به گزارش ایسنا، در ایرانِ باستان تحویل بهار مانند روزگار فعلی تنها با رسومِ پیش از این اتفاق شناخته نمیشد. نوروز یکی از مهمترین آیینها قلمداد میشد که ایرانیان برای پیش و پس از آن خود را آماده میکردند و کارها و مناسک خاصی انجام میدادند. بنابراین رسوم نوروزی مانند امروز تنها به جشنهایی مانند چهارشنبهسوری، خانهتکانی، سبز کردن دانهها، نوروزخوانی، جشن گلدان، تکمگردانی و... محدود نبود و تا مدتی بعد از نوروز هم ادامه داشت.
به همین علت است که برخی نوروز را نه یک روز و نه سیزده روز میدانند؛ به اعتقاد آنها نوروز یک بازه زمانی است. در این زمینه شبان میرشکرایی - مدیر اجرایی پرونده جهانی نوروز در یونسکو پیش از این به ایسنا، گفته بود: «از وقتی که این تحول طبیعی اتفاق میافتد، در نقاط گرمسیرتر به میانه زمستان میرسد و در نقاط سردسیر به میانه بهار. اشعاری هم داریم به این شرح که «اینک بیامده است به پنجاه روز پیش/جشن سده طلایه جشن نوروز روشنی»، یعنی جشن سده را طلایهدار نوروز و نوبهار دانستهاند. از آن طرف در حوزه فرهنگی شمال غرب ایران در منطقه آذربایجان تفسیری است که تا وقتی توت از درخت نیفتاده، نوروز است و زمان آن تا اواخر اردیبهشتماه است؛ یعنی یک بازه سهماهه برای نوروز داریم. هرکسی در این بازه سهماهه به سبک و سیاق، رنگ و آیین خودش نوروز را پاس میدارد و نمیتوانیم او را محدود به یک بازه زمانی کنیم.»
بر این اساس آداب و آیینهای مربوط به نوروز (بر اساس تعریف امروزی از این مناسبتِ ۱۳ روزه) در سه گروه پیشانوروزی، هنگام نوروز و پسانوروزی طبقهبندی میشود؛ موضوعی که بنابر آنچه گفته شد احتمالا در گذشتههای دور اینگونه نبوده است.
بختگشایی با توسل به ماهی دندانطلا!
برای چله نوروز در شیراز دو جشن آب و گلهای محمدی و جشن بختگشایی برگزار میشد. جشن آب و گلهای محمدی که تا دوره قاجار تداوم داشت در باغ دلگشا به مدت یک هفته برگزار میشد.
جشن بختگشایی نیز در آرامگاه سعدی برپا میشد و آداب خاص خود را داشت. طبق این رسم، دخترانی که میخواستند بختشان باز شود و یا آرزو داشتند بچهدار شوند، باید تورهایی به رنگ سبز روی سر خود میانداختند و روی آن نُقل میگذاشتند و به شکلی که نقل از روی سرشان نیفتد از پلهها پایین میرفتند و مقابل حوضِ آرامگاه سرشان را خم میکردند تا نقل درون دهان ماهی دندان طلا بیفتد!
در این باور فرقی نمیکرد که اصلا ماهی دندانطلا وجود دارد یا نه و یا حتی اگر نمونهای نادر از آن پیدا شود، هدفگیری فرد باید چقدر دقیق باشد که نقل دقیقا در دهان ماهی بیفتد. احتمالا تنها موضوع مهم این بود که اجرای این رسم خیال دختران را راحت میکرد که آرزویشان برآورده میشود.
شیرازیها در کنار اجرای این مناسک یا نوعی آش به نام «دیگ جوش» میپختند و یا مشغول خوردن آش سبزی و کاهو میشدند.
جشنی برای درخواست سلامتی
چهلم نوروز در کرمان آداب و آیینهای خاص خود را دارد که همچنان هم برخی به اجرای آن پایبند هستند. این آیینها در سال ۱۳۸۸ با عنوان «چهلم بهار» در فهرست میراث ناملموس ملی به ثبت رسیده است. کرمانیها «آیین تندرستان» یا «تندرستون» را اصلیترین بخش جشن چهلم بهار میدانند که هدف آن درخواست سلامتی و تندرستی است و هنوز به شکل جدی در این منطقه از کرمان برگزار میشود.
این جشن در یکی از مهمترین مناطق کرمان به نام «شیوشگان» به معنای محل شیون و زاری برگزار میشود. دعا برای گشایش بخت، بریدن چادر عروس در این روز، آب چهل ریختن برای زنان حامله یا زائو، پختن و خوردن آش اوماج و نواختن موسیقی از جمله آیینهای این جشن است.
در کوه شاهخیرالله منطقه پاریز کرمان نیز زیارتگاهی وجود دارد که در این روز مردم آنجا کنار یکدیگر جمع میشوند. عشایر در این روز با ظرفهای شیر که از شب قبل دوشیدهاند در دامنه کوه مستقر میشوند و با آن آش شیر میپزند تا در میان مردم تقسیم کنند. سایر افراد هم زیرانداز میاندازند، چای درست میکنند و شیرینیهایی که از دوران دید و بازدیدهای نوروز باقی مانده را به یکدیگر تعارف میکنند. پس از آن هرکس که خواستهای دارد راهی زیارتگاه میشود.
با این حال این روزها جشن «چهلم نوروز» مانند گذشته رونق ندارد و تنها در مناطقی محدود، افراد خود را پایبند به اجرای آن میدانند، موضوعی که باعث میشود این فرهنگ کهن بیش از پیش به دست فراموشی سپرده شود و احتمالا تا چند سال آینده تنها فقط نامی از آن در فهرست میراث ناملموس ملی باقی بماند.
انتهای پیام
نظرات