• دوشنبه / ۲۰ شهریور ۱۴۰۲ / ۱۵:۴۵
  • دسته‌بندی: اصفهان
  • کد خبر: 1402062012754
  • خبرنگار : 50624

گزارش ایسنا از یک نشست دانشجویی؛

دنیای مدرن و پایان خدامحوری

دنیای مدرن و پایان خدامحوری

ایسنا/اصفهان یکی از سوالهایی که در طی سالهای متمادی ذهن بشر را درگیر کرده است این است که چرا دعاهای ما برآورده نمی‌شود و خدا به ظلم و بی عدالتی و نابرابری‌ها پاسخ نمی‌دهد؟ شاید تصور ما از حضور و وجود پروردگار عالم اشتباه است و باید تصورمان را از خدا درست کنیم.

این جمله‌ها بخشی از مطالبی است که روز شنبه ۱۸ شهریورماه در هم‌نشینی دانشجویی «نامه و قرار» به میزبانی جهاد دانشگاهی واحد اصفهان، با محوریت پاسخ به پرسش «دنیای مدرن؛ پایان خدا؟» مطرح شد.

در ابتدای این نشست محمد رجایی رامشه، دکترای مهندسی ذهن، اظهار کرد: قرآن، سنت پیامبر(ص) را به‌عنوان منبع به ما معرفی کرده است. پیامبر(ص) نیز فرموده که منبع قرآن، عترت و اهل‌بیت(ع) هستند. بنابراین قرآن و احادیث، منابع دینی ما هستند. امروزه منابع علمی در دنیا مطرح هستند که به نظر من منبع علمی نیز با منابع دینی ما قابل جمع است. البته پایه و اساس، همان قرآن است. علما در فهم قرآن اختلاف نظر دارند و نظر اشتباه افراد به معنی اخلال و خطا در قرآن نیست.

او افزود: خداوند در سوره قلم، ۳ مرتبه به مفهوم کتاب اشاره کرده است. خداوند در این سوره فرموده که مدعیان کتاب دارند؟ درواقع از کتاب مقدسی به‌عنوان منبع استفاده کرده‌اند. نظریات فروید، توسط دختر و دیگر شاگردان خودش رد شده است، در حالی که خودش انسان خدا باور را دیوانه خطاب کرده بود. خداوند قرن‌ها پیش در قرآن پاسخ امثال فروید را داده و فرموده است: «وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ» یعنی تو را دیوانه خطاب خواهند کرد. خداوند از این مدعیان (مثل فروید) می‌خواهد که سند و منبع اصلی خود را ارائه دهند، در حالی که آرای خودشان توسط نزدیکان خودشان، زیر سوال رفته است.

دنیای مدرن و پایان خدامحوری

همچنین علیرضا فرهنگ، دکترای مطالعات تطبیقی ادیان با بیان اینکه مبحث مرگ خدا در غرب مطرح شده و الهیات، مرگ خدا را پدید آورده است، گفت: مرگ خدا، خدا بر فراز خدا، تفوق خدای «درون بود» یا حاضر، بر خدای فرابود یا متعال و ... از جمله مفاهیمی هستند که در دنیای مردن به کار می‌رود، در حالی که در دوران سنتی مفاهیمی چون شرک، کفر و نفاق مطرح است.

وی با اشاره به اینکه مفهوم عملی پایان خدا در دنیای مردم چند معنی دارد، تصریح کرد: گفته می‌شود که خدایی هست ولی دیگر مؤثر نیست. تمثیلی چون خدای ساعت‌ساز مطرح می‌شود، یعنی پیروان این دیدگاه معتقدند که خدا دنیا را چون ساعتی ساخته و آن را رها کرده است. این ایده به قرن ۱۸ برمی‌گردد به این معنی است که ما انسان‌ها باید در جهان نقش‌آفرینی کنیم، زیرا خدا این دنیا را خلق و سپس ترک کرده است.

این مدرس ادیان و عرفان با بیان اینکه در دیدگاه مدرن از خدای ادیان که اصولا دلسوز بندگان و شنوای دعا است، سؤال می‌شود که «چرا دعاهای ما برآورده نمی‌شود و خدا به نابرابری‌ها پاسخ نمی‌دهد؟» اضافه کرد: یکی از جواب‌هایی که به این سؤال داده شده، این است که خدایی  هست ولی ما تصور غلطی نسبت به آن داشتیم‌.  تصور می‌کردیم که خدا زیاد در امور بشری ورود می‌کند و به ظلم پایان می‌دهد و باران می‌فرستد، ولی با علم امروز متوجه شدیم که باران طی فرایند خاص علمی می‌بارد. پس ما باید تصورمان را از خدا درست کنیم. این دیدگاه در فلسفه و عرفان و الهیات وجود دارد. علامه طباطبایی نیز می‌گوید: «بسیاری از علما تصور خود از خدا را می‌پرستند و نه خود خدا را».

فرهنگ، دیدگاه سوم را مهم‌ترین دیدگاه و معضل اصلی دانست‌ و گفت: دیدگاه سوم این است که برخی می‌گویند از ابتدا خدایی در کار نبوده و ادیان خرافه هستند و یا دینداران در فرایند تکامل بشری، ذهنی کودکانه داشته‌اند و یا می‌گویند دین بیماری روانی است و ما الآن با افزایش دانش فهمیده­ایم که بشر در عمر تاریخی‌اش توهم داشته است. این دیدگاه، و در فلسفه و دیدگاه‌های علم‌گرایانِ مدرن اثر گذاشته است.

او با بیان اینکه ما در جهان سنتی اسلامی غفلت از خدا را به معنای پایان خدا در زندگی انسان در نظر می‌گیریم، تصریح کرد: خدا می‌گوید «بدانید که این زندگی دنیا (برای انسان) بازیچه و سرگرمی است.» این یعنی انسان نباید دنیا را زیاد از حد جدی بگیرد. وقتی این دنیا و انسان محوریت یافتند بدین معناست که انسان دچار مشکل معرفتی شده است.

این دکتری ادیان و مذاهب، از منظر وجودی، مطابق حدیثی دنیا را ذاتاً ملعون دانست مگر اینکه ذکر خدا در آن باشد و افزود: مسیحیت می‌گوید حاکم این دنیا شیطان است و ملکوت حقیقی مسیح جهان دیگر است. در اسلام نیز شیطان قسم خورده است که همه انسان‌ها جز بندگان خالص را گمراه کند و خداوند نیز تا پایان این جهان به او مهلت داده است.

فرهنگ با اشاره به اینکه در جهان سنتی، انکار خدا در واقع فرار از پیشگاه خدا است، تصریح کرد: آنچه در قرآن آمده است نشان می‌دهد که حتی مشرکین نیز به «الله» باور دارند. نظام‌های الهیاتی سنتی و مدرن با هم تفاوت دارند. نفاق، استفاده ابزاری از امر مقدس است، پس الحاد در جهان سنتی با الحاد در دنیای مدرن متفاوت است.

او با بیان اینکه به دلیل ظهور بی‌حساب دیدگاه‌های الهیاتی جدید در مواجهه با دنیای مدرن آمار فرقه‌ها در مسیحیت به ۷ هزار می‌رسد و بعضی از این فرقه‌ها سابقه‌ای در چندین قرن گذشته دارند، تأکید کرد: مسیحیت و علم جدید که هر دو ریشه در غرب دارند،‌ بر تصور جهان مدرن از خدا تأثیر داشته است.

این مدرس ادیان و عرفان، خاستگاه دانش هرمنوتیک و تفسیر و دین‌شناسی جدید را در دنیای غرب دانست و اظهار کرد: در حوزه الهیات، ما الهیات ادیان را داریم که آن هم مربوط به مواجهه غرب با ادیان دیگر غیر مسیحی و در سایر نقاط جهان است.

فرهنگ با اشاره به اینکه در مسیحیت دو مبنای مهم ایمانی وجود دارد که شامل قربانی خدا و ملکوت خدا است، تصریح کرد: مسیحیان معتقدند که یهودیان با تمام گستردگی و بزرگی شریعت‌شان مورد غضب خدا قرار گرفتند. آنان می‌گویند خداوند این شریعت عظیم را برای عذاب یهود فرستاده بود، زیرا خدا می‌دانست که یهودیان از پس این شریعت برنمی‌آیند. در مقابل مسیح که فرزند خدا بود، قربانی شد تا گناه ما بخشیده شود.

او در خصوص مفهوم قربانی خدا در مسیحیت، افزود: قربانی برای خدا، گناه را پاک می‌کند و هرچقدر قربانی بزرگ‌تر باشد، گناه‌های بیشتر و بزرگ‌تری را پاک می‌کند. بنابراین گناه بشریت با خون پسر خدا پاک شد. مسیح که سرچشمه‌ی خوبی‌هاست خود را فدا کرد. انسان ناتوان از نجات خود است چون در گناه، زاده شده است. براساس این دیدگاه، شریعت یوغ و باری است که بر گردن انسانی ناتوان و خموده افتاده و به همین دلیل بجای اینکه انسان به سمت خدا برود خدا با مسیح(ع) به سمت انسان می‌آید. پسر خدا یا همان حضرت مسیح(ع) که در واقع خود، به عنوان یکی از اشخاص تثلیث مقدس، خداست، می‌میرد تا ما باز متولد شویم. الهیات مرگ خدا از این بخش مسیحیت نشأت گرفته شده است. در شام آخر نیز حضرت مسیح به اطرافیانش فرمود که این نان را بخورید، زیرا این نان گوشت من است و این شراب را بخورید که این شراب، خون من است و با اینها به نزد من آیید. به همین دلیل هم این مراسم دینی در روزهای یکشنبه برگزار می‌شود.

درباره باور به ملکوت در مسیحیت، این پژوهشگر دینی گفت: مسیحیت معتقد است ملکوت خدا در درون انسان است. حضرت مسیح(ع) فرمود: «اگر ملکوت خدا در آسمان بود، پرندگان بر شما سبقت می‌گرفتند و اگر در دریا بود ماهیان بر شما سبقت می‌گرفتند. ملکوت خدا در درون شماست. این باور باعث شده که انسان مدرن غربی معتقد شود که خدای متعالی و دور از دسترس را باید رها کرد.

فرهنگ با اشاره به اینکه دیدگاه‌های پایان خدا با الهیات مسیحی قرابت دارد، تأکید کرد: بحث مرگ خدا شامل ابعادی چون فلسفه، الهیات و علوم جدید است و همه این ابعاد تفاسیر متنوعی برای آن ارائه می‌دهند، اما تقریبا در یک وجه و آن هم «انکار خدای متعالی» مشترک هستند.

او در خصوص دیدگاه‌های متفکران عصر روشنگری در باب پایان خدا، تصریح کرد: کارل مارکس که یکی از مشاهیر فلسفه در قرن ۱۹ بود، باور به خدا را دلیلی برای بهره‌کشی از طبقه کارگر عنوان کرده بود. فویرباخ نیز گفته که انسان‌ها، آرزوهای ناکامشان را به آسمان را فرا می‌افکنند. فروید می‌گوید پدر آسمانی، حاصل عقده‌ اُدیپ برای انسان‌های مانده در کودکی است.

این فعال حوزه ادیان و عرفان با اشاره به اینکه نیچه می‌گوید «خدا مرده است و مرده هم باقی می‌ماند، پس بهتر است ما خود خدای دیگری شویم»، افزود: نیچه به اومانیسم انسان محوری مدرن رجوع کرده است. از متن نیچه نیز تفسیرهای متفاوتی ارایه می‌شود، اما دیدگاهی که بر اساس فلسفه نیچه تحقق پیدا کرده، این است که انسان باید خدای درون خودش را بکشد و برای رشد خودش و تبدیل شدن به «ابر انسان» نیاز است که از خدای درون خودش عبور کند.

فرهنگ افزود: اولین خیزش‌های ضددینی مدرن در قرن ۱۸ میلادی شکل گرفته و ما در قرن ۱۹ میلادی با اوج الحاد مواجه هستیم. به‌طوری که دانشمندان ملحد با ظهور نظریه داروین گفته‌اند داروین سنگ قبر دین را هم تراشید.

او دغدغه  الهیدانان جدید مسیحی را عبور از الهیات سنتی که در تقابل با علم جدید است دانست و افزود: آنها از کتاب مقدس که ضد علم تلقی می­شد فاصله گرفتند و از طرفی الحاد مدرن را نیز نمی‌پذیرفتند. الهیات جدید به‌طور عمومی تعالی خدا را مضر می‌داند و اغلب آن را تأویل می‌کنند.

این دکتری مطالعات تطبیقی ادیان دانشگاه ادیان و مذاهب، اظهار کرد: از منظر الهیات‌دانانِ این دوره، خدای فرا شخصی، دور و غیرقابل ارتباط و بی‌تفاوت نسبت به امور زمینی است. خدای پدر نیز قدرتمند و خشن است و همچنین ذاتی قدسی و غیرانسانی دارد، اما خدای پسر(حضرت عیسی علیه اسلام) تبدیل به انسان شد، انسان‌های در رنج را شفا می‌داد و ایثارگر و انسان‌مدار و محبت‌مدار بود و به همین دلیل باید به او باور داشت. البته قرآن نیز که در بیان تعالی خدا می‌گوید که «مثل خدا وجود ندارد» و در طرف مقابل در تبیین نقش رحمانی دین می‌گوید «خدا از رگ گردن نزدیک‌تر است.» همچنین پیامبر اسلام(ص) نیز انسانی فوق العاده بامحبت، با اخلاق و رحمتی برای همه به انسان‌هاست.

فرهنگ با اشاره به اینکه الهیات جدید غرب، بین خدایی که منتظر است انسان را عقوبت کند با خدایی که مهربان و ایثارگر است تفاوت قائل می‌شود، اضافه کرد: این قضیه در تشیع هم دیده می‌شود، مثلاً برخی افراد که حتی نماز نمی‌خوانند، ولی برای امام حسین(ع) عزاداری و گریه می‌کنند. بین حضرت عیسی(ع) در مسیحیت و امام حسین(ع) در تشیع می‌توان شباهت‌هایی در این خصوص قائل شد. این نمودی از دین بدون شریعت یا همان دیدگاه خدای ساعت ساز یا دئیسم که معتقد به خدای متعالی بی کاره است می­باشد.

این مدرس ادیان و عرفان تأکید کرد: ما هم مانند مسیحیت در میان علم و دین با تعارضاتی مواجه شدیم و باید این تعارضات را بپذیریم و از آنچه که غرب در مواجهه با این مسئله پشت سر گذاشت، عبرت بگیریم. لازم نیست از اول چرخ را اختراع کنیم.

فرهنگ با بیان اینکه تقریبا همه الهیات­‌های جدید مسیحی، الهیات مرگ خدا هستند و گفت در همین جهت مسیحیان سعی کردند که خدا را انسانی کنند و چون علم جدید متمرکز بر انسان بود.آنها معتقد بودند خدا باید دردی از دردهای انسان را رفع کند. به همین دلیل در قرن ۲۱ میلادی ما با الهیات­های جدید با تصریح بر عنوان «مرگ خدا» مواجه هستیم.

او ادامه داد: همیلتون می‌گوید: «خدا در برابر ظلم شدیدی که بر بشر در هولوکاست و جنگ جهانی رقم خورد، سکوت کرد. پس خدای پدر مرده است و ما باید به خدای پسر رجوع کنیم». توماس آلتایزر می‌گوید: «خدای متعال برای خلق جهان خودکشی کرد و به صورت جدید متبدل شد. او در جهان زمینی حلول کرد پس نباید او را در آسمان بجوییم خدا با ماست نه بر فراز ما». گابریل وهانیان نیز گفته است که «خدای دیگرگونه را نمی‌توانیم بشناسیم. به خدای تجلی کرده نیز به خاطر تردیدهای تاریخی و تاریخ زدگی نمی‌توانیم اعتماد کنیم؛ پس خدای دیگرگونه و خدای تجلی یافته در کتاب مقدس و در قالب مسیح برای ما مرده است؛ ما باید به دنبال دین دیگری باشیم؛ برای مثال در معنویت‌های مدرن آرامش ذهن، شادی و خوشبختی خود را بجوییم.»

این مدرس ادیان و عرفان، با اشاره به اینکه در عرفان‌هایی که امروزه محل رجوع قرار گرفته‌اند دیدگاه‌های اومانیستی وجود دارد، اظهار کرد: این در حالی است که عرفان اسلامی معتقد است که نباید خدا را به مظاهر روزمره و زندگی اینجهانی محدود کرد. نباید خدا را زمینی و منحصر در فایده‌های طبیعی و مادی دید.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha