به گزارش ایسنا، دانشگاهها در سالهای اخیر جایگاهی فراتر از آموزش نظری پیدا کردهاند. پیش از این نقش اصلی آنها تولید دانش بود اما امروز انتظارات جامعه تغییر کرده است. صنایع به نیروی کار متخصص و آماده نیاز دارند و دانشگاهها باید مهارتهای کاربردی را در کنار آموزش علمی تقویت کنند. همین موضوع باعث شده ایده دانشگاههای کارآفرین مطرح شود. در این الگو، دانشگاه علاوه بر آموزش و پژوهش، دانشجویانی را تربیت میکند که توان حل مسئله، مدیریت، خلاقیت و ریسک پذیری دارند. در بسیاری از کشورهای پیشرو نیز همکاری نزدیک میان دانشگاه و صنعت یکی از پایههای اصلی پیشرفت فناوری است. وقتی این دو بخش در کنار هم عمل میکنند، دانش علمی به سرعت به محصول و خدمت تبدیل میشود و صنعت نیز مسیر روشن تری برای نوآوری پیدا میکند. در ایران هم سالها است بحث تقویت ارتباط دانشگاه و صنعت مطرح است و تلاشهای مختلفی برای کاهش فاصله میان این دو نهاد انجام شده است.
با وجود این، اجرای طرحهای مهارت محور همیشه با چالش همراه بوده است. در برخی دورهها تلاشهایی صورت گرفته اما دانشجویان از وجود آنها بی اطلاع بودهاند. گاهی طرحها پراکنده و بدون هماهنگی اجرا شده و این باعث شده نتوانند تأثیر جدی بر مهارت دانشجویان بگذارند. در نتیجه نیاز به یک نگاه منسجم و تحلیل دقیق احساس میشود تا مشخص شود کدام آیین نامهها مؤثر بودهاند و کدام ها نیاز به بازنگری دارند. همچنین بررسی نقاط ضعف و قوت آنها میتواند مسیر اصلاح طرحهای موجود و طراحی برنامههای بهتر را روشن کند.
در پژوهشی که در همین راستا انجام شده است، سیده سمیه میرمرادی عضو هیات علمی دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل با بررسی آیین نامههای مرتبط با مهارت محوری و ارتباط با صنعت تلاش کرده تصویری ساده و قابل فهم از وضعیت موجود ارائه کند. او در این کار علمی به مطالعه دستورالعملهایی پرداخته که در سالهای اخیر به دانشگاههای وزارت علوم ابلاغ شدهاند و هر کدام به نوعی با موضوع آموزش مهارتی یا تقویت ارتباط با صنعت مرتبط هستند.
روش انجام این تحقیق کیفی بوده است. پژوهشگر ابتدا همه آیین نامههایی را که در پنج سال گذشته درباره مهارت محوری یا ارتباط دانشگاه با صنعت ابلاغ شده بودند شناسایی کرد. سپس این اسناد را مطالعه و دسته بندی کرد تا مشخص شود هر کدام چه هدفی دارند، چه امکاناتی فراهم میکنند و چه نقاط قوت و ضعفی دارند. در مرحله بعد، این آیین نامهها با هم مقایسه شدند تا شباهتها و تفاوتها روشن شود و بتوان درباره اثربخشی آنها دیدگاه دقیق تری ارائه کرد.
در نتایج این تحقیق که در «فصلنامه تخصصی رشد فناوری» وابسته به مرکز رشد فناوری اطلاعات و ارتباطات جهاد دانشگاهی منتشر شدهاند، سه دسته اصلی از آیین نامهها مشخص شد. دسته نخست مربوط به دورههای کوتاه مدت و بلندمدت حضور دانشجویان در صنعت در طول تحصیل است. این دورهها مانند کارآموزی و طرحهای مشابه با هدف آشنا کردن دانشجو با محیط واقعی کار طراحی شدهاند. دسته دوم به دروس مهارتی اختصاص دارد که هدف آنها اضافه کردن چند درس کاربردی به برنامه درسی دانشجویان است. دسته سوم نیز بر پایان نامههای مرتبط با نیازهای صنعت تمرکز دارند تا موضوعات پژوهشی دانشجویان با مشکلات واقعی جامعه هماهنگ شود.
در ادامه، تحلیلها نشان دادند که هر کدام از این آیین نامهها مزایا و محدودیتهایی دارند. دورههای حضور در صنعت به دلیل ضعف نظارت و نبود برنامه ریزی مناسب در برخی موارد به نتیجه مطلوب نرسیدهاند. در بخش دروس مهارتی نیز تاکید بر اضافه کردن چند واحد درسی دیده میشود اما تغییر بنیادی در برنامه درسی انجام نشده است. درباره پایان نامههای مرتبط با صنعت هم مشخص شد که طرح استاد محوری تنها آیین نامه رسمی در این حوزه است، اما هنوز در ابتدای مسیر قرار دارد و میزان مشارکت دانشگاهها در آن محدود است.
بر اساس اطلاعات ارائه شده در این تحقیق، دانشگاههای کارآفرین باید بیش از همیشه بر تربیت نیروی کار هماهنگ با نیازهای صنعت تمرکز کنند. برای اینکه طرحهای مهارتی به نتایج بهتر برسند، لازم است برنامههای درسی به طور جامع بازبینی شوند و مهارت آموزی در کل دوره تحصیل جریان داشته باشد نه فقط در چند درس محدود. درباره دورههای کارآموزی نیز تاکید شده که کیفیت این دورهها باید افزایش یابد زیرا تنها برنامه ای است که همه دانشجویان در آن حضور پیدا میکنند.
درباره پایان نامههای مبتنی بر نیازهای صنعت نیز تاکید شده که این شیوه میتواند مؤثر باشد اما نیاز به مشارکت گسترده تر دانشگاهها و صنایع دارد. در نهایت، پیشنهادهایی برای پژوهشهای آینده مطرح شده که شامل بررسی میزان موفقیت این طرحها، میزان استقبال دانشجویان و اثر آنها بر مسیر شغلی فارغالتحصیلان است که توجه به آنها میتواند رویکردهای موثری را در خصوص بهبود شرایط همکاری بین صنعت و دانشگاه حاصل نماید.
انتهای پیام


نظرات