سعید نجف آبادی در گفتوگو با ایسنا نخست با یک مثال درباره حساسیتهای کار گرافیکی در تبلیغات و ارتباط با جامعه هدف تبلیغ بیان کرد: شخصی را در نظر بگیرید که قصد راه اندازی یک رستوران در یک شهر بزرگ توریسیتی دارد که پر از رستوران است. با یک ریسک سرمایهگذاری زیاد، انگیزهای دارد که میداند در بین آنهمه رقیب میتواند حرفی برای گفتن داشته باشد. ولی زبان بیان و تبلیغ این تمایز را بلد نیست. راههای تبلیغات زیاد است و او در این راه نابلد. یکی از ابزارهای تبلیغ یک برند، ارتباط تصویری با جامعهٔ هدف و مخاطبان از راه دیزاین است.
وی ادامه داد: اینجا طراح گرافیک که زبان بیان و ارتباط تصویری را به خوبی میداند، با مسئلهای مواجه است. مسئله این است که باید مشتری در بین همهٔ آن رستورانها، رستوران کارفرمای او را برای خوردن غذا انتخاب کند. باید با کوتاهترین و سریعترین و تأثیر گذارترین راه حل ممکن باعث بالارفتن سوددهی او شود و درست در نقطهای که طراح گرافیک برای طراحی بیلبورد تبلیغاتی یا پوستر یا لوگو و هویت بصری آن رستوران با این مسأله و پیدا کردن راه حل آن دست به گریبان است، یک نگاه نو، یک راه حل جدید و یک مسیر نرفته و یک فکر بکر است که به کمک او خواهد آمد که شاید بشود اسمش را خلاقیت گذاشت و تا وقتی طراح گرافیک به طور جدی در این چالش حل مسأله قرار نگیرد، میشود گفت که اثر خلاقانهای نمیتواند خلق کند. راهی را میرود که همه بارها رفتهاند و به اصطلاح، دنباله رو است نه پیشرو. هدف گرافیک دیزاینر حل مسأله از مسیری جدید است.
عدم آگاهی جامعه از گرافیک
نجف آبادی با اشاره به چالشهای پیش روی یک طراح گرافیک خاطرنشان کرد: بزرگترین چالش و مانع یک طراح گرافیک عدم شناخت و عدم آگاهی از میزان اهمیت و جایگاه حرفهٔ گرافیک است. عموماً جامعه، حرفهای به نام طراح گرافیک را خیلی درست نمیشناسد. با شنیدن طراحی گرافیک، میگویند یعنی نقاشی! و آخرش هم میرسند به طراحی کارت ویزیت و فتوشاپ. در بدنهٔ جامعه هنوز بهطور کامل طراح گرافیک یک شغل شناختهشدهٔ تخصصی محسوب نمیشود.
وی افزود: از سویی دیگر در بسیاری از موارد خود طراحان گرافیک هم آنقدر که باید به میزان اهمیت حرفه و تخصصشان پی نبردهاند و متأسفانه سطح مطالعه و جستجوگری برای پیدا کردن ایدهها و راههای جدید حل مسئله، به سطح یادگیری فن اجرا و نرمافزار در آنها تقلیل پیداکرده است. درست است که طراحان گرافیک همیشه به نرمافزارها و تکنیکهای جدید نیازمندند و میبایست در این زمینه متبحر و بهروز باشند ولی گرافیک، دنیایی بسیار فراتر از اینهاست و بازهم در کمال تأسف، این ناآگاهی از محیطهای دانشگاهی در این رشته شروع میشود.
همیشه به تخصص یک طراح در جامعه نیاز است
این گرافیست قزوینی با اشاره به بازار کار این حرفه، خاطرنشان کرد: طراحان گرافیک هم بهصورت کارمند و استخدام در شرکتها و مؤسساتی که به تخصص گرافیک بهصورت دائمی نیازمندند، مشغول به کار میشوند و هم بهصورت کارهای پروژهای یا اصطلاحاً «فریلنسری». در مورد اول با حقوق توافقی ماهیانه، بدون ارتباط مستقیم با صاحب پروژه، ولی با اطمینان از درآمدی ثابت. گرچه این اطمینان و امنیت شغلی همبسته به نوع قرارداد با آن شرکت و یا امنیت شغلی کلی در جامعه دارد که متأسفانه در بسیاری موارد شاهدیم که انواع بهرهکشیها از میزان حقوق پایین تا انجام پروژههای سنگین به طراحان وارد میشود و طراحی که به دنبال درآمد از تخصصش هست، گاهی به خاطر معیشت به این فشارها تن میدهد.
وی گفت: درباره نوع فعالیت دوم یعنی فعالیت آزاد، طراح احتیاج به بالا بردن سطح کیفی و حرفهای کارش و تمایز و دیده شدن بیشتری دارد. صد در صد باید متحمل زحمات بیشتری شود و گاهی هم بدون سفارش و درآمد روزگار بگذراند. که قطعاً بین میزان بالا رفتن سطح کیفی و حرفهای کار یک طراح، و بالا رفتن تعداد کمّی سفارش و میزان درآمدش، ارتباط مستقیمی هست و حالا طراح مختار به انتخاب یکی از این دو راه است. باوجود همهٔ این موارد، اشتغال و امنیت شغلی بهصورت کلی در کشور ما پایین است و این مسئله شامل حال طراحان گرافیک هم هست. بااینوجود همیشه به تخصص یک طراح در جامعه نیاز است.
زبان تصویر؛ زبان مشترک تمام آدمهاست
نجفآبادی خاطرنشان کرد: طراح گرافیک یا گرافیست، کسی است که دنیای تجاری و تبلیغی امروز به حضور او بسیار نیازمند است. زبان مشترک تمام آدمها و ارتباطهای اولیهٔ انسانها باهم، با اشکال و تصاویر شکل گرفت. نقش نگارههای به جای مانده از انسانهای اولیه و بعدها خط هیروگلیف مصریان و حتی ایجاد انواع حروف نوشتاری همگی از نیاز همیشگی انسانها به برقراری ارتباط تصویری حکایت دارد. ارتباط تصویری در دنیای امروز هم حرف اول را در بین راههای دیگر ارتباطی میزند.
وی بیان کرد: درزمینهٔ تبلیغات کالا، خدمت و حتی در بیان سیاست و ایدئولوژیها، زبان امروز زبان تصویر است. بنابراین طراح گرافیکی که آشنا به زبان و ارتباط تصویری است، باعث کوتاه شدن راه ارتباطی تبادلهای تجاری یا زمینههای دیگر جوامع است. هر شرکتی به یک نشان احتیاج دارد. هر فیلمی به یک پوستر، هر تولیدکنندهای به بروشور و کاتالوگ محصولات، هر برندی به تبلیغات محیطی و هر مجله و روزنامه و کتابی به ظاهری زیبا برای جلب نظر خوانندگان. پاسخ همهٔ این نیازها در کسی به نام طراح گرافیک جمع شده است.
مهمترین ابزار یک طراح گرافیک
این طراح و گرافیست بابیان اینکه ابزار گرافیک چندان پیچیده نیست اظهار کرد: ابزار گرافیک از سادهترین و در دسترسترین سختافزارها مثل کاغذ و مداد، تا دنیای نرمافزار و دیجیتال است. یعنی ابزاری که به سهولت در دسترس هرکسی میتواند باشد. دسترسی به ابزار بیرونی آسان است ولی مهمترین ابزار یک گرافیست، ذهن خلاق و فکر ساختارشکن اوست که این در اختیار هرکسی نیست. رسیدن به این ابزار مهم، باید در اولویت یک طراح باشد.
وی با اشاره به رنگها تصریح کرد: تفاسیری که تا به حال از رنگها ارائهشده، صرفاً قراردادهایی عرفی از پیش تعیینشده است. اینکه مثلاً سبز، رنگ آرامش، قرمز، رنگ خطر یا زرد، رنگ هشدار است، قراردادهای نانوشته بین ما آدمهاست، و این بار روانی حاصل از این قرارداد است که این احساسات را به ما منتقل میکند، نه خاصیت و پیام حقیقی آن رنگ. اینکه طراحان گرافیک میکوشند به این باور عمومی غلط تا حدودی احترام بگذارند در جای خود، ولی باید سعی کنیم یک جایی به این باورها خاتمه دهیم و این کار طراح گرافیک را سختتر میکند.
نجف آبادی گفت: استفاده از رنگها باید در جهت رسیدن به راهحل درست باشد. مثلاً در اکثر لوگوهای مواد غذایی میبینیم که از رنگ نوشتار سبز در کادری قرمز با یک المان برگ استفاده شده است. این ترس از ایجاد تمایز فقط باعث عدم پیشرفت گرافیک در بسته بندیهاست. قرار نیست رنگ برگ را مثلاً آبی کنیم که تمایز ایجاد شود. ولی آیا قانونی هست که در لوگوهای محصولات مواد غذایی حتماً از برگ استفاده شود که یک رنگ پای ثابت اکثر لوگوهای مواد غذایی سبز باشد؟ همینجاست که خلاقیت مطرح میشود.
گرافیک به دنبال زیبایی نیست
وی با اشاره به سلیقه اغلب مردم از انتخاب طرحها اظهار کرد: گرچه زیبایی امری نسبی است، ولی به باور عموم جامعه، زیبایی یعنی طرحهایی باشکوه و جلوههای خاص بصری، رنگهای درخشان و طرحهای رقصان اما گرافیک به دنبال زیبایی نیست، گرافیک به دنبال حل مسئله است و درواقع برای گرافیک تأثیرگذاری فوری و صحیح مهمتر است. اگر شما در تابلوی ورودممنوع، از گلوبوته و طرحها و نقوش اسلیمی استفاده کنید، شاید ازنظر مردم، زیباتر باشد. ولی به عنوان مثال کاربرد پیکتوگرامهای راهنمایی و رانندگی که وظیفهاش انتقال پیام سریع و واضح است، ایجاب میکند که با کمترین المانها و سادهترین فرمها حرفش را بزند؛ این کار همان ارتباط تصویری کاربردی است. بااینوجود، طراحی موفق است که کاربرد و کارکرد سوژه موردنظرش را با در نظر گرفتن جمیع جهات به نتیجه برساند یعنی هم انجام رسالت صحیح طرح به خوبی حاصل شود و هم اثری که میآفریند، در نظر عامه مردم زیبایی و دلنشینی داشته باشد.
نجفآبادی در ادامه اظهار کرد: سالهاست که بین طراحان گرافیک محل اختلاف است که آیا گرافیک هنر است یا نه؟ پاسخ خیلی پیچیده نیست. قطعاً گرافیک هنر نیست. ولی اگر یک طراح گرافیکی هنرمند نباشد، هیچوقت در کارش موفق نخواهد بود. گرافیک به دنبال ایجاد مسیری جدید برای پاسخ به نیازهای ارتباط تصویری جامعهٔ امروز است. گاهی ممکن است درجایی فقط یک فرم دایرهٔ ساده پاسخ این نیاز باشد. این مهارت و هوش و فکر طراح است که در خدمت کارفرما و به سفارش او و در جهت رفع نیاز او به کار میافتد. اما چون مخاطب ذاتاً طالب زیبایی است، اینجاست که هنرمندی طراح هم باید در خدمت مخاطب باشد که اگر این وجه داستان کمرنگ شد، طراح همیشه یک پایش لنگ است.
وی با اشاره به تکنیکهای مورداستفاده در این رشته خاطرنشان کرد: طراح گرافیک بسته به نیاز مخاطب و سفارشدهنده و محتوای موضوع، تشخیص میدهد که در طراحی باید از چه تکنیکی استفاده کند. مثلاً در طراحی لوگو تایپها، گاهی نیاز است که از حروف هندسی بهره بگیرد، گاهی از قواعد خوشنویسی که میراث گذشتگان ماست استفاده کند و زمانی از قدرت دست و مهارت ایجاد فرمهای حروف بداهه و دستآزاد برای رسیدن به نیاز سفارشدهنده بهره ببرد. گاهی باید در طراحی یک پوستر از یک عکس مناسب یا از یک اثر تصویرسازی استفاده کند.
گرافیک تلفیقی از هنرهای عکاسی، خوشنویسی، نقاشی و تصویرسازی
این هنرمند افزود: لازم است که طراح گرافیک آشنایی بالایی نسبت به رشتههای مختلف هنری داشته باشد البته نه اینکه خوشنویس یا تصویرساز یا عکاس کاملاً حرفهای باشد. ولی طراحی که تابهحال قلم خوشنویسی به دست نگرفته یا انگشتانش مزهٔ رنگ و قلممو را نچشیده، نمیتواند در دیزاین هم موفق عمل کند. حتی فراتر از اینها، برای رسیدن به ایدههای نو و فکرهای مناسب و پرورش خلاقیت درونی، میبایست فیلم خوب ببیند، موسیقی خوب بشنود و کتاب و شعر خوب بخواند. بهطورکلی به درکی عمیق از زیبایی کاربردی برسد که بتواند برای هر سؤالی پاسخهای بسیار زیادی پیداکرده و از بین آنها بهترین و درستترین گزینه را انتخاب کند.
جایگاه گرافیک در ایران
وی در پاسخ به سؤال جایگاه گرافیک در ایران تصریح کرد: تا قبل از دهه چهل طراحان گرافیک زیادی داشتیم که کار گرافیک انجام میدادند. اعلانها، پوسترها و پردههای تبلیغاتی و حتی لوگوها و جلد کتابها همگی توسط طراحان گرافیک انجام میشد که البته به آنها بیشتر نقاش تبلیغاتی گفته میشد. حتی بازهم قبلتر در زمان قاجاریه، در آثار بعضی خوشنویسان، مثل هنرمند خوشنویس همشهری ما به نام ملک محمد قزوینی، تایپوگرافیهای بسیار زیبایی را شاهدیم که با بدعت و ساختارشکنیها و تزئینات گرافیکی در خطوط نستعلیق و شکسته و ثلث، جزو مرجعها و منابع گرافیک ایرانی هستند. ولی در دهه چهل شمسی که استاد ممیز با جمعی از همکاران و فارغالتحصیلان دانشکده هنرهای زیبای آن زمان، رشتهٔ گرافیک را بهطور رسمی در دانشگاه پایهگذاری کردند و اقدام به تشکیل سندیکا و انجمن صنفی طراحان گرافیک نمودند، دوران نوین گرافیک ایران آغازشده است. نسبت به گذشته، شناخت بیشتری از گرافیک پدید آمد و تعداد متقاضیان تحصیل در این رشته بیشتر و بیشتر شد. بااینوجود همانطور که عرض کردم، هنوز هم اهمیت و جایگاه گرافیک آنطور که بایدوشاید در جامعه شناختهنشده است.
نجفآبادی از وضعیت گرافیستها در قزوین اینچنین گفت: خوشبختانه تعداد طراحان حرفهای و کاربلد قزوینی کم نیست و روزبهروز هم بیشتر میشود. با تشکیل کانون طراحان گرافیک در انجمن هنرهای تجسمی قزوین، این صنف دارای محلی برای برنامهریزی دقیقتر و تبادلنظر و ارتقاء سطح کیفی طراحان قزوینی و همچنین برگزاری مراسم و محافل گرافیکی است و صدالبته انتظار میرود همکاران دغدغهمند که در این کانون که بدون هیچ انتظار و چشمداشتی وقت میگذارند و فعالیت میکنند، برای نزدیکی و همدلی بیشتر طراحان گرافیک قزوین و شناخت بیشتر جامعه از فعالیتهای مهم آنها، گامهای محکمتر و بلندتری بردارند. گرچه امروزه ارتباطات اینترنتی، فاصلهها را از میان برداشته و طراحان گرافیک در فضای مجازی مجال عرضاندام و ارتباطات بیشتر و فراتر از محل جغرافیایی زندگی خود دارند که البته امیدواریم با تصمیمات غلط دولتمردان در خصوص فضای مجازی، نهتنها این صنف، بلکه تمامی مشاغلی که وابسته و مرتبط با دنیای مجازی هستند، آسیبی نبینند.
عدم حمایت از هنرمندان خلاق، باذوق و جوان
وی گفت: یکی از عمدهترین نیازها به طراحان گرافیک را سازمانها و ارگانهای دولتی دارند. ادارهها و سازمانها همیشه به طراحان گرافیک، برای پیشبرد اهدافشان در قالب دیجیتال یا چاپ، نیازمندند. ولی متأسفانه شاهد کمترین حمایت از طراحان گرافیک، از جانب سازمانها هستیم.
این هنرمند عنوان کرد: گاهی سازمانها و نهادها، در بودجههای کلان تبلیغاتی، سهم اندکی را به طراحی گرافیک اختصاص میدهند و هیچ درک و شناختی هم از گرافیک خوب و بد ندارند و اینجاست که این اقدام آنها به سطح جامعه هم سرایت میکند و شاهد بیلبوردهای مبتذل و بسیار ضعیف و تبلیغات مراسم و مناسبتها در پایینترین سطح کیفی هستیم.
این هنرمند در پایان گفت: سازمانها به تعرفهٔ تعیینشده از طرف صنف طراحان گرافیک پایبند نیستند، بنابراین معمولاً سراغ طراحان حرفهای نمیروند. سیاست کلی و اولویت سازمانها به خصوص نهادهای مرتبط با این امر، با نگاه تخصصی جلو نمیروند. بازهم در اینجا جای خالی آگاهی و شناخت اهمیت طراحی گرافیک احساس میشود که امیدواریم از سطوح بالای تصمیمگیران جامعه، یعنی متولیان و متصدیان حکومتی این خلأ پر شود. البته باید کمی بیتعارف و واقعبین باشیم. نگاه دستگاههای دولتی آنقدر که باید تخصصگرا نیست که انتظار داشته باشیم در گرافیک باشد، امیدواریم این جامعهای که متأسفانه اولویتش در زندگی امروز، معیشت و آینده و امکانات حداقلی شده، بهروزهای خوبی برسد که فرصت برای گرافیک هم فراهم شود.
انتهای پیام
نظرات