• چهارشنبه / ۱ آذر ۱۴۰۲ / ۰۹:۵۳
  • دسته‌بندی: رسانه دیگر
  • کد خبر: 1402090100175
  • منبع : روزنامه جام جم

قاچاق پیش چشم مردم!

قاچاق پیش چشم مردم!

کافی است دریک گردش روزانه، مسیرتان به یکی از راه‌های منتهی به خیابان‌های پررفت‌وآمدشهر بیفتد، بی‌شک چند بساطی‌فروش کتاب را در مسیر خود می‌بینید. فروش کتاب به‌صورت خیابانی دربرخی کشورهای جهان مشاهده می‌شود، ولی این‌گونه بساط‌ها به فروش کتاب‌های دست‌دوم و حتی اهدای آنها اختصاص دارد و معمولا برای حفظ محیط‌زیست و در اختیار قرار دادن کتاب به دیگر دوستداران آن.

به گزارش ایسنا، جام جم نوشت: کسانی که کتاب‌های دست‌دوم دارند آنها را به دیگران عرضه می‌کنند، ولی در ایران، دستفروشی کتاب، مافیای خاص خود را دارد و اگرچه این کار قبلا هم رایج بود، به نظر می‌رسد در سال‌های اخیر تفاوت‌های عمده‌ای کرده‌است.

از کتاب‌های نایاب به فرارهای مالیاتی

معمولا در گذشته این بساطی‌ها کتاب‌هایی را می‌فروختند که زیاد در دسترس نبودند. مثلا مدت‌ها از چاپ‌شان گذشته‌بود، ناشرانش دیگر فعال نبودند یا در مواردی کتاب‌هایی را به فروش می‌رساندند که دیگر امکان انتشار نداشتند. تعداد این کتابفروشان غیررسمی که مالیات نمی‌پرداختند نیز چندان زیاد نبود و به محدوده راسته خیابان انقلاب محدود می‌شد اما این وضعیت مدتی است که متفاوت شده. دستفروشان کتاب در تمام سطح شهر و در بیشتر خیابان‌ها بساط خود را گسترده‌اند و در بساط آنها کتاب‌هایی دیده می‌شود که کپی یا بازتولید کتاب‌هایی است که در شبکه رسمی کتاب وجود دارد. به عبارت دیگر، کتاب‌هایی که خریدار خوبی دارد و ناشران مشهور و مجوزدار آنها را منتشر کرده‌اند، با چاپ‌های زیرزمینی و با نام مترجمان دیگر و گاه با نام همان مترجم اصلی و طرح جلد کتاب منتشر شده و توسط ناشر گمنامی با قیمت‌های نازل‌تر به فروش می‌رسد. این کار ضربه سنگینی به صنعت نشر می‌زند اما این همه ماجرا نیست، چون در بساط این کتاب‌فروش‌ها به‌صورت آشکار آثاری به فروش می‌رسند که به سلامت فکری جامعه ضربه می‌زنند. برای مثال کتاب‌های نویسندگان آثار ضاله، رمان‌های حاوی داستان‌های جنسی و غیراخلاقی، کتاب‌هایی با اسامی و محتواهایی که باعث شرمساری مخاطبان فرهیخته می‌شوند، کتاب‌های مرتبط با عرفان‌های وارداتی و نیز انواع و اقسام کتاب‌های رمالی و فالگیری و مانند آن عرضه می‌شوند. به نظر می‌رسد بازار غیررسمی کتاب به حال خود رها شده‌است و نهادهای نظارتی سلامت فکری واخلاقی جامعه را موردتوجه قرار نمی‌دهند. اما همه مشکلات بازار غیررسمی کتاب به این مواردخلاصه نمی‌شود.
 
تخفیف یا کلاهبرداری؟

تخفیف یکی از راه‌های جلب و جذب مخاطب برای خرید است و در همه صنوف رواج دارد اما در زمینه کتاب، بسیاری از تخفیف‌ها پوششی است برای کتاب‌سازی و فریب مخاطب. شاید شما هم میزهای فروش کتاب را در برخی مکان‌های عمومی دیده‌باشید که با تخفیف‌های ۵۰درصد و بالاتر به فروش کتاب می‌پردازند. نکته عجیب این است که این تخفیف‌ها، فصلی و موسمی نیست بلکه همیشگی است. شاید برای‌تان سؤال پیش آمده‌باشد که چطور می‌توان یک کالا را همیشه با تخفیف بالا عرضه کرد و سود هم داشت؟ جواب ساده است: با فروش محصول فیک که از راه‌های قانونی و درست تولید نشده‌باشد. یکی از این راه‌ها کپی‌کاری و بازتولید اثری است که برای تولیدش مجموعه‌ای از افراد اعم از نویسنده، مترجم، تصویرگر، ویراستار، ناشر و موزع هزینه کرده‌اند. برخی ناشران که دغدغه‌های فرهنگی برای‌شان در اولویت نیست، دست به ترجمه صوری و انتشار کتاب‌های مورد توجه مخاطبان و پرفروش در بازار کتاب می‌زنند. آنها کتاب‌های ناشران دیگر را می‌خرند  و با یک ویرایش دم‌دستی جدید به نام مترجمانی بدون سابقه و کارنامه منتشر می‌کنند. کافی است رزومه کاری برخی از این مترجمان را مرور کنید که در سن ۲۳ ــ ۲۲ سالگی تقریبا همه آثار کلاسیک و کتاب‌های ادبی مشهور جهان را ترجمه کرده‌اند و برای مسئولان وزارت ارشاد و خانه کتاب احتمالا هیچ‌وقت این سؤال مطرح نشده‌ است که چگونه مترجمی تازه‌کار می‌تواند هر سه‌ماه یک‌بار، یکی از آثار بزرگ و حجیم کلاسیک را ترجمه کند!
 
گردش مالی میلیاردی 

یکی از ناشران با اشاره به قدرت‌گرفتن این گونه باندهای مافیایی در دل صنعت نشر که به فعالیت فرهنگی ناشران دغدغه‌مند آسیب زیادی زده‌اند، به خبرنگار ما می‌گوید: حدود شش سال قبل گردش مالی یکی از این ناشران را که پدرخوانده این‌گونه ناشران است، از طریق دستگاه‌های کارتخوان آن بررسی کردند و به رقمی حدود چهارمیلیارد تومان رسیدند. این موضوع به سال ۹۶ برمی‌گردد که قیمت دلار ۳۰۰۰ تومان بود. این رقم با توجه به افزایش تورم و رشد چشمگیر قیمت کتاب، امروزه بسیار بیشتر هم شده‌است. عجیب اینجاست که این ناشران توانایی دارند در همه مراکز عمومی نظیر ایستگاه‌های مترو، پایانه‌های مسافربری، فرودگاه‌ها و ادارات دولتی میزهای فروش کتاب قرار دهند و کتاب‌ها را با تخفیف‌های ۵۰ درصد به بالا به فروش برسانند؛ اما ناشرانی که کتاب‌های اصلی را چاپ کرده‌اند از این امکان محرومند. البته این را هم بگوییم که تب فروش کتاب با تخفیف‌های بالا به ناشران دیگر هم که جزو ناشران پخته‌خوار نیستند، سرایت کرده‌است و برخی از این ناشران خودخواسته یا به اجبار کتاب‌های منتشرشده خود را به گونه‌ای قیمت‌گذاری می‌کنند که فروش آنها با تخفیف ۵۰درصدی باعث جذب مشتری شود. جلوگیری از فعالیت این‌گونه ناشران، جزو وظایف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است که به نظر می‌رسد با همه وعده‌ها و ضرب‌الاجل‌هایی که در خصوص مقابله با پدیده کتاب‌های جعلی و ناشران پخته‌خوار اعلام شده، هنوز کاری در این زمینه صورت نگرفته‌است. بخشی از این کار به بازبینی و اصلاح پروانه‌های نشر صادرشده در سال‌های گذشته برمی‌گردد. گفته می‌شود در مواردی افراد یک خانواده هرکدام یک پروانه نشر گرفته و عملا شبکه‌ای از نشرهای مرتبط به هم را ایجاد کرده‌اند. وزارت ارشاد اگرچه چند سالی است در صدور مجوز نشر، سختگیری‌های بیشتری اعمال می‌کند اما به نظر می‌رسد مجوزهای گذشته نیز باید بازنگری شوند. ضمن این‌که وزارت ارشاد می‌تواند با دادن لایحه، خلأ قانونی در مورد جلوگیری از انتشار کتاب‌های ناشران دیگر را برطرف کند.
 
شبکه کتابفروشان زیرزمینی 

با به میدان آمدن اینترنت و شبکه‌های اجتماعی، بازار زیرزمینی و غیررسمی کتاب وسیع‌تر هم شده‌است. در این آشفته بازار، هرکس هر متنی را حتی بدون داشتن استانداردهای لازم و تنها با بازاریابی فریبنده عرضه می‌کند و جالب اینجاست بسیاری از کتاب‌هایی که به دلیل محتواهای نامناسب قابلیت عرضه در شبکه رسمی کتاب ندارند، در این فضا عرضه شده و به فروش می‌رسند و کسی هم جلودار آنها نیست. این مسأله به موزعان کتاب که فعالیت قانونی و رسمی دارند، آسیب جدی می‌رساند؛ چرا که همه نظارت‌ها و سختگیری‌ها برای ناشران و توزیع‌کنندگان رسمی و مجوزدار است و در مقابل، کسی از حقوق تضییع‌شده آنان دفاع نمی‌کند. 

