بهگزارش ایسنا، سعدالله زارعی کارشناس مسائل منطقه و مدیر مسوول موسسه مطالعاتی اندیشه سازان نور در نشست تحلیلی با عنوان «خیزش مجدد طالبان؛ افق و تاثیرات سیاسی-امنیتی آن برای ما» درباره پیشروی فعلی طالبان در افغانستان، گفت: مسأله پیشروی فعلی طالبان در افغانستان، موضوع جدیدی نیست و از ۱۰ سال پیش به این سو پیشروی طالبان در افغانستان ادامه داشته که در برخی مناطق طالبان مسئولیت اداره را برعهده گرفته و در برخی دیگر دولت به صورت صوری هنوز کنترل دارد، اما کنترل واقعی در دست طالبان است، اما اتفاق اخیر آن است که آن بخش هایی که طالبان پیشروی کرده بود و مسئولیت اداره آن مناطق را برعهده نگرفته بود، حال مسئولیت آن را برعهده گرفته است و از سوی دیگر مناطق ازبک نشین و تاجیک نشین طی هفتههای اخیر مورد تعرض طالبان قرار گرفته است.
وی در ادامه درباره وضعیت درگیریها در افغانستان گفت: طبق اطلاعات رسیده در حال حاضر ۱۸۳ فرمانداری در اختیار طالبان است که حدود ۵۰ درصد فرمانداریها را شامل میشود و ۱۳۶ فرمانداری محل نزاع ارتش افغانستان و طالبان است و ۲۳ درصد فرمانداریها نیز در اختیار کامل دولت کابل است و تحولات اخیر مربوط به ۱۳۶ فرمانداری تحت نزاع میان طالبان و دولت کابل است که ۲۷ درصد فرمانداریها را تشکیل میدهد.
این کارشناس مسائل منطقه همچنین بیان کرد موضوع خطرناک فعلی در افغانستان، اقدامات طالبان در مناطق ازبک نشین و تاجیک نشین است و این اقدامات باعث می شود که این تحولات نوعی درگیری طایفه ای را باعث شود. در واقع درگیریهایی که تاکنون در مناطق پشتوننشین میان دولت و طالبان بود، حال در مناطق شمالی تاجیک نشین و ازبک نشین به درگیری قومی و طایفهای میان پشتون و ازبک و تاجیک منجر خواهد شد و این شرایط به عمق فاجعه خواهد افزود و تعداد تلفات را بالا خواهد برد و مداخلات بیرونی را باعث خواهد شد، چون کشورهای اطراف نمیتوانند در ارتباط با این تحولات بیطرف باشند و یا سکوت کنند و به عنوان نمونه ایران نمیتواند نسبت به سرنوشت شیعیان و نیز عموم مردم افغانستان بیتفاوت باشد، همانگونه که ترکیه نسبت به ازبکها و یا تاجیکستان نسبت به وضعیت تاجیکها نمیتواند بیتفاوت باشد.
زارعی در ادامه افزود: طالبان چون احساس میکنند که تنها معارض تشکیل یک دولت پشتون و امارت اسلامی، مناطق شمالی است، لذا با جبهه شمال درگیر شده تا با سیطره کامل، امارت اسلامی خود را محقق کند که این موضوع از نظر ایران پذیرفته نیست، چون تهران استفاده از زور را نمیپذیرد و همواره از گفتگو و توافق میان اقوام افغانستان حمایت کرده است و یک گروه خاص قومی نمیتواند قانون اساسی محوری در افغانستان را پس بزند و قانون قوم مدار مورد نظر خود را به افغانستان تحمیل کند، چون این موضوع باعث بحران انسانی در افغانستان خواهد شد، لذا موضع جمهوری اسلامی ایران این است که میبایست نزاع و جنگ در افغانستان کنار زده شود و برمبنای گفتگوی بین الافغانی از طریق مذاکرات فراگیر میان تمام طرفها و طیفها و همه اقوام مسائل بررسی شود و البته جزئی از این گفتگو نیز خود طالبان و قوم پشتون خواهند بود و ایران معتقد است که همانگونه که پشتونها در تاریخ افغانستان معمولا سهم عمده در دولت این کشور را داشتهاند -با وجود این که این قوم اکثریت مطلق را در افغانستان ندارند و اکثریت نسبی دارند- اما این حق را دارند که در آینده تحولات افغانستان هم فعالترین نقش را ایفا کنند، اما این حق را ندارند که با زبان زور و نظامی گری تحولات افغانستان را رقم بزند.
وی ادامه داد: ایران تاکید دارد همه طوایف افغانستان در قدرت مشارکت کنند، یعنی اگرچه اصلاح قانون اساسی حق مردم افغانستان است و طالبان نیز می توانند خواستار تغییراتی در قانون اساسی باشند و این مسیر مناسب برای حل و فصل مسائل افغانستان است. اما مسیر فعلی از طریق نظامی گری در افغانستان باعث آوارگی و وحشت در افغانستان شده است، اگرچه این آوارگی داخلی است، اما این به معنای آن است که اقدامات فعلی طالبان در افغانستان باعث ایجاد وحشت شده است و این روش برخلاف و متناقض با اعلامیه و مواضع فعلی طالبان است که مدعی امنیت در افغانستان است، لذا میان بیانیه و عمل طالبان تفاوت وجود دارد و ایران طالبان را دعوت به گفتگو بر اساس مصلحت و خواست مردم افغانستان میکند.
زارعی با اشاره به مساله توطئه آمریکا همزمان با خروج از افغانستان گفت: نکته دیگر این که در حال حاضر آمریکا در حال اجرای روشی در افغانستان است که این روش جز تشنج هیچ نتیجهای ندارد. آمریکا در دوحه چند دور مذاکره کرده و وعده داده است، اما چرا آمریکا در حالی که قرار بود در ماه می یعنی اردیبهشت ماه از افغانستان خارج شود، چرا این خروج به ماه سپتامبر موکول شده است؟ چرا آمریکا با تخطی از توافق خود باعث شده که طالبان به زور به مناطقی دست پیدا کند؟ چرا آمریکا مذاکره با دولت اشرف غنی را ترک کرده و ۷۰۰۰ زندانی وعده داده شده به طالبان از سوی آمریکا آزاد نشده است؟ آمریکا در حالی که به اسم امنیت وارد افغانستان شد، اما در شرایطی در حال ترک افغانستان است که این کشور درگیر جنگ داخلی و آشوب است و سوال این است که چرا آمریکا در حالی افغانستان را ترک می کند که افغانستان دچار بحران و درگیری داخلی است؟ آیا این موضوع به دلیل ناتوانی از حضور در افغانستان است یا این خروج مقدمه یک توطئه جدید در افغانستان است؟ آیا آمریکا قرار است نقش خود را به نیروهای نیابتی واگذار کند و این کشور را دچار تنش دوچندان کند و افغانستان را تبدیل به سوریه دوم کند؟ آیا خروج آمریکا از افغانستان مقدمه یک برنامه ضدثبات در افغانستان نیست؟ بسیاری معتقدند که آمریکا با خروج خود از افغانستان بدنبال آن است که این کشور آسیب بیشتری متحمل شود و مسئله بعد این است که نقش سازمان ملل در حال حاضر در تحولات افغانستان چیست؟ و آیا سکوت سازمان ملل به معنای یک توطئه جدید علیه افغانستان نیست؟ عدم ایفای نقش سازمان ملل آیا به معنی این است که افغانستان قرار است دچار یک توطئه شود؟
آمریکا فقط به دنبال سیطره نظامی و امنیتی در افغانستان بود/ خروج آمریکا از افغانستان به مانند خروج مفتضحانه آمریکا از ویتنام است
مسعود اسداللهی کارشناس و محقق مطالعات منطقه خاورمیانه نیز در این نشست به موضوع خروج آمریکا از افغانستان پرداخت و این خروج را بسیار بیسر و صدا و بدون پوشش رسانهای عنوان کرد که حتی رسانههای آمریکایی نیز موضوع و ابعاد خروج آمریکا از افغانستان را پوشش ندادند، چون خروج آمریکا از افغانستان به مانند خروج مفتضحانه آمریکا از ویتنام است.
اسداللهی گفت: در ویتنام صحنه خفت باری برای آمریکا ثبت شد و حال در افغانستان نیز برای این که چنین صحنههایی تکرار نشود، آمریکا از پوشش رسانه ای خروج از افغانستان خودداری کرده است. در واقع خروج آمریکا از افغانستان یک شکست کامل است و باید توجه کرد که چرا آمریکا پس از ۲۰ سال دچار این شکست شد؟ با هدف بررسی این موضوع باید با نگاهی تاریخی به موضوع حضور نیروهای خارجی در افغانستان پرداخت، چون در قرن نوزدهم نیز انگلیس از پس مردم افغانستان برنیامد و شسکت خوردند و پس از انگلیس نیز اتحاد جماهیر شوروی در قرن بیستم در افغانستان شکست خورد و پس از ۱۰ سال خارج شد و حال درقرن بیست و یکم شاهد شکست آمریکا پس از بیست سال حضور در افغانستان هستیم.
وی تصریح کرد : باید توجه داشت شکست انگلیس در افغانستان مقدمه فروپاشی امپراطوری بریتانیا شد و به گفته بسیاری از تحلیلگران خروج شوروی از افغانستان فروپاشی شوروی را تسریع کرد و حال خروج و شکست آمریکا از افغانستان مقدمه افول ابرقدرت آمریکا و ناتو است.
اسداللهی علت این شکست قدرتهای جهانی در افغانستان را این گونه بیان کرد: شرایط جغرافیایی افغانستان باعث می شود که قدرت های کلاسیک نظامی نتوانند در این کشور سلطه پیدا کنند. موضوع دیگر فرهنگ سلطه ناپذیری مردم افغانستان است که باعث شده طی سه قرن گذشته قدرتهای خارجی نتوانند در این کشور سیطره پیدا کنند و در نهایت بافت روستایی و اجتماعی افغانستان باعث شکست بیگانگان در افغانستان میشود.
در عین حال حضور خود آمریکا نیز نتیجهای در افغانستان نداشت. چون آمریکاییها هرجا وارد می شوند، صرفا بدنبال سیطره نظامی هستند و هزینه بسیاری نیز در این کشورها می کنند، اما این هزینهها برای پیشرفت آن جامعه نیست و برای نظامیگری است. ترامپ هم گفته بود که در عراق ۷ تریلیون دلار هزینه کرد و اگر از این میزان کمی هم صرف رشد و توسعه در این کشورها میکردند، میتوانستند بسیاری از مسائل افغانستان را تغییر دهند که دیگر شاهد هرج و مرج نباشیم، اما ما میبینیم که هیچ تحول و توسعه اجتماعی و اقتصادی در افغانستان صورت نگرفت و برعکس بسیاری از زیرساختهای عراق و افغانستان در لشکرکشیهای آمریکا نابود شد و آمریکا جامعهای ویران را برجای میگذارد، از جمله در عراق که در حال حاضر با وجود منابع انرژی هنوز برق ندارد. لذا آمریکا فقط بدنبال سیطره امنیتی است، بویژه درباره افغانستان و آمریکا تلاش داشت تا افغانستان را مرکز و قطب افراطیگری کند تا این کشور تبدیل به یک قطب بحران در منطقه برای ایران، چین و روسیه شود.
اسداللهی در ادامه افزود: در حال حاضر حتی هند هم نگران تحولات افغانستان است. با این حال تقویت افراط گرایی در افغانستان، به ضرر آمریکا و ناتو شد چون میتوان افراط گرایی را تولید کرد، اما آن را نمیتوان کنترل کرد. در عین حال هدف جمهوری اسلامی ایران جلوگیری از حضور بیگانگان در افغانستان بوده است. از پیش از انقلاب اسلامی بدلیل حضور بیگانگان مسابقه تسلیحاتی در خلیج فارس شروع شد و این موضوع باعث تنش زایی در منطقه شد. طی سال های گذشته نیز آمریکا تلاش داشته تا هرکدام از کشورهای منطقه را به یک کانون نفوذ علیه ایران و کانون بحران تبدیل کنند و این اقدام زمانی امکان پذیر است که آمریکاییها از سیاستمداران فاسد حمایت کنند، چون سیاستمداران فاسد برای حفظ خود به بیگانگان وابسته میشوند. براساس تجربه نیزهرگاه افراد مستقل در کشورهای منطقه به قدرت رسیده اند، مقابل آمریکا ایستادگی کرده اند. لذا ایران از هرگونه خروج آمریکا از منطقه حمایت می کند. اگرچه تهران نگرانیهایی درباره آینده تحولات افغانستان دارد، اما همزمان نیز طالبان ادعا دارد که نسبت به گذشته دچار تغییراتی شده و امید است که وعدههای طالبان پس از به قدرت رسیدن احتمالی محقق شود، اما همزمان باید در نظر داشت که اگر آمریکا در منطقه حضورش ادامه یابد، چه نتایج و تاثیراتی بر ایران دارد و بسیاری از اتفاقاتی که در ایران و برخی اقدامات تروریستی در کشور اتفاق افتاد، نتیجه همین حضور آمریکا در منطقه است. بنابراین خروج آمریکا از منطقه اقدامی مثبت است، هرچند نسبت به تحولات آتی در افغانستان نمیتوان پیشبینی دقیقی داشت.
انتهای پیام
نظرات