این کارگردان که بعد از ۷ سال دوری از صحنه، نمایش تازه خود را در تالار چهارسو مجموعه تئاتر شهر روی صحنه میبرد، در گفتگو با ایسنا از دلایل انتخاب این نمایشنامه گفت و شرایط فعلی ساخت و اجرای یک اثر نمایشی را بسیار دشوار توصیف کرد.
او در آغاز درباره انتخاب متن این نمایش توضیح داد: میزانسن با انتخاب «متن» آغاز میشود. یعنی با همین انتخاب، پایه و اساس میزانسن شکل میگیرد. پیش از انتخاب «سیندرلا» قرار بود متن دیگری را که اقتباسی از یک رمان مجار بود، اجرا کنم اما شرایط تولید آن اثر به دلیل پرپرسوناژ بودنش و دیگر موارد، فراهم نبود. بنابراین با توجه به شرایط سالن و امکانات تولید، فکر کردم سراغ متن دیگری بروم.
این کارگردان با تاکید بر اهمیت انتخاب متن در اجرای یک اثر نمایشی، افزود: همیشه بخشی از دلایل دیر کار کردنم، این است که در انتخاب متن، دچار وسواس فکری میشوم زیرا همواره در جستجوی متنی هستم که بتواند به پرسشهای اکنون من بیفزاید و چشماندازی را در ذهن خودم و مخاطب ایجاد کند. با این وصف، کنار گذاشتن متنی که به آن فکر کردهای، سبب میشود که زمان محدودتری برای اجرا در اختیار داشته باشی. این چنین بود که سراغ متنهایی رفتم که نسبت به آنها یک زمینه فکری داشتم و نهایتا به «سیندرلا» رسیدم که برایم یک پروژه نیمهتمام بود.
او با اشاره به علاقهمندیاش به اجرای نمایشنامه «سیندرلا» یادآوری کرد: از سال ۸۹ قرار بود این متن را کار کنم ولی آن زمان به نتیجه نرسید چون هم متن در شورای نظارت و ارزشیابی دچار مشکل شد و هم نگاهی وجود داشت که متنهای جلال تهرانی را خودش باید کار کند. با این حال سال ۹۷ هم که در تالار اصلی نوبت اجرا داشتم، تصمیم گرفتم این متن را کار کنم ولی باز هم شرایط تولید، طبق دلخواهم فراهم نبود.

فلاحتپیشه، انتخاب متن را چالشی همیشگی برای یک کارگردان دانست و در عین حال گفت: خوشحالم که این وقفهها اتفاق افتاد چون الان خوانش بهتری نسبت به این متن پیدا کردهام و دلیل انتخاب آن نه اینکه صرفا سابقه ذهنی باشد، بلکه عمیقتر شدن مساله و پرسشی است که در متن وجود دارد و به نظرم کنشی که میخواهی به عنوان یک پرسش با مخاطب در میان بگذاری، در صفحات پنهان این متن وجود دارد و من مسائل خود را در آن یافتم.
او با اشاره به سیطره فضای مجازی و تاثیر آن بر مناسبات قدرت و زندگی انسان امروز افزود: شرایط جهانی که در آن زیست میکنیم که همه چیز بر پایه یک شو و نمایش و از اساس مجازی است، سبب شد زنگی در ذهن من به صدا دربیاید که زاویه نگاه خود را با این متن در شرایط اکنون پیدا کنم، گرچه همچنان این دلنگرانی وجود داشت که در شورای نظارت به مساله بخورد که کمی هم خورد ولی تلاش کردیم آن را بدون آسیب از این شرایط عبور بدهیم.
فلاحتپیشه درباره این نکته که جلال تهرانی خود پیش از این همین نمایشنامه را اجرا کرده است، نیز توضیح داد: هر متنی دستوری است برای اجرا و نمایشنامه، با هر اجرایی که صاحب خوانش منحصر به فرد و متفاوتی باشد، حیات دوباره مییابد. به همین دلیل است که آثار بزرگ همواره اجرا میشوند و کسی هم نمیپرسد چرا، چون با هر اجرا و با نگاه متفاوت کارگردانهای مختلف، از نو زاده میشود. «سیندرلا» هم برای من این گونه بود که دوست داشتم خوانش خودم را از این متن که سالها در ذهنم بوده، ارایه دهم.
او که بعد از ۷ سال دوری دوباره به کارگردانی بازگشته است، در پاسخ به اینکه گروههای نمایشی در مقطع فعلی با چه شرایطی برای ساخت و اجرای آثار خود رو به رو هستند نیز گفت: شرایط ساخت نمایش سال به سال سختتر میشود. گویی طی چند ماه چند اتفاق و انقلاب اقتصادی را پشتسر میگذاریم و هر بار که به پشتسرمان نگاه میکنیم، شرایط سختتر میشود. حتی شرایط امسال را در قیاس با سال گذشته که نمایش محسن علیخانی را تهیه کردیم، سختتر میبینم.
این کارگردان افزود: در این مدت گرچه کارگردانی نکردم ولی از شرایط تولید دور نبودم و لمس کردهام که هر سال و حتی در فاصله چند ماه، بسته به فشردگی رویدادهای سیاسی و اجتماعی، مدام شرایط تولید تئاتر دشوارتر شده و به دلیل بیثباتی اجتماعی و اقتصادی، شرایط فرهنگی هم متاثر از آن دچار سقوط شده و هیچ چشماندازی نداریم که برای چه مخاطبی کار میکنیم و این اثری که برای آن هزینه میکنیم، قرار است به چه سرانجامی برسد چون شرایط مخاطب هم عوض شده و الان مدام صحبت از گیشه است، به جای اینکه صحبت درباره کیفیت کارها باشد و همه نگاهها به پر شدن سالن و فروش بلیت و ... است تا نگاه به این باشد که یک اثر نمایشی در این شرایط چقدر تاثیرگذار است.

فلاحتپیشه تاکید کرد: در این وضعیت نمیتوانیم برای نمایشمان حامی مالی یا اسپانسر بیابیم به ویژه افرادی مانند من که در این زمینه، مهارتی نداریم. به صراحت میگویم که با هیچ یک از اعضای گروهم قراردادی ندارم و همه به واسطه اعتبار گروهی و دوستیهایی که داریم، وارد کار شدهاند. از این جهت خیلی خرسندم اما به غیر از این نمیتوانستم این نمایش را به صحنه ببرم. اگر قرار بود دستمزد واقعی اعضای گروهم را بپردازم و با آنان وارد قرارداد شوم، اصلا و ابدا این شرایط برایم فراهم نمیشد که بعد از این همه سال اجرایی را روی صحنه ببرم چون هیچ ضمانتی برای موفقیت یک کار وجود ندارد.
او با اشاره به تغییر سلیقه تماشاگران و عوض شدن مناسبات تئاتری در سالهای اخیر افزود: سلیقه مخاطب عوض شده و خیل عظیم نمایشهای بیدر و پیکری که در سالنهای بیدر و پیکرتری روی صحنه میروند، هیچ کمکی به ارتقای کیفیت تئاتر یا ارتقای سلیقه تماشاگر نکردهاند. شاید از نظر کمی، تعداد مخاطب بیشتر شده باشد اما این به معنای ارتقای کیفی نیست چون مخاطب پرورش پیدا نکرده و این چنین است که در تالارهای معتبر تئاتر، نمایشهایی روی صحنه میرود که قبلا در بولینگ عبدو یا تئاتر آزاد اجرا میشد. در خیل عظیم این کارها و در این نابسامانی، بسیاری از کارهایی که میکوشند مستقل باشند، به راحتی گم میشوند. ضمن اینکه الان مساله تبلیغات و رسانههای جمعی و روابط عمومیها بسیار جدی است که اگر مهارتش را نداشته باشی یا امکان مالی برای تبلیغات کافی نداشته باشی، به احتمال قوی آسیب میبینی چون تولید نمایش، یک سوی ماجراست و ارایه و عرضه کار، به مساله مهمتری تبدیل شده است.
او با تاکید بر تاثیر بیثباتی جامعه بر توسعهنیافتگی فرهنگی خاطرنشان کرد: در جامعه بیثباتی مانند جامعه ما، توسعه معنی ندارد. اگر از دوران رونق تئاتر در نیمه دوم دهه ۷۰ تا اوایل دهه ۸۰ صحبت میکنیم، به دلیل ثبات سیاسی آن دوره بود که به تبع خود، ثبات اقتصادی را هم رقم میزد و آن ثبات، امیدی را در جامعه ایجاد میکرد. دولت به فرهنگ توجه داشت و در سایه این ثبات، توسعه و جریانی شکل گرفت که سبب معرفی یکسری کارگردان جوان شد که حتی با یکی دو نمایش توانستند صاحب اسم و رسم شوند و هنوز هم اعتبارشان به واسطه همان سالهاست اما الان منتقد جدی نداریم، نه اینکه نداریم ولی حرفشان شنیده نمیشود و فضای مجازی، حرف حساب را میبلعد. بنابراین حرف حساب، روی زمین میماند و افرادی که بتوانند از این فضای نمایشی و تبلیغاتی بهتر بهره ببرند، موفقتر هستند، فارغ از اینکه اثرشان چه کیفیتی داشته باشد.

فلاحتپیشه، گروه اصلی مخاطبان تئاتر را طبقه متوسط جامعه دانست که در این سالها به دلیل شرایط دشوار اقتصادی از بین رفته و در این زمینه توضیح داد: در این سالها طبقه متوسط جامعه که تئاتربینهای حرفهای بودند، از بین رفته و درگیر روزمره و بدیهیات زندگی شده، طبیعتا تئاتر و امور فرهنگی از سبد کالایش حذف یا کمرنگ میشود و به واسطه همان فضای مجازی و کاذبی هم که وجود دارد، بسیاری از آثار، قربانی همان فضاهای تبلیغاتی و کاذب میشوند و مخاطب هم به دلیل بد ذائقه شدنش در این سالهای اخیر به ویژه از دهه نود به این سو، سراغ آثاری میرود که برای او ویترین بهتری دارند نه اینکه آن اثر چه فکر یا پرسشی را مطرح میکند.
او ادامه داد: این بحث برمیگردد به همان پرسش اول که اصلا اینکه در این روزگار آنچه روی صحنه میگویی، بیاعتبار میشود چون کسی گوش شنوا یا چشم بینایی برای دیدن و شنیدن حرفهای جدی ندارد، یا اصلا حوصلهاش را ندارد یا متاسفانه از تعامل با چنین اثری، ناتوان میشود چون برای نمایشهای سهلالوصول یا کارناوالها و پرفورمنسهایی که الان روی صحنه اتفاق میافتد، یا اصطلاحا نمایشهای موزیکالی که جای تئاتر را گرفتهاند، تربیت شده و هم سالنها و هم معنا و تعبیری که از تئاتر وجود دارد، مخدوش و مستحیل شده است.
فلاحتپیشه با اشاره به تاثیر دیگر مسائل اجتماعی بر وضعیت تئاتر کشور، ادامه داد: در این شرایط، هر روز هم بحرانهای تازهای متولد میشود. زمانی درگیر جنگیم زمانی بحران آب و هوا و... و هرگز شرایط معمولی نداریم و این تاثیر مستقیم خود را بر استقبال مخاطب میگذارد، اینکه در این شرایط حوصله دیدن تئاتر و فیلم را دارد یا نه. در شرایطی که هوا ناسالم است و درگیر بدیهیات اولیه زندگی مانند آب و هوا و ارتزاق هستیم، تئاتر برای مخاطب در اولویت نیست. ضمن اینکه سلامتش در خطر است. این دیگر خارج از اقتصاد است، از حیات ساقط شدهایم. در شرایط ما بهانههای متفاوتی برای حذف حیات، زیبایی و حتی سرگرمی وجود دارد.

او درباره همکاری با بازیگرانی که قبلا نیز با هم همکاری داشتهاند، نیز گفت: سالهاست استمرار فعالیت گروههای تئاتری وجود ندارد و حتی تتمه گروههایی که دهه ۷۰ شکل گرفتهاند، هم از هم پاشیدهاند، به همان دلایلی که عرض کردم، در جامعهای که ثبات و توسعه اقتصادی سیاسی وجود ندارد، فرهنگ، بیمعناست. چون به هر حال عامل اقتصادی، پایه است زیرا جامعه ما دچار یک فروپاشی روحی روانی شده و آدمها تحمل یکدیگر را ندارند. بنابراین گروهی نمیتواند شکل بگیرد چون افراد با مسائل مختلفی درگیر هستند که ذهن و روانشان را تسخیر میکند. بنابراین همدلی گروهیشان پایین میآید و تئاتر بدون گروه در تمام دنیا بیمعناست.
این کارگردان اضافه کرد: ما داریم تیمی کار میکنیم ولی نمیتوانم بگویم دارای یک گروه هستم و به همین دلیل این تیم نمیتواند استمرار داشته باشد. الان ناچارم چند ماه صبر کنم تا بازیگر مورد نظرم که از تهران بریده و در قشم زندگی میکند، بازگردد. آن دیگری روحیهی از دست رفتهاش را پیدا کند و... با این حال همچنان علاقهمند شکلگیری کار گروهی هستم. در این حد که زمان را میکشم تا بازیگرم به من برسد... یعنی من رویایی دارم و واقعیت هم مسیر خودش را میرود. زیست تئاتری ما در همین مرز مبهمِ تناقض است.
به گزارش ایسنا، نمایش «سیندرلا» با بازی آرش فلاحت پیشه، محمدصادق ملک، مهدی نصرتی، بهناز توسلی، مصطفی احدی هر شب ساعت ۱۹ و به مدت ۹۰ دقیقه در تالار چهارسو مجموعه تئاترشهر روی صحنه میرود.
عکسهایی که از اجرای این نمایش به این گفتگو ضمیمه شده، از علی هاشمی است.
انتهای پیام



نظرات