند. نتیجه این گفت‌وگوها نیز برای ما تأمل‌برانگیز بود؛ چرا که آن‌ها نیز دقیقاً همین تصور را داشتند، این‌که متاسفانه شناخت درستی از این محله تاریخی وجود ندارد. درحالی که اودلاجان یکی از تاثیرگذارترین محله‌های تهران بوده و حتی امروز، با وجود افول و آسیب‌هایی که متحمل شده، همچنان محله‌ای مهم و قابل توجه به شمار می‌آید.  

مرباغی ادامه داد: حدود پنج، شش یا هفت ماه پیش، به پیشنهاد همین افرادی که با آن‌ها مشورت می‌کردیم، تصمیم گرفتیم یک کنگره برگزار کنیم، با این شرط و رویکرد مشخص که تنها کسانی به این همایش دعوت شوند که یا به‌طور مستقیم در اودلاجان کاری انجام داده‌اند، یا سابقه سکونت در این محله داشته‌اند و یا از فرهیختگان مرتبط با آن محسوب می‌شوند. در این مسیر، افرادی را شناسایی کردیم که واقعاً چهره‌های بسیار مهمی هستند، کسانی که در این محله زندگی کرده‌اند، دغدغه آن را دارند و درباره‌اش تحقیق کرده‌اند. از جمله می‌توانم به آقای «اکبر ثبوت» اشاره کنم که حدود ۹۰ سال سن دارند، عضو دایره‌المعارف بزرگ اسلامی هستند، پژوهشگری جدی به شمار می‌آیند و کتاب‌های متعددی تألیف کرده‌اند. زمانی که ایشان از برگزاری چنین همایشی مطلع شدند، با وجود شرایط جسمی و سن بالا، اعلام کردند که حتماً در این برنامه حضور خواهند داشت. همچنین آقای «هوشنگ مرادی کرمانی» که سال‌ها در این محله زندگی کرده و شناخت عمیقی از آن دارد، آقای «هارون یشایایی» و نیز افراد دیگری همچون آقای دکتر طالبیان، آقای دکتر ایزدی و آقای دکتر مختاری و … از جمله کسانی هستند که در این جمع حضور دارند.

این معمار درباره رویکرد و هدف این همایش توضیح داد: نکته مهم این بود که با همه این افراد به یک توافق مشخص رسیدیم، این‌که وارد کلی‌گویی نشویم. قرار نبود صرفاً گفته شود که این محله مهم است یا ارزش تاریخی دارد، بلکه تصمیم گرفتیم وارد جزئیات شویم. منظور از ورود به جزئیات چیست؟ برای مثال، از سال ۱۳۳۵ به بعد، چندین طرح ساماندهی برای این محله نوشته شده است. حتی در یکی از این طرح‌ها که مربوط به سال ۱۳۴۶ است، پیشنهاد شده بود که کل اودلاجان به‌طور کامل تخریب شود و به‌جای آن شهری جدید با برج‌ها و کاربری‌های مدرن ساخته شود. برای این طرح، بازار طراحی کرده بودند، ماکت ساخته بودند و آن را به محمدرضاشاه نشان داده بودند و او نیز آن را تایید کرده بود. ویدئو و کلیپ این ماجرا موجود است. صدا و تصویر آن در رادیو و تلویزیون پخش می‌شد و قرار بود این محله را به‌طور کامل صاف کنند و ساختاری جدید جایگزین آن شود.

او اضافه کرد: یا در سال ۱۳۵۶، یک شرکت فرانسوی به نام «اکوشار» به ایران آمد و مأمور تهیه طرح ساماندهی و توسعه اودلاجان شد، اما این پروژه با وقوع انقلاب ناتمام ماند و منتفی شد. مسئله اینجاست که تقریباً هیچ‌کس از این روندها و سرنوشت‌ها اطلاع ندارد، نه در مجامع دانشگاهی این موضوعات مطرح شده و نه در میان مخاطبان عمومی. این‌که این محله چه مسیر پر فراز و نشیبی را طی کرده، عملاً ناشناخته مانده است. در مجموع، تقریباً همه طرح‌هایی که برای این محله پیشنهاد شده‌اند، به‌جای درمان، نوعی زخم بر پیکر آن وارد کرده‌اند، بخش‌هایی را تخریب کرده‌اند و بعد پروژه‌ها نیمه‌کاره رها شده است. نمونه روشن آن، وضعیت فعلی زمین‌های رها شده و به‌اصطلاح «لازانیایی» است؛ زمین‌های بزرگی که در دوره‌ای که آقای دکتر قالیباف شهردار تهران بودند، تصرف شد تا طرح‌هایی در آن اجرا شود، اما امروز همچنان بلاتکلیف رها شده‌اند.

این مرمتگر گفت: علاوه بر این، مسائل متعدد دیگری نیز وجود دارد. برای مثال، اودلاجان محل هم‌زیستی متنوع‌ترین فرقه‌های اسلامی و غیراسلامی بوده است؛ از جمله شیخیه کرمان که ردپای آن‌ها امروز تقریباً هیچ‌جا دیده نمی‌شود. یا این‌که این محله، دو یا سه مدرسه متعلق به دوره پهلوی اول را دارد که تجربه‌های آموزشی بسیار ارزشمندی بوده‌اند، اما عملاً کسی از آن‌ها اطلاعی ندارد. حتی از نظر کالبدی نیز پرسش‌های اساسی بی‌پاسخ مانده است؛ از جمله این‌که چرا در دوره رضا شاه، بخش‌هایی از اطراف امامزاده یحیی تخریب شد و پس از رفتن او، چه چیزهایی دوباره ساخته شد، چه بخش‌هایی حذف شد و چه چیزهایی به فضا افزوده شد. یا این پرسش که وقتی این همه فیلم سینمایی، اودلاجان را به‌عنوان لوکیشن انتخاب کرده‌اند، آیا این حضور به اعتبار و آبروی محله کمک کرده یا صرفاً تصویری کلیشه‌ای و مخدوش از آن در ذهن مردم ساخته است؟

مرباغی ادامه داد: همان‌طور که می‌بینید، مسائل بسیار متنوع و متعدد هستند. هر یک از دوستانی که قرار است در این همایش حضور داشته باشند، تنها به یکی از این محورهای مشخص می‌پردازد، نه این‌که یک نفر همه موضوعات را مطرح کند و دیگران به تکرار کلیات بسنده کنند. دقیقاً به همین دلیل است که ما امیدواریم این همایش بتواند سنگ‌بنای تولید دانش واقعی درباره یک محله را بگذارد و حتی به الگویی برای سایر محله‌ها تبدیل شود، الگویی که نشان دهد باید وارد جزئیات شد.  

او با طرح این پرسش که این ورود به جزئیات و افزایش شناخت چه فایده‌ای دارد؟ اظهار کرد: حداقل فایده‌اش این است که از این پس، طرح‌هایی ارائه نشود که اساساً قابلیت اجرا ندارند. برای نمونه، در همین محله، در قالب طرح تفصیلی تهران یا طرح موزه منطقه، در سال ۱۳۹۵ طرحی ارائه شد که در آن همه کوچه‌ها به‌گونه‌ای تعریف شده بودند که حتی شهرداری حاضر به اجرای آن نشد. این طرح دو سال فریز شد و به سال ۱۳۹۷ رسید، سپس دوباره دو سال دیگر فریز شد و به سال ۱۳۹۹ منتقل شد. این‌که به ما گفته می‌شود «اصلاً بروید و یک طرح دیگر بیاورید»، خود به‌روشنی نشان می‌دهد که اساساً شناخت درست و دقیقی از محله و از منطقه وجود ندارد. نتیجه این وضعیت آن است که هر فرد یا نهادی که وارد می‌شود و طرحی برای این محدوده می‌نویسد، آن طرح نه تحقق‌پذیر می‌شود و نه قابلیت اجرا پیدا می‌کند؛ چرا که در عمل با منافع مختلف در تعارض قرار می‌گیرد و با مسائل و چالش‌های متعدد دیگری روبه‌رو می‌شود. دقیقاً به همین دلیل است که ما، با همت دوستان، تصمیم گرفتیم یک همایش واقعی برگزار کنیم، همایشی غیرتشریفاتی، غیرنمایشی و غیردولتی.

مرباغی درباره تاثیر احیا و مرمت بخشی از خانه‌های اودلاجان بر حفظ بافت تاریخی آن، گفت: ما در شهریور سال ۱۳۹۸، با یک قرارداد، کار خود را آغاز کردیم. فضایی را تحویل گرفتیم که به‌واقع تبدیل به مرکز تجمع معتادان شده بود؛ مکانی متعفن و رهاشده. در ابتدا تصور می‌کردیم این خانه متعلق به دوره پهلوی اول است، اما وقتی وارد روند مرمت شدیم، متوجه شدیم که بنا به دوره زندیه بازمی‌گردد و در طول زمان دچار تحولات مختلفی شده است. فرآیند مرمت حدود یک سال و نیم به طول انجامید و بعد از عید سال ۱۴۰۰، این فضا عملاً فعالیت خود را آغاز کرد. نکته مهم این بود که در تمام این مدت، درِ این مکان بسته نبود. هر کسی که علاقه‌مند بود، می‌توانست در جریان روند مرمت قرار بگیرد؛ بیاید، ببیند و برود. وقتی مرمت این خانه به پایان رسید، یکی از همسایه‌ها نزد ما آمد و با نوعی رودربایستی و شرمندگی گفت که خانه مخروبه خودش را هم شروع کرده به سامان دادن و در نهایت آن را به دو واحد تبدیل کرد. همسایه سومی که خانه‌اش در مسیر همان کوچه قرار داشت، گفت که از دیدن وضعیت دیوارهای خانه خودش خجالت می‌کشد وقتی می‌بیند شما این‌طور فضا را مرتب و آراسته کرده‌اید، او هم خانه‌اش را تمیز و مرتب کرد.

او ادامه داد: حتی واکنش‌ها به این موارد محدود نماند. سلمانی محله، هرچند با شرایط مالی سخت، پول قرض گرفت، در و پنجره‌اش را تعمیر کرد و داخل مغازه‌اش را رنگ زد. خانم بقالِ بن‌بستِ ابتدای کوچه ما نیز از این‌جا و آن‌جا پول تهیه کرد و کرکره مغازه‌اش را عوض کرد. در نهایت، شهرداری هم که در موقعیتی از رودربایستی قرار گرفته بود، آمد و بخش قابل توجهی از محدوده را سنگ‌فرش کرد. نتیجه همه این اتفاقات چه بود؟ از زمانی که فعالیت‌های ما آغاز شد و رفت‌وآمدها برای شب‌های فیلم، نشست‌ها و برنامه‌های فرهنگی شکل گرفت، آرام‌آرام وضعیت محله تغییر کرد. امروز در محدوده ما دیگر کسی به‌راحتی مواد مصرف نمی‌کند و حضور معتادان به‌شدت کاهش یافته است، مگر به‌ندرت. در واقع، کسی که جای دیگری برای خود پیدا نکرده، ممکن است گهگاه سر بزند، اما واقعیت این است که معتادان از فضاهای تمیز و آباد خوششان نمی‌آید و معمولاً به دنبال مکان‌های مخروبه و رهاشده هستند.

این معمار اضافه کرد: اما شاید مهم‌ترین اتفاقی که حتی برای خود ما هم غیر قابل تصور بود، از بین رفتن اختلافات میان اهالی محله بود. ما به‌طور مشخص موردی را شاهد بودیم که فردی با پنج نفر از همسایه‌هایش ــ که برخی از آن‌ها مستأجر بودند ــ حدود سه سال درگیر پرونده‌های قضایی بود؛ برای تخلیه، افزایش اجاره یا مسائل مشابه. اما وقتی دیدند چهره محله در حال تغییر است و افراد مرجع و محترم به این فضا رفت‌وآمد می‌کنند، این دعواها کنار گذاشته شد و امروز آن‌ها با یکدیگر تعامل دارند. این اتفاق برای ما بسیار مهم و در عین حال شگفت‌انگیز بود.

مرباغی با اشاره به اینکه فارغ از همه این‌ها، باید به افزایش چشمگیر قیمت ملک نیز اشاره کرد، گفت: از سال ۱۳۹۹ تا امروز، قیمت ملک در این منطقه حدود ۲۰ برابر شده است. این در حالی است که در کل تهران، رشد قیمت‌ها حدود پنج، شش یا نهایتاً ده برابر بوده، اما در این محدوده، افزایش قیمت تقریباً دو برابر میانگین تهران بوده است. این اتفاق صرفاً به این دلیل رخ داد که مردم متوجه شدند مکانی که در آن زندگی می‌کنند، ارزشمند است. شاید باورش سخت باشد، اما در سال ۱۳۹۹، قیمت هر مترمربع خانه در این محدوده حدود پنج میلیون تومان بود؛ خانه، نه آپارتمان. امروز شما کمتر از ۸۰ تا ۱۰۰ میلیون تومان برای هر مترمربع، حتی در مورد خانه‌های مخروبه، نمی‌توانید گزینه‌ای پیدا کنید.

او اظهار کرد: این تجربه به‌روشنی نشان می‌دهد که وقتی در یک محدوده، دو یا سه خانه در کنار هم یا چند پلاک نزدیک به هم را احیا می‌کنید و در آن‌ها فعالیتی شکل می‌گیرد که به ساکنان حس احترام می‌دهد، تأثیرات اجتماعی و فرهنگی بسیار عمیقی ایجاد می‌شود. اگر ما این فضا را به یک سفره‌خانه سنتی تبدیل می‌کردیم، احتمالاً به این نتایج نمی‌رسیدیم؛ چرا که در آن حالت، اهالی محله صرفاً به نیروی کار تبدیل می‌شدند. اما ما تلاش کردیم اهالی را میزبان خودمان کنیم، به‌گونه‌ای که ببینند چه کسانی برای دیدن فیلم‌ها می‌آیند، چه افرادی در نشست‌ها شرکت می‌کنند و چگونه با افتخار درباره محله صحبت می‌کنند.

این مرمتگر اضافه کرد: البته فعالیت‌های ما به این موارد محدود نمی‌شود. برای مثال، ما یک نشریه بسیار ساده محلی داریم که هر چهارشنبه صبح منتشر می‌شود. این نشریه نه تبلیغاتی است و نه خبری، اما حتماً در هر شماره عکس یک کودک از محله یا یکی از مهمانان وجود دارد، حتماً یک کتاب معرفی می‌شود و حتماً مطلبی درباره هویت و تعریف محله در آن آمده است. تا امروز، ۳۰۶ شماره از این نشریه منتشر شده؛ یعنی ۳۰۶ هفته، معادل حدود شش سال فعالیت مستمر. همین نشریه باعث شده که مثلاً سلمانی محل ۱۰ یا ۱۵ نسخه را بگیرد و خودش در محله توزیع کند و دیگران با افتخار بگویند: «محله ما مجله دارد.» همین موضوع، اعتمادبه‌نفس اهالی را افزایش داده، باعث شده محله‌شان را بیشتر دوست داشته باشند و حس تعلق مکانی در آن‌ها تقویت شود. وقتی کار به این‌جا می‌رسد، می‌توان مطمئن بود که محله دارد مسیر بازتعریف و بازیابی هویت خود را پیدا می‌کند.

مرباغی در بخش دیگری از سخنان خود، درباره جزئیات همایش «اودلاجان» توضیح داد: برای پاسخ به این سؤال، ابتدا باید بگویم که ما دو پیوست مهم برای همایش داریم که به‌نظر من هرکدام برای غنای بیشتر این رویداد بسیار جذاب و مهم هستند. اولین پیوست، رونمایی از چهار کتاب جدید است که امروز از صحافی به دست ما می‌رسد. این کتاب‌ها همگی در حوزه پژوهش‌های شهری و به‌ویژه در رابطه با اودلاجان هستند و سه کتاب دیگر، مستقیماً درباره این محله مطالب جدید و تازه‌ای را ارائه می‌دهند. این بخش از همایش، از آن جهت که با ادبیات شهری پیوند خورده است، اهمیت ویژه‌ای پیدا کرده و رویکرد پژوهشی و علمی همایش را تقویت می‌کند.

او افزود: پیوست دوم، برگزاری یک نمایشگاه کوچک است که شامل ۲۱ شیت از طرح‌های معماری می‌شود که برای احیای این خانه‌های مخروبه طراحی کرده‌ایم. این طرح‌ها توسط خود ما و همچنین توسط دانشجویان فوق‌لیسانس تحت راهنمایی من تهیه شده‌اند. اگر این مخروبه‌ها به‌درستی احیا شوند، طراحی‌های سه‌بعدی و رندرهایی که تهیه کرده‌ایم، به‌خوبی نشان می‌دهند که چگونه این فضاها می‌توانند به مکانی زیبا و زندگی‌پذیر تبدیل شوند. این نمایشگاه به مدیران محلی و دیگر حاضرین این فرصت را می‌دهد که تصوری ملموس از آینده این فضاها پیدا کنند.

مرباغی ادامه داد: در خصوص تقدیرها، باید بگویم که به هیچ‌وجه قصد نداریم از فرد خاصی تقدیر کنیم؛ زیرا همه کسانی که در این همایش حضور دارند، هر کدام به نحوی ارزشمند هستند و تعیین اولویت بین آن‌ها به‌نظر ما منطقی نیست. اما در بخش احترام به بزرگان محله، در آغاز همایش، از سه شخصیت فرهنگی و اجتماعی برجسته دعوت خواهیم کرد تا این رویداد را با کسب اجازه از آن‌ها آغاز کنیم. این افراد عبارتند از آقای اکبر ثبوت، که یک دانشمند بزرگ است، آقای هوشنگ مرادی کرمانی، نویسنده و چهره فرهنگی معروف، و آقای هارون یشایایی، که همه این افراد در محله اودلاجان سابقه داشته و نقش مهمی در شکل‌گیری هویت فرهنگی این منطقه ایفا کرده‌اند. ما امیدواریم که این سه شخصیت، به‌عنوان نمایندگان این محله، کلید همایش را بزنند و آن را رسماً آغاز کنند. این برای ما بزرگ‌ترین افتخار است که از چنین چهره‌های برجسته و محترمی تقدیر کنیم.

مرباغی گفت: درخصوص برنامه‌های همایش، دو نشست اصلی در روزهای چهارشنبه و پنجشنبه برگزار خواهد شد. این نشست‌ها بر اساس شناخت محله طراحی شده‌اند و روز جمعه، برنامه به بررسی راه‌حل‌ها و راهکارهای عملی خواهد پرداخت. در نشست‌های چهارشنبه و پنجشنبه، ما به موضوعات مختلفی خواهیم پرداخت، از جمله سخنرانی‌هایی در مورد نهادهای مدنی فعال در منطقه، تاریخ جامعه کلیمیان در اودلاجان، و همچنین بررسی سینما و تاریخ چاپ و نشر در این محله. در کنار این‌ها، ما با قدیمی‌های محله نیز گفتگوهایی تصویری و زنده خواهیم داشت. همچنین، یکی از جذاب‌ترین بخش‌های برنامه، بررسی طرح‌های شهری مختلف است که برای اودلاجان از سال‌ها پیش پیشنهاد شده‌اند.

او ادامه داد: یکی دیگر از موضوعات ویژه‌ای که در این همایش مورد توجه قرار خواهد گرفت، بنگاه‌های شادمانی است که در دهه‌های گذشته در اودلاجان وجود داشتند. این بنگاه‌ها مشابه همان دی‌جی‌های امروزی بودند و به‌عنوان محلی برای تأمین نوازندگان و خوانندگان در مراسم‌های عروسی عمل می‌کردند. در این بخش، آقای محمد مقدم، فیلم‌ساز بزرگ، گزارشی مستند درباره بنگاه‌های شادمانی تهیه کرده است که بخشی از این مستند نیز در همایش به نمایش گذاشته خواهد شد.

این معمار و مرمتگر درباره بخش راه‌حل‌ها و آینده‌نگری اودلاجان نیز گفت: سخنرانانی همچون مهندس اکبر تقی‌زاده، دکتر اسکندر مختاری، دکتر سعید ایزدی و محمد سالاری، شهردار منطقه، به طرح پیشنهادات و راهکارهایی برای بهبود وضعیت محله خواهند پرداخت. یکی از موارد کلیدی که در این بخش مطرح می‌شود، ارائه یک الگو برای آینده است. این الگو ممکن است در ابتدا با مخالفت‌هایی روبه‌رو شود، اما ارائه آن می‌تواند باعث تحول در اجرای طرح‌های کلان و به‌طور خاص در فرآیند احیای محله باشد.

مرباغی افزود: در روز سوم همایش، قرار بود که بازدیدی از سینما ایران برگزار شود که به دلیل آتش‌سوزی اخیر، مسائل ایمنی و مشکلات مربوط به وضعیت ساختمان، این بازدید منتفی شد. در عوض، تصمیم گرفتیم بازدید از عمارت صدراعظم را در برنامه جایگزین کنیم تا همچنان یکی از مهم‌ترین بناهای تاریخی منطقه را به حاضرین معرفی کنیم.

انتهای پیام 

  • چهارشنبه/ ۲۶ آذر ۱۴۰۴ / ۱۰:۱۹
  • دسته‌بندی: گردشگری و میراث
  • کد خبر: 1404092617374
  • خبرنگار : 71619