• شنبه / ۱۳ شهریور ۱۴۰۰ / ۱۱:۱۳
  • دسته‌بندی: خراسان رضوی
  • کد خبر: 1400061309111
  • منبع : نمایندگی خراسان رضوی

نوگرایی از مسیر شریعت برای رسیدن به تجدد/۵/

اوج‌گیری بینش ملی‌گرایانه در اواخر دوران ناصرالدین شاه

اوج‌گیری بینش ملی‌گرایانه در اواخر دوران ناصرالدین شاه

ایسنا/خراسان رضوی یک پژوهشگر تاریخ با اشاره نقش موثر ایران و هویت ایرانی در شکل‌گیری بینش ملی‌گرایانه در دوران قاجار، گفت: این رویکرد در اواخر دوره ناصرالدین‌ شاه به اوج خود می‌رسد.

علی باغدار دلگشا در گفت‌وگو با ایسنا در خصوص زمینه‌های ایجاد نوگرایی در ایران، اظهار کرد: از منظر جامعه‌شناختی طرح سوالاتی مانند اینکه چرا اروپا ترقی کرده است و ما واترقیده‌ایم؟ در روزنامه شمس و یا این پرسش که چه شد که ما در جنگ‌هایی چون جنگ ایران و روس شکست خوردیم؟، زمینه‌ساز شکل‌گیری اندیشه تغییر شد و برای این تغییر نیاز به الگوی مقایسه بود.

وی ادامه داد: این گزاره به این معنی است که در این دوره زمانی، در بخش و بدنه نخبگان و سیاسی جامعه ایران شناختی نسبت به غرب وجود داشته است. برای نمونه زمانی که یوسف‌خان مستشارالدوله در دوره ناصری رساله «یک کلمه» را می‌نویسد، به دلیل فعالیت در سفارتخانه ایران در عثمانی و آشنایی با زبان فرانسه، برخی از بخش‌های قانون انقلاب کبیر فرانسه را ترجمه می‌کند. در حقیقت با نوشتن رساله «یک کلمه»، نشان می‌دهد با اصول انقلاب کبیر فرانسه و مفهوم عدالت و ... آشنایی دارد.

این پژوهشگر تاریخ بیان کرد: همچنین در دوره ناصری رساله‌ای تحت عنوان «مجدیه» توسط مجدالملک سینکی که از جمله رجال سیاسی ناصری و دربار است نوشته شده است. «مجدیه» نخستین رساله‌ای است که نسبت به ساختار اجرایی دربار ناصری نقد سیاسی وارد می‌کند و نخستین رگه‌های برجسته مفهوم یک جامعه در حال ورود به مدنیت و تبدیل شدن به یک جامعه پیشرو در حوزه توسعه را مطرح می‌کند. بنابراین این موارد بیانگر شکل‌گیری تفکر نوگرایی است.

باغدار دلگشا با اشاره به شکل‌گیری نوگرایی‌های ایران در مسیر شریعت و مذهب، تصریح کرد: در حقیقت در این بازه زمانی نوگرایی وجود دارد، اما باید خود را از مسیری به تجدد برساند. بر این اساس برخی از دگراندیشان معتقد هستند که نوگرایی باید از مسیر شریعت به تجدد برسد. 

وی تصریح کرد: تقسیم‌بندی‌های گوناگونی در خصوص روشنفکران وجود دارد، برخی از آن‌ها مانند یوسف‌خان مستشارالدوله معتقد بودند که می‌توان نوگرایی را از مسیر شریعت عبور داد و به تجدد دست یافت. در واقع می‌توان یوسف‌خان را پدر نوگرایی مذهبی و دینی در ایران دانست، یعنی او اولین فردی است که اصول شریعت را با اصول مدنیت و تجدد تطبیق می‌دهد. برخی دیگر از روشنفکران معتقدند نوگرایی باید از مسیر شریعت بگذرد تا به تجدد برسد، اما هنگام دستیابی به تجدد باید مسیر شریعت را از بین ببرد، به تعبیری دیگر این افراد به شریعت اعتقاد نداشتند که ملکم‌خان در این دسته از نواندیشان قرار می‌گیرد. 

این پژوهشگر تاریخ افزود: برخی دیگر معتقد بودند که برای رسیدن به نوگرایی منتهی به تجدد باید شریعت را کنار بگذاریم. این دسته تعداد بسیار اندکی بودند و به جایگاه و مقبولیت دست نیافتند و از جمله افراد شاخص این گروه می‌توان میرزا فتحعلی آخوندزاده را نام برد که رساله‌ای با عنوان «کمال‌الدوله» نوشت. این رساله در واقع گفت‌وگویی خیالی با موضوع اصول مدنیت و اسلام است که میان جلال‌الدوله و کمال‌الدوله شکل می‌گیرد که بسیار اسلام‌ستیز و عرب‌ستیز بوده است. این رساله از زمانی که در دوره ناصری منتشر شده است تاکنون حتی یک مرتبه انتشار رسمی پیدا نکرده است.

وی خاطرنشان کرد: سید جمال‌الدین اسدآبادی را می‌توان از جمله دسته‌ دیگری از روشنفکران دانست که معتقد بودند ما به نوگرایی نیاز داریم و نوگرایی باید از جاده شریعت عبور پیدا کند، اما بنا نیست به تجدد دست یابد. بلکه نوگرایی باید با عبور از جاده شریعت به تمدن اسلامی برسد. از این رو تجدد را طبق نوگرایی غرب تعریف نمی‌کردند. دسته‌ دیگری نیز وجود دارد که جزء دگراندیشان محسوب نمی‌شود و شیخ فضل‌الله نوری را می‌توان عضوی از این دسته بیان کرد که این افراد معتقد بودند جامعه نیازمند تجدد و نوگرایی نبوده و همچنان باید در مسیر و جاده شریعت حرکت کند.

باغدار دلگشا با بیان اینکه سید جمال‌الدین اسدآبادی را می‌توان جزء پیشگامان دیدگاه اتحاد اسلام دانست، گفت: اسدآبادی یکی از چهار نحله‌ای بود که این مسیر را ادامه داد، اما اتحاد اسلام و تمدن اسلام برای سید جمال بسیار حائز اهمیت بود. در قرن ۱۹ دو نگرش وجود داشته است که یکی از آن‌ها رویکردهای ملی‌گرایانه را رشد می‌دهد و این گزاره از اواسط دوره حکومت محمدشاه قاجار آغاز می‌شود.

وی اظهار کرد: در بینش ملی‌گرایانه، ایران و هویت ایرانی نقش مؤثری ایفا می‌کنند، به گونه‌ای که شاهنامه و پادشاهان نام‌برده در آن نیز در این دیدگاه مورد استفاده قرار می‌گیرند. در این ظرف زمانی فرش‌هایی با عنوان «هوشنگ‌ شاهی» بسیار مورد استقبال قرار می‌گیرد. این نوع از فرش‌ها، دست‌بافت بوده و در طرح آن‌ها، تصویر هوشنگ، پادشاه پیشدادی شاهنامه و در کنار آن تصویر ناصرالدین‌ شاه نقش بسته بود، به این ترتیب این فرش‌ها نیز روایات ملی را رشد می‌داده‌اند. این رویکرد در روزنامه‌ها و متون منتشر شده نیز به چشم می‌خورد. بنابراین با توجه به اینکه در این زمان روزنامه دولتی، روزنامه ملی و روزنامه علمی توسط اعتماد السلطنه منتشر شده است، نخستین بار بخشی از متون تاریخی کتاب‌هایی مانند کتاب ابوالحسن اصفهانی، کتاب تاریخ طبری و... در خصوص ایران باستان و در روزنامه ملی آورده می‌شود و این اقدام نشان‌دهنده رشد رویکرد ملی‌گرایانه است.

این پژوهشگر تاریخ ادامه داد: در اواخر دوره ناصرالدین‌ شاه این رویکرد به اوج می‌رسد، به گونه‌ای که میرزا فتحعلی آخوندزاده کتابی را تحت عنوان «مکتوبات کمال‌الدوله» می‌نویسد و در این کتاب به باستان‌گرایی و باستان‌ستایی می‌پردازد. در حالی که مطالب بیان‌شده توسط آخوندزاده عمق علمی نداشته و بیشتر بر پایه احساسات بیان می‌شود، زیرا او برای آنکه باستان را گلستان عهد برین نشان دهد، تمام اشخاص ایران باستان را در کنار یکدیگر قرار می‌دهد. برای نمونه انوشیروان و مزدک را به عنوان عظمت این دوران بیان می‌کند. در حالی که انوشیروان دستور قتل مزدک را صادر کرده و به تعبیری این دو شخصیت با یکدیگر درگیر بوده‌اند. با این حال آخوندزاده از ناسیونالیسم هم عبور کرده و به شوونیسم می‌رسد.

وی خاطرنشان کرد: ناسیونالیسم به معنی ملی‌گرایی بر اساس گذشته تاریخی است، اما شوونیسم ملی‌گرایی بسیار افراطی است. یعنی با استفاده از گذشته تاریخی هویت خود را به صورت اغراق‌آمیز نشان داده و در کنار این اغراق، تمدن و هویت دیگری را مورد تحقیر قرار دهیم. بنابراین این افراد با استفاده از ملی‌گرایی، اعراب را تحقیر کرده و به نوعی عرب‌ستیزی را ترویج دادند، به تعبیری رویکرد ملی‌گرایی آمیخته با عرب‌ستیزی را در پیش گرفتند.

باغدار دلگشا تصریح کرد: میرزا آقا خان کرمانی دیگر دگراندیشی است که به سمت هویت ملی می‌رود. تفاوت میرزا آقا خان کرمانی با آخوندزاده این است که کرمانی، اطلاعات علمی خوبی دارد، با زبان اوستایی، پهلوی و خط میخی آشنایی داشته و همچنین از بسیاری از استخراج‌های باستان‌شناسی شیراز اطلاع دارد. در واقع او نخستین تاریخ‌نویسی است که از دوره هخامنشیان ذکر نام می‌کند. کرمانی کتابی با عنوان «سه مکتوب» نوشته است که بخش عمده آن رونویسی از کتاب میرزا فتحعلی آخوندزاده است با این حال کتاب سه مکتوب اعتبار علمی ندارد و آنچه آخوندزاده گفته است را بیان می‌کند.

وی اضافه کرد: کتاب‌های دیگر کرمانی بسیار تاریخی، ملی‌گرایی و بر مبنای مباحث علمی در ظرف زمانی وی است. کتاب «آیینه سکندری» نمونه‌ای از این کتاب‌ها است که تنها یک مرتبه در دوره جمهوری اسلامی به چاپ رسیده است و پس از آن نیز به نوعی با محدودیت مواجه شد، زیرا فردی که اطلاعات را جمع‌آوری کرده بود نام اصلی کرمانی یعنی میرزا عبدالحسین‌ خان بردسیری کرمانی را نوشته بود و لذا تشخیص نویسنده را با مشکل روبه‌رو کرده بود. با این حال در کتاب «آیینه سکندری» برای اولین بار ایران باستان و سلسله‌های هخامنشیان و ساسانیان را طرح بحث می‌شود.

این پژوهشگر تاریخ اضافه کرد: کرمانی برای نخستین بار کتاب دیگری به نام «۱۰۰خطابه» می‌نویسد که در آن ۴۲ خطابه بیان شده است و برخی دلیل آن را عمر میرزا آقا خان کرمانی بیان می‌کنند که کفاف به اتمام رساندن «۱۰۰ خطابه» را نداده است. این ۴۲ خطابه از نظر ساختاری و موضوعی، ملی‌گرایانه به شمار می‌رود، اما از نظر زبانی بسیار به کتاب «مینوی خرد» که از جمله کتاب‌های باستان به شمار می‌رود، نزدیک است. در این کتاب مینو از خرد در مورد مسائل شرعی در فقه زرتشتی سوال می‌پرسد. «نامه باستان» کتاب دیگر کرمانی است که این کتاب، تاریخ ایران باستان را به زبان شعر بیان می‌کند. 

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha