• سه‌شنبه / ۲۵ آذر ۱۴۰۴ / ۱۶:۱۱
  • دسته‌بندی: خبر بازار
  • کد خبر: 1404092516971
  • منبع : بازار

مصاحبه مهندس بهرامن، رئیس خانه معدن در خصوص حواشی و ناگفته‌های معدن سنگ دهبید

مصاحبه مهندس بهرامن، رئیس خانه معدن در خصوص حواشی و ناگفته‌های معدن سنگ دهبید

محمد رضا بهرامن رئیس خانه معدن ایران اخیرا در مصاحبه ای در خصوص تاریخچه معادن سنگهای تزیینی کشور به ویژه معدن سنگ دهبید به اظهار نظر پرداخته اما آنچه در این بین حایز اهمیت است مغایرت اطلاعاتی است که او بعنوان کسی که خودش شخصا بطور مستقیم در جریان تمامی این امور از ابتدا تا به امروز بوده است با اطلاعاتی که گاهی بصورت شایعه در فضای مجازی یا افواه مطرح شده است.

به گزارش ایسنا به نقل از اکوایران، وی در خصوص تاریخچه معدن دهبید می گوید: در واقع معدن سنگ دهبید را مجموعه شرکت خصوصی ما  اکتشاف و به نام خود کرد. بعدا در هیات مدیره شرکت، ما در نظر گرفتیم این معدن را با نیت در آمد زایی برای خدمت به بچه های معلول به موسسه توانبخشی که برای این منظور تاسیس شده و شروع به کار کرده بود هبه کنیم. او اضافه می کند که در همان مقطع اولیه معدن ، کار اکتشاف و آغاز بهره برداری به صورت ابتدایی انفجاری عمل شده بود.»

او می گوید: برای بهره برداری از این معدن ما یک شرکت تعاونی ایجاد کردیم ولی عین منافع مادی و معنوی شرکت تعاونی را برای موسسه توانبخشی ولی عصر که متولی حمایت از فرزندان معلول بود قرار دادیم. 

او می گوید که بخشی از سهام این شرکت تعاونی که بهره بردار این معدن بود تا سال ۸۱ هم به نام خود او و چند نفر دیگر از دوستان او بوده استکه به عنوان یک مجموعه فعال بخش خصوصی و با توجه به اصول اخلاقی و انسانی این کارعام المنفعه را انجام دادند و منافع آن را به موسسه توانبخشی واگذار کردند . وی می افزاید که البته موسسه توانبخشی تمامی هزینه هایی که برای معدن دهبید صرف کرده بودیم را با توافق و رضایت عیناً به ما عودت داد.

سپس با فعالیت و دلسوزی هایی که مجموعه مدیریت و کارکنان شرکت وابسته به موسسه توانبخشی داشتند توانستند به بهترین نحو کار معدن را پیش برده و به اوج موفقیت برساند. 

خبرنگار که دنبال روش شدن حقایق و بررسی حواشی ایجاد شده برای معدن دهبید و موسسه توانبخشی است، از او می پرسد که آیا حواشی این معدن از همان زمان شروع شد؟

مهندس بهرامن که می گوید معتقد است که هرجا که موفقیت به دست می آورد برای او حاشیه درست می کنند در پاسخ می گوید ، خب ما چون به عنوان خانه معدن حضور داریم اطلاعات را دائم می گیریم و من حواشی را به این مفهوم می گویم که محلی های منطقه دوست داشتند در آن معدن که به موفقیت رسیده بود یک مشارکتی داشته باشند. 

باید بگویم در آن زمانی که ما این معدن را به توانبخشی دادیم شاید یک و یا دو کارخانه سنگ بری در منطقه فعال بود ولی به سال های ۹۲ تا ۹۴ که رسیدیم تعداد کارخانه ها به بالای ۲۰۰ تا رسیده بود که در کار فرآوری بودند ، عملا به همین دلیل معدن دهبید باعث شد حتی معدن های دیگر اطرافش هم فعال شوند و به دلیل ساختار زمین شناسی که ما در منطقه داشتیم ، بخش های خصوصی هم در معدن کاری و هم در فرآوری فعال شدند که این فعالیت باعث شد که منطقه به عنوان یک قطب معدن سنگ های به اصطلاح مرمریتی کشور درآید که فواید آن به کشور و مردم برمی گردد.

در واقع سیاست گذاری آن معدنکار  یعنی شرکت وابسته به موسسه توانبخشی که می توانست با فعالیت نامناسب کار بازار معدن را هم به نابودی بکشاند، اما نه تنها عملکردشان بسیار خوب بود بلکه در آن ایام با سرمایه گذاری در تکنولوژی و بکارگیری روش های مدرن در استخراج و با بازاریابی خوب توانستند موفق شوند.

وی در پاسخ به اینکه ما میخواهیم به یک شفاف سازی در صحبت هایی که شما اشاره می کنید برسیم که چگونه شد که معدنی که داشت خوب فعالیت می کرد و در واقع اشتغال زایی برای منطقه داشت و صادرات حوزه سنگ کشور را افزایش داده بود ، چرا بهره بردار تصمیم گرفت که معدن را به دولت واگذار کند و در چه سالی این موضوع دقیقاً اتفاق افتاد؟ گفت: من خودم شاهد این موضوع بودم. در بین سالهای ۹۸ الی ۹۹ مسائلی مطرح شد که بهره بردار می خواهد معدن دهبید را عودت بدهد به متولی بخش معدن کشور ، که در این مقطع گروه های دیگری هم به عنوان متقاضی معدن ورود پیدا می کنند. این درخواست در شورای عالی معادن مطرح شد.  

یکی از تقاضاهایی که در آن منطقه بود ، تعاونی محلی بود که در منطقه به دلیل سرمایه‌گذاری های زیر ساختی که توسط بخش خصوصی تعدادی کارخانه و غیره زده بودند طی سالیان شکل گرفته بود. مدتی پس از پیشنهاد عودت معدن توسط شرکت وابسته به توانبخشی ، از سوی این شرکت تعاونی برای وزارت صمت تقاضای بهره برداری از معدن صورت گرفت که قاعدتاً باید در شورای معادن می آمد. این تقاضا هم توسط وزارت صمت در شورای معادن مطرح شد.

مهندس بهرامن می افزاید من خودم در آنجا حضور داشتم . شاید من با این موضوع مخالفت کردم چون معتقد بودم بهتر است که در واقع درآمد آن معدن همچنان برای بچه های معلول استفاده شود ولی متقاضی در واقع صاحب پروانه یعنی شرکت توانبخشی اعتقاد داشت که این معدن را میخواهد عودت بدهد که در پایان کار ، ما تسلیم نظر بهره بردار شدیم.

من اعتقاد داشتم حتی یک بخش از این سهام با توجه به اهداف عالیه موسسه توانبخشی در اختیار آنها باقی بماند که مورد توافق توانبخشی قرار نگرفت. 

بدین ترتیب در سال ۹۹ شورای عالی معادن با انتقال پروانه بهره برداری معدن موافقت کرد. نگاه شورا این بود که بتواند آرامش منطقه را حفظ کندو با توجه به قوانین و مقرراتی که برای برگزاری مزایده وجود داشت با تشریفات بسیار خاصی سال ۹۹ معدن سنگ دهبید به شرکت تعاونیمحلی منتقل شد.

خداروشکر آن تعاونی هم در کار خود برای بهره برداری از معدنی که با تلاش بسیار به آن موقعیت رسیده بود موفق است و کارشان را از سال ۹۹ تا کنون که پنج سال می گذرد به خوبی انجام می دهد و هم اکنون در بازارهای بیرونی و داخلی حضور دارند .

اما باید گفت که این ارتباط و تلاش دائمی که در گذشته مجموعه توانبخشی روی این سنگ و معدن داشت باعث شده بود تا بازارهای این سنگ در داخل و خارج به خوبی همچنان حفظ شود. 

وی در پاسخ به اینکه چرا در برخی اخبار و مطالب در فضای مجازی ، تلاش می شود همچنان معدن دهبید به اسم بهره بردار قبلی منتشر شود؟ : می گوید البته ما این را ندیده ایم ولی شاید به یک دلیلی ، یک اطلاع رسانی بد در این باره در جامعه وجود دارد که باعث می شود اخبار و شایعات در مورد آن شنیده ‌شود اما به هر حال ما همیشه آن چیزی که پیش روی ما واقعیت دارد و مستند است باید بگوئیم. این معدن از سال ۹۹دیگر از اختیار موسسه توانبخشی و مدیران معدن دهبید خارج شده آن هم به طور دلخواه خودشان ، نه اینکه تخلفی در آن بوده باشد بلکه به خواسته خودشان بود و در چارچوب قانون آن را انتقال دادند. 

بهرامن در خصوص اینکه در فضای مجازی شایعاتی مبنی بر اینکه که گفته می شد معدن دهبید مرغوبترین معدن سنگ مرمریت کشور بود که در اختیار مجموعه توانبخشی قرار داشت آیا معدن مشابه به معدن دهبید در کشور داریم؟  گفت: این مهندسان آرشیتکت هستند که در هر دوره ای سنگهای ساختمانی را بازاریابی و به ساختمانها عرضه می کنند. در یک دوره ای سنگ مرمریت با رنگ روشن بیشتر پسندیده می شد و امروز علاوه بر آنها رنگهای دیگری که در گذشته باطله محسوب می شدند هم مورد رغبت بازار هستند . ما در کشورمان مشابه معدن سنگ دهبید که در بهترین ساختمانها مصرف می شوند هم داریم و لذا درست نیست که بگوییم که کدام مشابه هست بلکه همه آنها بازارهای خود را دارند و می توانند در صورت تلاش بازار صادراتی خود را بیابند و باسنگهای دیگر رقابت کنند.»

درسهایی که باید از ناگفته های معدن دهبید آموخت

اگرچه مهندس بهرامن در مصاحبه خود به صراحت از شایعات ذکری به میان نمی آورد اما گفتنی است که صحبتهایی که عباس پالیزدار راجع به این معدن در یک سخنرانی اظهار کرد سرسلسله این شایعات بود. او در طی یک سخنرانی  اتهاماتی را به برخی از چهره های شناخته شده وارد ساخت و در آن بین اتهامی را در مورد معدن سنگ دهبید و موسسه توانبخشی متوجه موسس آن، یعنی مرحوم آیت اله امامی کاشانی کرد که شروعی بر ایجاد این شایعات بود. آیه الله امامی کاشانی که به دلیل فرزند معلول خود پناه بسیاری از خانواده های دارای مشکلات مشابه بود تلاش زیادی کرده بود که با جلب کمک خیرین مراکزی را برای خدمت رسانی به گروه هایی از این کودکان فراهم کند. اما پالیزدار با اطلاعات ناقص از واقعیت و مخلوط کردن آن با مطالبی که از اساس کذب بود ، به یک سخنرانی در جمع دانشجویان پرداخت که در آن زمان مورد بهره برداری افراد مغرض قرار گرفت که با شاخ و برگ دادن به آن مطالب فضای مسمومی را ایجاد کردند که نتیجه ای جز نادیده گرفتن کار انسان دوستانهبزرگی که از طریق سرمایه گذاری در تولید و اقتصاد کشور در حال انجام بود نداشت. این امر موجب شد که از پالیزدار شکایت شد و در دادگاه بدون آنکه دفاع موجهی از خود داشته باشد محکوم به مجازات شد لکن با عفو و بخشش مرحوم آیه الله امامی کاشانی که از ندامت او مطلع شده بودند از مجازات این محکومیت رهایی یافت. 

 پالیزدار اما در مصاحبه های خود در سالهای بعد توضیحاتی در خصوص دلایل آن اظهارات و افرادی که او را تحریک به آن گفته ها کرده بودند می دهد که خارج از موضوع این نوشته است. او همچنین در گفته های خود تایید می کند که در باره آقای امامی کاشانی اشتباه کرده بود. آنطور که خبرگزاری فارس از او نقل می کند او از قضاوت خود راجع به آن مرحوم عذرخواهی می کند. اما عذرخواهی که شاید خیلی دیر باشد. 

مرحوم آیه الله امامی کاشانی در یکی از مصاحبه های خود توضیح داده بود که به دلیل آنکه خود دارای یک فرزند مبتلا به سندرم داون بود مرتبا مورد مراجعه مردمی بود که از او بعنوان یک پدر دردمند که حرف او خریدار دارد تقاضا داشتند که فکری برای ارائه خدمت به این گروه از ضعیف ترین کودکان این مرزو بوم بکند و ایشان بعد از تاسیس دو مرکز هنوز ناگزیر بود که هر چند وقت یک بار خیرین را برای تامین هزینه های جاری این مراکز و بودجه توسعه آنها به جلسات دعوت کنند تا آنکه گروهی از آنان به فکر تامین مالی بلند مدت این موسسه افتادند. آنطور که امروز مهندس بهرامن در مصاحبه خود می گوید معدن دهبید که در آن زمان تازه اکتشاف شده بود و به گروهی از سرمایه گذاران بخش خصوصی و تعاونی تعلق یافته بود و می توانست برای آنان باقی بماند با نیت خیر آنها برای کمک به این تشکیلات در اوایل دهه 1370 هبه شد و در طی سالها فعالیت پرتلاش مدیران، پیمانکاران، کارشناسان و کارگران آن مجموعه ، از یک تپه و بیابان که معلوم نبود چه آینده ای داشته باشد به یک معدن شناخته شده در بازار با ایجاد چند هزار فرصت شغلی مستقیم و غیرمستقیم تبدیل شد و سود آن شرکت وقف گردید و از محل آن مراکز متعدد توانبخش تاسیس شد و هنوز مراکز جدیدی در حال احداث در تهران و شهرستانها است و خدمات بسیاری در این سی سال ارائه کرده است و نهایتا با میل و اصرار شرکت زیرمجموعه موسسه توانبخشی بدون آنکه هیچ تخلفی داشته باشد پروانه بهره برداری آن به دولت برگردانده شد و هم اکنون حدود ۵ سال از واگذاری معدن سنگ دهبید به دولت و واگذاری بعدی آن به یک شرکت تعاونی محلی شهرستان خرمبید به نام شرکت تعاونی فراگیر ملی مهرگستر می گذرد. با این حال بعد از گذشت حدود ۵ سال ، باز هم از سوی فرد دیگری که گویا بی خبر از همه جاست ادعا شد که معدن سنگ دهبید همچنان متعلق به موسسه توانبخشی میباشد. مهندس بهرامن می گوید که نمی داند چرا یک اطلاع رسانی بد در جامعه در این باره وجود دارد. واقعا غرض از این اطلاعات نادرست چیست؟ آیا اگر سهامداران این معدن، شرکای شرکت خصوصی متعلق به مهندس بهرامن مانده بودند مثل صدها معدن که در اختیار بخش خصوصی است و اگر در اختیار توانبخشی قرار نگرفته بود باز هم هدف غرض ورزی و مبالغه ها و داستان سرایی های دروغگویان قرار می گرفت؟ این بار گوینده با انواع شگردها و با مبالغه های ناشیانه و ذکر ارقام سود چند برابر کل صادرات معدنی ایران ، حتی بهره برداری از معدن دهبید را موجب آن دانست که اشخاصی مثل موسس موسسه توانبخشی با وجود آنکه نفع شخصی در این معدن نداشته است سلطان سنگ و امپراطور سنگ نامیده شوند که این امپراطوری معدنی خود را به ارث هم باقی گذاشته اند اما هیچ اشاره ای نشد که پس چرا شرکت تعاونی محلی بهره بردار کنونی این معدن پس از چند سال بهره برداری از معدنی که در اوج خود به سرمی برد در سکوت آنها دیگر نه سلطان سنگ شد و نه امپراطور؟ و چگونه معدنی که سالها قبل به دولت واگذار شده و دیگر هیچ ارتباطی با موسسه ایشان ندارد ارثیه آن مرحوم نامیده شده است؟ این اولین بار نیست که یک چهره سرشناس بابت خدمات خود مورد اتهام ناروا قرار می گیرد اما تفاوت این نوبت این است که این بار با نادیده گرفتن ارزش و جایگاه سرمایه گذاری در بخش معدن از یک سو و نادیده گرفته شدن جایگاه انسان دوستانه صرف شدن سود آن در احداث مراکز و ارائه خدماتی که بطور مشهود پیش چشم همه و قابل ارزیابی هست ارتباط پیدا می کند. از سوی دیگر بخش معدن کشور هم اولین بار نیست که آماج حملات دروغ رسانه ای قرار می گیرد. اهالی بخش معدن هم می پرسند نسبتهای دروغ و دلسرد کننده با چه غرضی صورت می گیرد؟ آیا می توان باور کرد که مرتکبان نشر اکاذیب متوجه آسیبهایی که به انگیزه های سرمایه گذاران وارد می کنند نباشند؟

تجربه معدن دهبید پس از واگذاری آن به دولت تا مدتها در محافل معدنکاران موضوع گفگتوها بود و برخی از معدنکاران و سرمایه گذاران در بخش معدن را نگران از آینده سرمایه گذاری خود ساخته بود و آن را درس نگران کننده ای برای بخش معدن می دانستند لذا خبرنگاران ما در صدد دریافت جزئیات بیشتر در خصوص دلایل برگرداندن آن به دولت در سال 1398 هستند. برای جزئیات بیشتر در این موارد با ما همراه باشید.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha