به گزارش ایسنا، سریالهای طولانی همیشه جایگاه خاصی در تاریخ تلویزیون دارند و به نوعی یادآور تلاش گروهی از نویسندگان، بازیگران و تهیهکنندگان هستند که توانستهاند قصهای را سالها زنده نگه دارند. اما در سوی دیگر این تحسین، برخی از این سریالها ظاهراً هرگز قرار نیست به پایان برسند. در ظاهر، این آثار به موتورهای ابدی سرگرمی تبدیل شدهاند که مدام داستانهای جدید تولید میکنند، بیآنکه نیازی به جمعبندی یا نقطهپایان داشته باشند.
این تداوم بیپایان حالا بخشی از چشمانداز رسانهای معاصر شده است که در آن مخاطب بهجای انتظار برای پایان، خود را با چرخه بیپایان قسمتها و اسپینآفها روبهرو میبیند. بسیاری از این فرانچایزهای محبوب سالهاست که روی آنتن هستند و نهتنها فراموش نشدهاند، بلکه با ساخت نسخههای فرعی بیش از هر زمان دیگر زنده ماندهاند و انگار قرار است تا همیشه ادامه داشته باشند. در ادامه ۵ سریال پرطرفدار تلویزیونی که با گذشت سالیان متمادی از پخش هنوز پایانی برای آنها تعریف نشده را بررسی میکنیم.
درامهای تلویزیونی طولانیمدت، اغلب با روایتی آغاز میشوند که قرار است نقطه اوجی بزرگ و پایانی منسجم داشته باشد. اما با گذشت سالها، داستانها در چرخهای از تکرار و بازآفرینی فرو میروند. در این سریالها شخصیتها مدام از بحرانها یا داستانهای تازه عبور میکنند بیآنکه سرنوشت یا تکلیف هر یک به نتیجهای قطعی برسد.
۵ سریال پرطرفداری که در ادامه نام میبریم، روایتهای گستردهای با خود به همراه دارند که در آن نسلهای تازهای به قصه افزوده میشوند و جزییات فرعی جای خط اصلی را میگیرند. این روند، در عین حفظ محبوبیت و جذب مخاطب ثابت نوعی جاودانگی ساختگی برای سریال میسازد که پایانش همیشه وعده داده میشود، اما هرگز فرا نمیرسد.
۵- The Walking Dead (سال پخش: ۲۰۱۰–۲۰۲۲)
سریال پرطرفدار «واکینگ دد» در ابتدا بهعنوان یک درام ترسناک جاهطلبانه با محوریت زندگی پلیسی به نام ریک گرایمز (با بازی اندرو لینکلن) آغاز شد. داستان درباره بازماندگانی است که در جهانی تسخیرشده توسط زامبیها تلاش میکنند انسانیت خود را حفظ کنند. اما خیلی زود این مجموعه از یک سریال نسبتاً محدود به یکی از بزرگترین داراییهای شبکه AMC تبدیل شد که نهتنها در تلویزیون بلکه در فرهنگ مردم سراسر جهان نیز ردپایی ماندگار بر جای گذاشت.

با وجود آنکه نسخه اصلی سریال در سال ۲۰۲۲ پایان یافت، AMC بههیچوجه قصد نداشت این دنیا را کنار بگذارد. برعکس پس از پایان سریال، فرنچایز The Walking Dead حتی گستردهتر شد. دنیایی که در آن آخرالزمان زامبیها میتواند در هر نقطهای از جهان رخ دهد، فرصت بیپایانی برای روایت داستانهای تازه در اختیار نویسندگان گذاشته است. از همینرو، شبکه با تولید مجموعههای فرعی (اسپینآف) مانند Fear the Walking Dead، The Walking Dead: Daryl Dixon، Dead City و The Ones Who Live، جهان اصلی را به شاخههای متنوع گسترش داده است.
حتی وقتی آمار بینندگان برخی از این مجموعهها کاهش یافت، AMC عقب ننشست. در عوض سرمایهگذاری روی این فرانچایز را افزایش داد و آن را به ستون اصلی پلتفرم استریم خود یعنی AMC+ تبدیل کرد. وفاداری طرفداران هم در این میان نقش بزرگی داشته است؛ هوادارانی که حاضرند مسیر قهرمانان موردعلاقهشان را در چندین سریال و خط زمانی دنبال کنند.
هر فصل جدید، گوشهای تازه از این جهان را به تصویر میکشد؛ از جوامع نجاتیافته با قوانین خاص خود گرفته تا روابط انسانی شکننده و فلسفههای گوناگون برای بقا. همین تنوع باعث شده است که واکینگ دد بارها خودش را بازآفرینی کند و همچنان زنده بماند. تا زمانی که زامبیها در فرهنگ عامه نماد ترس و بقا باشند و تا وقتی بینندگان هنوز مشتاق بازگشت به این جهان باشند، بهنظر میرسد The Walking Dead نیز پایانی در پیش ندارد؛ فرانچایزی که عمرش از بیشتر سریالهای تلویزیونی معمول فراتر رفته و همچنان گرسنه ادامه دادن است.
۴- Law & Order (سال پخش: ۱۹۹۰-تاکنون)
اگر قرار باشد تنها یک نمونه موفق از سریالی که تبدیل به یک فرنچایز بیپایان و همیشه قابل گسترش شد را نام ببریم، بدون تردید باید از سریال پرطرفدار «نظم و قانون» یاد کرد. این مجموعه تلویزیونی در اصل با محوریت پروندههای جنایی و رسیدگیهای دادگاهی شکل گرفت و از همان ابتدا فرمولی ساخت که میتوانست بارها و بارها بازآفرینی شود، بدون آنکه جذابیتش را از دست بدهد.

هر قسمت از این سریال ترکیبی از دو بخش تحقیق پلیسی و روند دادگاه است که همین دوگانگی، مثل موتوری دائمی برای روایت عمل میکند. پروندهها عوض میشوند، کارآگاهان جدید میآیند، بازیگران قدیمی خداحافظی میکنند، اما ساختار کلی دستنخورده باقی میماند. فرمت ساخت Law & Order بسیار منعطف و بازتولیدپذیر است و به همین دلیل، حتی پس از توقف نسخه اصلی در سال ۲۰۱۰، شبکه NBC در سال ۲۰۲۲ بدون هیچ تردیدی آن را احیا کرد.
پایداری این فرنچایز بهخاطر ثبات ساختاری و توانایی در تطبیق با تغییر نسلها است. شخصیتهایی مثل جک مککوی (با بازی سم واترستون) به نمادهای فرهنگی تبدیل شدند، اما موفقیت مجموعه هرگز وابسته به چهرهای خاص نبوده است. وقتی یکی از بازیگران محبوب از سریال میرود، دنیای خیالی قانون و عدالت با شخصیتهای تازه دوباره جان میگیرد و همان ریتم جذاب خود را حفظ میکند.
اسپینآفهایی مانند Special Victims Unit با محوریت کارآگاه اولیویا بنسون (ماریشکا هارگیتی) به یکی از طولانیترین درامهای تاریخ تلویزیون تبدیل شدند و نسخه Law & Order UK نشان داد که این قالب حتی فراتر از مرزهای آمریکا هم کارایی دارد. هر سری جدید و هر شاخه فرعی، برند اصلی را تقویت کرده و مخاطبان تازهای را جذب نموده است. احیای نسخه اصلی در سال ۲۰۲۲ نیز این جهان چندسریالی را یکپارچهتر کرد و نوعی بستهی تلویزیونی منظم برای پخش هفتگی به وجود آورد که بسیاری از شبکهها فقط آرزویش را دارند.
۳- Grey’s Anatomy (سال پخش: ۲۰۰۵-تاکنون)
کمتر مجموعهای مانند سریال پرطرفدار «آناتومی گری» توانسته بهخوبی مفهوم سریالهایی را نشان دهد که گویی هرگز پایان ندارند. مجموعهای که در میانه دههی ۲۰۰۰ تنها بهعنوان یک درام پزشکی ساده آغاز شد، امروز به یکی از ستونهای اصلی شبکه ABC و نماد تداوم در تلویزیون تبدیل شده است. در طول این سالها، تغییرات بزرگی در ترکیب بازیگران رخ داده و بسیاری از چهرههای اصلی خداحافظی کردهاند. اما این اتفاق نهتنها موتور داستانی سریال را متوقف نکرد، بلکه آن را بهروزتر و سازگارتر کرد.

