حمیدرضا یوسفی در گفتوگو با ایسنا با اشاره به طرح انتقال آب از دریا به صنایع استان اصفهان، نسبت به پیامدهای فنی، شیمیایی، اقتصادی و زیستمحیطی این پروژه هشدار داد و اظهار کرد: مسئله فقط «تأمین آب» نیست، بلکه «کیفیت آب» و «سازگاری آن با زیرساختهای صنعتی موجود» چالش اصلی این طرح است.
وی با بیان اینکه خطوط تولید و سامانههای خنککننده بسیاری از صنایع بزرگ استان اصفهان، از جمله فولاد، پالایشگاهها و صنایع پتروشیمی، دههها پیش براساس استفاده از آب شیرین طراحی شدهاند، افزود: این صنایع عموماً ۴۰ تا ۶۰ سال قدمت دارند و در زمان طراحی، اساساً سناریوی استفاده از آب دریا حتی پس از نمکزدایی، در تفکر مهندسی آنها وجود نداشته است.
دکترای شیمی آلی ادامه داد: آب دریا از نظر شیمیایی تفاوتهای بنیادینی با آب شیرین دارد؛ غلظت بالای نمکها، یونهای سختیزا، ترکیبات فلزی، میکروارگانیسمها و چگالی متفاوت، حتی پس از فرایندهای نمکزدایی نیز بهطور کامل حذف نمیشوند. این در حالی است که بسیاری از تجهیزات صنعتی، خطوط لوله، مبدلهای حرارتی و سامانههای حساس، تحمل چنین ترکیب شیمیایی را ندارند.
یوسفی افزود: شاید بتوان در مقیاس آزمایشگاهی یا حجمهای محدود، آبی را به کیفیت نزدیک به استانداردهای مورد نیاز صنایع رساند، اما زمانی که صحبت از انتقال میلیونها مترمکعب آب در مسیری بسیار طولانی از جنوب کشور به مرکز ایران میشود، کنترل پایدار کیفیت آب بهشدت پیچیده و پرهزینه خواهد بود. این موضوع هنوز پاسخ شفاف و مستندی از سوی هیچ نهاد مسئولی دریافت نکرده است.
وی با اشاره به اینکه حتی آب فعلی مورد استفاده صنایع اصفهان نیز در سالهای اخیر مشکلاتی برای خطوط تولید ایجاد کرده است، اظهار کرد: بررسی روند عملکرد صنایع بزرگ نشان میدهد همین آبی که امروز بهعنوان «استاندارد» تلقی میشود، اثرات منفی خود را بر تجهیزات و بازده تولید گذاشته است؛ چه برسد به آبی که ذاتاً برای این کاربرد طراحی نشده است.
دکترای شیمی آلی فرایند نمکزدایی را «بسیار پیچیده، زمانبر و پرریسک» دانست و گفت: این تصور که میتوان آب دریا را صرفاً با چند مرحله فیلتراسیون به آبی معادل آب شیرین تبدیل کرد، سادهانگارانه است. فرایندهای شدید نمکزدایی، خود منجر به باقیماندن ترکیبات شیمیایی و پسماندهایی میشوند که حذف صددرصدی آنها عملاً ممکن نیست و همین باقیماندهها در بلندمدت به تجهیزات صنعتی آسیب میزنند.
یوسفی ادامه داد: همانگونه که فیلترهای ساده آب خانگی در مدت کوتاهی دچار رسوب و افت کارایی میشوند، در مقیاس صنعتی، تعویض و نگهداری فیلترها و سامانههای تصفیه هزینههایی چندصد میلیاردی در پی دارد. اگر این فرایندها بهطور منظم و علمی بهروزرسانی نشوند، کنترل املاح و آلایندهها عملاً از دست خارج خواهد شد.
وی به معضل پسماندهای ناشی از تصفیه آب اشاره کرد و گفت: پسماندهای حاصل از تصفیه اولیه و ثانویه آب دریا، خود یک بحران زیستمحیطی بالقوه هستند. در شرایطی که همین حالا پسابهای صنعتی به یکی از چالشهای جدی محیط زیست کشور تبدیل شدهاند، افزودن این حجم از پسماند، بدون برنامه بازیافت و مدیریت شفاف، بحران را تشدید خواهد کرد.
دکترای شیمی آلی با اشاره به وضعیت بحرانی زایندهرود اظهار کرد: صنایع باید بپذیرند که این رودخانه دیگر توان تأمین نیازهای گسترده صنعتی را ندارد. استفاده حداقلی از زایندهرود و حرکت به سمت بازچرخانی آب درونسازمانی، بهمراتب منطقیتر و کمهزینهتر از پروژههای عظیم انتقال آب است.
یوسفی افزود: بسیاری از صنایع میتوانستند در طول سالهای گذشته با فعالسازی حوضچههای تصفیه، بهروزرسانی سیستمهای مکانیزه و اصلاح چرخه مصرف، بخش بزرگی از آب مصرفی خود را بازیافت کنند، اما این مسیر کمهزینهتر نادیده گرفته شد.
وی با انتقاد از نبود آیندهنگری در پروژههای کلان گفت: تجربه نشان داده بسیاری از طرحها با ایده و نیت درست آغاز میشوند، اما به دلیل فقدان نگاه ۲۰ تا ۵۰ ساله، در مرحله اجرا یا بهرهبرداری با شکست مواجه میشوند. انتقال آب از دریا، اگرچه ممکن است در کوتاهمدت بخشی از نیاز صنایع را تأمین کند، اما در میانمدت و بلندمدت هزینههای تعمیر، استهلاک تجهیزات و خسارات اقتصادی آن، سود اولیه را از بین خواهد برد.
این دکترای شیمی آلی در پایان تصریح کرد: استفاده از آب نامتناسب برای صنایع، مانند استفاده از سوخت یا روغن بیکیفیت برای یک خودروی گرانقیمت است؛ شاید در ابتدا کار را راه بیندازد، اما چند سال بعد هزینههایی تحمیل میکند که هیچ توجیه اقتصادی نخواهد داشت. اگر امروز درباره پیامدهای این پروژه شفافسازی و آیندهنگری نشود، چند سال بعد این صن ناچار به پرداخت هزینهای بهمراتب سنگینتر خواهند شد.
انتهای پیام