/چندمقاله/

تجاوز جنسی؛ جرمی علیه انسانیت و شرافت انسانی

تجاوز جنسی تنها یک جرم جنسی محسوب نمی‌شود بلکه یک جرم علیه انسانیت و شرافت انسانی است، سازمان بهداشت جهانی نشان می‌دهد که هر ۵ دقیقه یک زن مورد تجاوز جنسی قرار می‌گیرد که این افراد با احتمال بیشتری دچار افسردگی، تلاش برای خودکشی، اضطراب مزمن، عصبانیت، مشکلات مربوط به سوءاستفاده از مواد، خستگی، اعتماد به نفس پایین، احساس گناه، سرزنش خود و اختلال خواب می‌شوند.

خشونت رفتاری است که با قصد و نیت آشکار یا پنهان برای وارد کردن آسیب فیزیکی، روانی، اجتماعی به فرد دیگر صورت میگیرد، آزار و تجاوز جنسی از مصادیق خشونت است. تجاوز زمانی اتفاق می‌افتد که رضایت قربانی به خاطر ترس از مرگ یا صدمه دیدن باشد یا اینکه این عمل از طریق خوراندن دارو صورت گیرد. تجاوز جنسی یک مسأله شایع و مهم در حوزه بهداشت عمومی در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه است. همچنین این پدیده عواقب جدی برای زنان از لحاظ جسمی و روانی دارد. تجاوز جنسی یک مشکل پیچیده است که مشکلات پس از آن دارای جنبه‌های مختلفی مانند جنبه‌های پزشکی، روانشناختی و قانونی است. شیوع این مسأله از ۱۳ تا ۳۹ درصد در زنان متغیر است و این میزان در مردان ۳ درصد است.

تجاوز جنسی یکی از انواع جرایم جنسی است که امروزه تقریباً در تمامی کشورها جرم‌انگاری شده است. همانگونه که از عنوان این جرم مشخّص است، عنصر مهمی که در تحقّق آن لازم است، به کار بردن زور و قدرت توسط مرتکب برای برقراری رابطه جنسی با فرد مقابل است. در این راستا، فرد مقابل نیز البتّه به مقاومت و دفاع از خود بر می‌آید، اما در نهایت این مرتکب است که با برتری در مقابل وی به مقصود خود می‌رسد.

تجاوز جنسی تنها یک جرم جنسی محسوب نمی‌شود بلکه یک جرم علیه انسانیت و شرافت انسانی است. متجاوز که با اعمال زور و فشار، قربانی را به مکانی امن برای تحقق انگیزه شوم خود می‌برد و سپس او را به اجبار مورد تجاوز جنسی قرار می‌دهد، آزادی قربانی را در برقراری رابطه جنسی از راه مشروع نقض می‌کند، در واقع متجاوز با قربانی به مثابه یک حیوان برخورد می‌کند و شأن انسانی او را نادیده می‌گیرد، لذا باوجود اینکه بسیاری از کشورهای غربی روابط جنسی خارج از قلمرو ازدواج را تحت شرایطی آزاد قلمداد کرده‌اند، در مورد حالتی که این رابطه به‌صورت تحمیل خواسته فردی به فرد مقابل تجلّی پیدا می‌کند، از چنین رویکردی فاصله گرفته و اقدام فرد را به‌عنوان تجاوز جنسی قابل مجازات دانسته‌اند .

فرد قربانی دیگر قادر نیست رفتار موزون و هماهنگی با جامعه داشته باشد و سلامت روان خود را حفظ نماید

اثرات روانی پس از تجاوز جنسی بسیار زیاد است و شامل اضطراب، افسردگی، اختلال خواب، اختلال حافظه و خودکشی است . گزارش سازمان بهداشت جهانی نشان می‌دهد که هر پنج دقیقه یک زن مورد تجاوز جنسی قرار می‌گیرد که این افراد در مقایسه با زنانی که تحت تجاوز جنسی قرار نگرفته‌اند با احتمال بیشتری دچار افسردگی، تلاش برای خودکشی، اضطراب مزمن، عصبانیت، مشکلات مربوط به سوءاستفاده از مواد، خستگی، اعتماد به نفس پایین، احساس گناه، سرزنش خود و اختلال خواب می‌شوند. مجموعه ‌هایی از علائم شامل ترس، بی‌پناهی، شوک، احساس گناه، احساس حقارت، خجالت، عصبانیت و ملامت خود در این افراد دیده می‌شود. وجود فشارهای عاطفی گوناگون خطر از هم پاشیدگی روان را افزایش داده و به سلامت روان لطمه وارد خواهد نمود، در نتیجه فرد قادر نیست رفتار موزون و هماهنگی با جامعه داشته باشد و سلامت روان خود را حفظ نماید.

تجاوزات و بدرفتاری‌های جنسی می‌تواند هر جایی و در هر زمانی اتفاق بیفتد

تجاوزات و بدرفتاری‌های جنسی می‌تواند هر جایی و در هر زمانی اتفاق بیفتد، افرادی که قربانی اینگونه رفتارها هستند و نیز افراد متجاوز می‌توانند از هر قشر و گروه اجتماعی و با هر پس زمینه خانوادگی باشند. آزارگر می‌تواند همکلاسی، همکار، یا کارکنان دانشگاه حتی کارکنان غیردانشگاهی مانند فروشندگان، پیمانکاران و سایر افراد در جامعه باشند.

شناسایی زمینه‎ها، انگیزه‎ها و علل تجاوزجنسی، می‎تواند در خصوص ارائه راهکارهای پیشگیرانه، مقابله‎ای و بازتوانی بزه‎دیده‎ها مؤثر واقع شود. از جمله بعضی زمینه‎ها، انگیزه‎ها و علل تجاوزجنسی می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد:

علل روانشناختی

 برمبنای تحلیل‎های روانشناختی، تجاوز جنسی شکل طبیعی ارضای جنسی نیست، لذا ریشه این رفتار را باید در لایه‌های روانی افراد جستجو نمود. براساس تحقیقی در آمریکا، ۴۴ درصد تجاوزات به عنف، با انگیزه میل به پیروزی بوده است. ۲۱ درصد تجاوزها، از سوی افرادی بوده است که نسبت به احساس نرینگی خود تردید داشته‌اند. در ۵ درصد موارد، تجاوز جنسی شکل افراطی رفتار سادیسمی است که منشاء آن خشونت است. عقده‎های جنسی از دیگر علل روانشناختی است که می‌تواند بر اثر شکست در ازدواج یا ناکامی در آرزوهای دوران جوانی باشد گاهی تجاوز جنسی، ریشه در تخلیه خشم و انتقام‌جویی دارد.

از نظر روانشناسان، متجاوزان گروهی دارای خصوصیاتی نظیر ناامنی، عدم بلوغ، ترس از بی‌کفایتی جنسی، نیاز به تحمیل سلطه‌پذیری،  برای ارضای میل قدرت هستند. از نظرگاه تحلیل روانشناختی، به عنوان نمونه به اعتقاد فروید، ارتکاب خشونت جنسی به دلیل از بین رفتن موازنه لیبیدویی  صورت می‌پذیرد و یکی از دلایل جرایم جنسی به تعارض عقده‌ها نظیر عقده اودیپ باز می‌گردد یا یکی دیگر از روانشناسان؛ خشونت را ناشی از ناکامی و احساس شدید حقارت که به صورت حس انتقام وکینه جویی، خودنمایی می‌کند می‌داند.

علل فرهنگی

در زمینه علل فرهنگی می‌توان به دیدن فیلم‌های خشن جنسی، تقلید از گروه‌های ضد فرهنگ، شیء انگاری زنان و تغییر ارزش‌های دینی اشاره کرد.

علل اجتماعی

در این زمینه می‌توان به افزایش سن ازدواج اشاره کرد. ازدواج‌، نیازی طبیعی‌ است‌، زمانی‌ که‌ این‌ نیاز تأمین‌ نشود، می‌تواند مشکلات‌ و تبعات‌ جبران‌ناپذیری‌ از جمله تجاوز جنسی را برای‌ فرد و جامعه‌ به‌ همراه‌ ‌آورد. وقتی این عامل در کنار عوامل تحریک کننده دیگر قرارگیرد، باید وقوع چنین معضلاتی را انتظار داشت.

اساسی ترین پیامد برای قربانیان تجاوز جنسی، طرد شدن از اجتماع است

در حوزه اجتماع، نارسایی فرد قربانی در ایفای نقش عضویت در جامعه و واکنش جامعه در مقابل این نارسایی است. در واقع فردی که مورد تجاوز جنسی قرار می‌گیرد، بخصوص اگر در دوران کودکی یا در نوجوانی و جوانی به طور مکرر مورد تعرض قرار گیرد، زمینه  فسادپذیری بیشتری برای نیل به انحرافات اجتماعی دارد، از این رو، اطفال و کودکانی که توسط خویشاوندان مورد تعرض قرار می‌گیرند، بسیار بیشتر از دیگران به سوی انحرافات جنسی، سوق پیدا می‌کنند.

بدین ترتیب، قربانی تجاوز جنسی، به عنوان یک فرد منحرف اجتماعی به عضویت خود در اجتماع ادامه می‌دهد، اما به طور مسلم این سوء رفتار، از جانب اجتماع بدون پاسخ نمی‌ماند، و واکنش‌هایی را در پی دارد، که بزه دیده اکنون به عنوان بزه کار متحمل آن می‌شود. در واقع می‌توان گفت، اساسی ترین پیامد برای قربانیان تجاوز جنسی، طرد شدن از اجتماع است.

علل حقوقی

یکی از علل تداوم و گسترش این پدیده شوم، عدم مراجعه و گزارش قربانیان تجاوز به مراجع ذی‌صلاح است. تجاوز جنسی، جرمی خشونت‎زا است که معمولاً گزارش آن، در مقایسه با سایر بزهکاری‌ها کمتر و ناقص‌تر است و در عین حال، در بین سایر بزهکاری‌ها از رشد سریع‌تری برخوردار است. زنانی که مورد تجاوز قرار می‌گیرند، این احتمال را می‌دهند که بعد از افشای این راز، از سوی جامعه و خانواده و حتی نزدیکان خود طرد شوند و به آنان به عنوان یک فرد منحرف نگریسته شود. لذا بسیاری از آن‌ها ترجیح می‌دهند که برای حفظ آبروی خویش این راز را تا آخر عمر برای خود نگهدارند، دخترانی‌ که‌ به‌ این‌ ترتیب‌ مورد آزار جنسی‌ قرار می‎گیرند، به خاطر ترس‌ از آبرو، ربوده‌ شدن‌ خود را افشا نمی‎نمایند و همین‌ موضوع‌ باعث‌ ادامه‌ فعالیت‌ جنایتکارانه متجاوزان می‎شود.

دلیل دیگر، تحقیری است که قربانی در جلسات محاکمه احساس می‎کند، برخی از قوانین و رفتارهای قضایی به گونه‌ای است که گویی قربانی تحت محاکمه است. همچنین بزه‌دیدگی ناشی از این جرایم جدی تلقی نمی‌شود، اظهارات قربانی در مورد حادثه با تردید نگریسته می‌شود و در پاره‌ای موارد با مقصر جلوه دادن قربانی او را در مظان ارتکاب جرم قرار می‌دهند. . بدین ترتیب نه تنها آثار سوء ناشی از این جرم بر قربانی ترمیم نمی‌شود، بلکه موجبات بزه‌دیدگی ناشی از عملکرد نهادهای عدالت کیفری را فراهم می‌سازد.

علل اقتصادی

 یکی از انگیزه‌های تجاوز، مسئله سرقت طلا و جواهر قربانیان بوده است و عموماً طلا و جواهرات قربانیان، قبل از تجاوز به آن‌ها سرقت می‎شود.

زمانی که فردی از افراد جامعه مورد تجاوز قرار می‌گیرد، کل جامعه آسیب می‌بیند

جامعه مسئولیت تأمین امنیت اعضای خود را دارد، زمانی که فردی از افراد جامعه مورد تجاوز قرار می‌گیرد، کل جامعه آسیب می‌بیند، هم از این جهت که، دیگر اعضاء احساس ناامنی می‌کنند و هم از این حیث که ارزش‌های والای اخلاقی جامعه زیر پا نهاده شده است. زنان  بزه دیده جرم تجاوز به واسطه گونه آسیب شناسانه جنسیت آنان، شدت جرم ارتکابی و تعرض به محرمانه‌ترین بخش زندگی آنان شایسته بهره‌مندی از انواع حمایت‌ها، به ویژه حمایت کیفری هستند.

 قوانین کیفری و نهادهای عدالت کیفری باید علاوه بر کارکرد بازدارندگی، از نقش حمایتی نیز برخوردار باشند. اگرچه اختلاف در فرهنگ و ارزش‌های حاکم بر جوامع مختلف موجب اتخاذ سیاست‌های متفاوتی برای تعیین قلمرو جرم تجاوز به عنف و تفسیرهای قضایی و پلیسی از آن شده است.

در قوانین جزایی ایران که تا حدودی متأثر از حقوق کیفری اسلام است مجازات رابطه جنسی توام با زور و تجاوز بسیار شدیدتر از کیفر زنا در نظر گرفته شده است، درحالی که مرتکب تجاوز جنسی مستحق اعدام  شناخته شده، مرتکبان زنا فقط با صد ضربه شلّاق مجازات خواهند شد. این تفاوت را حتی در مقایسه بین دو جرم تجاوز جنسی و زنای محصن هم می‌توان مشاهده کرد. باوجود آنکه مجازات تجاوز علی الاصول اعدام و سلب حیات مرتکب است، اما حقیقت تأسف باری که نمی توان از آن چشم پوشید این است که علی‌رغم برخوردهای سخت و جدی نظام‌های حقوقی با مسئله تجاوز جنسی در قالب یک رویکرد فایده گرا، متأسفانه امروزه و هرروز بر تعداد وقوع جرم افزوده می‌شود.

منابع:

*خادمی،ن و دیگران. (۱۳۹۶).«تعیین سلامت روان قربانیان زن تجاوز جنسی مراجعه‌کننده به مرکز پزشکی قانونی استان اصفهان در سال ۱۳۹۳. مجله علمی سازمان نظام پزشکی جمهوری اسلامی ایران. شماره ۲. صص: ۱۴۵-۱۵۲.

*جعفری،م .(۱۳۹۴).« تحلیل انتقادی مرزهای رضایت در جرم تجاوز جنسی: حقوق موضوعه و ضرورت‌های اصلاح آن». پژوهش حقوق کیفری. شماره ۱۰. صص: ۱۲۷-۱۱۳.

*حاجی ده آبادی، ا و دیگران (۱۳۹۲). «بررسی مبنای ضرر در جرم انگاری تجاوز جنسی با رویکردی به فقه امامیه». پژوهشنامه حقوق کیفری. شماره ۲.صص: ۶۵-۳۵.

*فرجی ها، م. و دیگران. (۱۳۹۰). «حمایت کیفری از زنان قربانی تجاوز به عنف در حقوق ایران». شماره۴۰. صص: ۳۱۴-۲۷۸.

*رمضان نرگسی، ر. (۱۳۸۲). « تجاوز و بزه‌دیدگی زنان». مطالعات راهبردی زنان. شماره ۲۲. صص: ۶۸-۱۰۴.

انتهای پیام

  • پنجشنبه/ ۶ شهریور ۱۳۹۹ / ۱۰:۳۵
  • دسته‌بندی: خراسان رضوی
  • کد خبر: 99060605111
  • خبرنگار : 50356