حتی کنار رفتن مرِدیت گری (با بازی الن پمپئو) از نقش محوری، نتوانست حرکت روبهجلوی این مجموعه گسترده را کند کند. راز دوام آناتومی گری در انعطاف فرمول آن نهفته است. واقعگرایی محیطهای بیمارستانی به سازندگان اجازه داده تا هر چند فصل، ترکیب بازیگران را تغییر دهند، بدون آنکه این سریال پرطرفدار دچار افت شود. این ترکیبِ چرخشی از پزشکان جدید، روابط عاشقانه، بحرانها و تراژدیها، همان ریتم ماندگاری است که بینندگان سالها با آن خو گرفتهاند.
فرمول سریال آنقدر موفق و پیشبینیپذیر شده که هر فصل تازه، همچون آغاز یک چرخه آشنا اما پرجاذبه آغاز میشود. ABC خوب میداند که این قالب هنوز کار میکند و تا زمانی که بینندگان دوست دارند درامهای احساسی در فضای بیمارستانی ببینند، دلیلی برای توقف وجود ندارد. از نظر فرهنگی، آناتومی گری از چندین دوره تلویزیون عبور کرده و خود را با هر دوره سازگار کرده است. در زمان دهمین سالگرد پخش، بسیاری گمان میکردند زمان پایانش فرا رسیده است. اما در دنیایی که سرویسهای استریم، شبکههای اجتماعی و الگوهای جدید تماشای تلویزیون همه چیز را تغییر دادهاند، این سریال ثابت کرده که بیش از حد پایدار است.
نام Shondaland، برند خالق سریال هنوز هم مترادف کیفیت در تلویزیون شبکهای است و پایان دادن به اثر شاخص این برند از نظر اقتصادی یا رسانهای منطقی نیست. در کنار آن، اسپینآفهایی مثل Private Practice و Station ۱۹ نشان میدهند که دنیای گری اسلوان ظرفیت گسترش نامحدود دارد. در نهایت، باید پذیرفت که Grey’s Anatomy یک مجموعه تلویزیونی خودکفا است که تا وقتی مخاطبان به زندگی و روابط پزشکانش علاقهمند باشند، چرخه داستانی آن ادامه خواهد یافت و بعید است شبکهی ABC به این زودیها تصمیمی برای خاموش کردن چراغ آن داشته باشد.
۲- Game Of Thrones (سال پخش: ۲۰۱۱-۲۰۱۹)
وقتی سریال اصلی «بازی تاج و تخت» در سال ۲۰۱۹ به پایان رسید، برای بسیاری به نظر میرسید که بزرگترین داستان فانتزی تلویزیون به خط پایانی خود رسیده است. اما شبکه HBO نشان داد که وستروس را فقط بهعنوان یک سریال نمیبیند، بلکه آن را یک دارایی فرهنگی و اقتصادی بلندمدت میداند. حتی واکنشهای جنجالی به فصل پایانی نتوانست علاقه مخاطبان به این دنیا را خاموش کند.

دقیقا برعکس، همین بحثها یادآور شدند که داستان وستروس هنوز ظرفیت بالایی برای روایت دارد که میتواند نه در قالب یک سریال، بلکه به شکل یک جهان روایی بیپایان زندگی کند. بزرگترین موفقیت این استراتژی تا امروز، اسپینآف «خاندان اژدها» (House of the Dragon) بوده است. سریالی که بار دیگر جهان را به شیفتگی نسبت به رقابتهای خونین خاندان تارگرین و سیاستهای پیچیده سلطنتی کشاند. شخصیتهایی چون رینیرا تارگرین (اما دارسی) و دیمون تارگرین (مت اسمیت) به سرعت به محور بحثهای فرهنگی و فضای مجازی تبدیل شدند و ثابت کردند که طرفداران همچنان آماده سفر دوباره به دنیای جورج آر. آر. مارتین هستند.
HBO هم این با دیدن محبوبیت شدید این سریال پرطرفدار نه تنها تولید فصلهای بعدی House of the Dragon را سرعت بخشید، بلکه ساخت اسپینآفهای جدید را هم کلید زد. از پروژه بسیار پرحاشیه و مورد انتظار جان اسنو (با بازی کیت هرینگتون) گرفته تا پیشدرآمد A Knight of the Seven Kingdoms که ما را به دوران قدیمیتر داستان خواهد برد. حتی سریالهایی که در مرحله توسعه لغو شدند، نشانه روشنی هستند از اینکه HBO عمیقاً در حال استخراج تمامی این جهان است.
به عقیده سرمایهگذاران وستروس بیش از حد سودآور و از نظر فرهنگی تأثیرگذار است و نمیتوان گذاشته شود. بودجههای عظیم، همکاریهای بینالمللی و جامعهای جهانی از طرفداران باعث شده این چرخه همچنان ادامه پیدا کند. شاید فرنچایز Game of Thrones هرگز به نقطهی اوج سالهای درخشان سریال اصلی بازنگردد، اما گستردگی داستان آن به اندازهای هست که دههها سوخت لازم برای روایتهای تازه را فراهم کند. در هالیوود، پروژهای با این حجم محبوبیت و بازده مالی به این راحتی رها نمیشود و احتمالاً وستروس نیز برای مدت بسیار طولانی، بخشی ماندگار از فضای تلویزیون خواهد بود.
۱- The Simpsons (سال پخش: ۱۹۸۹–تاکنون)
هیچ مجموعه تلویزیونی دیگری نتوانسته دوام و طول عمر خارقالعادهای مانند سریال پرطرفدار «سیمپسونها» را به نمایش بگذارد. این سیتکام انیمیشنی از زمان آغاز پخش در سال ۱۹۸۹ تا امروز بدون وقفه ادامه داشته و عنوان طولانیترین سریال داستانی تاریخ آمریکا را در اختیار دارد. طی بیش از سه دهه، نه تنها از رونق نیفتاده بلکه همچنان یکی از سرمایههای اصلی دیزنی محسوب میشود و نشانهای از توقف در آن دیده نمیشود.

راز ماندگاری استثنایی سیمپسونها در ترکیبی از چند عامل نهفته است. انیمیشن بودن این مجموعه باعث شده بازیگران و شخصیتها از گذر زمان در امان بمانند. هومر و مارج هیچگاه پیر نمیشوند و نویسندگان آزادند هر زمان و در هر شرایطی روایتهای تازهای از زندگی در اسپرینگفیلد بسازند. این ویژگی باعث شده سریال بدون نگرانی از محدودیتهای دنیای واقعی، همواره با فرهنگ روز و تحولات اجتماعی هماهنگ بماند.
علاوه بر آن، سیمپسونها حتی با وجود تغییرات بزرگ در صنعت تلویزیون، از شیوههای سنتی پخش تا ظهور پلتفرمهای استریم، همواره جایگاه خود را حفظ کرده است. اما تأثیر این مجموعه بسیار فراتر از خود سریال است. در طول سالها سیمپسونها به یک امپراتوری چندنسلی تبدیل شده است؛ از کالاهای تجاری و پارکهای تفریحی گرفته تا انیمیشنهای کوتاه و همکاری با برندهای مشهور. پس از خرید کمپانی فاکس توسط دیزنی، این مجموعه جایگاه محکمتری پیدا کرد و به یکی از داراییهای استراتژیک دیزنیپلاس تبدیل شد.
در دنیای رسانه، چنین برندی ارزشمند و تقریباً غیرقابل جایگزینی است. با وجود اینکه برخی منتقدان معتقدند دوران طلایی سریال در دهههای پیش سپری شده است، مخاطبان میلیونی آن همچنان حضور پررنگی دارند و همین استقبال، ادامه تولید فصلهای جدید را توجیه میکند. اپیزودهای تازه اغلب در شبکههای اجتماعی ترند میشوند و سریال موفق شده هم از حس نوستالژی طرفداران قدیمی بهره ببرد و هم برای نسل جدید تازگی داشته باشد. تا زمانی که اسپرینگفیلد داستانهای تازه برای روایت کردن داشته باشد و دیزنی همچنان ارزش فرهنگی و اقتصادی این خانواده نمادین را تشخیص دهد، The Simpsons احتمالاً از همه ما عمر طولانیتری خواهد داشت.
انتهای پیام


نظرات