آيتالله اسدالله بيات زنجاني در آستانهي سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي بيانيهاي صادر كرد.
به گزارش گروه دريافت خبر خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در اين بيانيه آمده است:
بسم الله الرحمن الرحيم
«أفتطمعون أن يومنوا لكم وقد كان فريق منهم يسمعون كلام الله ثم يحرفونه من بعد ما عقلوه و هم يعلمون»
«آيا طمع داريد كه يهوديان به شما ايمان بياورند و به دين شما بگروند در حالي كه گروهي از آنان كلام خدا را شنيده و به دلخواه خود آن را تحريف ميكنند با آنكه كلام خدا را تعقل كرده و معنا و پيام آنرا دريافتهاند.»
امروز و در آستانهي سالروز پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي خود را مكلف ميدانم تا مطالبي را به دوستداران انقلاب و امام راحل و حاميان مصالح جامعهي اسلامي گوشزد نمايم و از تحجر نويني سخن بگويم كه شمشير تيز خود را به نگين خدمت به مردم و اهتمام به دين مزين و مرصع كرده است.
اهالي فضل و بصيرت بارها گفتهاند و شنيدهاند كه «جمهوريت» و «اسلاميت» ثقلين نظامي است كه از امام راحل در ميان ما به يادگار مانده است. آنانكه با يكي از اين دو به بهانهي تزاحم با ديگري مخالفت ميكنند، در واقع كل اين ميراث به جاي مانده از امام راحل را نشناختهاند. آگاه باشيد، آن تلقياي از اسلام كه حفظ شان آسماني دين را در به رسميت نشناختن راي مردم ميجويد، تلقياي وهنآميز و يكجانبهگرايانه است كه بن مايهاش همان افكار خوارجي است كه شعار «حسبنا كتاب الله» آنها گوش فلك را كر كرده بود. خوارجي كه از فرط سجدههاي شبانه پيشانيشان به زانوي اشتران پير ميماند ولي ابلهان و كم مايگاني بودند كه كمترين بهرهاي از تفقه در دين نداشتند. آناني هم كه جمهوريت را در ستيز با اسلاميت ميدانند اصل و اساس حكومت ديني را در نيافتهاند و از دغدغههاي اصلي شكلگيري جمهوري اسلامي به دورند. در ميان ما هستند كساني كه در زمان حيات امام نجواي ستيز با ولايت فقيه را داشتند و تشكيل جمهوري اسلامي را برنميتابيدند و در اصل تشكيل حكومتي اسلامي در زمان غيبت تشكيك ميكردند، ولي امروز فرياد حكومت اسلامي را در سايهي تلاش براي حذف جمهوريت نظام اسلامي سر داده و ميكوشند مجلس خبرگان را در حد عقبهاي براي تعيين خليفه تنزل دهند و يقين داشته باشيد كه اگر بتوانند ولايت فقيه را هم تبديل به نهادي خلافتي و موروثي خواهند نمود و جز نامي پوچ و بيمايه كه هيچ نسبتي با انديشههاي امام نداشت از آن باقي نخواهد گذاشت.
هر چه تاكنون از فحواي پر مايهي انديشههاي امام دور افتادهايم بس است. اكنون كه كشورهاي منطقه با درسآموزي از تجربهي جمهوري اسلامي ايران به تاسيس اين نوع از حكومت دست زدهاند، بسيار زشت است كه وارثان اين تجربه و صاحبان تريبون جمهوري اسلامي از آن روي برتابند و صلاح خويش را در بازگشت به تجربههاي خلافتي و قيم مآبانه و در ناديده گرفتن عقل جمعي بجويند. ترديد نداشته باشيد كه مخالفت با هر يك از دو ثقل نظام اسلامي و كنار نهادن يكي به نفع ديگري به بازتوليد ديكتاتورياي منجر خواهد شد و يا آنكه حكومتي كاملا دنيوي و رسته از موازين اخلاقي و ديني در پي ميآورد كه در جاي جاي جهان تجربه شده است. در موقعيت كنوني آشكارترين مصداق براندازي جمهوري اسلامي ايران و محاربه با آن حذف يكي از دو ثقل نظام جمهوري اسلامي است كه در خوشبينانهترين حالت، معلول جهل و ناداني مناديان آن و در بدترين حالت آن هم حاصل تلاشي آگاهانه و خودخواسته است.
نگراني كنوني بنده هم اين است كه امروز در ارتباط با انقلاب اسلامي، همان قضايا و جريانات سوء و خطرناكي كه پس از ارتحال رسول خدا بر سر راه نظام امامت پيش آمد و بالاخره توانستند نظامي خودخواسته و خلافتي را جايگزين نظام مطلوب نبوي در غدير خم قرار دهند نيز تكرار شود و كعب احبارها و ابيهريرهها و كساني كه نه تنها نقشي در پيروزي انقلاب اسلامي نداشتند، بلكه عالما و عامدا هم خود را دور نگه ميداشتند بر مسند نظريهپردازي نشسته و دم از بازگشت به حكومت اسلامي زنند و از اين طريق روند پيش از اين را در مسيري غير اسلامي معرفي نمايند؛ با تحميق سادهلوحان، تطميع جاهطلبان و تفسير به راي مباني انقلاب اسلامي، خود را مفسر رسمي قانون اساسي و بن مايههاي انقلاب اسلامي و نظريهي ولايت فقيه جا بزنند.
از دلسوزان واقعي مصالح دين و مردم ميپرسم، آيا كساني كه امروز دم از حكومت اسلامي ميزنند و روي جمهوريت ترديد كرده و حتي پا فراتر گذاشته و به امام و انقلاب تهمت ميزنند و تاكيد امام بر جمهوريت را به خاطر رعايت برخي مصالح تعبير ميكنند تداعيگر جريان «حسبنا كتاب يومالله» يوم الخسيس و «لا حكم الاالله» خوارج نيستند؟ اسلامشناسان و مورخان منصف ميدانند كه به واسطهي سوء تعبير مباني حكومت اسلامي و مذهب تشيع، چه بلاها كه بر سر اعتقادات مردم نياوردند و كعب احبارها در طول تاريخ و در دوران گوناگون چه صدماتي كه بر جامعه مسلمانان وارد نساختند.
امروز كه اين دسته در مناصب مختلف قرار گرفته و تريبونهاي متعددي را تصاحب كردهاند، هنگامي كه با نقصانهاي مادي و معيشتي جامعه مواجه ميشوند تلاشي مزورانه را در حل و رفع آنها نشان ميدهند و از اين طريق تفسير به راي و نگاه يكجانبه و گزينشي خود را از ارزشهايي چون عدالت و معنويت به جاي حقيقت آن مينشانند و هنگامي كه پاي اعتقادات و عواطف ناب تودههاي شيعيان به ويژه ارادات آنها به حضرت ولي عصر (عج) به ميان ميآيد، با وارونه كردن معناي انتظار و فلسفهي غيبت آن حضرت، سخن و سلوكشان به گونهاي است كه گويي نايب خاص آن حضرت و مفسر معناي غيبت آن حضرت و هادي مسلمانان جامعهاند و حامل دوايي براي فلاح مطلق و بهروزي بشريتند. پيامبرانه سخن ميگويند و مدعي حقيقيترين تفسير انتظارند.
اينجانب موج اخير ايجاد شده توسط اين جريان در سوء استفاده از عقايد ناب تشيع از جمله مسئلهي غيبت امام عصر (عج) را نيز در همين راستا ارزيابي نموده و علماي عظام را به حراست از كيان تشيع و مسلمات آن و حفظ حرمت امام زمان (عج) و سر اصلي غيب آن حضرت فرا ميخوانم و استفادهي ابزاري از اعتقاد صادقانهي مردم به انتظار ولي عصر(عج) و تلاش در جهت مصادره به مطلوب آن به نفع اهداف مادي و قدرتطلبانه را خطر بزرگي بر سر راه نظام تشيع علوي ميدانم.
تجربيات گذشته جامعهي مسلمانان نشان داده كه همواره كساني كه بينه واضح و روشني در دفاع از عقايد خود نداشته و قدرتطلبي خود را بر همه چيز ترجيح ميدهند، به عقايد تفسيرپذير مردم روي آورده و اهداف و مقاصد بشري، جاهطلبانه و منفعتطلبانهي خود را در لابهلاي تفسير و تاويلهاي خرافي، عوامانه و خاص خود جاي داده و از اين طريق ميكوشند تا به اهداف خود دست يابند.
در پايان اينجانب كه مراحل قبل و بعد از انقلاب و دورانهاي آن را تجربه كردهام و همهي فراز و نشيبهاي اين نظام را ديده و بيمهريهاي فراواني را نيز پشت سر گذاشتهام، براي دفاع از اسلام و نظام اسلامي هشدار ميدهم كه حركتهاي اخيرالذكر در تفكيك جمهوريت و اسلاميت و نيز سوء استفاده از عقايد ناب شيعي، خيانت به اسلام و جامعهي اسلامي است و صدمات جبرانناپذير و ماندگاري را بر جاي خواهد گذاشت.
والسلام علي عبادالله الصالحين
اسدالله بيات زنجاني
محرم 1427 قمري
بهمن 1384 شمسي »
انتهاي پيام