به گفته یک ناشر، بخشی از این کتاب‌های تخفیفی از طریق ناشران رسمی تهیه می‌شود. شاهنده سبحانی، شاعر و ناشر با اشاره به این‌که در نمایشگاه کتاب تهران گروه‌هایی از مشتریان کسانی هستند که معمولا کتاب‌های روان‌شناسی یا کتاب‌های کودک را با تخفیف از ناشران تهیه کرده، بعدا خودشان این کتاب‌ها را با قیمت بالاتر در مراکز بهداشت، مهدهای‌کودک‌ و ادارات به کارمندان و خانواده‌ها می‌فروشند و بعد این کتاب‌ها را به صورت زیرزمینی افست می‌کنند، می‌گوید: شبکه‌ای از کتابفروشان زیرزمینی هستند که کتاب‌های اورجینال قدیمی را که الان چاپ نمی‌شوند، چاپ می‌کنند و در شبکه‌های اجتماعی می‌فروشند. برخی از این افراد از طریق گروه‌های داستان‌نویسی با سلیقه جامعه کتابخوان آشنا شده سپس وارد چرخه کتابفروشی‌ها می‌شوند و ضمن یادگرفتن چم و خم فروش کتاب، آنها را برای مخاطبان خاص تهیه می‌کنند. 
وی می‌گوید: من افرادی را می‌شناسم که در فروشگاه‌های مربوط به صنف لوازم تحریر، کارتخوان‌هایی به نام افراد دیگر قرار داده‌اند و این‌گونه کتاب‌ها را به فروش می‌رسانند.   او در عین حال به فعالیت برخی چاپخانه‌های شهرستان‌ها در چاپ کتاب‌های شبکه زیرزمینی اشاره می‌کند. 
 
جلوی ناشران پخته‌خوار را بگیرید

این نکته را قدرت الله جوانبخت، ناشر و دبیر انجمن فرهنگی ناشران کودکان و نوجوانان هم تأیید کرده، او به جام‌جم می‌گوید: در قم چاپخانه‌هایی هست که کتاب‌های کلاسیک ادبی و آثار مورد توجه مخاطبان را با جلد گالینگور و به صورت مشتری‌پسند منتشر می‌کنند و حتی برخی ناشران از آنها برای شرکت در نمایشگاه‌ها کتاب می‌خرند. این چاپخانه‌ها معمولا کتاب‌ها را با قیمت بالاتر منتشر می‌کنند و بعد تخفیف‌هایی تا ۸۵ درصد اعمال می‌کنند تا مشتری به خرید کتاب راغب شود. 
نیکبخت با تأیید فعالیت علنی قاچاقچیان کتاب می‌گوید: کتاب‌های پرفروش خود من، هم روی بساط کتابفروشان کنار خیابان به فروش می‌رسد و هم به صورت پی‌دی‌اف در فضای مجازی فروخته می‌شود ولی متأسفانه هیچ کاری از دست ما برنمی‌آید که جلوی این اتفاق را بگیریم. 
او با اشاره به اقدامات مقطعی در برخورد با پدیده قاچاق کتاب و ادامه نیافتن این برخوردها می‌گوید: همه همکاران ما در این‌که این کار به صورت آشکار انجام می‌گیرد و در برابر آن هیچ کاری نمی‌شود، اتفاق نظر داریم. حتی پلیس فتا هم می‌تواند جلوی این قانون‌شکنی را بگیرد ولی کاری صورت نمی‌گیرد. نیروی انتظامی و وزارت ارشاد در این زمینه وظیفه قانونی دارند اما هیچ برخوردی با این تخلفات آشکار انجام نمی‌شود و نهادهای مسئول هیچ کاری نمی‌کنند. همین دیروز دیدم یکی از کتاب‌های خودم به نام «شومان» که چندسال است این کتاب تمام شده‌است و اگر کسی این کتاب را از من می‌خواست، نمی‌توانستم این تقاضا را برآورده کنم، در یک سایت فروش کتاب موجود است. این کتاب پنج سال است موجود نیست و با این که خودم این کتاب را ندارم، روی سایت فروخته می‌شود. کتاب دیگری به نام «قلندر و قلعه» دارم که در دستفروشی‌های روبه‌روی دانشگاه آن را با کیفیت بسیار بد به فروش می‌رسانند و نمی‌دانیم چه‌کار باید بکنیم. البته برخی کتاب‌های قاچاق حداقل از نظر چاپ کیفیت خوبی دارند؛ چرا که این کتاب‌ها با دستگاه‌های دیجیتال زیرزمینی چاپ می‌شوند و اگر با دقت بالا و توسط چاپچی واردی منتشر شوند، کیفیت چاپ‌شان به گونه‌ای است که مخاطب متوجه قاچاقی بودن آنها نمی‌شود. 
قدرت‌الله نیکبخت با تأیید فعالیت این‌گونه ناشران که به «ناشران پخته‌خوار» مشهور شده‌اند، می‌گوید: فعالیت این گونه ناشران به دو شکل است. یا این‌که عین خود کتاب را که ناشر اصلی منتشر کرده‌است، حروفچینی و اسکن کرده و با همان طرح جلد راهی بازار می‌کنند یا این‌که کتاب را به دست گروهی از مترجمان نابلد می‌دهند تا با انشایی دیگر بازنویسی کنند. البته از این بدتر هم داریم و آن بی‌اعتنایی به تعهدات ناشران داخلی است. درست است که ما کپی‌رایت را قبول نداریم، ولی برخی ناشران اخلاق را رعایت نمی‌کنند. برای مثال یک ناشر داخلی رایت یک کتاب را خریده ومنتشر کرده‌است اما ناشران دیگر به محض این‌که می‌بینند این کتاب پرفروش شده، آن را دوباره ترجمه کرده و می‌فروشند. برای مثال یک ناشر داخلی امتیاز کتابی به اسم «کرانشاو» را خریده و آن را به نام «پاستیل‌های بنفش» منتشر کرده‌است. دختر من این کتاب را ترجمه کرده‌بود ولی وقتی دید ناشری حق کپی‌رایت اثر را خریده‌است، از انتشار آن صرف نظر کرد. اما وقتی این کتاب پرفروش شد و به چاپ نوزدهم و بالاتر رسید، سه چهار ناشر همان کتاب را با همین اسم «پاستیل‌های بنفش» منتشر کردند و ارشاد حتی به آنها نمی‌گوید حق سرقفلی ناشر اولیه برای نامگذاری کتاب را محترم بدارید و اقلا کتاب را با همان نام و با همان فونت و طرح جلد منتشر نکنید.  نیکبخت با ابراز بی‌اطلاعی از فعالیت کارگروه صیانت از نشر و مبارزه با قاچاق کتاب می‌گوید: از کار چنین کارگروهی اصلا خبر نداریم.
 
