به گزارش ایسنا، غلامعلی حدادعادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی در مراسم تولد ۹۸ سالگی فتحالله مجتبایی که امروز (دوشنبه، هفدهم آذر) در محل فرهنگستان برگزار شد، با خوشامدگویی به حاضران و تبریک به این ادیب و استاد پیشکسوت در سخنانی گفت: خدا را شکر میکنم که فرهنگستان زبان و ادب فارسی سرمایههای گرانقدری مانند استاد مجتبایی و استاد موحد را در خود دارد. امیدواریم این سرمایهها پایدار و بردوام باشند. استادان به سلامت باشند و ما قدرشناس باشیم و از دانش و اخلاق و شخصیت و تجربه ارزشمندشان بهرهمند باشیم.

اصغر دادبه، ادیب و استاد عرفان هم با اشاره به سخنان پیشین خود درباره مجتبایی گفت: هرچه درباره مجتبایی میگوییم، باز هنوز سخن هست و هنوز تمام نکردهایم و تمام نگفتهایم. میخواهم غزلی از سعدی بخوانم که پاسخ این پرسش را داده است.
او با خوانش غزلی از سعدی با مطلع «ندانمت به حقیقت که در جهان به که مانی/ جهان و هر چه در او هست صورتند و تو جانی» و با انتقاد از کسانی که گمان میکنند زندگی بدون زبان و ادب فارسی ممکن است، گفت: ما وظیفه داریم جلو آنها را بگیریم.

محمد دبیر مقدم، عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی با بیان اینکه فتحالله مجتبایی جایگاه ویژهای در میان همه استادان ایرانی در حال حاضر دارد، گفت: مجتبایی از معدود استادانی است که صاحب نظر و اندیشه است. بسیاری از استادان آثار متعددی دارند که تعداد قابل توجهی از آنها اقتباسی است و گاه بدون ذکر به نام خودشان منتشر کردهاند. استاد مجتبایی صاحبنظر است.
او در ادامه درباره دیدگاههای متفاوتی که درباره سیبویه وجود دارد و نگاه مجتبایی به او و «الکتاب» خاطرنشان کرد: استاد مجتبایی زبانشناسی را از خیلی از زبانشناسان بهتر میداند و ساختهای نحوی را خوب درک کرده است، چون با سانسکریت آشنا است و منابع را خوب خوانده است و در معرض آدمهای دست اول بوده و شخصیت پیدا کرده است. این چیزی است که جایش در دانشگاههای ما بسیار خالی است. کسانی هستند که نباید در دانشگاه باشند نه شخصیتشان و نه علمشان و نه هویتشان. حضور شخصیتی مانند مجتبایی نعمتی است برای فرهنگ ایرانزمین. برایشان سالهای طولانی عمر آرزومندم. مایه افتخار هستید برای فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
ژاله آموزگار، استاد زبانهای باستانی نیز در سخنانی با بیان اینکه در بزرگداشت او که هجدهم اذر برگزار میشود، سخنرانی خواهد کرد گفت: چند سال پیش خطاب به مجتبایی گفتم «خوب شد به دنیا آمدید» و بعد به قول دکتر حدادعادل شد «ویژند» (برند). هنوز هم میگویم چه خوب شد که به دنیا آمدید.
او با بیان اینکه سعادت انواع و اقسام دارد افزود: من آدم خوشبختی هستم. چرا؟ زیرا در زمانی زیستهام که بزرگانی بودند که همسخن با آنها شدم مانند دکتر مجتبایی، دکتر انوری و استاد موحد. اینها سعادتی است؛ من با آنها بودم و با آنها همسخن شدم و از دریای علمشان بهره بردم. من از آدمهای خوشبختم و فکر میکنم شما هم همینطور باشید.

آموزگار تأکید کرد: برای من دکتر مجتبایی یکی از شخصیتهای سده زرین گذشته است و به عنوان یک ایرانی به شخصیتهایی که سده گذشته را درخشان کردند، بالیدهام. دکتر مجتبایی هم زبانشناسی میداند، هم موسیقی میداند و ترجمه میکند و بهترین معلم و بهترین نماینده ما در کشور دیگری هستند. اینها کم چیزی نیست و کم هستند کسانی که اینها را دارند. پس همه با هم بگوییم چه خوب شد که به دنیا آمدید و ما چقدر خوشبختم که در دورهای زندگی میکنیم که شما هستید.

حسین معصومی همدانی، چهره پیشکسوت ادبیات، علم و فلسفه نیز در سخنانی با تقسیمبندی ادبا به ادبای قدیمی و پژوهشگرانی که بر اساس الگوی فرنگی کارشان را کردهاند، گفت: عدهای دنباله ادبای قدیم خودمان هستید و خصوصیت اصلی آنها، آشنایی با متون اصلی شعر و نثر فارسی، تاریخ و احیانا داشتن طبع شعر است. گروه دوم محققینی هستند که بر اساس الگوی محققین فرنگی کارشان را انجام دادند و البته بسیاری پرورده مکتب قدیم بودند که مسیر زندگیشان عوض شده و به نوعی شیوه تحقیق که خیلی متعارف نبوده است، رو آوردهاند. شاید بشود گفت، مظهر گروه دوم علامه قزوینی است که نقطه مقابل ادیب سنتی ایرانی شمرده میشود، آدمی که در نوشتههایش ذوق شخصی و آشنایی عمیقی را که داشته بروز نمیدهد و پوزیتیویست به نظر میآید، کسی که فقط به واقعیاتی که در متون آمده چسبیده و از آنها فراتر نمیرود.
او در ادامه توضیح داد: ما نسلی از ادبای جدید از این جنس داریم، آدمهایی که کمتر هستند و تأثیر فرهنگیشان بیشتر بوده، کسانی که دو وجه را در وجود خود ترکیب کردهاند؛ یعنی همان ادیب قدیمی خودمان یا محقق امروزی مانند مرحوم خانلری، مرحوم زرینکوب و دکتر موحد از این جماعت هستند و مجتبایی هم از این جماعت است. او به عنوان روشنفکر نوگرا شناخته میشود. آمیزش دو وجه در وجود ایشان، وجود مغتنمی را پدید آورد که نه وجه ادیب بودنش راه را بر میدان تحقیق محدود میکند و نه وجه محقق بودنش، وجه ادیب بودن او را تحت شعاع قرار میدهد.
به گفته معصومی همدانی، در پژوهشگران امروزی وجه ادیب بودن کمرنگ شده و به سمتی رفتهاند که فقط درباره یک حوزه مشخص میدانند و این یک غبن است. باید از وجود کسانی چون مجتبایی بهره ببریم و ببینیم چه شده که چنین شخصیتی پدید آمده است.

در ادامه محمدعلی موحد، ادیب و حقوقدان نیز با اشاره به سخنان ۱۶ سال پیش خود در تولد استاد مجتبایی در سخنانی مکتوب گفت: مجتبایی را میبینیم، در میان ما نشسته، با آن ادب و تمکین و آن کمالات و پختگی و آراستگی که خیره میکند چشمان ما را اما کمتر متوجه این معنی هستیم که این گنج شاهوار چگونه و از کجا فراهم آمده است. چه ادواتی، چه مراحلی طی کرده تا مجتبایی شده. مجتبایی کیست؟ «این کیست چنین خوان کرم بازگشاده / خندان جهت دعوت اصحاب رسیده / یک دسته کلید است به زیر بغل عشق / از بحر گشاییدن ابواب رسیده». کیست این سالک طریق معرفت که هرگز دست از طلب برنمیدارد. از کجا شروع کرده و چه مراحلی را پیموده. به قول مولانا چه لگدها از ستوران روزگار خورده، چند سوده شده و فرسوده شده تا چنین پالوده گشته است که به تعبیر سعدی آنچه میگوید و مینویسد: به پرویزن معرفت بیخته / به شهد ظرافت برآمیخته. آنچه را که با گشادهدستی و رایگان پاکبازانه در دامن ما میریزد، به چه حیلت و به چه قیمت اندوخته است: چند قبا بر قد دل دوختم / چند چراغ خرد افروختم.

در ادامه مراسم فتحالله مجتبایی، ادیب و استاد ادیان و عرفان نیز به عنوان سخنران پایانی گفت: خوب شد پیر شدم کمکم و نسیان آمد. یکی از خصوصیات پیر شدن فراموش کردن است و من هیچ باور نمیکردم که نود و نهسالم را شروع بکنم، همیشه فراموش میکردم و فکر میکردم هنوز جوانم ولی در این مجالس میبینم که نه دیگر جوان نیستم. و مطالبی که در مورد من گفته شد، اسباب شرمندگی من شد.
او افزود: به یاد دارم که در مجلسی که به مناسبت فوت احمد تفضلی گرفته شد، درباره خصوصیات اخلاقی او و فضایل علمی او زیاد صحبت شد. کسی در نزدیکیام نشسته بود، گفت این حرفها را راجع به احمد میزنند، گفتم بله این حرفها را راجع به احمد میزنند. باور نمیکرد که این حرفها در مورد احمد موردی داشته باشد. حال من هم باور نمیکنم که این حرفها در مورد من موردی داشته باشد. این حرفها را در مورد من زدید؟! من هنوز خودم را یک دانشآموز میبینم. من دوران دانشآموزی را در فراهان اراک شروع کردم با یک معلمی که جامعالمقدمات را به ما درس میداد. من هر چه دارم از او دارم.
مجتبایی با اشاره به استادان خود چون بدیعالزمان فروزانفر و سعید نفیسی و علامه همایی گفت: علامه به معنای واقعیاش همایی بود. بسیار پرمایه بود. خدابیامرز در هر زمینهای که سوال میکردیم، جواب میداد. جوابهایی میداد که من حالا بعد از هفتاد هشتاد سال که نگاه میکنم، میبینم این جواب درست بوده است.
او در پایان گفت: قدر هویت ملی و فرهنگی خودتان را بدانید. شما در دنیا کمنظیرید. این پشتوانه علمی و پشتوانه فرهنگی و پشتوانه تمدنی که شما دارید بسیار گرانبهاست، آن را از دست ندهید.

انتهای پیام


نظرات