• سه‌شنبه / ۲ آذر ۱۴۰۰ / ۰۲:۱۰
  • دسته‌بندی: ایکسنا
  • کد خبر: 1400090200934
  • خبرنگار : 71410

روایت‌هایی صریح و کمترگفته‌شده از خشونت علیه مردان

روایت‌هایی صریح و کمترگفته‌شده از خشونت علیه مردان

«خشونت علیه مردان» شاید عنوانی کم‌کارکرد در ادبیات روزمره باشد اما واقعیت دارد. درست است که کمتر درباره خشونت‌های رایج علیه مردان کتاب نوشته شده یا کنفرانس علمی برگزار شده است اما در جهان، مردانی هستند که قربانی خشونت می‌شوند و در این‌باره اعتراضی نمی‌کنند.

چند روز پیش، روز جهانی مرد بود که در نهایت سکوت سپری شد. این روز که در ۶۰ کشور دنیا به رسمیت شناخته می‌شود، قرار است توجه عموم را به سلامت جسمی و روانی مردان، مشارکت آنان در خانه، مراقبت از فرزندان و دیدگاه نادرست به جنس مخالف جلب کند.

مردها در طول زندگی با چالش‌های خاص خودشان مواجهند. مثلا میزان ترک تحصیل پسران در مقطع دبیرستان بسیار بالاست. نرخ خودکشی در پسران چهار برابر دختران است. پسران بیش از دختران قربانی جرم و جنایت می‌شوند به طوری که پسران پنج برابر بیش از دختران بر اثر قتل جان خود را از دست می‌دهند و ... .

با همه اینها، اشکال گوناگون خشونت معمولا در رسانه‌ها درباره زنان مطرح می‌شود و اثری از بیان انواع خشونت علیه مردان نیست. به همین بهانه تلاش کردیم هر قدر اندک، روایت‌هایی را از مردانی که برخی اشکال خشونت آشکار و پنهان را تجربه کرده‌اند، بازتاب دهیم.

«مهدی» ۲۹ ساله معتقد است که در زندگی زناشویی‌اش با خشونت مواجه است: «من و خانمم سه سالی میشه که ازدواج کردیم. متاسفانه توی این سه سال خانم من هر چیزی که تو خونه پدرش آرزوشو داشته از من خواسته. خواسته جدیدشم اینه که پول بدم دماغشو عمل کنه؛ چیزی که حداقل ۱۵ تومن پول می‌خواد. از طرفی همه می‌دونن کرایه‌خونه‌های الان دیگه غروری واسه ما مردا نذاشته. خانم من متوجه نیست که من با این همه قسط و کرایه‌خونه و خرج خورد و خوراک نمی‌تونم واسه قر و فر و عمل دماغش هزینه کنم. تا میخوام باهاش حرف بزنم با مهریه‌ش منو تهدید می‌کنه. واقعا گناه ما مردا چیه؟»

«محسن» ۳۱ ساله هم قصه‌ای مشابه دارد: «فکر کنم الان دیگه تقریبا اکثر آقایون بخاطر توقعات بیجا از طرف خانوماشون زیر بار خشونت باشن. الان بیشتر مردا برای اینکه زندگیشون بچرخه دو شیفت کار می‌کنن. منم تا ظهر سر کارم؛ بعدش میام خونه یه ناهار می‌خورم و می‌رم مسافرکشی. زنم هیچ درکی از این شرایط نداره چون تا حالا هیچ وقت کار نکرده. جز خرج‌کردن و پاساژگردی کار دیگه‌ای بلد نیست. اگه داشتم، نوکرشم بودم اما چیکار کنم؟ ندارم. خدا نکنه یه روز چیزی بخواد و دستم خالی باشه. یه بند میگه تو بی‌عرضه‌ای! تنبلی! بارها ازش خواستم به خاطر پول انقدر کوچیکم نکنه اما مجبورم میکنه از دوستام پول قرض کنم تا خرج کنه یا مسافرت بریم. شما جای خواهر مایی. استرس زندگی و فکر و خیال واسه پول‌درآوردن، روی عملکرد جنسی مردا خیلی تاثیر میذاره. سر همینم کلی سرکوفت میخورم که حالا بماند. جالبه که خانم من توی خونه باباش هم هیچ وقت تو ناز و نعمت نبوده. در حدی که جهیزیه هم نتونستن بهش بدن. واسه منم این قضیه هیچوقت مهم نبوده اما وقتی این رفتارا رو میبینم کفری میشم. شما جای ما مردا نیستید که ببینید چقدر مشغله و نگرانی داریم وگرنه کی بدش میاد پول بریزه به پای زنش و خوشحالش کنه؟»

«سعید» ۴۲ ساله، معلم مقطع ابتدایی طور دیگری از این نوع خشونت می‌گوید: «شایدم تقصیر زنای ما نیست. اوضاع اقتصادی خرابه. اما وقتی مثلا از جلوی یه طلافروشی رد میشی و زنت که از وضع جیبت خبر داره میگه فلان گوشواره چقدر قشنگه، شرمنده خودت میشی. دوست داری همون موقع زمین دهن وا کنه بری توش. یا مثلا وقتی اینستاگرامو بالا پایین میکنه میگه ببین فلانی رفته مسافرت، بیساری مهمونی گرفته، کاری از دستت برنمیاد جز اینکه به خودت لعنت بفرستی واسه حسرت‌به‌دل گذاشتن زن و بچه‌ت. این خشونت، نه از طرف زنا که از طرف جامعه داره به ما تحمیل میشه. این جامعه‌ست که منِ مرد رو مسئول معیشت خونواده میدونه و از اون طرف منو تأمین نمیکنه که بتونم انتظارات زن و بچه‌مو برآورده کنم. این وسط اگه یه کم درک طرفت هم پایین باشه، دیگه قوز بالاقوزه.»

«علیرضا» ۳۵ ساله از خشونت و تبعیضی دیگر می‌گوید: «من خبرنگارم. توی محل کار ما، خانوما و آقایون در شرایط عادی شونه به شونه هم کار می‌کنن. بعضی از خانوما تا وقت گیر میارن درباره برابری حقوق زن و مرد صحبت می‌کنن اما جالبه وقتی پای کارایی وسط میاد که دوست ندارن انجامش بدن، میشن جنس ضعیف! مثلا هر وقت بحث شیفت کاری دیروقت یا برنامه خبری توی محله‌های پرت باشه می‌گن ما زنیم، شوهرمون اجازه نمیده، بچه داریم، بابامون بدش میاد تا دیروقت بیرون باشیم و ... اما اگه ماموریت خارج از کشور باشه، انگار دیگه نه شوهر دارن، نه بچه، نه بابا. اول از همه مدعی‌ان که ما میتونیم بریم و مشکلی نداریم. یعنی ببخشید، تو کار و حمالی نمی‌خوان برابر باشن اما تو پاداش و سفر خارجی و مزایا چرا. بعضی خانوما فقط تو حرف از برابری جنسیتی می‌گن اما در عمل میخوان در واقع برتر باشن.»

«بابک» ۴۲ ساله، مالک یک فروشگاه لباس زنانه است و خودش هم به فروشندگی مشغول است: «همیشه وقتی از خشونت جنسی صحبت میشه، همه تصورشون اینه یه مرد واسه یه زن مزاحمت ایجاد کرده در صورتی که برای من بارها برعکسش پیش اومده. اما خب با کسی نمیشه راجع بهش حرف زد. بارها شده خانمایی اومدن اینجا و در ازای گرفتن لباس پیشنهاد رابطه داشتن. این واسه یکی مثل من که اومده کاسبی کنه و نون ببره سر سفره زن و بچه‌ش در واقع یه جور آزاره اما کسی درباره‌ش حرفی نمیزنه.»

«حامد» ۳۳ ساله هم تجربه دیگری از خشونت دارد: «توی رابطه زن و شوهری، زنا توقع دارن مرد قوی باشه و شکایت نکنه. یعنی فقط خودشونو محق می‌دونن که گاهی گرفته و ناراحت باشن اما انگار روح و جسم مرد از فولاده. بارها شده مثل همه آدما احساس درد یا مریضی کردم و تا همسرمو در جریان گذاشتم با داد و بیداد گفته چیه؟ بازم مریض شدی؟ یا مثلا از نظر روحی اوکی نبودم، به جای همدلی گفته باز فاز افسردگی برداشتی؟ این موضوع خیلی منو ناراحت می‌کنه. گاهی یواشکی میرم دکتر تا هم دعوا نشه، هم مسخره‌م نکنه.»

«حمیدرضا» ۳۷ ساله هم از خشونت در محل کار می‌گوید: «سال ۹۸ جایی کار می‌کردم. ۱۳ سال سابقه کار داشتم. با یه خانم به مشکل خوردم. من دفتردار بودم و اون خانم رئیس امور اداری. یه روز پشت میز چرتم گرفت و همون خانم حکم اخراجمو داد. وقتی آزمایش خون دادم متوجه شدم احساس کسالت و خواب‌آلودگیم مال چربی خون بالاست. تلاش کردم توی بخش دیگه‌ای از همون اداره مشغول بشم اما اون خانم، مدیرای بخشای دیگه رو هم علیه من کرد. اون زمان عزادار هم بودم اما هیچکس واسه تسلیت سراغم نیومد. منو انداخته بودن یه گوشه‌ای از اتاق با میز شکسته که حتی برای جلو و عقب‌کردن صندلی هم جا نبود. اضافه‌کاریمو از ۱۲۰ ساعت کردن ۶۰ ساعت. سال ۹۹ که باید دورکار میشدم مجبورم کردن برم سر کار! از شدت فشار روحی و روانی، تیک عصبی گرفتم.»

«محمدرضا» ۲۷ ساله هم از نوعی خشونت در هنگام رانندگی می‌گوید: «یه بار داشتم توی اتوبان صیاد می‌رفتم، آخر شب بود. توی لاین یک با سرعت معمولی می‌رفتم. یهو یه ۲۰۶ سفید که سه تا دختر سوارش بودن پیچید جلوم و شروع کرد مارپیچ رفتن و اذیت کردن. هر چی سرعتمو کم و زیاد میکردم که ول کنن برن، دست‌بردار نبودن. آخرش مجبور شدم یه جور خطرناکی از یکی از خروجیا بپیچم برم. راهم کلی دور شد اما چاره‌ای نداشتم. شما فرض کن اگه من به یه مامور پلیس می‌گفتم سه تا دختر مزاحمم شدن بهم نمی‌خندید؟»

«فرزاد» ۳۹ ساله تجربه خشونت فیزیکی در خانه را دارد: «زن من عادت داره بزنه. هیشکی هم باور نمیکنه. من گاهی دلم نمیاد، گاهی هم واقعا میترسم بزنمش طوریش بشه. فقط سعی میکنم از اون موقعیت فرار کنم. میزنم بیرون. واقعا کاری نمیتونم بکنم. دوسش دارم، میخوام باهاش زندگی کنم، اما همیشه در معرض کتک‌خوردنم. حتی روم نمیشه برم دادگاه بگم زنم منو میزنه. به کی میتونم بگم؟»

«علی» ۲۲ ساله هم برخی کلیشه‌های فرهنگی را عامل خشونت علیه مردان می‌داند: «یکی از این کلیشه‌ها اینه که مثلا اگه صندلی جلوی تاکسی سوار شدی و یه خانم ازت خواست پیاده بشی بری عقب، رسم فتوت و جوانمردی اینه که حتما این کارو بکنی وگرنه خیلی آدم بیشعوری هستی. یا مثلا توی مترو اگه دیدی یه خانم ایستاده، جاتو بهش بدی و خودت سرپا وایسی وگرنه خیلی نامردی. حالا یه وقتایی آدم میبینه یکی ناتوانه و نمیتونه سر پا وایسه، اون یه بحث دیگه‌ست ولی چرا صرف اینکه یکی زنه و من مردم، باید جامو بهش بدم؟ این از کجا اومده دقیقا؟»

