سعید خدیوی امروز (سهشنبه ۹ دی ماه) در نشست تخصصی «تابآوری مقاصد گردشگری و زیارتی» که در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد، اظهار کرد: زیارت و گردشگری، دو سر یک طیف هستند و در بسیاری از موارد، خود مسافر نیز به روشنی نمیداند در نقش «زائر» قرار دارد یا «گردشگر». از این رو، زیارت بیش از آنکه پدیدهای صرفاً عینی باشد، واجد ابعاد ذهنی و ادراکی است و باید آن را در قالب یک فضای طیفی تحلیل کرد. پرسش محوری این است که آیا میتوان از ظرفیت زیارت، بهطور خاص، برای حرکت بهسوی الگوی گردشگری پایدار و تابآور بهره گرفت؟ یک سیستم زمانی پایدار تلقی میشود که میان میزان برداشت از منابع و آنچه به سیستم بازگردانده میشود، تعادل برقرار باشد؛ یا حتی میزان بازگشت بیش از برداشت باشد.
وی درباره پدیده اورتوریسم گفت: پدیده اورتوریسم، امروز در بسیاری از مقاصد گردشگری جهان مشاهده میشود و مستقیماً پایداری و تابآوری را تحتتأثیر قرار میدهد. شهرهایی مانند ونیز و برخی مقاصد ژاپن با پیامدهای اجتماعی و اقتصادی این پدیده مواجهاند؛ از افزایش هزینههای زندگی و اجارهبها برای ساکنان محلی گرفته تا فشار بر زیرساختها و محیطزیست. مقایسه دادههای تقاضا نشان میدهد که بسیاری از شهرهای زیارتی نیز با حجم گردشگرانی مواجهاند که از نظر عددی و نسبتی، قابل قیاس با این مقاصد هستند.
عضو هیئت علمی گروه اقتصاد گردشگری پژوهشکده گردشگری جهاد دانشگاهی خراسان رضوی ادامه داد: مدلی ساده از فرآیند زیارت نشان میدهد که علاوه بر فضای فیزیکی، با «روح مکان» مواجهایم؛ فضایی ذهنی و معنوی که از ارزشهای مذهبی، فرهنگی و اجتماعی شکل گرفته و میتواند از مقصد در برابر بحرانهای فیزیکی محافظت کند. هرچه نگاه قدسی و معنوی به مقصد پررنگتر باشد، زیارت برجستهتر میشود و هرچه تمرکز بر فضای فیزیکی و مصرفی افزایش یابد، گردشگری مذهبی غالب میشود. تجربه کرونا نشان داد که مقاصد زیارتی، به دلایلی همچون بازگشت سریعتر زائران و بهرهگیری مؤثرتر از فضاهای مجازی و کمکهای داوطلبانه، تابآوری بیشتری نسبت به بسیاری از مقاصد دیگر دارند.
خدیوی تاکید کرد: مطالعات جدید نیز بر این نکته تأکید دارند که زیارت و گردشگری مذهبی میتوانند نهتنها به توسعه پایدار مناطق کمک کنند، بلکه خود بهعنوان الگویی عملی برای حرکت بهسوی پایداری در دوران مدرن مطرح شوند. هر پدیده اجتماعی معمولاً از سه مرحله شامل نظام باورها، الگوهای رفتاری و ساختارهای نهادی عبور میکند. در زیارت، نظام باورهای دینی و ارزشی به رفتارهایی مشخص منجر میشود و این رفتارها در طول زمان، در قالب ساختارهایی مانند وقف، نذر و نهادهای خدمترسان نهادینه میشوند.

وی به تفاوت میان «زیارت» و «گردشگری» اشاره و بیان کرد: تفاوت میان این دو معنادار است. در زیارت، مقصد خود هدف است و فرد در خدمت مقصد قرار میگیرد؛ در حالی که در گردشگری مدرن، مقصد اغلب ابزاری برای تجربه و لذت فردی است. این تفاوت، بازتابی از مبانی فلسفی دوران مدرن است؛ دورانی که انسان، طبیعت و مکان را در خدمت خود میخواست. در مقابل، در زیارت، احترام به مکان و جامعه میزبان در کانون توجه قرار دارد. این نظام باورها در رفتارهای زیارتی، مانند آداب زیارت، انفاق، نذر و وقف، تجلی یافته است. بررسی تاریخی نشان میدهد که در مقاصد زیارتی، بهویژه در ایران، ساختارهای وقفی بخش عمدهای از زنجیره ارزش گردشگری از اقامت و خوراک گرفته تا حملونقل و حتی بهداشت را پوشش میدادند. نکته مهم آن است که در این نظام، میان پرداختکننده هزینه و بهرهبردار خدمات الزاماً رابطه مستقیم وجود نداشت؛ این انفکاک یکی از عوامل تابآوری این نظام محسوب میشود.
