به گزارش ایسنا، آرمان امروز نوشت: شب یلدا، طولانیترین شب سال، در حافظه تاریخی ایرانیان صرفاً یک مناسبت آیینی یا جشن خانوادگی نیست؛ بلکه نماد ماندگاری، همنشینی و عبور جمعی از تاریکی به روشنایی است.
این شب، که ریشه در ایران باستان دارد، طی قرنها به بستری برای گفتوگو، انتقال تجربه و تقویت پیوندهای اجتماعی تبدیل شده است؛ ظرفیتی که امروز، بیش از هر زمان دیگری، میتواند الهامبخش حل مسائل اجتماعی و تقویت وفاق ملی باشد. در شب یلدا، افراد با سنین، نگرشها و تجربههای متفاوت در کنار یکدیگر مینشینند.
بزرگترها روایتگر گذشتهاند، جوانترها شنونده و پرسشگر، و کودکان ناظر این چرخه انتقال معنا. شعرخوانی، فال حافظ، قصهگویی و گفتوگو، ابزارهایی ساده اما عمیق برای ایجاد ارتباط هستند. این ساختار غیررسمی نشان میدهد که فرهنگ ایرانی، گفتوگو را نه در قالب مناظرههای پرتنش، بلکه در فضای صمیمیت و احترام متقابل تعریف کرده است. در جامعه امروز ایران که با شکافهای اجتماعی، نسلی و گاه سیاسی مواجه است، بازگشت به این الگوی فرهنگی میتواند یادآور این اصل باشد که شنیدن، مقدمه فهم است و فهم، پیشنیاز وفاق.
وفاق؛ مفهوم پنهان در آیین یلدا
یلدا شبی است که اختلافها موقتاً کنار گذاشته میشود. افراد با دیدگاههای مختلف، زیر یک سقف جمع میشوند و «با هم بودن» را بر «با هم اختلاف داشتن» ترجیح میدهند. این ویژگی، یلدا را به یک تمرین نمادین وفاق اجتماعی تبدیل کرده است؛ وفاقی که نه بر حذف تفاوتها، بلکه بر پذیرش آنها استوار است. اگر این منطق به سطح کلان جامعه تسری یابد، میتواند در کاهش تنشها، افزایش سرمایه اجتماعی و بازسازی اعتماد عمومی نقشآفرین باشد.
وفاق، همانگونه که در یلدا تجربه میشود، محصول گفتوگو و همدلی است، نه نتیجه اجبار یا یکسانسازی.
مشکلات کشور، از مسائل اقتصادی و اجتماعی گرفته تا بحران اعتماد و مشارکت، بدون گفتوگوی فراگیر قابل حل نیست. الگوی یلدایی میتواند در این مسیر الهامبخش باشد: در حکمرانی و مدیریت اجتماعی: گفتوگوی شفاف با مردم، شنیدن صدای اقشار مختلف و پذیرش نقد، همان روحی است که در یلدا بهطور طبیعی وجود دارد. در رسانهها: ترویج فرهنگ گفتوگو بهجای دوقطبیسازی و هیجانزدگی؛ رسانه میتواند نقش «سفره یلدا» را ایفا کند که صداهای مختلف در آن شنیده میشوند. در جامعه مدنی و خانواده: تقویت مشارکت، مسئولیتپذیری و حل مسئله جمعی از طریق گفتوگو و احترام متقابل. در آموزش و فرهنگ عمومی: آموزش مهارت گفتوگو، تحمل نظر مخالف و کار جمعی با الهام از سنتهای بومی.
یلدا؛ آیینی فراتر از مرزهای ایران
شب یلدا محدود به جغرافیای ایران امروز نیست. این آیین در کشورهای متعددی که دارای پیوندهای تاریخی و فرهنگی با ایران هستند، گرامی داشته میشود. در افغانستان، یلدا با نام «شب چله» شناخته میشود و خانوادهها با شعرخوانی، قصهگویی و دورهمیهای خانگی آن را برگزار میکنند. در تاجیکستان نیز اگرچه شکل برگزاری آن سادهتر شده، اما مفهوم گردهمآیی و بزرگداشت شب بلند سال همچنان در فرهنگ عامه حضور دارد. افزون بر این، ایرانیان مهاجر در کشورهای اروپایی، آمریکای شمالی و استرالیا، یلدا را بهعنوان نماد هویت فرهنگی خود زنده نگه داشتهاند. در بسیاری از شهرهای جهان، جشنهای یلدایی به فرصتی برای گفتوگوی فرهنگی میان ایرانیان و دیگر ملتها تبدیل شده است. این گستره جغرافیایی نشان میدهد که یلدا ظرفیت تبدیل شدن به یک الگوی فرهنگی فراملی را دارد؛ الگویی مبتنی بر گفتوگو، همزیستی و احترام به تنوع.
الگوسازی از یلدا برای آینده
در جهانی که با بحرانهای هویتی، اجتماعی و ارتباطی روبهروست، آیینهایی مانند یلدا میتوانند نقش بازتعریفکننده داشته باشند. الگوی یلدایی، الگویی بومی و ریشهدار است که بدون نیاز به واردات مفاهیم انتزاعی، راه گفتوگو و وفاق را نشان میدهد. بازخوانی یلدا بهعنوان یک «منش اجتماعی» نهتنها به حفظ میراث فرهنگی کمک میکند، بلکه میتواند الهامبخش سیاستگذاری فرهنگی، اجتماعی و رسانهای باشد. شب یلدا یادآور این حقیقت است که حتی طولانیترین شبها نیز با همنشینی، گفتوگو و امید قابل عبورند. جامعهای که بتواند منطق یلداییِ شنیدن، مدارا و وفاق را در زندگی روزمره و ساختارهای کلان خود نهادینه کند، ظرفیت بیشتری برای حل مشکلات و ساخت آیندهای روشنتر خواهد داشت. یلدا، بیش از یک جشن، درسی فرهنگی برای زیستن جمعی است.
میرجلال الدین کزازی / پژوهشگر زبان و ادب فارسی : خوان یلدا را با فناوری رسانهای بر بنشینیم
جشن و آیین شب یلدا پیشینهای بسیار دیرینه دارد. هرچند در روزگاران نوتر در تاریخ ایران این جشن به جشنی مردمی، دگرگونی یافته است. مانند جشنهای بزرگ فراگیر، جشنی رسمی شمرده نمیشده است. جشنهایی مانند نوروز، مهرگان، سده، بهمنگان کارکردی مردمی داشته است. از این دید میتوان آن را با جشن چهارشنبهسوری بسنجیم، اما این جشن، جشنی است که از دید روانشناختی، از دید ویژگیهایی که در آن مییابیم، با نوروز سنجیدنی است. مانند جشن و آیین نوروز، خوانی ویژه را ایرانیان در این جشن میگسترند. آنچه بر این خوان مینهند، مانند ۷ نماد جشن نوروزی کارکرد و ارزش آیینی و نمادشناختی دارد. در پیوند است با خورشید، زیرا که جشن و آیین یلدا از نگاهی فراق میتوانیم گفت جشن و بزرگداشت مهر یا خورشید است.
از سوی دیگر، این جشن بازمیگردد به دینآوری به نام مهر یا میترا که در روزگار اشکانی سر برآورد و روزگاری آیین آن در ایران گسترش یافت. به شیوهای شگفت به جهانشاهی رم راه برد. آیین فراگیر و همگانی رومیان شد بهگونهای که بزرگترین هماورد آیین ترسایی، آیین مهرپرستی بود. هرچند با گسترش آیین ترسایی، آیین مهر در باختر زمین روایی خود را از دست داد اما در فرهنگ ترساییان همچنان برجای ماند. بسیاری از نمادها، بنیادها، نشانهها، رفتارها در فرهنگ و آیین ترسایی برگرفته و بازمانده از آیین و فرهنگ مهرپرستی است. نام این روز در زبانهای اروپایی روز خورشید است. آیین مهرپرستی پیوندی تنگ با خورشید داشته است.
جشن و آیین یلدا یکی از کهنترین گرامیترین جشنهای ایرانی است که از فراسوی هزارهها تاکنون پایدار مانده است. ایرانیان امروزین هم آن را با شور و گرمی بسیار برمیگذارند. از سویی دیگر ویژگی ساختاری جشنهای ایرانی آن است که به گونه گروهی برگزار میشود. خانوادهها گردهم میآیند تا زایش مهر را جشن بگیرند. ما خوشبختانه در این روزگار میتوانیم از دور با یکدیگر در پیوند باشیم. به یاری فناوری رسانهای بر خوان شب یلدا بنشینیم. آیینهای این شب را مانند گذشته با همان شور وگرمی به انجام برسانیم.
انتهای پیام

نظرات