• چهارشنبه / ۲۶ بهمن ۱۴۰۱ / ۰۸:۲۸
  • دسته‌بندی: فرهنگ حماسه
  • کد خبر: 1401112619786
  • خبرنگار : 71062

کتاب «اشک را مهلت ندادیم» منتشر شد

ماجرای یک نامه مهروموم‌ شده

ماجرای یک نامه مهروموم‌ شده

نامۀ مهروموم‌شده‌ای دادند ببرم محضر. با اینکه بخشیدن مهریه از نظر من دلیلی نداشت، اما طلبی از شهید نداشتم. همۀ جانم را حاضر بودم ببخشم تا ابوالفضل کنارم و راضی از من باشد.

به گزارش ایسنا، کتاب «اشک را مهلت ندادیم » نوشته سمیه جمالی، خاطرات زهرا یوسفیان همسر شهید ابوالفضل محمدی در ۱۳۶ صفحه با شمارگان ۱۰۰۰ نسخه توسط «انتشارات ۲۷ بعثت» چاپ و روانه بازار نشر شد. این کتاب اولین کتاب از همسرانه است که توسط این انتشارات منتشر شده است.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

هزار دلیل بافتم برای ماندن با تو، اما بی‌تو. نمی‌توانستم دل از مهرت بردارم، همۀ این‌ها بهانه بود. جوانی‌ام را به ‌نامت زده بودم. ماندم، تا جایی که می‌شد بمانم. چه گذشت بر من شب‌های بی تو... همه یک سو، روزی که برای اجازۀ عقد به بنیاد رفتم و ماجراهایش سوی دیگر. گفتند: «باید احراز شهادت را امضا کنید، بعدش هم چهار ماه عده نگه دارید.» رفتم گواهی بدهم، هر چند چهار ماه عروسی عقب می‌افتاد و ما کارهایمان را کرده بودیم. برگه را بیرون کشیدند، دیدم قبلاً امضایش کرده‌ام. اصلاً یادم نمی‌آمد چه زمان. دلم را خوش کردم که این نشانه‌ای است از سمت تو.

کارها جلو افتاد، نامۀ مهروموم‌شده‌ای دادند ببرم محضر. با اینکه بخشیدن مهریه از نظر من دلیلی نداشت، اما طلبی از شهید نداشتم. همۀ جانم را حاضر بودم ببخشم تا ابوالفضل کنارم و راضی از من باشد. اگر مردی شهید شده یا متارکه کرده باشد، چرا زن باید از حق شرعی و قانونی خود چشم بپوشد؟! مثل همیشه موضوع، خودم نبودم. حتی به این دلیل هم به آن توجه نمی‌کردم که به هر حال زن تنها با مبلغ مهریه، قسمتی از مشکلات مالی‌اش را حل می‌کند، این حقِ حلالِ زن بود، هدیه‌ای شیرین از محبوبش. پس چرا باید به‌زور، بخشش آن را طلب کنند؟ اما جای بحث نبود. با این تصور که فقط یک امضای ساده‌ می‌کنم برای بخشیدن مهریه، با خیال راحت، رفتم. نامه را باز کردند. محضردار گفت: «باید صیغۀ طلاق را بخوانم!» زمین و آسمان من را بلعیدند. زمان من را درنوردید. به اصرار و التماس افتادم: «گواهی احراز شهادت را که امضا کردم، دیگر چرا صیغۀ طلاق بخوانید؟» گفتند: «محکم‌کاری می‌کنیم.» محکم ایستادم که:«هرچه بگویید، می‌نویسم و امضا می‌کنم، اما نمی‌گذارم این مهر بخورد توی شناسنامه‌ام.»

بهانه بود، اما من و جدایی از تو؟ آن‌هم طلاق؟!

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha