یک تحلیلگر مسائل بین‌الملل تشریح کرد

ابعاد مختلف حمله به یهودیان سیدنی

در پی حمله مرگبار به مراسم یهودیان در ساحل سیدنی استرالیا، که بر اساس گزارش‌ها حداقل ۱۶ کشته برجای گذاشت، مقامات امنیتی رژیم صهیونیستی به سرعت ایران را مسئول این حادثه معرفی کردند. این در حالی است که پلیس استرالیا تحقیقات خود را ادامه می‌دهد و نخست‌وزیر این کشور، این اقدام را یک حمله تروریستی و عملی یهودستیزانه توصیف کرده است. 

از سوی دیگر نمی‌توان انکار کرد که رژیم صهیونیستی در طول تاریخ برای «مظلوم‌نمایی» و توجیه عملیات‌های خود، در طراحی عملیات‌های تروریستی علیه کنیسه‌ها و یهودیان در سراسر جهان دست داشته است و با توجه به نارضایتی این رژیم از سند راهبرد امنیت ملی ۲۰۲۵ آمریکا و تلاش‌های مقابله‌جویانه با ایران انگیزه فوق‌العاده بالایی برای به بار آوردن خون بار ترین عملیات تروریستی در استرالیا داشته است تا از طریق تشدید تنش‌ها، حمایت نظامی کامل واشنگتن را جلب کند. لذا به عقیده بسیاری از تحلیلگران اتهام‌زنی‌های اخیر رژیم صهیونیستی درباره نقش ایران در حمله سیدنی بخشی از یک «جنگ روانی» گسترده به شمار می‌رود.

داریوش پایسته در گفت‌وگو با ایسنا با اشاره به اینکه سناریوی سیدنی، فارغ از عامل مستقیم آن، به‌سرعت از یک رویداد امنیتی به جنگ روایت‌ها تبدیل شده است، اظهار کرد: این تحول نشان می‌دهد در جهان امروز، معنا و پیامدهای سیاسی یک حادثه، اغلب سریع‌تر از حقیقت میدانی آن ساخته می‌شود. اگر در چارچوبی تحلیلی فرض شود که برخی بازیگران از پیامدهای سیاسی این رخداد منتفع می‌شوند، می‌توان این حادثه را نه صرفاً یک حمله، بلکه بخشی از سیاست بحران دانست.

وی با اشاره به تاثیر این رویداد بر سیاست داخلی استرالیا، اضافه کرد: استرالیا در سال‌های اخیر تلاش کرده میان تعهدات سنتی خود در بلوک غرب و نوعی استقلال نسبی در سیاست خارجی از جمله در قبال مسئله فلسطین توازن ایجاد کند. وقوع حادثه‌ای با بار نمادین و رسانه‌ای بالا در چنین بستری، می‌تواند به ابزاری برای هزینه‌دار کردن این استقلال تبدیل شود. در فضای پس از حادثه، هرگونه موضع‌گیری متوازن یا غیر همسو با روایت‌های مسلط امنیتی، به‌سرعت با اتهام ساده‌انگاری یا مماشات مواجه می‌شود. نتیجه طبیعی این روند، محدود شدن فضای مانور دولت و بازگشت به سیاست‌های محافظه‌کارانه است.

این تحلیلگر مسائل بین‌الملل ادامه داد: در منطق سیاست بحران، ترس کارآمدترین سرمایه سیاسی است. برجسته‌سازی فوری پیوند حادثه با ژئوپلیتیک خاورمیانه، پیش از تکمیل تحقیقات مستقل، به بازتعریف دشمن کمک می‌کند. این بازتعریف همزمان چند کارکرد دارد؛ انتقال توجه افکار عمومی از منازعات حقوق بشری به امنیت داخلی، هم‌راستاسازی دوباره متحدان غربی حول یک تهدید مشترک و تضعیف گفتمان‌های منتقد سیاست‌های رژیم صهیونیستی از طریق امنیتی‌سازی آن‌ها.

پایسته با بیان اینکه در این جنگ روانی ایران بار دیگر در موقعیت مظنون رسانه‌ای قرار گرفت، بیان کرد: قرار گرفتن ایران در مظان اتهام بیش از آنکه محصول شواهد قضایی باشد، نتیجه الگوهای تکرارشونده روایت‌سازی است. لذا محکومیت رسمی حادثه از سوی ایران، از منظر دیپلماتیک اقدامی ضروری برای جلوگیری از تثبیت اتهامات شتاب‌زده است، اما تجربه نشان می‌دهد که دیپلماسی کلاسیک به‌ تنهایی کافی نیست.  

وی با اشاره به اینکه بهترین راه مقابله با این اتهام‌زنی‌ها تاکید بر تعلیق قضاوت، مطالبه شفافیت و ضرورت تحقیقات مستقل است، بیان کرد: ایران با آزمونی فراتر روبه‌رو است. لذا نه انکار احساسی و نه اتهام‌زنی متقابل، بلکه دیپلماسی شناختی راهبرد مؤثر در این عرصه است. باید بر تعلیق قضاوت، مطالبه شفافیت و ضرورت تحقیقات مستقل تاکید کنیم؛ چراکه این رویکرد بار اثبات را به جایگاه واقعی خود باز می‌گرداند.

این تحلیلگر مسائل بین‌الملل اظهار کرد: تحولات اخیر در اسناد راهبردی ایالات متحده با تمرکز کمتر بر تغییر نظام‌ها و کاهش اولویت خاورمیانه این برداشت را از سوی صهیونیست‌ها تقویت کرده که حمایت بی‌قید و شرط گذشته در حال باز تعریف است. در چنین شرایطی، تشدید یا برجسته‌سازی بحران‌های امنیتی می‌تواند به ابزاری برای یادآوری ضرورت‌های امنیتی و حفظ توجه و حمایت واشنگتن تبدیل شود؛ ابزاری که بحران را از سطح منطقه‌ای به مسئله‌ای فرا منطقه‌ای ارتقا داد.

پایسته پیامد کمتر دیده‌شده اما مهم این روند را تشدید اسلام‌هراسی و قطبی‌سازی اجتماعی در جامعه چندفرهنگی استرالیا دانست و گفت: این پیامد، نه‌تنها انسجام اجتماعی را تضعیف می‌کند، بلکه در بلندمدت خود به عاملی برای بی‌ثباتی تبدیل می‌ شود؛ هزینه‌ای که اغلب در محاسبات امنیتی کوتاه‌ مدت نادیده گرفته می‌شود.

وی خاطرنشان کرد: در مجموع، حادثه سیدنی بار دیگر نشان می‌دهد که در سیاست جهانی امروز، کنترل روایت به اندازه کنترل میدان اهمیت دارد. اگر معنا مصادره شود، حقیقت پس از روشن‌ شدن اثرگذاری خود را از دست می‌دهد. پاسخ عقلانی بازیگران مسئول، باید بر سه اصل استوار باشد؛ محکومیت بی‌قید و شرط تروریسم، مطالبه شفافیت حقوقی و پرهیز از بازی در زمین قطبی‌ سازی. تنها با چنین رویکردی می‌توان مانع از تبدیل تراژدی انسانی به ابزار سیاست شد.

انتهای پیام

  • چهارشنبه/ ۲۶ آذر ۱۴۰۴ / ۱۱:۳۶
  • دسته‌بندی: خراسان رضوی
  • کد خبر: 1404092617488
  • خبرنگار : 50558