به گزارش ایسنا،عملیات کربلای ۴ در سوم دیماه ۱۳۶۵ ازجمله عملیاتهایی در دوران دفاع مقدس است که پیروزی و یا ناکامی در آن، بحثها و تفاسیر گوناگونی را به همراه داشته است، اما دراینبین روایت فرماندهانی که در دل عملیات حضورداشتهاند؛ ذهن ما را به نگرشی مثبت و نتایجی پربرکت از این عملیات که زمینهساز پیروزی در عملیات مهم بعدی (کربلای ۵) است رهنمون میسازد.
به مناسبت سالروز عملیات کربلای ۴، روایت چند تن از فرماندهان حاضر در این عملیات منتشر میشود:
حجتالاسلام غلامحسین بشردوست؛ فرمانده قرارگاه کربلا در دوران دفاع مقدس:
بههرحال شب عملیات از راه رسید و سردار رضایی پای بیسیم، رمز عملیات را که «یا محمد» بود، اعلام کرد و عملیات ساعت 22:30 سوم دیماه ۱۳۶۵ آغاز شد.
نیروهای غواص ساعاتی قبل به درون آبرفته و به سمت خط دشمن حرکت کردند. در این میان، نیروهای دشمن که کاملاً آماده و هوشیار بودند، منور پرتاپ کردند و با تیربار و خمپاره نیروهای ما را زیر آتش گرفتند.
عملیات خارج از کنترل و هدایت فرماندهی قرارگرفته بود و قبل از هر دستوری، یگانها تا به ساحل رسیدند، با توجه به نوع وضعیت و هوشیاری و عکسالعمل دشمن، درگیری را آغاز کردند.
در این حال، رمز عملیات حدود ساعت 22:45 اعلام شد و نیروهای عملکننده فقط توانستند در جزایر سهیل، قطعه، ام الرصاص، ام البابی و بلجانیه نفوذ کنند و در بعضی مناطق نیز، بهصورت موضعی وارد شوند.
در مقابل، نیروهای دشمن با پرتاب پیدرپی منور و اجرای چند مورد بمباران کنار نهر عرایض (عقبه برخی از یگانها) و همچنین اجرای آتش مؤثر بر رودخانه اروند، سازمان غواصها و نیروهای موج دوم و سوم را به هم زدند؛ بهطوریکه نیروهای یگانهای مجاور پراکنده شدند و اغلب نتوانستند روی هدف عمل کنند.
یکی از مناطق حساس عملیات، جزیره «ام الرصاص» و نوک «بوارین» بود که باوجود تلاش بسیاری که برای تصرف آن انجام شد، امکان ادامه درگیری از میان رفت؛ دشمن با شلیک پرحجم تیربار روی آب، مانع از عبور نیروها از تنگه ام الرصاص و بوارین شد.
با توجه به حساسیتی که دشمن نسبت به ام الرصاص داشت، در پدافند آن از ۹ رده مانع طبیعی و مصنوعی بهره میبرد و هرگاه از هر خط عقب رانده میشد، در خط بعدی که نسبت به خط قبلی اشراف داشت، مقاومت میکرد.
فرماندهان هرلحظه از هوشیاری و آمادگی کامل دشمن گزارش میدادند. تا این خبرها را شنیدم، دلم ریخت و با دعا از خداوند متعال کمک خواستم! امکان ادامه عملیات میسر نبود؛ آقا محسن برای اینکه نیروها را حفظ کند، دستور توقف عملیات را داد و اعلام کرد: سریعاً همه نیروها به عقب برگردند.
همه فرماندهان ناراحت بودند و از گزارشهای مکالمه بیسیمی فرماندهان با آقا محسن و شمخانی متوجه شدم تعدادی از نیروها شهید شده و پیکرهایشان آنطرف آب مانده است. قایقهای تعاون نتوانسته بودند نیروها را به عقب بیاورند. دقیق معلوم بود عراق از قبل انتظار ما را میکشیده و آماده بوده است.
یکمرتبه آقا محسن به علی شمخانی گفت: برادر شمخانی، به تمام فرماندهان قرارگاهها بگویید عملیات لغو است، همه نیروها عقبنشینی کنند!
با اعلام قطعی توقف ادامه عملیات، ناگهان سکوت سردی بر قرارگاه حکمفرما شد. آقا محسن سریع همه فرماندهان قرارگاهها و لشکرها را جمع کرد و تحلیل خودش را از ناکامی پیشآمده گفت:
با برآوردی که برادران اطلاعات انجام دادهاند، تا یک هفته قبل از عملیات، غافلگیری در حدود هشتاد درصد بود، اما از یک هفته به عملیات، هرچه به شب عملیات نزدیکتر شدیم، این رقم کاهش یافت تا حدی که شب عملیات به حدود پنجاهدرصد رسیده بود. تصمیم گرفتیم طوری عمل کنیم که اگر تا قبل از روشن شدن هوا متوجه لو رفتن عملیات شدیم، عملیات را متوقف کنیم.
هنگامیکه عملیات شروع شد و من اسم رمز را اعلام کردم، بعد از گذشت چند ساعت، یقین پیدا کردم که عملیات لو رفته و غافلگیری معنا نداشت. از نزدیکیهای صبح به نیروها دستور دادم که برای برگشت، خودشان را آماده کنند و نیروها تقریباً تا قبل از ظهر به عقب برگشتند.
آقا محسن در پایان حرفهایش گفت: در این عملیات، قریب شصت گردان از نیروهایمان وارد عمل شدند و مابقی یگانها که قرار بود در موج دوم وارد عمل شوند، اقدامی نکردند.»۱
روایت سردار یعقوب زهدی؛ فرمانده توپخانه سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس
تکرار یک تاکتیک موفق
در مورد اینکه چرا این عملیات موفق نشد، همان موقع بحثها و صحبتهایی شد و بعدها هم تحلیل شد. موفق نبودن ما در کربلای ۴ به نکات مختلفی برمیگشت؛ ازجمله اینکه، ما یک تاکتیک موفق را نباید تکرار میکردیم.
یکی از درسهایی که ما از این عملیات گرفتیم، این است که تاکتیک موفق را نباید تکرار کرد. چون دشمن دیگر آن تاکتیک را یاد گرفته و برای مقابله با آن آمادهشده، ولی ما آمدیم با همان تاکتیکی که عملیات والفجر ۸ را انجام دادیم، مجدداً عملیات کربلای ۴ را انجام دادیم.
نکته دیگر اینکه اطلاعاتی از عملیات که هم بهوسیله آمریکا و هم ظاهراً بهوسیله عوامل نفوذی به عراق دادهشده بود، مجموعاً دستبهدست داد که این عملیات موفق نشود.
در بعد فضاسازی رسانهای، هم در بحث اطلاعات و هم در تحلیل و نتیجهگیری اشتباه کردند. اطلاعات اشتباه بود؛ مثلاً میگفتند که در این عملیات نزدیک ۹۵۰ یا هزار غواص شهید شدند، درصورتیکه این رقم درستی نبود. چون ما پنج لشکر داشتیم که باید در موج اول از اروند عبور میکردند، این پنج لشکر هرکدام یک گردان غواص داشتند، گردان غواص هم کمتر از ۲۰۰ نفر بود؛ یعنی کل گردانهای غواص هزار نفر میشدند که کمتر از ۵۰۰ نفر از آنها شهید و مفقود شدند. کل شهدای این عملیات هزار نفر بود. حدود شش-هفت هزار نفر هم زخمی داشت.
در تحلیل کربلای ۴ که میگویند فرماندهان میدانستند که عملیات لو رفته، این را هم من توضیح دادم که این تحلیل بههیچوجه قابلقبول نیست و هیچ عقل سلیمی نمیپذیرد که فرماندهی بداند عملیات لو رفته است و بعد بخواهد عملیات را شروع کند. بههرحال، این تصمیمگیریها توأم بااحتیاط است و احتیاط هم یکجایی میگیرد و یکجایی نمیگیرد.»۲
روایت سردار غلامرضا جعفری؛ فرمانده لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب (ع) در دوران دفاع مقدس
کربلای ۴ یک عملیات درسآموز
عملیات کربلای ۴ خیلی درس دارد. بحثهای زیادی در قرارگاه داشتیم که ما چگونه باید برنامهریزی کنیم تا این زمینی را که گرفتیم، حفظ کنیم! تجربه فاو بود ولی جبهه ما در عملیات فاو فقط یک جبهه روبرو بود، جناحین تأمین بود و دشمن دیگر عقبهای نداشت، اما در اینجا هنوز دشمن در محدودههای مهمی از منطقه مستقر بود. بین این منطقه را میخواستیم چکار کنیم؟ چه برنامهای داشتیم؟
با تعداد نیرو و امکانات آن زمان، به نظر میرسید که در عملیات کربلای ۴، بعد از خطشکنی، در بحث نگهداری منطقه توجه زیادی نشده بود. همین حضور محکم دشمن هم باعث شد که در گام اول زمینگیر شویم. ولی خدا کمک کرد، زود تصمیم به توقف بگیرند و تلفات سنگینتری ندهیم.
با توجه به اینکه بعدازآن، عملیات کربلای ۵ اتفاق افتاد، اگر ما برنامه نداشتیم که کربلای ۵ اتفاق بیفتد و کربلای ۴ بهعنوان عملیات بزرگسال ۶۵ در این منطقه میبود، شاید بهنوعی گیر میافتادیم. وقتی بعدازآن کربلای ۵ را اجرا کردیم، این ناکامی را بهنوعی جبران کرده و بعد دو اتفاق افتاد: یکی موفقیت لشکرهای ۱۹ فجر و ۵۷ ابوالفضل (ع) و دیگری بحث غافلگیری دشمن؛ چون دشمن فکر میکرد همین عملیات، عملیات اصلی سال ۱۳۶۵ است، به نیروهایش مرخصی داد و فرماندهان او مدال گرفتند و از اینکه ما را در آن منطقه متوقف کردند مسرور بودند؛ بنابراین، آن اتفاق (کربلای ۵) افتاد که بحث خود را دارد.
همان طرحریزی تعجیلی و جسارتی که فرماندهی داشت، اول عملیات (کربلای ۴) را بهموقع متوقف کرد و سپس، طرحریزی عملیات بعدی را بهسرعت در دستور کار قرارداد. اینیک شاهکار بود؛ لذا عملیات کربلای ۴ باوجود توقف و عدم موفقیت لازم، مبنای خوبی برای طرحریزی و اجرای عملیات کربلای ۵ شد.
طرحریزی فوری برای عملیات بعدی و حفظ عمده قوا که کمتر به آن توجه میشود، قابلتوجه است. بیشتر آنهایی که برای دفاع مقدس دنبال شبهه هستند، این ناکامی در عملیات کربلای ۴ را بیشتر از موفقیت عملیات بعدی موردتوجه قرار میدهند. درحالیکه موضوع طرحریزی و اجرای عملیات کربلای ۵ و حفظ عمده قوا و بعد هم پیروزی و موفقیت در آن عملیات، ازجمله نقاط برجسته و درسآموز دفاع مقدس است که بیشتر باید به آن توجه شود.»۳
منابع:
۱-بهداروند، محمدمهدی، تاریخ شفاهی دفاع مقدس: غروب روز ششم: روایت: غلامحسین بشردوست، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد، تحقیقات و نشر معارف دفاع مقدس و مجاهدتهای سپاه، تهران ۱۴۰۲، صص ۴۱۲، ۴۱۳، ۴۱۴
۲-محمود چهارباغی، امیرحسین حکمتیان، تاریخ شفاهی دفاع مقدس: توپخانه سپاه پاسداران (جلد دوم)، روایت: یعقوب زهدی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد، تحقیقات و نشر معارف دفاع مقدس و مجاهدتهای سپاه، تهران ۱۴۰۳، صص ۱۵۹، ۱۶۰
۳-نیازی، یحیی، تاریخ شفاهی دفاع مقدس: روایت: غلامرضا جعفری، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد، تحقیقات و نشر معارف دفاع مقدس و مجاهدتهای سپاه، تهران ۱۴۰۴، صص ۴۲۶، ۴۲۷، ۴۲۸
انتهای پیام