به گزارش ایسنا، اختلال افسردگی اساسی یکی از مهمترین مشکلات سلامت روان در جهان است و با نشانههایی مثل غم طولانی، از دست رفتن علاقه به فعالیتهای روزمره، مشکلات خواب، تغییر وزن، خستگی و کاهش تمرکز شناخته میشود. این اختلال معمولاً در دهه چهارم زندگی آغاز میشود و میتواند بر روابط، تصمیمگیری، توان جسمی و کیفیت زندگی اثر بگذارد. در کنار این نشانهها، خطر ابتلا به بیماریهای مزمن مانند مشکلات قلبی، دیابت و حتی برخی سرطانها نیز در افراد مبتلا افزایش مییابد. پژوهشها نشان میدهند افسردگی نتیجه تعامل پیچیده عوامل بیولوژیکی، روانی، اجتماعی و فرهنگی است و نمیتوان آن را تنها به یک دلیل ساده نسبت داد. تغییرات هورمونی، اختلال در انتقال دهندههای عصبی، نابرابری میان مواد التهاب زا و ضد التهاب و حتی فعالیت محور عصبی هیپوتالاموس و غدد فوق کلیوی در ایجاد این بیماری مؤثر است.
در سالهای اخیر نقش ژنتیک نیز به عنوان یکی از عوامل مهم در شکلگیری افسردگی مورد توجه قرار گرفته است. مطالعات خانوادگی و بررسی دوقلوها نشان میدهد حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد خطر ابتلا به افسردگی ریشه ژنتیکی دارد و در موارد شدید این رقم حتی تا ۷۵ درصد هم میرسد. ژنها میتوانند بر انتقال دهندههای عصبی مانند سروتونین و دوپامین اثر بگذارند یا بر روندهایی مثل انعطاف پذیری عصبی، پاسخ ایمنی بدن و رشد سلولهای عصبی تأثیر داشته باشند. برخی ژنها با ایجاد اختلال در فرآیندهای عصبی، فرد را نسبت به افسردگی حساستر میکنند. از سوی دیگر، تغییرات اپیژنتیک که در اثر عوامل محیطی ایجاد میشود، مثل استرس یا سبک زندگی، میتواند نحوه بیان ژنها را دگرگون کند و در نهایت بر شدت یا احتمال بروز افسردگی اثر بگذارد. به همین دلیل شناخت ژنهای مؤثر در این اختلال میتواند به فهم بهتر ساز و کار بیماری و انتخاب روشهای درمانی دقیقتر کمک کند.
در همین زمینه، مریم رحیمی از مرکز تحقیقات مراقبتهای بالینی و ارتقای سلامت دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج به همراه دو همکار خود و با همکاری پژوهشگاه ملی مهندسی ژنتیک و زیست فناوری، پژوهشی را درباره نقش ژنها در افسردگی انجام دادهاند. آنها در این تحقیق به دنبال شناسایی چند ژن مهم و تاثیرگذار بودهاند که بر روند ایجاد افسردگی اثر دارند و میتوانند در گروه ژنهای کلیدی قرار بگیرند.
در این مطالعه، ابتدا اطلاعات ژنتیکی ۳۲ نمونه شامل افراد سالم، افراد مبتلا به افسردگی اساسی و افرادی که پس از ابتلا بهبود یافته بودند، از پایگاه داده مربوط به بیان ژن استخراج شد. سپس این دادهها با استفاده از نرمافزار تحلیل شدند تا تغییرات احتمالی در بیان ژنها مشخص شود. در ادامه، شبکه ارتباطی میان پروتئینها بررسی شد تا مشخص شود کدام ژنها در این شبکه نقش مرکزی دارند و بیشترین تأثیر را بر سایر ژنها میگذارند. این روش که به تحلیل برهمکنش پروتئین پروتئین معروف است، کمک میکند ژنهای با نقش محوری شناسایی شوند.
نتایج نشان داد چند ژن از جمله IL-۱β، TLR۲، IFNAR۲، TLR۱ و C۵AR۱ بیشترین ارتباط را با افسردگی اساسی دارند. این ژنها هر یک در فرآیندهای مهم بدن نقش دارند. برای نمونه IL-۱β نوعی ماده التهابی است که میتواند به تنظیم پاسخهای ایمنی کمک کند. TLRها هم گیرندههایی هستند که با تشخیص عوامل محرک، واکنشهای ایمنی را فعال میکنند. IFNAR۲ نیز گیرندهای برای اینترفرونها است که در پاسخهای ضد ویروسی حضور دارد. C۵AR۱ هم در مسیرهای التهابی نقش ایفا میکند.
پیدا شدن ارتباط این ژنها با افسردگی نشان میدهد التهاب و واکنشهای ایمنی بیش از پیش در بروز اختلال افسردگی اساسی مؤثر هستند. پژوهشگران تاکید میکنند این ژنهای کلیدی میتوانند برای طراحی روشهای درمانی هدفمند اهمیت داشته باشند.
در بخش دیگر نتایج این تحقیق که در «مجله علوم پزشکی رازی» وابسته به دانشگاه علوم پزشکی ایران منتشر شدهاند، توضیح داده شده که ژنهای شناسایی شده میتوانند به فهم ساز و کار مولکولی افسردگی کمک کنند و شناخت آنها میتواند مسیر تشخیص زودهنگام را بهبود دهد. از آنجا که درمان افسردگی در بسیاری از بیماران با چالش همراه است، استفاده از اطلاعات ژنتیکی میتواند به انتخاب درمان مناسبتر کمک کند و شاید در آینده امکان پیش بینی خطر ابتلا را فراهم کند.
طبق اطلاعات ارائهشده در این تحقیق، نقش این ژنها در تحقیقات پیشین نیز مطرح شده بود و این مطالعه توانسته ارتباط آنها با افسردگی را دوباره تأیید کند. برای مثال افزایش سطح ماده التهابی IL-۱۸ که با فعالیت ژن IL-۱ مرتبط است، در افراد مبتلا به افسردگی و برخی بیماریهای مزمن مشاهده شده است.
همچنین نقش گیرندههای TLR در ایجاد واکنشهای التهابی و ارتباط آنها با افسردگی در مطالعات مختلف مطرح بوده است. از سوی دیگر، ارتباط IFNAR با اثرات جانبی داروهای اینترفرونی که گاهی موجب بروز علائم افسردگی میشوند، نشان میدهد مسیرهای ایمنی نقش مهمی در این بیماری دارند. ژن C۵AR۱ نیز که در مسیرهای التهابی عمل میکند، در برخی پژوهشها با درد مزمن و افسردگی مرتبط دانسته شده است.
همه این یافتهها نشان میدهند التهاب و اختلال در پاسخ ایمنی میتواند یکی از ریشههای پنهان افسردگی باشد. البته محققان یادآوری میکنند که این پژوهش محدودیتهایی داشته و لازم است مطالعات گستردهتری انجام شود تا بتوان از این اطلاعات در تشخیص و درمان افسردگی به صورت عملی استفاده کرد.
انتهای پیام


نظرات