مردم منتظر نتایج اقدامات هستند

جالب اینجاست که مقامات رسمی از جمله نیروی انتظامی از سال۹۷ به این سو هرچند ماه یک‌بار ازساماندهی دستفروشان به خصوص دستفروشان کتاب پیاده‌روی انقلاب تا چهارراه ولیعصر خبر می‌دهند. گاهی نیز طرح‌های موسمی برای برخورد با تخلفات در حوزه کتاب اجرا شده‌است، از جمله کشف چند چاپخانه وانبار تولید و توزیع کتاب‌های قاچاق که سال۹۹ به صورت ضربتی انجام گرفت اما به فراموشی سپرده شد. حتی طرح ایجاد «پلیس کتاب» یا ایجاد جمعه‌بازارهای رسمی و تحت نظارت در سطح شهرهای بزرگ هم در مقاطعی مطرح شد ولی به نظر می‌رسد دراین زمینه نبود زیرساخت‌های قانونی و فنی در کنار مشارکت نداشتن نهادهای صنفی در این گونه اقدامات باعث شده‌است این کارها به نتیجه روشنی نرسد. 


آمارهای بی‌پایه 

وجود چنین شبکه بزرگ قاچاق کتاب اگرچه خبر خوبی برای اقتصاد فرهنگ نیست، اما می‌تواند از دل آن نقاط امیدوارکننده‌ای هم پیدا کرد. بدون شک شکل‌گیری باندهای فساد در جایی رشد می‌کنند که گردش اقتصادی قابل توجهی وجود داشته‌باشد. این‌که هر روز شاهد رشد تصاعدی دستفروشان کتاب در گوشه گوشه شهر هستیم، موید این موضوع است که این شبکه گردش اقتصادی قابل توجهی دارد و مردم از آنها کتاب خریداری می‌کنند. حال یک جریان غیرقابل رصد وجود دارد که هیچ‌گاه در آمار رسمی مطالعه ایرانیان محاسبه نمی‌شود؛ جریانی که به نظر می‌رسد گردش بالایی نیز دارد. از سوی دیگر اگر گردش مالی قاچاق کتاب را در کنار گردش مالی رسمی خرید ۹۰۰۰ میلیارد تومانی که در یک سال که توسط مهدی رمضانی، دبیرکل نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور اعلام شد، قرار دهیم، به این نتیجه می‌رسیم که آمارهای رسمی از مطالعه ایرانیان بیش از گذشته بی‌پایه است و عملا جامعه امروز ایران با مطالعه کتاب چندان هم غریبه نیست.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha