• پنجشنبه / ۵ فروردین ۱۴۰۰ / ۱۲:۴۵
  • دسته‌بندی: فرهنگ عمومی
  • کد خبر: 1400010501625
  • خبرنگار : 71573

سیاهی چهره حاجی‌فیروز نشان چیست؟

سیاهی چهره حاجی‌فیروز نشان چیست؟
سعدی افشار، بازیگر معروف نمایش‌های سیاه‌بازی

یک استاد دانشگاه در واکنش به حاشیه‌های به‌وجودآمده درباره حاجی‌فیروز به این پرداخته که سیاهی چهره او از کجا آمده است.

به گزارش ایسنا، در پی بخشنامه معاونت امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران مبنی بر پرهیز استفاده از حاجی‌فیروز با صورت سیاه در کارناوال‌های نوروزی به دلیل جلوگیری از سوءبرداشت‌های نژادپرستانه که با حاشیه‌ها و نقدهایی نیز همراه بوده است، آرزو رسولی(طالقانی)، عضو هیئت‌علمی گروه تاریخ دانشگاه شهید بهشتی در یادداشتی به حاجی‌فیروز به عنوان یکی از اسطوره‌های ایرانی پرداخته است.

او در این یادداشت نوشته‌ است: برخی چهره حاجی‌فیروز را نژادپرستانه خوانده‌اند و، با برداشت‌های باب روز، کل جهان‌بینی ایرانی و نمادهای اسطوره‌ای آن را زیر سؤال برده‌اند. در یادداشت حاضر، توضیح می‌دهم که این مرد سرخپوش و سیه‌روی با دایره‌زنگی در دست از کجا آمده و چرا صورتش سیاه است.

برای پیدا کردن ردّپای اسطوره‌ها، پیش از هر چیز، باید ببینیم معیشت مردمان یک سرزمین بر چه استوار بوده است. اقتصاد مردمان فلات ایران برپایه کشاورزی و دامپروری بوده و طبیعی است که اسطوره‌های چنین مردمانی حول همین دو محور شکل بگیرد. نوروز و تمام جشن‌ها و اساطیر پیرامون آن پیوند تنگاتنگی با کشاورزی دارد. یکی از این اساطیر، اسطوره ایزد شهیدشونده و زنده شدن دوباره اوست که آیین آن حتی به پیش از مهاجرت آریاییان به فلات ایران بازمی‌گردد. طبق این اسطوره، ایزدبانوی باروری (معادل ایشتر در بین‌النهرین) به جهان زیرین یا زیر زمین، که به باور مردمان جهان مردگان بوده، سفر می‌کند و برای او دیگر بازگشتی نیست. پس از فرو شدن او، زایش و باروری بر زمین بازمی‌ایستد. خدایان درصدد چاره‌جویی برمی‌آیند و سرانجام موفق می‌شوند آب زندگی را بیابند و بر او بپاشند. ایزدبانو به روی زمین بازمی‌گردد اما طبق قانون سرای مردگان، باید جانشینی برگزیند تا او را به جای خود به جهان زیرین بفرستد. او شوهر خود را (دوموزی یا تَموز در بین‌النهرین) برمی‌گزیند که از بازگشت او ناخشنود بوده است. جامه سرخ بر تن شوهرش می‌کنند، روغن خوشبو به تنش می‌مالند، نی لاجوردنشان یا سازی دیگر (شاید دایره‌زنگی) به دستش می‌دهند و او را به جهان زیرین می‌کشانند و، به عبارتی، او را شهید می‌کنند. او (دوموزی) که ایزد گیاهان است، وقتی به جهان مردگان می‌رود، سرسبزی را هم با خود می‌برد و گیاهان خشک می‌شوند. موسم رفتن این ایزد گیاهی به جهان زیرین با سوگواری‌های زیاد همراه بوده است. برای شهادت این ایزد گیاهی مردم بسیار می‌گریستند و آن را طلسمی برای باران‌آوری می‌دانستند. بنا بر این اسطوره، ایزد گیاهی باید روی زمین بازگردد تا گیاهان سرسبز شوند. خواهر او (گِشتی‌نَنَّه در بین‌النهرین) می‌پذیرد نیمی از سال را به جای برادرش در سرزمین مردگان به سر برد تا برادرش به روی زمین بازآید و گیاهان جان بگیرند. همان‌گونه که فروشدن ایزد گیاهی با سوگواری‌های زیاد همراه بوده، بالا آمدن او هم، که با سازَش مژده رسیدن بهار و رویش گیاهان را می‌دهد، با جشن‌های زیادی همراه بوده است که همان نوروز ماست. رنگ سیاه چهره او هم نماد بازگشت او از زیر زمین و از جهان مردگان است.

این اسطوره پیش‌آریایی، با آمدن آریاییان به فلات ایران و آمیخته شدن اسطوره‌های آریایی با اسطوره‌های بومیان فلات ایران، به صورت شخصیت سیاوش در اساطیر ایران درمی‌آید که سیه‌روی بسیار محبوبی در میان ایرانیان بوده است. سیاوش به معنای مرد سیه‌چرده بازماندۀ اسطورۀ ایزدی گیاهی است که مظلومانه شهید می‌شود و بازگشتش به روی زمین با رویش گیاه پرسیاووشان از خون اوست.

به نظر مهرداد بهار، «حاجی فیروز بازمانده آیین ایزد شهیدشونده است و مراسم سوگ سیاوش نیز نموداری از همین آیین است. چهره سیاه او نماد بازگشت از جهان مردگان و لباس سرخ او نیز نماد خون سرخ سیاوش و حیات مجدد ایزد شهیدشونده و شادی او شادی زایش دوباره آن‌هاست که با خود رویش و برکت می‌آورد». در جشن‌های نوروزی، حیات مجدد این ایزد را به‌طور نمادین بازسازی می‌کردند و رنگ سیاه بر چهره می‌مالیدند یا صورتکی سیاه به‌کار می‌بردند.

ما نمی‌دانیم بومیان فلات ایران این ایزد گیاهی را چه می‌نامیدند اما در کتاب آثارالباقیه، ابوریحان بیرونی به فرشته‌ای به نام فیروز اشاره می‌کند که «ارواح را برای انشاء خلق می‌راند» و درست پیش از نوروز سر می‌رسد که احتمالاً همان نامی است که بعدها به حاجی ملقب شده و نماد ایزد یا فرشته‌ای مورد ستایش بوده است.

برخی سیاهِ نمایش‌های روحوضی را هم به بحث افزوده‌اند. آن‌جا هم اثری از تحقیر و نژادپرستی نیست. آن‌که در این نمایش‌ها تحقیر می‌شود ارباب طماع است نه سیاه. سیاهی که می‌تواند آسوده در پناه ارباب ثروتمند خود زندگی کند اما به‌خاطر مردم محروم موقعیت خود را به‌خطر می‌اندازد و زبان تندش را به‌چاشنی طنز می‌آمیزد و قدرت را نشانه می‌گیرد قهرمان است.

با دید امروزی و متأثر از فرهنگ‌های دیگر، نمادهای فرهنگی خود را نقد نکنیم. این نمادها را در بستر فرهنگی ایران درک کنیم و، عوض پذیرفتن هر خفّت نابجایی، به دنیا بیاموزیم به ارزش‌های ما احترام بگذارد.

پی‌نوشت: این یادداشت در صفحه سایه اقتصادی‌نیا منتشر شده است.

 انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha
avatar
۱۴۰۰-۰۱-۰۵ ۱۵:۰۰

نژاد پرستی اصلاً مسخره است ما هیچ رابطه ای مستعمرانه با آفریقاییها مانند فرانسه و انگلیس نداشتیم و در ثانی این مراسمی چند هزار ساله است نه استغمار چند صد ساله

avatar
۱۴۰۰-۰۱-۰۵ ۲۲:۳۶

یه نفر با یه نظریه غیر کارشناسی که از دهنش در اومده بیرون مردم و فرهنگ رو به مسخره گرفته. و حالا هم با نوشتن هزار تن کاغذ و آوردن هزاران دلیل تاریخی و فرهنگی نمیشه درستش کرد. بعضی از این به اصطلاح مدیران برای معروف شدن چه حرفهایی از خودشون تولید میکنن!! الان اون آقایی که این حرف بی ربط و اون بخش نامه بی ربط رو در شهرداری نوشته، نشسته به کناری و همینطور به ریش مردم و فرهنگ این مملکت میخنده!!

avatar
۱۴۰۰-۰۱-۰۵ ۲۳:۰۹

نوشتار خوبی بود. ولی برپایه پژوهش‌های دکتر جهانشاه درخشانی، آریایی‌ها تبار مهاجر به ایران‌زمین نبودند ولی خاستگاه این تبار از آغاز، همین سرزمین بوده‌است.

avatar
۱۴۰۰-۰۱-۰۶ ۱۳:۱۴

به نظرمن روی سیاه حاجی فیروز به خاطرکه پولی مردم به اومی دادن شناسایی نشه

avatar
۱۴۰۰-۰۱-۰۸ ۰۷:۵۵

سلام یادداشت جناب استاد جعفری قنواتی حاوی مطالب مفیدی است که در زمینه فرهنگ ایرانی و درباره ریشه های نوروز و حاجی فیروز و فرهنگ عامه باعث تنویر افکار و زدودن غبار دیدگاه‌های انحرافی می شود. از این بابت ضروری است مسئولینی که در در عرصه فرهنگ و هنر اظهار نظر می کنند کمی با مطالعه صحبت کنند. چرا که بعضی از تصمیمات و اظهار نظرها می تواند نه تنها اثر مثبتی نداشته باشد بلکه اثرات تخریبی را به وجود بیارورد. نمونه اش بخشنامه معاونت امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران مبنی بر پرهیز استفاده از حاجی‌فیروز با صورت سیاه در کارناوال‌های نوروزی به دلیل جلوگیری از سوءبرداشت‌های نژادپرستانه، امیدوارم کسانی که این تصمیم ها را می گیرند با مطالعه ومشاوره با اهل نظر بخشنامه صادر کنند تا زمینه رواج تفکرات اشتباه و مخرب به وجود نیاید. سپاسگزارم