«مجید» ۳۸ ساله هم نوع دیگری از خشونت را تجربه کرده است: «من توی شرکتی کار می‌کردم که به خاطر تحریم ورشکست شد. خونه‌نشین شدم. کارایی که گیرم می‌اومد پروژه‌ای بود. پولشو چند ماه یه بار می‌دادن. مجموع درآمدم از درآمد زنم کمتر بود. همین باعث سرکوفت می‌شد و من هیچ حرفی نمیتونستم بزنم. تا میخواستم نسبت به چیزی اعتراض کنم، زنم میگفت هر وقت اندازه من پول درآوردی زر بزن. اواخر زندگیمون، جلوی دوست و فامیل هم کنایه میزد و همه میدونستن اوضاع من چه جوریه. یه وقتایی برای اینکه بتونم یه کم از بار روانی این موضوع کم کنم،‌ میرفتم توی حموم یا دستشویی گریه می‌کردم. البته شاید خیلی از مردا این تجربه گریه‌کردن توی حموم و دستشویی رو داشته باشن چون معلوم نیست کدوم خدانیامرزی گفته مرد که گریه نمیکنه. به هر حال اون وقتا همش سعی میکردم کمبودم رو یه جوری جبران کنم. مثلا کارای خونه رو میکردم، غذا میپختم، فضای خونه رو شاد میکردم، مدام به خونواده‌ش سرویس میدادم، حتی اگه حوصله نداشتم بدخلقی نمیکردم تا یه وقت بحث پیش نیاد اما فایده‌ای نداشت. آخرشم سر همین ماجرا کارمون به جدایی کشید اما اثر اون زخم زبونا هنوزم هست.»

این روایت‌ها به معنی این نیست که لزوما زنان عامل خشونت علیه مردان هستند یا خشونت علیه مردان فقط در زندگی زناشویی اتفاق می‌افتد. بسیاری اوقات مردان از دوران کودکی تا بزرگسالی از سمت همجنسان خود مورد خشونت قرار می‌گیرند. انواع جرایم علیه مردان از قبیل قتل،‌ سرقت، ضرب و جرح و حتی تجاوز توسط بسیاری از مردان صورت می‌گیرد. آنچه خواندید تعداد بسیار کمی از تجربیات شخصی بعضی مردان بود و قطعا قابل تعمیم به کل مردان و زنان نیست اما به هر حال واقعیت‌هایی است تکرارشونده که مشابه آنها در جامعه مردان کم نیست.

شما هم اگر خود مورد خشونت قرار گرفته‌اید یا روایتی در این زمینه از اشخاص دیگر دارید، با ما به اشتراک بگذارید.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha
avatar
۱۴۰۰-۰۹-۰۲ ۰۹:۰۴

سلام و تشکر بابت گزارش. خشونت جنسیت نمیشناسد و نباید با نگاه جنسیت زده به آن پرداخت. در این گزارش نگاهتون به خشونت علیه مردان ناقص و یکسویه است چون خشونت علیه مردان فقط توسط زنان رخ نمیدهد مردان و زنان قربانی خشونت همجنسان خودشون و حتی خودشان هم هستند. در کل به این موضوعات باید کارشناسانه و حرفه ای فارغ از نگاه جنسیت زده پرداخت . انتشار یکسویه و یکطرفه چند روایت خروجی ندارد .

avatar
۱۴۰۰-۰۹-۰۲ ۱۰:۴۱

مجید 38 ساله از تهران باهاتون همدردی میکنم ولی سرکوفت مثلا جزو لاینفک زندگی زناس ...همین طور موارد دیگه واسه زنا خاطره شده دیگه ////البته این توجیه خشونت نیست اما کلا اونایی که واسه شما خشونته واسه زنا خاطره است...اما شما مرد و انسان خوبی هستی ....دمت گرم ...

avatar
۱۴۰۰-۰۹-۰۸ ۰۹:۴۵

10 ساله زندگی مشترک دارم و تاحالا نه سرکوفتی به هم زدیم و تحقیر و توهین و آزاری از سمت دو طرف بوده. مشکل اینجاست که رسم عاشقی رو بلد نیستیم و موقع ازدواج بجز عشق به همه چیز فکر میکنیم. کاش یکم سعدی و حافظ بخونیم تا بفهمیم رابطه عاشق و معشوقی رو.

avatar
۱۴۰۰-۰۹-۰۲ ۱۰:۵۱

چه تصویری از زنا نشون دادن ...انگار زنای جامعه همین ادمایی هستن که میخوان بی دلیل دماغ عمل کنن و برن پاساژگردی و ..خیر یه نگاه عمیق بندازی می بینی بالای 80 درصد زنا دارن برای زندگی جون میکنن و بی توقع کنار میان با همه چی...بعدم کی گفته زنها فقط از پول خوششون میاد که اگر داشته باشی پول به پاش بریزی...همین تفکره که تهش میشه چیزی که باعث مثلا خشونت علیه شما میشه...یا شمایی که زیر بار مهریه ای میری که نداری بدی ...شما باید کلیت جامعه رو در نظر بگیری و خشونت رو توی همه اشکالش محکوم کنی علیه انسان و غیر اون ....

avatar
۱۴۰۰-۰۹-۰۳ ۱۶:۰۱

آخرین مورد تبعیض و خشونت علیه مردان تبعیض سنی 10 ساله علیه مردان برای ثبت نام در طرح جهش مسکن است.

avatar
۱۴۰۰-۰۹-۰۲ ۱۱:۴۱

به نظرم اینا مصداق خشونت نبودن متاسفم که حتی در این موارد هم بررسی درستی انجام نمیشه

avatar
۱۴۰۰-۰۹-۰۲ ۱۳:۱۷

این اتفاقات هست ولی به خود مرد وابسته هست....من وقتی پول ندارم تازه از زنم بیشتر طلبکارم بود اخلاق ندارم وهیچ کسو تحمل نمیکنم بخصوص زنم...تا دستم خالیه بیچاره سکوت میکنه

avatar
۱۴۰۰-۰۹-۰۲ ۱۸:۴۲

جای خالی ایم موارد در این گزارش احساس می‌شود: - ممنوع الخروجی همه پسران از هجده سالگی تا بعد از سربازی - نگرفتن مدرک دانشگاه تا بعد از سربازی - قطع شدن بیمه درمانی پدری بعد از هجده سالگی - محروم بودن از مستمری پدر فوت شده - یک طرفه بودن تمامی وظایف قانونی در خانواده و ...

avatar
۱۴۰۰-۰۹-۰۳ ۰۹:۵۰

مجید.. منم مثل تو هستم بخاطر کار و درآمدم همیشه مورد سرکوفت و تحقیر واقع شدم... میفهمم چی میگی

avatar
۱۴۰۰-۰۹-۰۸ ۰۸:۰۵

ممنون از اینکه این مطلب خوب رو منتشر کردید من هم همیشه معتقدم بحث برابری حقوق نیست بلکه خانم ها دنبال برتری هستن که در مثال خبرنگار کاملا مطرح شد. یک نمونه اش هم بحث مهریه هست که خدا رو شکر داره رسیدگی میشه تا مردان بعضا ابله زیر بار این مهریه های عجیب و غریب نرن

avatar
۱۴۰۰-۰۹-۰۹ ۰۸:۴۰

اینایی که گفتی گوشه ای از خشونت و فحاشی و خرد کردن های مردان بدست نسوان هست. زنانی که آقایونشونو تحقیر میکنن منتظر زمانی باشن که از گردی زمین رد شدن و حالا نوبت برداشت کاشته های خودشونه. در محل کار مردان از ترس تنزل شغلی دهن شون بسته س. پس مجبورن تحقیر کمتر (از زمانی که شکایت کنن) رو تحمل کنن، ولی با زمان بینهایت و سیر صعودی. اینا به قانون مرگ یه بار شیون یکبار اعتقاد عملی ندارن.

avatar
۱۴۰۰-۰۹-۰۹ ۰۸:۴۳

80درصد زنا درکی از بدبختی پول دراوردن ندارن و خیلی راحت خرج میکنن. مرد تو اون شرایط اگه صبر و دانش درستی نداشته باشه مجبوره پول خاکستری کسب کنه، که بدایل تحمیل و ناآگاهی و خشونت پیدا و پنهانیه که زن سرش میاره.

avatar
۱۴۰۰-۰۹-۱۰ ۱۰:۵۶

زن من بقول مادرش (که خیلی دخالت میکنه و از تمام جزییات زندگی ما خبر داره) لای پر قو بزرگ شده. بسیار لوس و بی ادب هست. کوچکترین نقص و کاستی تو زندگی رو تحمل نمیکنه و بد دهنی میکنه. خودش و مادرش خیلی به خانواده من فحش میدن میخواهم طلاق دهم و راحت بشم