• سه‌شنبه / ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ / ۱۰:۵۵
  • دسته‌بندی: رسانه دیگر
  • کد خبر: 1403020402746
  • منبع : مطبوعات

مورد خاص آقای خاص

مورد خاص آقای خاص

از نمایش‌های خیابانی تا اکران‌های مردمی پرسروصدا، از نقش‌های فرعی سریال‌های معمولی تلویزیون تا شاه‌نقش‌های بهترین فیلم‌های سینمایی و سریال‌های خانگی، از «بابا اتی» تا «مالک مالکی»، از جوان ساده‌دل و محجوب «فی المدت المعلوم» تا مرد جاافتاده‌ای با لبخندهای مخوف در «ماجرای نیمروز»؛ این جواد عزتی است. 

به گزارش ایسنا، روزنامه صبح نو در مطلبی با این عنوان نوشت: یکی از ابرستاره‌های بازیگری سینمای ایران که حضورش می‌تواند تقریبا هر فیلم متوسط و ضعیفی را نجات دهد؛ به یک دلیل ساده: مردم او را دوست دارند. جواد عزتی در تمام سال‌هایی که برای رسیدن به سطح اول بازیگری تلاش می‌کرد، به دلایل مختلف اجتماعی و فرهنگی، «یکی از ما» بود. از هنرپیشه بی‌ادعایی حرف می‌زنیم که خاک صحنه تئاتر و حتی خاک کف خیابان در تئاتر خیابانی را خورد و آرام‌آرام قد کشید. وقتی تک‌نوازی درخشانش در نقش حجت «شنای پروانه» چشم‌ها را خیره می‌کرد و در هیبت احسان «جهان با من برقص» کاراکتر عصبی‌مزاج و دل‌نازکی را نقاشی می‌کرد، هم‌نسلان مغمومش، او را به مثابه سمبل امید می‌دیدند. بالاخره یکی از ما توانسته بود، بی‌آنکه از هزار موهبت ریز و درشت برخوردار باشد، مسیر رشدش را از نقش پیک موتوری در سریال «من یک مستاجرم» پریسا بخت‌آور، به صادق «ماجرای نیمروز» ارتقا دهد.

از هنرپیشه‌ای حرف می‌زنیم که نه استایل خارق‌العاده‌ای دارد، نه از حمایت خانواده‌ای سینمایی بهره‌ای داشته، نه محبوب تهیه‌کننده و کارگردان خاصی بوده و نه حتی تلاش می‌کند خودش را به هر شکل ممکن، در کانون توجهات قرار دهد و حرف‌های پرطمطراق بزند تا عمیق‌تر جلوه کند.
تواضع و دوری از حاشیه، مهم‌ترین دلایل خارج از متن برای موفقیت ستاره‌ای است که با پشتکار فراوان، پله‌ها را آرام‌آرام بالا رفت. جواد عزتی ساده حرف می‌زند، خودش را تعمدا جدی نمی‌گیرد و در پاسخ فریدون جیرانی درباره لبخند معروف شخصیت صادق در «ماجرای نیمروز» و «رد خون»، گفت: «من کار خاصی نکردم؛ خودش دراومد.» از بازیگری حرف می‌زنیم که ژست متفکرانه به خودش نمی‌گیرد؛ اما می‌دانیم که پشت این اجراهای درخشان، نوعی حکمت شخصی و سلوک فردی در جریان است.
جواد عزتی هم حتما گاهی به نفس نفس زدن افتاده؛ اما هیچ‌وقت از پای نیفتاد. در روزگاری که مردم او را به‌عنوان بازیگر فیلم‌های کمدی می‌شناختند، نقش‌های جدی دشوار و بعضا سیاه را جسورانه پذیرفت و شمایلی از یک بازیگر منعطف را به سینمای ایران هدیه کرد. مردی که موانع را دور می‌زد و به پشتوانه سر نترسش، به اوج محبوبیت رسید؛ همان خصلتی که اغلب هم‌نسلانش تلاش می‌کردند در خود تقویت کنند. کافی است به کارنامه او در فاصله بین سال‌های ۹۸ تا ۱۴۰۱ نگاهی بیندازید. هفت نقش جدی که هر کدام با دیگری متفاوت است؛ آن هم از بازیگری که مردم او را به‌عنوان یک هنرپیشه طنز می‌شناختند.
بی‌توجهی به عزتی در جشنواره فیلم فجر هم چیزی نبود که مرد سرسخت سینمای ایران را ناامید کند. دست جواد عزتی از سیمرغ بلورین بازیگری فجر خالی ماند، حتی زمانی که بهترین نقش‌آفرینی‌های زندگی هنری‌اش را در دوران پختگی ایفا می‌کرد. بازیگر نقش مالک مالکی اما وقتی برای «تمساح خونی» سیمرغ کارگردانی اول را گرفت، به جای پرخاشگری و نیش و کنایه، به یک گلایه نرم بسنده کرد و آن را هم در حال و هوایی احساسی، به پدر مرحومش تقدیم کرد.
وقتی برای «آتابای» زبان ترکی یاد گرفت، وقتی برای «جاندار» در قالب یک شخصیت پر از عقده حقارت فرو رفت، زمانی که با تک‌نوازی ماندگارش در «شنای پروانه» تحول شخصیت حجت را برای مخاطب باورپذیر می‌کرد و حتی وقتی در «مغز استخوان» مرد به انتها رسیده‌ای را جلوی دوربین برد که میخ آخر را به تابوت بی‌اخلاقی کوبید، داوران جشنواره‌ها، جواد عزتی را جدی نگرفتند؛ هرچند که حساب مردم سوا بود. حتی وقتی با «آینه بغل» و «هزارپا» گیشه‌ها را رونق می‌بخشید هم کمترین نقش را متوجه خودش می‌دید و ترجیح می‌داد نقش کوچکی در لبخندهای مردم سرزمینش داشته باشد.
جواد عزتی حالا در پنجمین دهه از زندگی خود، باز به اتکای سر نترسش، پای به عرصه تازه‌ای گذاشته و با نشستن بر روی صندلی کارگردانی، عصاره سال‌ها تجربه‌اش را پشت دوربین برده است.
 «تمساح خونی» لایه دیگری از شخصیت یک هنرمند متفاوت را برملا می‌کند. جواد عزتی امروز می‌تواند در خانه‌اش بنشیند و از میان پیشنهادهای بازیگری پرشماری که به دستش می‌رسند، ملودراماتیک‌ترین‌ها را جدا کند و پول و شهرت را هم‌زمان در آغوش بکشد؛ اما او بر اساس منطق عافیت‌طلبانه رایج تصمیم نمی‌گیرد. 
در عوض، توانش را پیش و پس دوربین تقسیم می‌کند تا در میان کمدی‌های زرد ایرانی، اثری لااقل متفاوت خلق کند. عزتی حتی در مقام کارگردان هم می‌توانست به سراغ یک فیلمنامه کمدی آپارتمانی برود که پر از رقص و آواز باشد، شنیع‌ترین شوخی‌های کلامی را داشته باشد و به هر خط قرمزی چنگ بزند تا دیده شود. «تمساح خونی» اما سعی می‌کند با پلان‌های تر و تمیزش، با صحنه‌های پرهیجان تعقیب و گریز و البته با یک جواد عزتی سرد و گرم چشیده، به مذاق مخاطبان سینمای ایران خوش بیاید.
جواد عزتی در نقش هومن فیلم «تمساح خونی» شمایل مردی با دو وجه مختلف را جلوی دوربین می‌برد؛ کسی که می‌توانست برنده باشد؛ اما بازنده است. مردی که هم‌زمان که ترس وجودش را فرا گرفته، باز هم جاه‌طلبی‌اش را فراموش نمی‌کند و در برابر نکبتی که زندگی‌اش را فراگرفته، با لبخندی بر لب، شمشیر می‌کشد.
اما همه این‌ها، مصونیتی برای جواد عزتی به همراه ندارد. مرد دوست‌داشتنی سینمای ایران هنوز هم راه زیادی در پیش دارد و باید از خودش، انتخاب‌هایش و آن‌چه تحویل هواداران پرتعدادش می‌دهد، حراست کند. 
این کار را باید، نه برای محبوب‌تر، مشهورتر و ثروتمندتر شدن خودش، بلکه برای دلخوشی نسلی انجام دهد که وقتی درخشش و اقتدار یکی از خودشان را می‌بینند، به زندگی امیدوار می‌شوند. نسلی که به میانسالی رسیده‌اند؛ درحالی‌که زیر فشار زندگی، نه کشش فیلم‌های پیچیده و هنری را دارند و نه تاب تحمل لودگی‌های نوجوان‌پسندی را که به اسم کمدی به خوردشان می‌دهند. آن‌ها می‌خواهند مطمئن شوند که یکی از خودشان به قله رسیده و می‌خواهد تا مدت‌ها در اوج بماند. برقرار و استوار بمان آقای نادر ایستاده.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha