به گزارش ایسنا، پرویز خائفی ۱۶ آذر ۱۳۱۵ در محله دروازه کازرون شیراز متولد شد و ۲۵ شهریور ۱۳۹۸ از دنیا رفت. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در شیراز گذراند، در سال ۱۳۳۹ موفق به دریافت لیسانس ادبیات فارسی از دانشگاه شیراز شد و در سال ۱۳۴۳ فوق لیسانس خود را در رشته علوم اجتماعی از دانشگاه تهران گرفت.
نخستین اشعارش در سال ۱۳۳۸ در مجله «روشن» فریدون مشیری و مجله «تهران مصور» که سیمین بهبهانی در آن زمان مسئول ادبی آن بود، منتشر شد. خائفی درباره آغاز شاعریاش میگوید: «من از ۱۷سالگی شعر گفتم و عجبا که نخستین شعر چاپشدهام نیز غزل بود. پیش از هر آشنایی با شعر، کم و بیش با حافظ آشنا بودم و کنار پدرم بعد از آموزش ساعتی «گلستان»، «حافظ» میخواندم و پدرم تصحیح میکرد. «گلستان» را همراه با شادروان خسرو - برادر کهتر - و خواهرم در سالهای دبستان میآموختم و هر میزانی را که پدر معین میکرد، ما حفظ میکردیم، و در اوایل دو جایزه میداد. این خود موجب شده بود که ضرباهنگ شعر را بشناسم و اصولاً پدرم هرچه با فریدون توللی مأنوس بود، نیما را نمیشناخت و قبول نداشت، و شعر را منظوم میپنداشت. باری غزل زاییده این محیط و شرایط بود. اولین شعر من در مجله «روشنفکر» که در سال ۱۳۳۸ چاپ شد، دوبیتی پیوسته بود. نخستین شعرم «روزها گذشت» بود: روزها را هفتهها کردیم / هفته را سالها کردیم / سالها را نیز...»
او همچنین اظهار میکند: «از نظر حرکت تکاملی یا جبر ضرورت، من نوجوانی و تا جوانی کمی بیشتر را با فریدون توللی زندگی کردم، یعنی رفت و آمد و دوستی مداوم او با پدرم همراه با مبارزات ملی شدن صنعت نفت. در ۲۸ مرداد ۳۲، ۱۶ یا ۱۷ساله بودم و عضو جوانان جبهه ملی. میخواهم بگویم جوشش شعری من با شهرت روزافزون فریدون بخصوص در شیراز همراه بود. همراه با او به چاپخانه مصطفوی میرفتم و یکروزه روزنامهای را علیه دشمنان نهضت ملی مینوشت و میبست و تمام میشد. با چنین وصفی دور نیست اگر در اوایل کار در شعاع کارهای توللی بودم، بعدها و بعد از مدرک لیسانس، اغلب روزها با هم بودیم و نظامی میخواندیم. هنوز «نافه» و کتابهای بعدی او چاپ نشده بود.»
نخستین دفتر شعرش هم در سال ۱۳۴۲ با عنوان «حصار» با طرح جلدی از مرتضی ممیز منتشر شد و در پی انتشار این مجموعه محمدرضا شفیعی کدکنی نوشته بود: «صدای حنجرهای جوان از شیراز شنیده میشود که جهشهایی چشمگیر از ابداعات توللی دارد.» و م. آزاد نوشت: «خائفی دورپروازتر و متوسعتر از فریدون پا به عرصه گذاشته است.»
خائفی همچنین گفته بود: «من حرکت خود را در مسیر خود داشتم. چشماندازهای تازه مهم بود. صریح میگویم، من هرگز دنبالهرو کسی نماندم؛ ولی در سیاهمشقهای اولیه آثار رهگذران پیش از من بخصوص نادرپور به تمام معنی مشهود است.»
سیروس نوذری، شاعر و منتقد ادبی در گفتوگو با ایسنا درباره جایگاه شعری پروئز خائفی و اینکه آیا تأثیری بر شاعران بعد از خود گذاشته است، میگوید: جواب این سؤال خیلی دشوار و یکجورهایی باید بگوییم بیرحمانه است؛ پرویز خائفی از جریان شعریای به وجود میآید که با فریدون توللی در شیراز شروع میشود. فریدون توللی جزو اولین شاعرانی بود که به شدت تحت تأثیر نیما قرار میگیرد و همدوره نیما هم بود. بعدها از نیما جدا شده و حتی علیه او مینویسد. اما مراد من این است فریدون توللی موفق میشود نوعی از شعر نیمایی را به وجود آورد که با نیما تفاوتهایی دارد و پیرو آن شاعران مهمی به وجود میآیند که مهمترین آنها به گمانم نادر نادرپور باشد.»
او میافزاید: در این جریان شعری که تحت تأثیر توللی به وجود آمده است، شاعرانی چون نادر نادرپور، فریدون مشیری، سیاوش کسرایی و هوشنگ ابتهاج (البته در شعر نو نه غزل) پدید آمدهاند و پرویز خائفی هم در همین جریان قرار میگیرد. مخصوصا اینکه با توللی همشهری هم بودند و بارها دیدار و نشست دوستانهای داشتند. خائفی تحت تأثیر فریدون توللی وارد دنیای شاعری میشود، باید خائفی را از این منظر دید نه در جریان اخوان ثالث یا شاملو که بعد از نیما به وجود آمدهاند.
نوذری با اشاره به اینکه از نزدیک با پروبز خائفی آشنا بوده و چند سالی هم همسایه دیوار بهدیوارش بوده و به او ارادت دارد، اظهار میکند: اینکه خائفی بر جریان شعر بعد از خود تأثیرگذار باشد، چنین تصوری ندارم زیرا باید جریان شعر را دید. همانطور که گفتم جریان شعر خائفی از شعر فریدون توللی شروع میشود که خود این جریان تقریبا در ایران از بین رفته و تقریبا این شعر تمام شده است مانند شعر نیما. شعر نیمایی یعنی آنطور که نیما شعر میگفت و بر وزن عروضی مصر بود، دیگر تمام شده است، جریانهایی مانند جریان اخوان ثالث که وابسته به سبک خراسانی قدیم در پیوند با شعر نیمایی بود هم تمام شده است. حتی جریان شعر شاملو هم تمام شده و جریانهای جدیدی بهوجود آمده است. پرویز خائفی را هم باید از منظر جریان فریدون توللی ببینیم. این جریان شعری تمام شده است. اینکه تأثیر بر نسلهای بعد از خود گذاشته باشد، بله گذاشته اما اینکه چه کسانی بودند باید تحقیق کرد و در یک فرصت بیشتر شاعران تحت تأثیر این جریان بررسی شوند.
این شاعر و منتقد خاطرنشان میکند: پرویز خائفی در غزل شاعر توانایی بود و او از بهترین غزلسرایان معاصر است. در اینکه پرویز خائفی شاعر مهمی است، شکی ندارم. او شاعر مهمی است و زبان شستهرفتهای داشت، به ادبیات کلاسیک هم وارد و مسلط بود. اتفاقا خسرانی که نسبت به خائفی دارم این است که چرا تصحیحی از دیوان حافظ انجام نداد، زیرا حافظشناس درجه یکی بود. او مقاله مهمی در نقد تصحیح احمد شاملو از حافظ نوشته بود که مقاله درخشانی درباره شیوه تصحیح شاملو بود و این مسئله نشان میداد که خائفی توان این را داشت که دیوان حافظ را تصحیح کند اما نمیدانم چرا این کار را نکرد. این خسران برای من باقی مانده است.
«باز آسمان آبی است»، «از لحظه تا یقین»، «این خاک تابناک»، «کی شعر تر انگیزد»، «پنج کتاب در یک کتاب»، «پیرار و پار»، «یاد و باد»، «آخرین آغاز» و «کنار لحظههای عمر» دیگر کتابهای منتشرشده پرویز خائفی هستند.
خائفی همچنین پژوهشهایی در زمینه شعر کلاسیک و بهخصوص حافظ منتشر کرده و از جمله کتابهایش درباره حافظ «حافظ در اوج»، «مقالات و مقابلهها» و «نگاهی به غزل حافظ» است.
در این زمینه بیشتر بخوانید:
پرویز خائفی: تهیدستم، اما شاعرم
انگار امروز همه از روی دست هم مینویسند
انتهای پیام


نظرات