علاوه بر این، کرسی نقش مهمی در انتقال فرهنگ و آداب و رسوم ایرانی از نسلی به نسل دیگر دارد. زیر کرسی، بزرگترها میتوانند به روایت قصهها، ضربالمثلها و حکمتهای زندگی بپردازند و به این ترتیب، دانش و فرهنگ خود را به جوانترها منتقل کنند. این فرآیند انتقال، نه تنها به حفظ هویت فرهنگی کمک میکند، بلکه احساس تعلق و پیوستگی به جامعه را نیز تقویت مینماید.
با این حال، در دنیای پرسرعت امروز و با ظهور تکنولوژیهای نوین، کرسی به تدریج از زندگی روزمره ما فاصله گرفته و به عنوان یک عنصر نوستالژیک در یادها باقی مانده است. این در حالی است که ارزشهای نهفته در استفاده از کرسی، همچنان میتوانند به ما کمک کنند تا بر چالشهای زندگی مدرن غلبه کنیم و ارتباطات انسانی خود را تقویت نماییم.
یک پژوهشگر فرهنگ عامه، با تحلیل چندوجهی کرسی، به جذابیت و اهمیت این شاهکار کاربردی تمدنی پرداخت و گفت: کرسی فراتر از یک وسیله گرمایشی، نمادی از انسجام عاطفی و انتقال فرهنگ میان نسلهاست.
محمد دهقان، در گفتوگو با ایسنا کرسی را نه صرفاً یک وسیله گرمایشی برای روزهای سرد، بلکه یک شاهکار کاربردی تمدنی میداند که بیش از هر چیز، یک نهاد اجتماعی، فرهنگی و حتی درمانی هوشمندانه بوده است.
وی اظهار کرد: این میراث سنتی، تمامی جنبههای حیات خانوادگی ایرانی از سلامت جسمانی و صرفهجویی انرژی گرفته تا انسجام عاطفی و انتقال میراث فرهنگی را به شکلی یکپارچه مدیریت میکرده است؛ مدیریتی که با محوریت پدربزرگها و مادربزرگها به کمال میرسید.
این پژوهشگر فرهنگ عامه، با مقایسه کرسی با سیستمهای گرمایشی مدرن، به تفاوت بنیادین در نحوه انتقال انرژی گفت: سیستمهای مرکزی صرفاً هوا را گرم میکنند؛ این گرما سطحی است و اغلب منجر به خشکی محیط و آسیب به مجاری تنفسی میشود؛ اما کرسی، یک معماری هوشمندانه برای گرمایش بدن از درون بود.
وی کرسی را مصداق یک اقتصاد انرژی پایدار در مقیاس خانگی دانست و افزود: با کرسی، دیگر نیازی نبود که کل حجم هوای خانه را تا سقف گرم کنیم؛ تنها یک فضای کوچک با مصرف فوقالعاده پایین انرژی گرم میماند. این رویکرد، نمونهای برجسته از مدیریت بهینه منابع است که امروزه باید از آن الگوبرداری کنیم.

دهقان گفت: بزرگترین دستاورد کرسی، کارکرد اجتماعی و فرهنگی آن بود که این امر بدون حضور پررنگ پدربزرگها و مادربزرگها میسر نبود. کرسی محلی بود که انسجام کمنظیر خانواده ایرانی شکل میگرفت.
وی افزود: کرسی محلی برای تلاقی فیزیکی همه نسلها بود؛ اما این اجتماع، صرفاً یک گردهمایی ساده نبود؛ پدربزرگها و مادربزرگها محور اصلی این جمع بودند. جایگاه فیزیکی آنها زیر کرسی، بازتابی از اقتدار و احترام معنویشان در خانواده بود. این حضور مستمر و فیزیکی، امنیت روانی خانواده را تأمین میکرد. زیر آن سقف، نوه در پناه گرمای جسمانی کرسی و حمایت عاطفی بزرگترها، احساس امنیت کامل داشت.
این پژوهشگر فرهنگ عامه، ادامه داد: کرسی به مثابه یک آرشیو زنده عمل میکرد. ساعتها نشستن در کنار هم فرصت بینظیری برای تقویت ارتباط کلامی فراهم میکرد. پدربزرگها و مادربزرگها در این محیط، قصهها، حکمتها و تاریخ شفاهی خانواده را منتقل میکردند. این نقل قولها، درسهای اخلاقی، ضربالمثلها و متون ادبی را به صورت غیرمستقیم به نسلهای بعدی تزریق میکرد. این امر موجب میشد که کرسی به مجالی برای پرورش ذوق ادبی در خانه تبدیل شود.
وی تصریح کرد: کرسی محلی برای یادگیری مهارتهای اجتماعی حیاتی بود؛ بزرگترها، اغلب حکمیت اختلافات خانوادگی را بر عهده داشتند. بحثها و سوءتفاهمها در فضای صمیمی کرسی مطرح و با تجربه و حکمت آنها حل و فصل میشد. این فرایند، به کودکان میآموخت که مدارا، احترام و عدالت چه جایگاهی در حل تعارضات دارد. به نوعی کرسی، مدرسه اخلاق و نظم اجتماعی خانواده بود.
دهقان به تجلی کارکرد اجتماعی کرسی در آیینهای زمستانی اشاره کرد و گفت: کرسی، بستر اصلی شبنشینیهای طولانی زمستان، به ویژه در شب یلدا بود. در این شب، بزرگترین فرد خانواده، معمولاً پدربزرگ، متولی اجرای آیینها بود؛ از تقسیم خوراکیها گرفته تا مهمتر از آن که مراسم فال حافظ بود.
وی اظهار کرد: قرائت حافظ توسط پدربزرگ، صرفاً یک عمل ادبی نبود؛ بلکه یک عمل آیینی بود که با حضور او، کلام وزن و معنایی عمیق پیدا میکرد. این مراسم تضمین میکرد که سنتها با همان عمق و اصالتی که نسلهای گذشته تجربه کرده بودند، به نسل بعدی منتقل شوند.
کرسی، نبوغ طب سنتی در مقابله با روماتیسم و کمخونی
در بررسی ابعاد درمانی سازههای سنتی ایرانی، متخصصان طب سنتی بر کارکرد فراتر از گرمایشی کرسی تأکید دارند به طوری که فرشته محبی، متخصص طب ایرانی، درباره اثرات این سازه بر سلامت عمومی، آن را یک معماری ترمودینامیک بدن خواند که با اصول اساسی حفظ سلامت در فصول سرد همخوانی کامل دارد و نقشی کلیدی در پیشگیری از بیماریهای شایع داشته است.
محبی با اشاره به ماهیت بیماریهای مفصلی در دیدگاه طب سنتی که اغلب به تجمع اخلاط غلیظ و سرد نسبت داده میشود، گرمای کرسی را عاملی برای حل این مشکل دانست و افزود: گرمایش ساطع شده از کرسی، گرمایی نیست که فقط سطح بدن را لمس کند؛ این گرما، به واسطه ماهیت تشعشعی و تدریجی خود، به اعماق اسکلت و بافتهای مفصلی نفوذ میکند.
وی گفت: این نفوذ عمقی، موجب میشود تا رسوبات مضر و اخلاط لزج که در مفاصل انباشته شدهاند، فرصت یابند تا تدریجاً نرم شده و از حالت چسبندگی خارج گردند.
متخصص طب ایرانی، با اشاره به اینکه این مکانیسم مداوم، نقش پیشگیرانه بسیار مؤثری در برابر دردهای مزمن و عارضههایی نظیر روماتیسم ایفا میکند، اظهار کرد: این روند ملایم، خونرسانی موضعی در نواحی آسیب دیده را بهبود بخشیده و از سختی و خشکی مفصلی جلوگیری مینماید.

وی تصریح کرد: یکی از تأثیرات کرسی، ارتباط مستقیم آن با مراکز حیاتی خونسازی در بدن است. مغز استخوان، به عنوان مرکز اصلی تولید گلبولهای خونی، برای عملکرد بهینه به گرمای کافی و خونرسانی مناسب وابسته است.
محبی اظهار کرد: با گرم شدن مداوم و ملایم اسکلت، عملکرد حیاتی مغز استخوان که مرکز اصلی خونسازی است، به طور مؤثری تقویت میشود. این تحریک حرارتی باعث افزایش کارایی این بخش حیاتی شده و به بهبود وضعیت گردش خون و رفع کمخونیهای ناشی از سردی مزاج کمک شایانی میکرد. در واقع، استفاده از کرسی به صورت یک برنامه روزانه، یک اقدام تقویت کننده درونی برای سیستم هماتوپوئز بدن بوده است.
این متخصص طب ایرانی، ادامه داد: بزرگترین نبوغ معماری کرسی، در توازن دمایی هوشمندانهای نهفته است که کیفیت تنفس را تضمین میکرد. این تضاد دمایی عامل اصلی نشاط و سرزندگی در هنگام استفاده از کرسی است.
وی خاطرنشان کرد: راز آرامش زیر کرسی در این است که همزمان با گرم شدن عمیق نیمتنه پایینی، هوای تنفسی همان هوای آزاد و خنکتر محیط اطراف بود. این تفاوت دما، تأثیر مستقیم و مثبتی بر سلامت ریهها دارد؛ در مقابل، محیطهایی که کل فضا را به شدت گرم میکنند، هوای تنفسی را داغ و خشک میسازند که به مخاط تنفسی آسیب میزند؛ اما کرسی با حفظ هوای خنک برای ریهها، مقاومت بدن در برابر بیماریهای تنفسی و سرماخوردگیها را افزایش میداد. کیفیت تنفس، مستقیماً بر کیفیت خواب و تعادل روانی افراد تأثیرگذار بود.
کرسی نه یک نوستالژی، بلکه یک الگوی زیست بوم موفق ایرانی بود که سلامت جسمی(با صرفهجویی انرژی)، سلامت روانی(با ایجاد آرامش) و سلامت اجتماعی(با حفظ پیوندهای عاطفی و انتقال فرهنگ توسط بزرگترها) را در هم میتنید. این ساختار، نمونهای کامل از یک طراحی سیستمی است که امروزه جای خالی آن در زندگی شهری مدرن، بیش از هر زمان دیگری احساس میشود.
انتهای پیام


نظرات