• یکشنبه / ۲۴ دی ۱۴۰۲ / ۱۲:۱۲
  • دسته‌بندی: رسانه دیگر
  • کد خبر: 1402102416954
  • منبع : مطبوعات

تجرد فرهنگی دهه شصتی‌ها، جدایی اقتصادی هفتادی‌ها

تجرد فرهنگی دهه شصتی‌ها، جدایی اقتصادی هفتادی‌ها

نداشتن مهارت‌ها در سنین پایین و مشکلات اقتصادی و ملکی، عواملی نیست که نسل‌های گذشته ما با آن‌ها سر و کار نداشته باشند. اما نسل‌های قبل، نه تنها زندگی‌هایشان کوتاه مدت نبود، بلکه معتقد بودند زن و شوهر زمانی از هم جدا می‌شوند که مرگ بین آن‌ها حکمفرمایی کند. مردمانی که با کمترین امکانات، آرام‌ترین زندگی‌ها را می‌گذراندند.

به گزارش ایسنا، روزنامه آرمان امروز نوشت: تجرد قطعی دهه شصتی‌ها که حالا در آستانه ۴۰ سالگی قراردارند، مورد بحث بسیاری از مسئولان و کارشناسان است. در شرایطی که سن ازدواج این دهه گذشته و بسیاری از دهه شصتی‌ها خود را مظلوم‌ترین نسل می‌دانند که با زندگی در جنگ، روزگارشان آغاز شده و بعد آمار بیکاری آنها سبب شد که بسیاری از آنها به مشاغل «یدی» روی آوردند، در روزگاری که اینترنت و کسب و کار آنلاین به دوران آنها نرسید، بسیاری از آنها مایل به ازدواج نبودند. در تازه‌ترین اظهارنظر و نگرانی از این بابت انسیه خزعلی، معاون رئیس جمهور در امور زنان و خانواده در خصوص برنامه دولت برای جلوگیری از افزایش تجرد به خصوص در میان دختران و افزایش سن ازدواج گفته است: «حقیقتاً این موضوع یک معضل اساسی است چرا که ما بیش از اینکه بحث کودک همسری را داشته باشیم، بحث بالا رفتن سن ازدواج و تجرد قطعی را داریم که باید برای آن چاره اندیشی کرد. یکی از مسایلی که سبب افزایش سن ازدواج و تجرد قطعی شده است، موضوعات «اقتصادی» است که دولت باید در این زمینه حمایت های لازم را از این افراد داشته باشد که سعی کردیم از دهه شصتی‌ها این حمایت را داشته باشیم. عامل دیگر افزایش سن ازدواج یا تجرد، «فرهنگی» است که امیدواریم دستگاه های متولی به خوبی در این میدان وارد شوند.»

این گفته‌ها در شرایطی مطرح می‌شود که اوج این موضوع در سال ۹۴ خود را نشان داد و آمار مجرد بودن دهه شصتی‌ها در اوج و صدر جدول ثبت احوال قرار گرفت، هر چند که در همان سال ازدواج دهه هفتادی‌ها رکورد شکست. دکتر شهلا کاظمی‌پور، جمعیت‌شناس معتقد است: «تعداد متولدشدگان دختر و پسر ما همیشه نسبت مساوی داشته‌اند و این نسبت در دهه‌های مختلف هم حفظ شده است. فقط در یک دهه یعنی دهه ۶۰ ما با رشد چشمگیر زاد و ولد روبه‌رو بودیم؛ به طوری که پسران دهه ۵۰ تعداد کمتری از دختران دهه ۶۰ بودند و تعدادی از پسران دهه ۶۰ هم ترجیح می‌دادنند که با دختران دهه ۷۰ ازدواج کنند. به همین دلیل این موضوع فقط دختران آخر دهه ۵۰ تا آخرهای دهه ۶۰ را شامل می‌شود.» هر چند این یکی از دلایلی است که باعث شده دهه شصتی‌ها نامشان به تناسب دهه‌های دیگر کمتر در دفتر ازدواج دیده شود، اما موضوع دیگری که وجود دارد، علاقه نداشتن این گروه به ازدواج است. دکتر محسن ایمانی، کارشناس تحکیم خانواده نیز در این رابطه می‌گوید: «دهه شصت به خاطر مشکلات داخلی و خارجی که کشور با آن روبرو بود، امکان رفاه نسبی را از بین برده بود. از طرفی خانواده‌ها نیز مشغول جنگ و پیامدهای بعد از آن بودند. بحران‌هایی که جنگ به وجود آورده بود، دلیلی شد بر اینکه دهه شصتی‌ها علاقه‌ای به ازدواج نداشته باشند، چرا که امکانات زندگی مناسب را نداشتند. نبود کار، مشکلات اقتصادی و وضعیت نابسامان جامعه، موانعی برای ازدواج این دهه شده بود. از طرفی این گروه ترغیب شدند به سمت و سوی دانشگاه و داشتن مدرک بروند و این خود به خود سن ازدواج و توقع برای ازدواج را بالا برد.»

علاقمندان به ازدواج

اما همانقدر که دهه شصتی‌ها علاقه‌شان را به ازدواج از دست داده‌اند و چوب خط توقعاتشان بالا رفته است، به‌ همان اندازه دهه هفتادی‌ها رکوردار ازدواج شده‌اند و به تبع آن طلاق افزایش داشته است. از نظر دکتر ایمانی، روان‌شناس و عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس یکی از دلایلی که باعث شده تا دهه هفتادی‌ها میل و تمایل به ازدواجشان گل کند، همین ازدواج نکردن دهه شصتی‌هاست. عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس می‌گوید: «آسیب‌های ناشی از عدم ازدواج دهه شصتی‌ها، بحث‌هایی را مطرح کرد و زنگ خطری برای جامعه به صدا درآورد. بالا رفتن سن ازدواج و پائین آمدن تولدها، بحرانی را پیشروی جامعه قرار داد. ازدواج نکردن برای جامعه یک معضل شد، وقتی دهه هفتادی‌ها و خانواده‌ها با این بحران معضل مواجه شدند، ازدواج این گروه رونق گرفت. از سویی با پایان جنگ و ایجاد امنیت و کسب و کار، ناخودآگاه آرامش روانی به خانواده‌ها بازگشت، آرامشی که این اجازه را به خانواده می‌داد تا بچه‌های دهه هفتادی بتوانند ازدواج کنند.»

نسل‌هایی با توقعات کم

نداشتن مهارت‌ها در سنین پایین و مشکلات اقتصادی و ملکی، عواملی نیست که نسل‌های گذشته ما با آن‌ها سر و کار نداشته باشند. اما نسل‌های قبل، نه تنها زندگی‌هایشان کوتاه مدت نبود، بلکه معتقد بودند زن و شوهر زمانی از هم جدا می‌شوند که مرگ بین آن‌ها حکمفرمایی کند. مردمانی که با کمترین امکانات، آرام‌ترین زندگی‌ها را می‌گذراندند. ایمانی عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس می‌گوید: «نسل‌های قبل با سختی‌های بیشتری مواجه بودند، اما ارزش زندگی را بهتر درک می‌کردند. آن‌ها از صفر شروع کرده بودند، به همین دلیل قدر زندگیشان را خوب می‌دانستند، اما در دنیای حال همه چیز را خانواده‌ها فراهم کرده‌اند. انسان دلش نمی‌خواهد آنچه را که با سختی به دست آورده به راحتی از دست دهد. در گذشته ازدواج، اولین تجربه عشقی افراد بود. به همین دلیل حس بیشتری بین زوجین وجود داشت. ایمان و اعتقادات دینی نیز امنیتی به زندگی خانوادگی بخشیده بود. توقعات زوجین در دنیای قدیم کمتر بود، امکانات در این حد نبود و چشم و هم چشمی اصلا وجود نداشت. اگر هم کسی می‌خواست حسادت کند، چیزی وجود نداشت که حسادت‌برانگیز باشد. در قدیم خانواده‌ها از صفر زندگیشان را آغاز می‌کردند، به همین دلیل وقتی چیزی بدست می‌آوردند برای حفظ آن تلاش می‌کردند. احساس نیازها، افراد را به تکاپو وا می‌داشت، اما الان آماده بودن خانه‌ها برای زوج‌های جوان، هیجان و انگیزه‌ای را به وجود نمی‌آورد.»

چیزی که مسلم است و ناراحت کننده به نظر می‌رسد، حجم پرونده‌های طلاق در دادگاه‌های خانواده است. پرونده‌هایی که می‌شد به یک زندگی مشترک ختم شود و مهر ابطالی به نام طلاق پایش نخورد. پرونده‌هایی که عمر تشکیل آن خیلی کوتاه است و بی‌شک با رعایت چند نکته کلیدی در زندگی چنین سرنوشتی برای آن‌ها رقم نمی‌خورد. مهارت‌هایی برای زندگی وجود دارد که با در نظر گرفتن آن‌ها می‌توان مسیر زندگی را هموار کرد و آمار طلاق‌ها را به طرز معجزه آسایی کاهش داد. در این میان البته والدین و مشاورین می‌توانند نقش کلیدی و مهمی را ایفا کنند.»

مورد عجیب هفتادی‌ها

امیر کریمی نسب- پژوهشگر اجتماعی و فرهنگی: هر چه طول زندگی بیشتر شود، ثبات زندگی بیشتر خواهد شد، این یک قانون است. زندگی متاهلی طولانی‌تر، حکایت از سازش بیشتر زوجین دارد. آنهایی که تازه ازدواج کرده‌اند احتمال جدایی‌شان بیشتر است، به همین دلیل است که آمار جدایی در سن‌های پایین‌تر بیشتر دیده می‌شود. از طرفی به همین دلیل است که می‌گوییم دهه هفتادی‌ها آمار جدایی‌شان بالاتر است، چون به تازگی ازدواج کرده‌اند و درنتیجه احتمال جدایی آن‌ها نیز بیشتر است. از طرفی آمار قطعی درخصوص این مطلب که آمار جدایی دهه هفتادی‌ها بیشتر است و دهه شصتی‌ها تجرد دارند، به صورت رسمی و مستقل ارائه نشده است. درنتیجه به جد نمی‌توان گفت که این امر صحت دارد. بنابراین نمی‌توان گفت که آمار جدایی دهه هفتادی‌ها بالاتر است که اگر این باشد، باید به جست‌وجوی علت پرداخت. اینکه چرا فرزندان یک دهه به نسبت دهه دیگر افزایش آمار جدایی دارند، خود معضل بزرگی محسوب می‌شود. با این حال اگر چنین فرضیه‌ای درست باشد، علت را نباید در شخص جست‌وجو کرد. علت را باید در فرهنگ، سیاست، اقتصاد و جامعه ارزیابی کرد. راه‌حا تحلیل و بررسی شاخصه‌هایی که باعث این اتفاق می‌شوند؛ اگر این شاخصه‌ها شناخته شوند گام اول برای حل این مشکل نیز خود به خود برداشته خواهد شد.

نبود امکانات اقتصادی و معیشتی، مشکلات تهیه مسکن، چشم و هم چشمی‌هایی که منجر به افراط می‌شود و همچنین آموزش‌های غلط و نداشتن تجربه در میان متولدین دهه هفتاد شاید یکی از دلایل افزایش آمار جدایی در میان آن‌ها باشد. قبل از اینکه جهت پیکان را به سمت کسی بگیریم و او را مقصر قلمداد کنیم، باید موارد زیرساختی درست شود. منظور همان ساختارهای اجتماعی است که اگر درست باشند، بی‌شک افراد انگیزه بیشتری برای زندگی کردن دارند و با میل بیشتری به ادامه زندگی فکر می‌کنند، نه اینکه به راحتی راه دادگاه را در پیش بگیرند. در نظر داشته باشیم که تمایل ازدواج فی‌النفسه کاهش یافته و این مساله به خاطر موانع اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است که در جامعه وجود دارد. جامعه به غیر از دادن آموزش‌های صحیح و درست در این زمینه، باید تبلیغاتی در خصوص زندگی‌های مستحکم نیز ارائه کند و از طرفی سدهایی را که این نسل پیش روی خود دارند، باید بردارد.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha