• چهارشنبه / ۱۹ مهر ۱۴۰۲ / ۱۳:۰۹
  • دسته‌بندی: خراسان رضوی
  • کد خبر: 1402071913226
  • خبرنگار : 50558

۴ جنگ تاریخی در مناقشات فلسطین و اسرائیل

۴ جنگ تاریخی در مناقشات فلسطین و اسرائیل

ایسنا/خراسان رضوی خاورمیانه از حدود یک قرن پیش و مخصوصاً پس از جنگ جهانی دوم، کانون عمده جنگ‌ها و بحران‌ها بوده و در قرن بیست و یکم با جنگ و ترور مترادف شده است. 

مناقشه در منطقه در سطوح مختلف همچون مناقشات منطقه‌ای دیرپا، درگیری‌های کوتاه‌مدت درون‌منطقه‌ای، منازعات داخلی، پدیدە صعودی تروریسم و جنگ‌های تحمیلی از سوی بازیگران خارجی رخ داده و مناقشات بین دولت‌ها و همچنین میان گروه‌های قومی در تمام سطوح وجود داشته است. مناقشات منطقه‌ای عمدتاً متأثر از مناقشۀ اعراب-اسرائیل بوده و این نزاع برای دهه‌ها بر فضای سیاسی خاورمیانه سیطره داشته است. 

مناقشه اعراب/فلسطینی‌ها و اسرائیل، با تاسیس دولت اسرائیلی به اوج خود رسید، اما ریشه این مناقشه به حوادث پیش از تأسیس اسرائیل بازمی‌گردد، یعنی به ایامی که رهبران عرب در فلسطین تلاش می‌کردند تا مانع به وجود آمدن موطن ملی یهودی در آن سرزمین شوند. 

در واقع کشمکش زمانی آغاز شد که ساکنین محلی هنوز این سرزمین را به نام فلسطین نمی‌شناختند و آن را جزئی از امپراتوری عثمانی می‌دانستند. به عبارت دیگر، ریشه‌های مناقشۀ معاصر اعراب-اسرائیل در پیدایش صهیونیسم و ملی‌گرایی عربی در اواخر سدە ۱۹ میلادی و ادعاهای متعارض آنها نسبت به سرزمینی نهفته است که از یکسو به عنوان وطن تاریخی مردم یهود و از طرف دیگر متعلق به اعراب فلسطین و جزئی از سرزمین‌های اسلامی تلقی می‌گردد.  

از جنگ جهانی اول، حدود ۴۰۰ سال سرزمین فلسطین جزئی از امپراتوری عثمانی به‌شمار می‌رفت. در سال‌های پایانی این امپراتوری، عثمانی ها برتری قومیت تُرک را در دستورکار خود قرار دادند و با تاکید بر ارجحیت تُرکها، موجبات تبعیض علیه اعراب را فراهم آوردند. وعده‌های آزادی از یوغ عثمانی منجر به این شد که تعداد زیادی از یهودیان و اعراب طی جنگ جهانی اول از نیروهای متحدین حمایت کنند که سبب پیدایش موج وسیعی از ملی‌گرایی عربی شد.  

در همین دوران بود که تنش‌ها بین جمعیت عرب ساکن فلسطین و جمعیت یهودی کوچک اما در حال رشد رو به فزونی گذاشت. در پایان جنگ جهانی اول جامعه یهودی فلسطین، قدیمی‌ها و مهاجران، به میزان قابل توجهی رسیده بود و در ۱۹۱۷ دولت بریتانیا با صدور اعلامیه‌ای تأسیس موطن ملی برای ملت یهود را مورد حمایت قرار داد. 

بعد از جنگ جهانی اول سرزمین فلسطین تحت قیمومت بریتانیا درآمد و مهاجرت یهودیان به فلسطین افزایش یافت. با به قدرت رسیدن نازی‌ها در آلمان موج مهاجرت یهودی‌ها شدت بیشتری گرفت و تقریباً جمعیت یهودی دو برابر شد. اعراب ساکن فلسطین هجوم سریع مهاجران یهودی را تهدیدی برای موطن و هویت خود می‌دیدند. افزون بر این یهودیان برخی سیاست‌ها را اتخاذ کردند که نارضایتی وسیع اعراب ساکن را در پی داشت. اعتراض‌های زیادی در اوایل ۱۹۲۰ به روند رو به گسترش مهاجرت یهودیان صورت گرفت که نتیجه آنها وقایع خشونت‌آمیز بعدی بود. 

متعاقب ناکام ماندن تلاش‌های دیپلماتیک برای حل مسالمت‌آمیز این مسئله، بریتانیا از سازمان ملل متحد درخواست کمک کرد. در ۱۵ مه ۱۹۴۷ سازمان ملل کمیته‌ای با عنوان آنسکاپ متشکل از نمایندگان ۱۱ دولت را تشکیل داد. کمیته بعد از ۵ هفته تحقیق پیشنهاد کرد که دو دولت با سرزمین‌های مجزا یکی برای یهودیان و دیگری برای اعراب در فلسطین تشکیل شود. 

راه حل دو دولت، طی قطعنامه ۱۸۱ مورخ ۲۹ نوامبر ۱۹۴۷ مجمع عمومی سازمان ملل متحد با ۳۳ رای موافق در برابر ۱۳ رای مخالف، یک غایب و ۱۰ ممتنع به تصویب رسید و مقرر شد اورشلیم/ بیت‌المقدس به صورت بین‌المللی اداره گردد. دولت‌های عرب تشکیل‌دهنده اتحادیه عرب قطعنامه سازمان ملل را رد کردند. به این ترتیب اعراب و یهودیان ساکن فلسطین برای کنترل مواضع حساس به زد و خورد با یکدیگر پرداختند. 

در ۱۴ مه ۱۹۴۸ و درست یک روز قبل از اتمام قیمومت بریتانیا بر فلسطین، دیوید بن گوریون تأسیس دولت یهود را اعلام کرد. روز بعد اتحادیه عرب طی نامه‌ای رسماً مخالفت خود با راه حل دو دولتی را به سازمان ملل اعلام نمود و در همان روز ارتش‌های مصر، لبنان، سوریه، اردن و عراق به اسرائیل حمله و به این ترتیب آغازگر جنگ اسرائیل- اعراب ۱۹۴۸ شدند.  

ارتش تازه‌تأسیس اسرائیل نه تنها تهاجم اعراب را دفع کرد، بلکه مرزهای خود را به آن سوی طرح تقسیم آنسکاپ هم گسترش داد. در دسامبر ۱۹۴۸ اسرائیل بخش وسیعی از سرزمین تحت قیمومت را در کنترل داشت. بخش‌های باقیمانده شامل ساحل غربی در کنترل اردن و نوار غزه تحت کنترل مصر بود. 

جنگ با امضای قراردادهای متارکه جنگ ۱۹۴۹ بین اسرائیل و همسایه‌های عرب آن به پایان رسید. خط متارکه ۱۹۴۹ یا به اصطلاح خط سبز، امروز به عنوان مرزهای بین‌المللی دولت اسرائیل شناخته و از آن اغلب به عنوان مرزهای پیش از ۱۹۶۷ یاد می‌شود. 

پس از آن، اعراب سه جنگ دیگر با اسرائیل داشته‌اند؛ نخست در ۱۹۵۶، بعد از ملی شدن کانال سوئز توسط جمال عبدالناصر و بستن خلیج عقبه به روی کشتی‌های اسرائیلی. در آن سال، اسرائیل طی برنامه‌های مشترک به همراه بریتانیا و فرانسه به مصر هجوم برد. این جنگ شعله‌های کینۀ اعراب را دامن زد و سرانجام به درگیری بعدی آنها با اسرائیل در ۱۹۶۷ موسوم به جنگ ۶روزه انجامید. در این نبرد نیز اعراب موفقیتی نداشتند و بخشی از اراضی خود را به یهودیان باختند.  

جنگ بعدی معروف به جنگ یوم کیپور است که آخرین نبرد عمدۀ اعراب و اسرائیل در ۱۹۷۳ اتفاق افتاد. نیروهای اعراب این بار نیز هرچند در ابتدا کامیابی‌هایی داشتند، به پیروزی نائل نشدند و اسرائیل موفق شد سرزمین‌های متصرفی را در اشغال خود نگه دارد. عمدتا جنگ‌های در سطح گسترده پس از جنگ یوم کیپور، با توافقات آتش‌بس خاتمه یافت. 

در نهایت تنش سیاسی، منازعات و کشمکش‌های نظامی و ملی‌گرایانه در رقابت بر سر جاه‌طلبی‌های ارضی که متعاقب فروپاشی امپراتوری عثمانی آغاز و طی قرن بیستم شدت یافت، رفته رفته با گذشت زمان و عمدتاً در اوایل قرن بیست و یکم کمرنگ‌تر شد و از مناقشۀ اعراب- اسرائیل در مقیاس وسیع منطقه‌ای به مناقشۀ اسرائیل- فلسطین در سطحی محدودتر بدل شد. به‌ علاوه از ۱۹۷۰ تلاش‌های موازی برای ایجاد صلح در مناقشه اعراب/فلسطینی‌ها با اسرائیل صورت گرفت تا شرایطی ایجاد شود که مورد توافق طرفین قرار گیرد. 

صلح اعراب و اسرائیل با قرارداد کمپ دیوید شروع شد. مصر اولین کشوری بود که چهار دهه پیش با اسرائیل رابطه برقرار و به عنوان اولین دولت خط مقدم با عادی‌سازی روابط با اسرائیل نشان داد که رویکرد پان عرب به قضیۀ فلسطین در نتیجۀ پیمان کمپ دیوید فروریخته است. اردن با پیمان وادی عربه ۱۹۹۴ به مصر پیوست. بعد از این دو کشور روابط اسرائیل با برخی کشورهای عرب و بعضاٌ غیرعرب اسلامی به طور پنهان در شکل دفاتر بازرگانی و رابط وجود داشته یا کماکان وجود دارد.  

در واقع در حالی‌که کشورهای عرب در طی چهار دهە گذشته در پشت اجماع شعارگونه اتحادیه عرب و کنفرانس اسلامی در دفاع از قضیە فلسطین سنگر می‌گرفتند، خود در راستای تعقیب منافع ملی به دنبال رویکردهای دوجانبه روابط با اسرائیل بودند. توافقات ماه‌های پایانی زمامداری ترامپ میان اسرائیل و کشورهای عربی که در راستای عادی‌سازی روابط این کشورها و با میانجی‌گری دولت آمریکا انجام شد، از جمله دستاوردهای دولت ترامپ بود. 

اما همیشه این سوال وجود داشته است که آیا دومینوی عادی‌سازی روابط اسرائیل با اعراب ادامه خواهد یافت یا قطار صلحی که به راه افتاده بالاخره متوقف می‌شود؟  علاوه‌بر این آیا این توافقات تنها توافق بین حکومت‌ها بوده یا روابط بین ملت‌های ذیربط در اشکال مختلف را نیز در برمی‌گیرد؟ 

منبع: چشم انداز صلح خاورمیانه در سایه عادی‌سازی روابط اسرائیل و جهان عرب، محمدرضا ملکی و فرزاد محمدزاده ابراهیمی 

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha