• پنجشنبه / ۲۰ مرداد ۱۴۰۱ / ۱۰:۳۹
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 1401052014409
  • خبرنگار : 71573

باباچاهی: موسیقی به داد شعرهای ابتهاج رسید

باباچاهی:  موسیقی به داد شعرهای ابتهاج رسید

علی‌ باباچاهی، هوشنگ ابتهاج را شیفته شهریار می‌خواند و معتقد است هر دو این شاعران معروف در غزل نوآوری‌ای نداشته‌اند. او همچنین معتقد است ساز و موسیقی به داد شعرهای سایه رسید و باعث شد شعرهایش اشتهار بیشتری پیدا کند.

 این شاعر مدرن گرای معاصر در پی درگذشت هوشنگ ابتهاج در گفت‌وگو با ایسنا درباره آشنایی‌اش با این شاعر معروف می‌گوید: من اسم و رسم هوشنگ ابتهاج یا سایه را در سال‌های اول دبیرستان در بوشهر شنیدم. در همین سال‌ها بود که با کتاب‌های هوشنگ ابتهاج آشنا شدم. یک‌روز  منوچهر آتشی، دبیر ادبیات‌مان سر کلاس که آمد، کتاب «سیاه مشق» سایه را در دست داشت که توجه مرا جلب کرد. من تا ان وقت شعرهای ابتهاج را در مطبوعات خوانده بودم. به آتشی گفتم کتاب را به من بدهید و من فردا آن را به شما تحویل می‌دهم (می‌دانستم آتشی آن‌قدرها در این مورد دست‌ و دلباز نیست) او با تاکید به من گفت: به یک شرط که فردا کتاب را پس بیاوری! و من همین کار را کردم، کتاب را به خانه بردم و شب نشستم تمام کتاب «سیاه ‌مشق» را نوشتم. شاید تا نزدیکی‌های صبح! چو فردا بلند آفتاب برآمد، کتاب را به آتشی پس دادم. او شگفت‌زده شد و گفت: «مگر کتاب را نخواندی؟» گفتم: نه، اما همه کتاب را رونویسی کردم چنان‌که فرموده بودید! شما گفتید، کتاب را فردا بیار و من هم آوردم. بفرمایید! همه را نوشتم و دیگر به آن نیازی ندارم.» گفت: «تمام کتاب را؟» گفتم بله. این خاطره‌ای است که از کتاب‌های هوشنگ ابتهاج(سایه) به یاد می‌آورم.

 او درباره این‌که آیا ملاقات حضوری هم با او داشته‌ است، اظهار می‌کند: نه، ملاقات حضوری با ایشان اصلا نداشته‌ام. او از نسلی بود که حداقل ۱۰ تا ۱۵ سال با من فاصله‌ی سنی داشت، به هرصورت  با او ملاقاتی نداشته‌ام‌. اما با شاملو و اخوان ثالث، اسماعیل خویی و ....به تفاریق  چرا.

باباچاهی درباره این‌که  اعتبار هنری آثار ابتهاج را چگونه می‌داند، بیان می‌کند: شعرهای سایه بیشتر کلاسیک یا به قولی نوقدمایی است. ابتهاج، هم به شیوه نیمایی شعر می‌نوشت و هم غزل  می‌گفت؛ کما این‌که در آن سال‌ها اغلب شاعران همنسل هوشنگ ابتهاج به طور حاشیه‌ای غزل هم می ‌نوشتند. مثلا منوچهر آتشی غزل هم می‌گفت، منوچهر نیستانی، اسماعیل خویی و ...نیز! و اما  نیما می‌گوید: «من رودخانه‌ای هستم که از هرجای آن می‌توان آب برداشت.» هوشنگ ابتهاج هم کفی آب از این رودخانه برداشته اما گویا از جاهایی از این رودخانه که عمق کمتری داشته، یعنی مثل فروغ  اهل خطر کردن نبوده، از همین منظر  زمانی که شعر نیمایی هوشنگ ابتهاج را با شعر نیمایی فروغ مقایسه می‌کنیم، می‌بینیم کفه سنگین‌تر به سمت شعر فروغ فرخزاد گرایش پیدا می‌کند.

 باباچاهی  با بیان این‌که نمی‌خواهد وارد مباحث فنی شود زیرا خارج از حوصله مصاحبه است، ادامه می‌دهد: درست است که هوشنگ ابتهاج هم مانند بقیه شاعران انعطاف اندکی در وزن نیمایی ایجاد کرده اما فروغ جسارت بیشتری دارد و انعطاف وزن‌ها در کار هایش چشمگیر  است. فروغ از دو وزن استفاده می‌کند و به قول خودش وزن همچون نخی نامرئی در شعرهایش، احساس می‌شود.

او می‌افزاید: به تعبیر شاملو، شعر فروغ، شعری است عمیق و ناپیدا کرانه. البته این گفته شاملو است و شاید کمی اغراق‌آمیز باشد، شاید هم نه! می‌شود گفت فروغ شاعری است تأثیرگذار و دارای تفکر حسی یا حسی متفکر!

این شاعر، منتقد و پژوهشگر  یاد آور  می‌شود: هوشنگ ابتهاج چند کتاب شعر نیمایی دارد ولی شعر نیمایی را رها می‌کند و به شدت شیفته شهریار می‌شود. هر دو آن‌ها غزل‌سرا هستند و غزل‌هایی دارند که یک‌ نوع مراوده کلامی است. سایه در غزلی با عنوان «شهریارا تو بمان» می‌گوید:  «با من بی‌کَس تنها شده یارا تو بمان/ همه رفتند از این خانه خدا را تو بمان/..... / شهریارا تو بمان بر سر این خیل یتیم/ پدرا، یارا، اندوه‌گسارا تو بمان/ «سایه» در پای تو چون موج دمی زار گریست/ که سر سبز تو خوش باد، کنارا تو بمان»  و شهریار در پاسخ به او می‌نویسد: ««سایه» جان رفتنی استیم بمانیم که چه؟/ زنده باشیم و همه روضه بخوانیم که چه؟/ درس این زندگی از بهر ندانستن ماست/ این همه درس بخوانیم و ندانیم که چه؟».

باباچاهی با بیان این‌که غزل‌های شهریار و سایه، نو و بدیع  نیستند، توضیح می‌دهد: در غزل‌های هر دو شاعر معروف، ترکیبات شعر کلاسیک فارسی به وفور یافته می‌شود و این انتقادی است که من به آن‌ها دارم؛ اعتیادی که به اصطلاحات به کار رفته از سوی شاعران کلاسیک دارند. به همین دلیل شعر آن‌ها مورد توجه افرادی قرار می‌گیرد که حوصله خواندن و تأمل و تفکر عمیق در شعر امروز ایران را ندارند. ضمن این‌که شعرهای سایه با ساز و آواز هم همراه می‌شود که این موضوع اشتهار ادبی‌شان را بسیار زیاد می‌کند. 

 او در پاسخ به این‌ پرسش که‌ آیا  می‌توان گفت اگر شعر ابتهاج با ساز و آواز همراه نمی‌شد، مخاطب گسترده پیدا نمی‌کرد، اظهار می‌کند: تردیدی در این ندارم. موسیقی به داد شعر هوشنگ ابتهاج رسید، همچنان که خسرو شکیبایی با دکلمه‌هایش شعرهای یکی از  شاعران راربر سر زبان‌ها انداخت.

 این شاعر درباره این‌که شعر هوشنگ ابتهاج بعد از انقلاب چه تغییراتی نسبت به شعرهای قبل از انقلابش داشته است، می‌گوید: می‌توانم بگویم شعر سایه در دهه‌ی هفتاد  هیچ‌گونه سیر تکاملی و تحولی را نپیمومده است. در همین زمان سایه در ایران نبود و من هم امید چندانی در مورد او نداشتم که شعرهایش بعد از انقلاب چه تغییراتی پیدا کرده است که نکرد!  اما بعد از انقلاب، تغییر و تحولاتی زیادی رخ داد. در دهه هفتاد اتفاقاتی که در شوروی افتاد و کعبه آمالی که روشنفکران و شاعران از شوروی در ذهن داشتند فرو ریخت و از منظر شعر و هنر نیز در دهه هفتاد تحولاتی صورت گرفت، تألیف و ترجمه‌های بسیاری در زمینه آراء و عقاید فلاسفه و متفکران غربی صورت گرفت، که پاره‌ای از آن‌ها قابل تامل‌اند؛ مثلا تالیف و ترجمه‌های  بابک احمدی، دکتر ضیمران و دکتر اردکانی و...که  به بسط اندشته مولفان ایرانی کمک بسیار کردند و  بر ذهن و زبان شاعران دهه هفتاد تأثیرگذاشت و آن‌ها را از تفکر تقابلی نجات دادند.

 باباچاهی  در ادامه بیان می‌کند: شاعران دهه هفتاد به دیدگاه متکثری دست یافتند  و نگاهشان به جهان و جامعه خودشان تکثرگرا بود و نه نگاه مرکزگرا؛ یعنی فقط یا این باشد و یا آن!
 فلاسفه متاخر  می‌گویند بین  قطب‌ها یعنی خیر و شر و یا عین و ذهن، سیم‌خارداری کشیده نشده و این‌ها باهم نگاه خصمانه‌ای ندارند، بلکه کشاکشی باهم دارند که مولد و تکوینی (آفرینشی) است. از زوجیت دو قطب ما با زایش تازه روبه‌رو می‌شویم‌.  دهه ۷۰  دهه دوران ساز است، عده‌ای اما  با این نوع از  بینش‌ مخالف بودند، زیرا مطالعه‌ای نمی‌کردند. مثلا فردی در شماره صدم، آذرماه ۱۳۷۷، در مجله «کلک» از صفحه «۴۷-۷۷» بر کتاب «نم‌نم بارانم» حدود ۳۰ نقد ظاهرا خصمانه‌ نوشته است. البته زمانی که این آقا را دیدم، تشکر کردم که وقتش را صرف  مطالعه کتاب‌های شعر و ... من کرده است. برخی هم بعدا متوجه شدند که اشتباه می‌کردند، شتابزده شروع کردند در شعرهایشان از دریدا و فوکو و ...  نام بردند، بی‌آن‌که در این زمینه مطالعه‌ای داشته باشند لابد با خود گفته‌اند: «عجالتا اسم این‌ها را بیاوریم بعدا  اگر شد آثارشان را هم خواهیم خواند.» ان شاءالله که خوانده باشند.

 علی باباچاهی در پایان می‌گوید: ابتهاج ۹۵ سال عمر کرد و اکنون از میان ما رفته است؛ با این همه من از رفتن او متاثرم. او دیر زمانی در خانه درون ما سکنا گزیده است و ما با او زندگی کرده‌ایم و در ما خانه داشته؛ همچون  شاملو و اخوان و خود هوشنگ ابتهاج. همه رفتند این‌که بگوییم قاعده این است و جای تاثر یا تامل ندارد، حرف به جایی نیست! در عین حال می دانیم‌ که  هنر در تضاد با قواعد هستی است. من از رفتن  او متأثر شدم. گرچه تأثر من از این جنس نیست که بنشینم به کنجی و  زاز زار گریه کنم.  او در من سکنی گزیده است!

باباچاهی:  موسیقی به داد شعرهای ابتهاج رسید
علی باباچاهی

 انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha
avatar
۱۴۰۱-۰۵-۲۰ ۱۱:۲۴

با این تیتر زدین نابودش کردین که

avatar
۱۴۰۱-۰۵-۲۰ ۱۱:۴۵

شما به پیشرفت و مدرنی خودتان ببخشید

avatar
۱۴۰۱-۰۵-۲۰ ۱۱:۵۴

اشتباه می فرمایید. هیچ شعری نمی توان با موسیقی نجات داد. شعر که شعر نمی شود هیچ آهنگ را هم خراب می کند. در مورد ترانه سرائی هم شاعر براساس آهنگ شعر را می سراید. برعکس آن جواب نداده

avatar
۱۴۰۱-۰۵-۲۰ ۱۳:۴۴

شعر اگر خوب نباشد هرگز برای آواز یا تصنیف انتخاب نخواهد شد. این یک اصل موسیقیایی ست!

avatar
۱۴۰۱-۰۵-۲۰ ۱۳:۵۵

سایه در زمان ویژه خویش یکی از نوادر قرون و اعصار است. روحش شاد

avatar
۱۴۰۱-۰۵-۲۰ ۱۵:۵۷

منصفانه نیست که بگوییم شعر سایه به واسطه موسیقی ، مشهور و محبوب شد. همچنین که منصفانه نیست ، اشتهار سید علی صالحی را به واسطه دکلمه های خسرو شکیبایی بدانیم. ...

avatar
۱۴۰۱-۰۵-۲۰ ۱۶:۱۰

خودت میگی که دبیرستانی بودی او شعر میگفته پس در مقابل استادت تعظیم کن

avatar
۱۴۰۱-۰۵-۲۰ ۲۳:۲۴

شعر ابتهاج ساده روان سلیس و قابل فهم می باشد واز واژه های غیر مفهوم و زیان غیر فهم دوری کرده است همین باعث اقبال عمومی از شعرهای ایشان میباشد

avatar
۱۴۰۱-۰۵-۲۰ ۲۱:۲۰

ایکاش این حرف و درحضور سایه و در زمان حیاتش میگفتی.

avatar
۱۴۰۱-۰۵-۲۰ ۲۲:۳۰

آقای باباچاهی پس از درگذشت قیصر هم برخی چنین حرفی زدند. چرا تا زنده بود لب وا نکردید . مطمئن هستم جوابت را میدهند. متاسفانه این عادت شده تا یکی از مفاخر ادبی فوت میکند اینجوری قدردانی میکنید!!

avatar
۱۴۰۱-۰۵-۲۰ ۲۳:۳۵

لااقل دراین زمان که خانواده ودوستدارانش عزادارش هستند احترام میگذاشتید وچنین مصاحبه ای را منتشر نمیکردید از اداب ما ایرانیان دور است

avatar
۱۴۰۱-۰۵-۲۰ ۲۳:۴۵

شاید آقای بابا چاهی با دکلمه های مرحوم شکیبایی سهراب سپهریو شناختن که اینجوری نظر غیرکارشناسی میدن.

avatar
۱۴۰۱-۰۵-۲۱ ۰۰:۰۰

اقای باباچاهی در باره سایه سخن گفتن مایه میخواهد موسیقی همیشه بداد شاعران رسیده است چیز تازه ای نیست پس حرف نو بزنعبدالرسول

avatar
۱۴۰۱-۰۵-۲۱ ۰۰:۴۵

عکس بهتر نداست که بگذارید؟ حتما باید مروج سیگار باشید ؟؟ این اقا حتی اگر فردی خوبی بود چرا با سیگار هم به خودش اسیب می زد هم به محیط زیست و هوای پاک ؟ سیگار و مواد افیونی و هر چیزی که به بدن و انسان اسیب بزند نوعی خودکشی است و این کار را عقل و دین تایید نمی کند !!!!

avatar
۱۴۰۱-۰۵-۲۱ ۰۲:۰۷

شاعری بود که در دوره بزرگانی چون نیما و شهریار زیسته و نام نیک از خود به جا گذاشته ،فقط مشکلش اینه که ولایی نبوده وگرنه صدا وسیما الان سنگ تمام میذاشت نه اینجوری غریبانه

avatar
۱۴۰۱-۰۵-۲۱ ۰۲:۴۴

جدای از نظرات احساسی جناب باباچاهی نظرشان کاملا تخصصی است و من و بسیاری از متخصصین حوزه ادبیات با ایشان موافق هستن ، اما سایه بسیار برای من و کل ایران شخصیتی دوست داشتنی و یگانه است . او شمایلی از نسل قدیم شاعران ما بوده او با حضورش و صدایش همیشه برای ما عزیز بوده و خواهد بود . اما وقتی وارد حوزه نقد میشویم باید احساسات بروند کنار و عیاری دیگر لازم است مثل عقل و تکنیک و نوآوری .

avatar
۱۴۰۱-۰۵-۲۱ ۰۳:۰۲

باباچاهی می گویند شعرهای سایه را موسیقی نجات داد تا حدودی درست است و شایدم کمی غلط ، موسیقی سنتی ما بسیار عقب و کهنه است و از لحاظ موسبقی ما ابدا نسبت به جهان هیچ رشدی نداشتیم ، مگر موسیقی امروز جهان شعرهای چندصد سال پیش شکسپیر برایش جذاب است ؟ قطعا نه چون موسیقی امروز شعر امروز می خواهد البته شعر خوب و از همه لحاظ درست

avatar
۱۴۰۱-۰۵-۲۱ ۰۳:۰۹

ما حقیقتا باید بدانیم ما انسان نسل امروزیم و باید شاعر و موزیسین مان فرزند امروز باشد ، این که افتخارمان این باشد حال و هوای زمان حافظ را خلق کنیم میشود واپس گرایی! از شما می پرسم چه چیز شما الان شبیه دوران حافظ است که باید شعرتان شبیه آن زمان باشد . خود حافظ عظمتش به این است از زمان خودش حتی جلوتر بود کجا حافظ مثل ۸۰۰ سال پیش از خودش می اندیشید . حافظ را مثال زدم و واقعا کل شاعران ۱۰۰ سال اخیرمان به گرد پای حافظم نمی رسند ولی خاستم جوری منظورم را برسانم .

avatar
۱۴۰۱-۰۵-۲۱ ۰۳:۱۵

عرایض بنده چیزی از ارزشهای سایه عزیز کم نخواهدکردو در قلب و روح من جای خواهد داشت ، اما این دلیل نخواهد بود که من کیفیت شعرش را احساسی بررسی کنم . قطعا در حوزه بررسی و نقد هیچ کس بت نیست و نمی شود چه شاملو باشد چه سایه چه حتی حافظ . در جهان بر آثار شکسپیر و تولستوی و انسانهای بزرگ دیگر نقد می زنن حتی با تمام علاقه ای که به آنها دارند . بهرحال باید پذیرفت همه ما انسانیم و ضعفهایی داریم و باید بر آنها بینا بود

avatar
۱۴۰۱-۰۵-۲۳ ۱۴:۳۰

کلا مقایسه شعرا با هم کار خوبی نیست ضمنا منتقد ادبی جان هر چیزی در فرهنگ ما ایرانیان وقت و زمانی داره. عروسی خوبه ولی دهه اول محرم نمی گیرند. نقد هم نقاد جان خوبه ولی نه بلافاصله پس از فوت شاعر. اگر میخواهیم راه غربیها رو در فرهنگ بریم خوب حرفات در مورد شکسپیر و نقد و .... درسته

avatar
۱۴۰۱-۰۵-۲۱ ۱۲:۲۰

سلام، من فکر نمیکنم موسیقی و شعر از هم جدا باشند! شعر خوب روی موسیقی خوب مینشینه، در مورد غزل های هوشنگ ابتهاج بله ایشان غزل کلاسیک میگفتند و نه مثل حسین منزوی غزل مدرن، شعر نو هم حد و مرزی نداره که بخوایم شاعران رو باهم مقایسه کنیم اما قطعا استاد ابتهاج به عنوان یک غزلسرا مشهور بودند نه یک شاعر نیمایی، در پایان آقای باباچاهی من اصلا تا به امروز اسم شما رو هم نشنیده بودم اما با این مصاحبه خود را بر سر زبان ها انداختی برادر!!

avatar

با سلام و احترام به نظر همشهری عزیزم شاعر شعرهای ناب، جناب باباچاهی که سالها در دبیرستان سعادت بوشهر از نگاه و دانش او بهره ها برده ام؛ به عرض می رسانم که به صورت کلی هیچ کلام و سخنی بی تاثیر نیست. بنابراین در زبان شعر "سایه " - که یادش به خیر باد- انگاره های زیادی از عرفان و انسان وجود دارد که در جغرافیای شعر جایگاهی ویژه دارد.

avatar
۱۴۰۱-۰۵-۲۱ ۱۶:۰۱

استاد کمی بی انصافی میکنید

avatar
۱۴۰۱-۰۵-۲۲ ۱۳:۱۲

شعرهاش دلنشینه خدا بیامرزتش

avatar
۱۴۰۱-۰۵-۲۳ ۱۴:۱۰

نمیدونم چه اعتیادیه که اگر شاعری از مضمونی که سابقه در کلام فارسی داره استفاده کنه وا مصیبتا بلند میشه که نوآوری نداشت... یعنی سابقه کلام فارسی رو دفن کنیم؟ هر جا به هر لغت چه لغت امروزی و چه دیروزی، شاعری متنی زلال و روح نواز بسراید بقول امروزی دمش گرم