• چهارشنبه / ۸ تیر ۱۴۰۱ / ۰۶:۳۰
  • دسته‌بندی: اندیشه امام و رهبری
  • کد خبر: 1401040705048
  • خبرنگار : 90089

جوانی که در 31 سالگی پدرِ توابین شد

جوانی که در 31 سالگی پدرِ توابین شد

اعضای توبه کرده سازمان منافقین و گروهک تروریستی فرقان در زندان اوین، پدر توابین خواندند و او در 31 سالگی جانش را فدای آیت‌الله محمد محمدی گیلانی، رییس‌ دادگاه‌های‌ انقلاب‌ اسلامی‌ و سید اسدالله لاجوردی، دادستان وقت انقلاب کرد.

به گزارش ایسنا، امروز 8 تیر چهل و یکمین سالروز ترور محمد کچویی، اولین رییس زندان اوین در سال ۱۳۶۰ است.

محمد کیست؟

محمد فرزند رمضان در مرداد ۱۳۲۹ در منطقه حاجی‌آباد قم متولد شد و تا پایان کلاسِ اول در حاجی‌آباد بود و بعد از آن همراه خانواده به تهران آمد و تا کلاس ششم دبستان درس خواند و به دلیل وضعیت ضعیف اقتصادی خانواده، ترک تحصیل کرد و در یک کارگاه صحافی در بازار بزرگ تهران مشغول شاگردی شد.

رفت و آمد محمد به بازار بزرگ تهران موجب آشناییش با محمد بخارایی، عضو جمعیت فداییان اسلام و ارتباط فکری و معنوی با افکار سید مجتبی نواب صفوی و پیوستن به حزب موتلفه اسلامی شد. او بعدها به عضویت هیات انصارالحسین تهران درآمد و پامنبری سید محمد حسینی بهشتی، مرتضی مطهری و سید علی خامنه‌ای شد و با سید اسدالله لاجوردی، هم‌رزم شد.

به دلیل رفت و آمد به خیابان مذهبی‌نشین «ایران» در منطقه 12 تهران و حضور مستمر در جلسات هیات انصارالحسین با عزت‌الله شاهی معروف به عزت شاهی از مبارزان دوره پهلوی آشنا شد و بر دامنه فعالیت‌های سیاسیش افزود.

او در 20 ‌سالگی با طاهره حسین‌زاده ازدواج کرد و صاحب دو فرزند به نام‌های محسن و سمیه شد.

زندگی سیاسی

به دنبال اعتراف حسین جوان‌بخت از اعضای حزب‌الله عصر پهلوی، محمدِ جوان به دلیل نقش داشتن در فعالیت‌های ضد پهلوی در تاریخ ۲۴ تیر ۱۳۵۱ دستگیر و به یک سال حبس تادیبی محکوم شد.

خودش در خاطره‌ای از آن دوران، تعریف کرد: «ساواک می‌خواست از طریق من اطلاعاتی درباره عزت شاهی که شاگرد مغازه ما بود، به دست بیاورد، اما موفق نشدند.»

محمد در سال 1352 مشروط به توقف فعالیت‌های سیاسی از زندان آزاد شد اما بعد از آزادی از زندان به فعالیت‌های سیاسی و مبارزاتی علیه رژیم شاه ادامه داد.

او به دلیل فعالیت‌های سیاسی مخفی، ارتباط با مبارزان انقلاب، نقل و انتقال پیغام‌های عزت‌الله شاهی و خرید اسلحه برای انقلابیون ضد رژیم پهلوی، از سوی ماموران ساواک دستگیر و این بار به حبس ابد محکوم شد. اما این حبس در پی فشار کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد برای آزادی زندانیان سیاسی، دوام چندانی پیدا نکرد و محمد در تاریخ 28 خرداد 1356 در سن 27 سالگی مورد عفو قرار گرفت و آزاد شد.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل کمیته استقبال از امام خمینی (ره)، محمد مسؤول ستاد استقبال ناحیه ۱۰ تهران شد. او به زودی مسوول انتظامات مدرسه رفاه، محل اسکان چند روزه امام امت در اولین روزهای انقلاب اسلامی شد. محمد از اواخر بهمن 1357 به واسطه آشنایی با سید اسدالله لاجوردی و بچه‌های موتلفه اسلامی به دادستانی انقلاب تهران که در زندان قصر مستقر بود و ریاست آن با حجت‌الاسلام مهدی هادوی، دادستان کل انقلاب بود، رفت و تا تیر 1358 در دادستانی انقلاب، محاکمه زندانیان سازمان منافقین و گروهک تروریستی فرقان و رژیم پهلوی را انجام داد.

از راست: آیت‌الله محمد محمدی گیلانی - اسدالله لاجوردی - محمد کچویی

پس از آنکه سید اسدالله لاجوردی حکم دادستان انقلاب مرکز را به دلیل موفقیت در رسیدگی به اتهامات پرونده گروهک تروریستی فرقان پذیرفت، «محمد کچویی» به پیشنهاد او در 29 سالگی به عنوان اولین رییس زندان اوین منصوب شد. او در این سمت نقش تعیین‌کننده‌ای در محاکمه اعضای گروه‌کهای تروریستی و توبه اعضایِ تواب آن داشت.

البته نام او در لیست ترورهای گروهک تروریستی فرقان بود اما برخورد اخلاقی و انسانی او با اعضای زندانی این گروهک در زندان اولین نقش بزرگی در هدایت و توبه زندانیان فرقان داشت. مشی پدرانه او پس از گروهک فرقان نیز ادامه داشت که زمینه توبه بسیاری از فریب‌خوردگان را فراهم ساخت.

یکی از هم‌رزمان کچویی در خاطره‌ای تعریف کرد: «آقای کچویی اعتقاد داشت زندانی را صرفا با اخلاق حسنه می‌توان تربیت و از اعمال خطا منع کرد. یک‌بار چند دختر را به اتهام شرکت در عملیات‌های گروهکی با اتومبیل به اوین آوردند اما آن‌ها از ماشین پیاده نمی‌شدند هر چه اصرار کردیم فایده‌ای نداشت. تا اینکه محمد آمد و غذای آنان را به داخل اتومبیل آورد. آنان سه شبانه‌روز در ماشین نشستند و سرانجام بعد از این مدت وقتی دیدند به هیچ وجه نمی‌توانند سرپرست زندان را وادار به عصبانیت و توسل به زور کنند از آنجا بیرون آمده راهی زندان شدند.

همین رفتارها باعث شد که محمد آقا را «پدر توابین» بخوانند. روشی که در میان دیگر همرزمانش نیز دنبال می‌شد و پس از شهادتش زمینه‌ساز اصلاح زندانیان شد.»

محمد در تیر 1358 به ریاست زندان اوین منصوب شد و بیش از دو سال اداره این زندان را بر عهده گرفت. او در شهریور ۱۳۵۹ و در اولین روزهای آغاز جنگ تحمیلی به غرب کشور رفت و شانه به شانه برخی از زندانیان توابِ گروهک تروریستی فرقان به مبارزه با ارتش اشغالگر رژیم صدام پرداخت.

محمد کچویی در تیر ۱۳۶۰ و پس از انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی در هفتم این ماه و شهادت دکتر سید محمد حسینی بهشتی و 72 نفر از اعضای حزب به مدیریت زندان اوین برگشت. در این تاریخ برخی زندانیان گروهک تروریستی منافقین در زندان اوین دست به شورش زنند که با واکنش کچویی مهار شد.

اما این شورش‌ها ادامه یافت. پس اعلام خبر انفجار حزب جمهوری اسلامی، تعدادی از هواداران و اعضاء مجاهدین در زندان با شنیدن این خبر شروع به خواندن سرود و پایکوبی کردند و جو زندان را ملتهب کرده و به هم ریختند.

آیت‌الله محمد محمدی گیلانی حاکم‌ شرع‌ و رییس‌ دادگاه‌های‌ انقلاب‌ اسلامی‌ و سید اسدالله لاجوردی دادستان انقلاب مرکز برای کنترل اوضاع، اعضای گروهک منافقین را به محوطه زندان اوین آوردند و به صحبت و نصیحت آنان پرداختند. این زمان همزمان بود با ظهر که ناگهان یکی از زندانیان عضو گروهک تروریستی منافقین به نام سیدکاظم افجه‌ای هزاره‌ای ملقب به کاظم افجه‌ای از اعضای نفوذی سازمان منافقین در میان پاسداران زندان اوین با هدایت سید محمدرضا سعادتی از اعضای رده بالای سازمان منافقین که در همین زندان زندانی بود از موقعیت خود در میان نگهبانان زندان استفاده کرد و اسلحه‌ای را از نگهبان زندان گرفت و به سمت آقایان گیلانی و لاجوردی خیز برداشت تا آنان را ترور کند اما محمد کچویی متوجه قصد او شد و برای گرفتن جلوی او به سمت او دوید اما کاظم افجه‌ای با سلاح کمری که دست داشت چند گلوله شلیک کرد و به کتف و سرِ رییس زندان اولین خود و او را در جا به شهادت رساند.

کاظم افجه‌ای دستگیر و مورد شماتت آیت‌الله محمدی گیلانی و سید اسدالله لاجوردی قرار گرفت و به یکی از طبقات زندان اولین منتقل شد و مشغول بازجویی از او شدند که افجه‌ای به بهانه تشنه بودن، آب طلب کرد و پس از نوشیدن آب از فرصت به وجود آمده استفاده کرد و خود را از دست ماموران زندان خلص کرد و با بالا رفتن از پله‌های ساختمان سه طبقه زندان اوین خود را از پنجره طبقه سوم زندان با سر به پایین پرتاب کرد و بر اثر برخورد با زمین دچار ضربه مغزی شد و به اغما رفت. او را سرعت به بیمارستان تجریش منتقل کردند اما بر اثر شدت صدمات وارد شده به جمجمه و مغز، درگذشت.

چپ: سید محمدرضا سعادتی در حال محاکمه در دادگاه انقلاب

سر اژدها

با شهادت محمد کچویی رییس زندان اوین و خودکشی کاظم افجه‌ای، عوامل زندان اوین با بازجویی پلیسی پی به رابطه سید محمدرضا سعادتی و کاظم افجه‌ای بردند و سعادتی را که قبل‌تر توسط آیت‌الله موسوی تبریزی به ۱۰ سال زندان محکوم شده بود را با دیگر محاکمه و این بار اعدام کردند.

سیدمحمدرضا سعادتی فرزند سید علی متولد سال ۱۳۲۳ در خانواده‌ای روحانی در شیراز به دنیا آمد. او پس از دوره ابتدایی و متوسطه در سال ۱۳۴۱ با رتبه دوم و بورسیه دولتی در دانشکده فنی دانشگاه تهران پذیرفته شد و در سال ۱۳۴۵ در رشته مهندسی برق از دانشگاه فارغ‌التحصیل و پس از پایان خدمت وظیفه در سال ۱۳۴۷ به استخدام کارخانه ذوب‌آهن اصفهان درآمد و یک سال بعد به دایره مهندسی ستاد نیروی هوایی ارتش انتقال یافت و به مدت دو سال و نیم در آن مرکز مشغول کار شد.

او همزمان شرکتی تحت نام «نولکو» به ثبت رساند و همزمان از طریق مهدی رضایی از اعضای سازمان مجاهدین خلق – سازمان منافقین - جذب سازمان شد.

سید محمدرضا سعادتی در اردیبهشت ۱۳۵۱ در پی دستگیری مهدی رضایی، به همراه همسرش ناهید جلال‌زاده توسط ساواک دستگیر و به حبس ابد محکوم شد. وی در زندان به کمون مسعود رجوی پیوسته و به منافقین تاریخ معاصر درس داد.

آیت‌الله سید حسین موسوی تبریزی، دادستان وقت انقلاب

سعادتی در ۲۲ آبان ۱۳۵۷به دلیل همکاری مستقیم با ساواک از زندان آزاد و یک روز بعد همزمان با اعلام موجودیت سازمان تروریستی منافقین در جمع کادر مرکزی ۱۵ نفره این سازمان قرار گرفت. او هنگام در اختیار گذاشتن پرونده سرلشکر مقربی از نظامیان عالیرتبه ارتش شاهنشاهی که در پاییز سال ۱۳۵۵ به جرم جاسوسی ۲۵ ساله برای شوروی سابق در محل شرکت «نولکو» واقع در ساختمانی در میدان ۲۵ شهریور به همراه اسناد محرمانه و دستگاه‌های عکاسی مخصوص جاسوسی که از دیپلمات روس دریافت کرده بود توسط اداره کل ضدجاسوسی اداره کل هشتم ساواک دستگیر و به سرعت محاکمه و اعدام شده بود به ولادیمیر فنسینکو، دبیر اول سفارت شوروی، در ششم شهریور ۱۳۵۸ از سوی کمیته انقلاب اسلامی مستقر در سفارت آمریکا دستگیر شد و با حکم آیت‌الله سید حسین موسوی تبریزی، دادستان وقت انقلاب به ۱۰ سال زندان محکوم شد.

چپ: محمدکاظم افجه ای

دُم اژدها

براساس اسناد زندان اوین، محمدکاظم افجه هزاری ملقب به کاظم افجه‌ای از اعضای سازمان تروریستی مجاهدین خلق ایران بود که بعد از انقلاب دستگیر و در زندان اوین زندانی شد.

او در زندان اوین در ظاهر توبه کرد و با توجه به رویکرد اصلاحی شهید کچویی در باب زندانیان از زندان آزاد و در محیط زندان به کار نگهبانی مشغول بود. بنا بر اعترافات مهدی آسمان تاب، افجه‌ای تحت تأثیر سید محمدرضا سعادتی شیرازی از اعضای مهم سازمان تروریستی مجاهدین خلق که پیش‌تر دستگیر و دوران محکومیت خود را در زندان اوین می‌گذراند، قرار داشت.

طبق طراحی قبلی سعادتی، قرار بود در روز هشت تیر زندانیان در زندان آشوب به پا کنند و افجه‌ای با استفاده از فرصت شهید لاجوردی و دیگر اعضای دادستانی را ترور کند.

افجه‌ای پس از ترور شهید محمد کچویی دستگیر شد و به اتاق طبقه سوم زندان اوین اتاق شهید لاجوردی برده شد اما در یک لحظه و با استفاده از غفلت مأموران خود را از طبقه سوم به پایین انداخت. او پس از انتقال به بیمارستان به هلاکت رسید. پس از این واقعه و با پیگیری‌های سید اسدالله لاجوردی، مشخص می‌شود که طراح اصلی این عملیات سید محمدرضا سعادتی شیرازی است که دوران محکومیتش را ه عنوان جاسوس در زندان می‌گذرانده بدین ترتیب سید محمدرضا سعادتی بار دیگر دادگاهی شد و نقش او در این ترور از سوی دادگاه قطعیت یافت و با حکم آیت‌الله محمدی گیلانی در مردادماه ۱۳۶۰ به اعدام محکوم ‌شد.

خاطره هم‌رزم

احمد قدیریان از دوستان محمد کچویی و از افراد حاضر در زندان اوین حادثه شهادت او را اینگونه روایت کرد: «روز هشتم تیر جلسه‌ای با حضور 24 تن از حکام شرع، آقای لاجوردی، آیت‌الله قدوسی، آیت‌الله محمدی گیلانی و چندین نفر دیگر از جمله خودم در دادسرا تشکیل شد.

کاظم افجه‌ای که متوجه قضیه شده بود با هماهنگی سعادتی با سلاح کلاشینکف که آن را روی رگبار گذاشته بود پشت در جلسه قرار گرفت. آقای محمد میرآبی مسوول دفتر آقای گیلانی متوجه او شد و از او پرسید: «این جا چه می‌کنی؟»، افجه‌ای در جواب گفت که سؤال شرعی دارم و می‌خواهم از آقای گیلانی بپرسم در واقع او برای قتل‌عام اعضای آن جلسه آمده بود. آقای میرآبی و آقای غفارپور معاون قضایی، او را از آن جا بیرون کرده و با تندی به آقای کچویی گفتند که برای چه او به این جا آمده است، این آدم خطرناکی است. منتها آقای کچویی به خاطر اینکه ایشان توبه کرده و بسیار انسان دل‌رحم و دلسوزی بود نمی‌پذیرفت، ولی دستور داد که اسلحه را از او بگیرند. در همان حال، افجه‌ای با موتور از اوین بیرون رفت و که قبضه اسلحه کمری رولور تهیه کرده، برگشت.

بعد از اتمام جلسه، حکام شرع و دیگران در ضلع شرقی اوین زیر درختان نشسته بودند و پاسخگوی توضیحات و مسائل شرعی زندانیان بودند. در همین حال، افجه‌ای به آن‌ها نزدیک شد و اسلحه را به سمت آن‌ها کشید. آقای لاجوردی متوجه قضیه شده و پشت درخت پنهان شد، آقای کچویی اسلحه خود را بیرون آورد اما قبل از آن افجه‌ای تیری به سر او زد»

منابع:

نشریه پرتو سخن، 1389: 10

روزنامه اطلاعات، 2 تیر 1360

کاظمی، محسن (1388) خاطرات عزت شاهی، تهران، انتشارات سوره مهر

نشریۀ پرتو سخن (1389) ادی از محمد کچوئی، شهید جوانمردی و پدر توابین، صفحۀ 10

قاسمی، فریدون (1394) جمهوری اسلامی ایران: از بازرگان تا روحانی، لندن، انتشارات اچ اند اس

تیمورزاده، فاطمه (1387) «کارنامه‌ای پر از جنایت: نگاهی به عملیات‌های تروریستی منافقین». روزنامه جام‌جم، ۳۰ بهمن

دزفولی، سید مهدی (1395) شهید روز هشتم، روایتی از زندگی و زمانه شهید محمد کچویی نخستین رئیس زندان اوین، تهران، انتشارات صفحه سفید

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha