به گزارش ایسنا، الف نوشت:
جابجایی مجسمه والرین از میدان انقلاب به ورودی فرودگاه مهرآباد، با توضیحی همراه شده که بیش از خود مجسمه، محل تأمل است؛ اینکه این تندیس قرار است «اولین تصویر تاریخی ایران» باشد که در بدو ورود، پیش چشم دیپلماتها، رؤسای جمهور و مقامات خارجی قرار میگیرد؛ یادآوری اینکه «در برابر مردم ایران زانو زده شده است».
اما یک سؤال ساده و جدی مطرح است، آیا واقعاً بهترین روایت ما از تاریخ و هویت ایران برای مهمانان خارجی، نمایش شکست و اسارت یک امپراتور رومی است؟
ایران، اگر چیزی برای گفتن به جهان داشته باشد که دارد، بیش از آنکه با صحنه زانو زدن دشمن تعریف شود، با قدرت اخلاقی، منش انسانی و پیشگامی در حقوق بشر شناخته میشود. ایران بزرگ، پیش از آنکه با شمشیر و انتقام معرفی شود، با منشور کورش به تاریخ قدم گذاشته است؛ همان متنی که امروز در معتبرترین موزههای جهان، بهعنوان نخستین سند شناختهشده حقوق بشر نگهداری میشود.
کاش بهجای تندیس والرین، تندیس کورش بزرگ و منشور حقوق بشر او در ورودی فرودگاه نصب میشد؛ تا هر مهمانی که وارد این سرزمین میشود، بداند با کشوری روبهروست که قرنها پیش از تولد بسیاری از دولتهای مدرن، از آزادی عقیده، احترام به آیینها، و کرامت انسان سخن گفته است.
پیام زانو زدن، اگرچه ممکن است حس غرور لحظهای ایجاد کند، اما پیام ماندگار نمیسازد. آنچه در حافظه جهانی میماند، اقتدار اخلاقی است، نه صرفاً پیروزی نظامی. دیپلماسی فرهنگی، با زبان ارزشها حرف میزند، نه با تصویر اسیران.
اگر هدف، معرفی پیشینه تاریخی ایران به جهانیان است، چه چیزی گویاتر از این جمله باشد که: «ما ملتی هستیم که زمانی که دیگران شهرها را ویران میکردند، از حقوق انسانها سخن میگفتیم.»
ایران را میشود با قدرت معرفی کرد؛ اما قدرتی که با انسانیت گره خورده، ماندگارتر است.
انتهای پیام

نظرات