• جمعه / ۱۳ اسفند ۱۴۰۰ / ۰۰:۴۵
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 1400121309553
  • خبرنگار : 71573

زنی که موجب بدنامی زنان شاهنامه شده!

زنی که موجب بدنامی زنان شاهنامه شده!

محمدعلی اسلامی ندوشن در معرفی سودابه می‌نویسد: او نمونه برجسته یک زن نابکار است، هم شهوت‌ران است و هم حسابگر. در اظهار عشق خود به سیاوش هم نظر سیاسی دارد و هم قصد کام‌طلبی، تنها زن شاهنامه است که مانند هلن یونانی فاجعه‌آفرین است.

به گزارش ایسنا،  محمدعلی اسلامی ندوشن، نویسنده و پژوهشگر در کتاب «آواها و ایماها» درباره سودابه نوشته است: زنی که موجب بدنامی زنان شاهنامه شده سودابه است، سودابه دختر پادشاه هاماوران است که آن را با سرزمین یمن کنونی تطبیق داده‌اند، و چون کاووس بدانجا لشکر می‌کشد و آن را تسخیر می‌کند او را به زنی می‌گیرد. پس از چندی پادشاه هاماوران، به نیرنگ، کاووس و همراهانش را اسیر می‌کند، و مدتی در بند می‌کشد. در تمام این مدت سودابه در کنار شوهرش در زندان می‌ماند و از او پرستاری می‌کند. چندی بعد، رستم به نجات کاووس می‌شتابد و او را رها می‌سازد و هاماوران را از نو به تسلط ایران درمی‌آورد. کاووس، سودابه را با خود به ایران می‌آورد. سودابه زنی است که از زیبایی و رعنایی و مکّاری و لوندی و زیان‌آوری به نحو کامل برخورداری دارد، و چه بدین سبب، و چه به سبب وفاداری‌ای که هنگام اسارت به کاووس نشان داده، مورد محبت و عنایت خاص پادشاه است، و در واقع می‌شود گفت که زن سوگلی اوست.

اما نابکاری سودابه زمانی بروز می‌کند که عشقی گناه‌آلود نسبت به ناپسری خود سیاوش در دل می‌پروراند. سیاوش در این زمان خیلی جوان است، شاید کمتر از بیست سال دارد. سودابه با زمینه‌چینی، او را به شبستان خود فرامی‌خواند و عشق خروشان خود را بدو ابراز می‌کند. لیکن سیاوش که جوان مهذّب و پارسایی است دست رد بر سینه او می‌نهد.

سودابه اصرار می‌ورزد و چون کام نمی‌یابد، هم از بیم رسوایی و هم برای آنکه انتقام خود را از سیاوش گرفته باشد، او را در نزد پادشاه به قصد تجاوز به خود متهم می‌کند. درست مثل زلیخا که نیز بر اثر نومیدی و سرخوردگی به یوسف تهمت زد. درست مثل فدر، ملکه یونانی که بر ناپسری خود هیپولیت عاشق شد و چون از او جواب رد شنید تهمت ناپاک‌چشمی و دست‌درازی بر او بست.

سیاوش برای اثبات بی‌گناهی خود از میان توده آتش می‌گذرد و تندرست از آن بیرون می‌آید، اما چون سودابه از توطئه و تحریک دست‌بردار نیست، شاهزاده برای دور شدن از محیط مسموم دربار کاووس، داوطلبِ سپهسالاری لشکری می‌شود که برای جنگ با افراسیاب عازم است. سرانجام هم‌ چون راه بازگشتی برای خود نمی‌بیند به توران‌زمین نزد افراسیاب پناه می‌برد و همین امر چنان‌که داستانش را می‌دانیم موجب تباهی او می‌گردد. پس از قتل سیاوش، سودابه به انتقام خون او به دست رستم کشته می‌گردد. 

در واقع مسبب مرگ سیاوش، سودابه است. این زن که نمونه برجسته یک زن نابکار است، هم شهوت‌ران است و هم حسابگر. در اظهار عشق خود به سیاوش هم نظر سیاسی دارد و هم قصد کام‌طلبی، تنها زن شاهنامه است که مانند هلن یونانی فاجعه‌آفرین است. در حق اوست که رستم به کاووس می‌گوید:

کسی گاو بود مهتر انجمن

کفن بهتر او را ز فرمان زن

سیاوش ز گفتار زن (سودابه) شد به باد 

خجسته زنی کاو ز مادر نزاد 

و باز در اشاره به اوست که راجع به زن گفته است: 

زبان دیگر و دلش جای دگر

از او پای یابی که جویی تو سر

و باز درباره سودابه گفته شده است:

چو این داستان سربسر بشنوی

به آید تو را گر به زن نگروی

به گیتی به‌جز پارسا زن مجوی

 زن بدکنش خواری آرد به روی

اشاره‌های بدبینانه دیگر نیز جابه‌جا راجع به زنِ بد می‌بینیم:

دل زن همان دیو را هست جای 

زِ گفتار باشند جوینده‌رای

و یا:

به اختر کسی‌دان که دخترش نیست

چو دختر بود روشن‌اخترش نیست

و یا:

که را از پس پرده دختر بود 

اگر تاج دارد بد اختر بود

این بود زن بد.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha
avatar
۱۴۰۰-۱۲-۱۴ ۱۷:۵۹

این همه جمله زیبا و پند آمیز و قشنگ وووووو گیر دادین به سودابه فقط دنبال این هستین چیزی را خراب کنین چه ربطی دا ره این داستان زندگی یک شخص است در این کتاب شما قصدتون خراب کردن شاهنامه س کور خوندین چی برای ایران گذاشتین الان نوبت شاهنامه س

avatar
۱۴۰۰-۱۲-۱۴ ۲۱:۴۱

بعید میدونم شما اصلا تیتر و متن خبر رو خونده باشید

avatar
۱۴۰۰-۱۲-۱۵ ۰۲:۵۹

راست میگی فقط مونده بود به شاهنامه گیر بدن که از اونم نگذشتن

avatar
۱۴۰۰-۱۲-۱۵ ۰۸:۳۸

سلام چه ربطی داره؟!! فقط یک قصه از شاهنامه را شرح داده. حالا کی گفته شاهنامه بده؟!! کی گفته فرودسی بده؟!! کی خواست شاهنامه رو تخریب کنه؟!! الکی و با تعصب کورکورانه همه چیز رو قضاوت های بچگانه می کنید!!

avatar
۱۴۰۰-۱۲-۱۵ ۱۰:۱۴

👏👌

avatar
۱۴۰۰-۱۲-۱۵ ۱۰:۴۸

شاهنامه به تمام معنا جلو گر هویت ایران است تخریب آن تخریب ایران است

avatar
۱۴۰۰-۱۲-۱۵ ۱۰:۴۹

با نظر شما کاملا موافق هستم

avatar
۱۴۰۰-۱۲-۱۵ ۱۱:۰۱

احسنت گل گفتی

avatar
۱۴۰۰-۱۲-۱۶ ۱۲:۱۱

داره در مورد یکی از شخصیتهای شاهنامه توضیح میده.مطلب جالبی هم بود.کجاش گفته شاهنامه بده؟

avatar
۱۴۰۰-۱۲-۱۵ ۰۸:۵۳

باباکوتا بیا شاه نامه دیگه نه شاهنامه افسانه است مردوم ایران از جنگ می‌ترسیدند فردوسی شاهنامه رو نوشت آن جای که میگه بسی رنج بردم دراین سال سی ام زنده کرم بدین پارسی

avatar
۱۴۰۰-۱۲-۱۸ ۱۶:۵۵

دوست عزیز یک کاری کنید که نظرتون ارزش خوندن داشته باشه. از لحاظ املایی که غلط داره، دیگه وای به حال محتواش. اولا کوتاه هست و نه کوتا مردم نه مردوم، بعد هم ام نیست و عجم هست، کردم هم که نوشتی کرم. از لحاظ محتوا: اولا شاهنامه افسانه نیست و پایه و اساسش داستان های واقعی هست که بهش شاخ و برگ داده شده. مثلا رستم الهام گرفته شده از یکی از پهلوانان واقعی منطقه سیستان بوده. دوما این جمله یعنی چی که مردم ایران از جنگ می ترسیدند؟! این همه سلحشوری در طول تاریخ ایران مگر کار کسی غیر از مردمانش بوده؟ در کل شما نوشتی که شاهنامه افسانه هست و مردم ایران از جنگ می ترسیدند پس به خاطر همین فردوسی گفته عجم زنده کردم بدین پارسی، اصلا مفهومی از این برداشت میشه کرد؟

avatar
۱۴۰۰-۱۲-۱۵ ۰۹:۲۷

اوه اوه چه زن ستیز بوده فردوسی اصلا فکرش روهم نمیکردم

avatar
۱۴۰۰-۱۲-۱۵ ۱۴:۴۹

واقعاً متأسفم که از این همه شخصیت زنان در شاهنامه و داستان های کهن ایرانی این رو پیدا کردید .دوستی یا دشمن

avatar
۱۴۰۰-۱۲-۲۰ ۰۸:۴۸

بهتره متاسف نباشی چون داستان سودابه به اندازه تک تک داستان‌های شاهنامه ارزشمنده. اصلا هم زن ستیز نیست. تو شاهنامه هم مرد نابکار داریم هم زن نابکار همونطور که الان هم داریم. از اینجور داستان‌ها خیلی کم وجود داره. شرط میبندم اگه شکسپیر اینو می‌نوشت تموم دنیا عاشقش میشدن. قدر تاریخ افسانه هامون رو بدونیم.

avatar
۱۴۰۰-۱۲-۱۵ ۱۷:۳۵

چه در بین زنان و چه در بین مردان همیشه انسانهای پست و کثیف وجود خواهد داشت، چرا که اگر نبود دنیا گلستان میشد

avatar
۱۴۰۰-۱۲-۱۵ ۲۰:۴۱

این فقط یک داستانه که درستی یا نادرستی اش معلوم نیست

avatar
۱۴۰۰-۱۲-۱۶ ۰۲:۲۸

ابیات گفته شده مربوط به داستان شخصی سودابه است نه زنان به طور کلی. در شاهنامه حکیم طوس همواره ادب و احترام و انسانیت موج میزند و در صدد تخریب کسی نیست

avatar
۱۴۰۰-۱۲-۱۷ ۲۳:۳۱

بسی رنج کشیدم در این سال سی عجم زنده کردم بدین پارسی

avatar
۱۴۰۰-۱۲-۱۸ ۱۴:۵۳

در بیت اول "گاو" به کاو تصحیح شود.

avatar
۱۴۰۰-۱۲-۱۸ ۱۹:۰۴

سلام دوستان فرهیخته عزیز همه آگاهید با توجه به جایگاهی که شاهنامه در زیرساخت فرهنگ و ادب ایرانی دارد هرگز با اظهارنظر من چند نفر امثال بنده محال است آسیب ببیند ،همانطور که در طول تاریخ سعی بوده که ضربات سهمگین تری از این را بر پیکره این اسطوره ادب وارد کنند و ناکام بوده! با سپاس!

avatar
۱۴۰۰-۱۲-۱۸ ۲۲:۵۸

مراد فردوسی بزرگ از داستان سودابه و سیاوش نه قصد زن ستیزی و یا ریاکاری ،حسابگری ،یا حتی عنان از کف دادن در دام شهوت و هوسرانی نبوده است در این داستان زیبا و افسانه غم انگیز جدال بین پاک و ناپاکی ،یا بهتر است بگوییم تقابل کژی و راستی ،و این جا جنسیت به مدد وروند این قصه کمک نموده است و درسی که پایانش که قهرمان ان سیاوش جوان بی گناه وناکام جانش را سر پاکی و حقیقت می بازد برنده واقعی داستان است و ان رویش گیاه است که از ریختن خون پاکش متولد شده است ،وبس

avatar
۱۴۰۰-۱۲-۱۹ ۰۱:۱۶

گر عیب ز سودابه‌ی شهنامه بگیری شیرین چه و مجنون کجای نظرت بود؟

avatar
۱۴۰۰-۱۲-۲۰ ۱۰:۱۲

اگر درست می خوندید متوجه می‌شدید منظور نویسنده از این متن اینه که فردوسی زن ستیزه نبوده بلکه فقط شرح حال سودابه را گفته و اگر نقد بر زن هست منظورش سودابه هست،مثل نهج البلاغه که منظور امام علی از زن عایشه بوده چون اون خطبه را بعد از جنگ جمل بیان کردند اینجا هم منظور فردوسی از سودابه بوده نه همه زن ها

avatar
۱۴۰۰-۱۲-۲۰ ۱۲:۳۷

حالاچیزی ازتوشاهنامه گیرنیوردین چسبیدین به سودابه .بیچاره فردوسی که ۳۰ سال زحمت شاهنامه روکشید.خسته نباشین واقعاکه برین قبرابوریحان بیرونی روتوافغانستان درست کنین که شده زباله دونی.بعدایرادازمیراث غنی ایران پارسی روبگیرین