عضو هیئت علمی گروه اقتصاد گردشگری پژوهشکده گردشگری جهاد دانشگاهی خراسان رضوی در ادامه گفت: پرسش اساسی آن است که آیا میتوان این منطق زیارتی را به سایر گونههای گردشگری تسری داد؟ پژوهشهای معاصر، بهویژه در فضای پستمدرن، نشان میدهند که زیارت لزوماً محدود به امر دینی نیست و میتواند در قالبهای سکولارتر نیز بازتعریف شود؛ هر جا که هویت، ارزشها و احترام به مکان در کنار هم قرار گیرند. تجربه کشورهایی مانند مالزی و اندونزی در بهکارگیری الگوهای وقف سبز و محیطزیستی و پیوند آنها با اهداف توسعه پایدار، نشان میدهد که این ساختارها قابلیت بازطراحی در قالبهای مدرن را دارند.
خدیوی تصریح کرد: بنابراین، گسترش ادبیات و منطق زیارت به سایر حوزههای گردشگری، نه صرفاً تغییر واژگان، بلکه تغییر بنیادین نگاه به گردشگری است؛ نگاهی که گردشگری را نه صرفاً یک صنعت اقتصادی، بلکه رابطهای میان انسان، مکان، طبیعت و ارزشها میداند. چنین رویکردی میتواند زمینهساز حرکت بهسوی الگویی پایدار و تابآور از گردشگری باشد، الگویی که احترام به مقصد و جامعه میزبان را در مرکز توجه قرار میدهد.

کنترل رفتار گردشگر یکی از اهرمهای مهم در حکمرانی گردشگری است
در ادامه طاهره صادقلو، استادیار جغرافیا و برنامه ریزی روستایی دانشگاه فردوسی مشهد اظهار کرد: در حوزه گردشگری، بهویژه در مقاصد گردشگری و زیارتی، با یک «سیستم باز» مواجه هستیم. گردشگری ذاتاً سیستمی باز است که عوامل، متغیرها و بازیگران متعددی در آن دخالت دارند و هر یک بهنحوی فرایند گردشگری را هدایت و تحت تأثیر قرار میدهند. به همین دلیل، این حوزه با نوعی معادله ساختاری پیچیده روبهروست که تصمیمگیری، مدیریت و پیشبینی در آن همواره با چالش، عدمقطعیت و تغییرات پیشبینیناپذیر همراه است. از همین منظر، مفاهیمی مانند تابآوری، مقاومسازی و پایداری در محیطهای گردشگری اهمیت مییابند؛ مفاهیمی که در عمل با پیچیدگیهای فراوان و گاه ناتوانی در پیشبینی دقیق آینده روبهرو هستند.
وی ادامه داد: در این راستا، سه محور اصلی برای تحلیل و استنتاج نهایی در نظر گرفته شده است؛ نخست، حکمرانی و ساختار حکمرانی در گردشگری و مقاصد گردشگری، اینکه اجزای حکمرانی چه کسانی هستند، حکمرانی با چه انتظاراتی شکل میگیرد و پیش میرود و بازیگران این ساختار چه نقشهایی ایفا میکنند. دوم، مفهوم تابآوری، شامل تعریف، ویژگیها و ابعاد آن و سوم، ویژگیهای مقاصد محلی و جوامع میزبان؛ مشخصاتی که میتوانند تأثیرات مثبت یا منفی بر سطح تابآوری داشته باشند و موجب تفاوت در واکنشها و استراتژیها در مقاصد مختلف شوند.
استادیار جغرافیا و برنامه ریزی روستایی دانشگاه فردوسی مشهد با بیان اینکه تفاوت مقاصد گردشگری، به تفاوت در ساختارها، نقشها و واکنشها منجر میشود، افزود: گاهی حذف یا تضعیف یک اهرم در سیستم، فشار و مسئولیت بیشتری را بر سایر بازیگران تحمیل میکند. در بحث حکمرانی، لازم است میان «حکمروایی» و «حکمرانی» تمایز قائل شویم. حکمرانی از مفاهیم نوین مدیریت به شمار میرود و برخلاف نگاه سنتی، صرفاً به اقتدار متمرکز و تصمیمگیری از بالا به پایین محدود نمیشود. در رویکرد حکمرانی، نوعی مدیریت و کنترل فرایندی مورد انتظار است که به صورت مشارکتی و با نقشآفرینی بازیگران مختلف این حوزه شکل میگیرد.
صادقلو اضافه کرد: فرایند گردشگری، خود شامل اجزا، ساختارها و بازیگران متعددی است که هر یک نفوذ و اثرگذاری خاصی دارند، نقشهایی را ایفا میکنند و از متغیرهای واسطه تأثیر میپذیرند. در این میان، گردشگر همزمان یک عنصر تأثیرگذار و تأثیرپذیر است و کنترل رفتار گردشگر، یکی از اهرمهای مهم در حکمرانی گردشگری محسوب میشود. در حکمرانی گردشگری، نهادها و بازیگران متعددی حضور دارند؛ ازجمله دولت و نهادهای حاکمیتی با نقشهای نظارتی و قانونگذاری، بخش خصوصی شامل رستورانها، اقامتگاهها و کسبوکارهای محلی و جامعه مدنی که هم جامعه میزبان و هم گردشگران را در بر میگیرد. تفاوت اساسی حکمرانی با مدیریت سنتی در همین نکته نهفته است که دیگر با یک اهرم مدیریتی یکسویه مواجه نیستیم، بلکه شبکهای از بازیگران داریم که به صورت همزمان نقشآفرینی میکنند.
وی با تاکید بر اینکه مشارکتی بودن، هماهنگی میان بازیگران و مدیریت تعارضها و تضاد منافع نقش تعیینکنندهای در اثربخشی سیستم گردشگری دارند، گفت: باید توجه داشت که در همه مقاصد، تمام این اجزا به صورت کامل حضور ندارند. در یک مقصد بزرگ با مدیریت قوی، تنوع و نقشآفرینی بازیگران پررنگتر است اما در یک مقصد روستایی، ممکن است بسیاری از این نقشها غایب یا کمرنگ باشند. این تفاوتها مستقیماً بر عملکرد مقصد و میزان تابآوری آن اثر میگذارند.
استادیار جغرافیا و برنامه ریزی روستایی دانشگاه فردوسی مشهد، نکات کلیدی در ساختار حکمرانی را همپوشانی و زنجیرهوار عملکردن بازیگران دانست و اظهار کرد: نمیتوان موفقیت را به یک بازیگر خاص نسبت داد، زیرا نقشها بههمپیوستهاند و موفقیت سیستم حکمرانی به عملکرد جمعی همه اجزا وابسته است. در کنار این ساختار، متغیرهای واسطه نیز اهمیت بالایی دارند؛ عواملی که میتوانند مسیر حکمرانی را به سمت تغییرات غیرقابلپیشبینی سوق دهند. رسانه یکی از این متغیرهاست که میتواند اثرات مثبت یا منفی بر رفتار گردشگر بگذارد و در میزان تابآوری مقصد در برابر شوکها نقش تعیینکنندهای ایفا کند.
صادقو ادامه داد: تابآوری بهطور کلی به معنای کاهش آسیبپذیری در برابر مخاطرات است. در حوزه گردشگری، سه شاخص اصلی برای تابآوری مطرح است؛ نخست، ظرفیت مواجهه و جذب شوک؛ یعنی میزان خسارتی که جامعه در برابر یک بحران متحمل میشود. دوم، ظرفیت بازیابی و بازگشت؛ مدتزمان لازم برای بازگشت به وضعیت عادی یا حتی بهتر از قبل که در رقابت میان مقاصد اهمیت ویژهای دارد و سوم، ظرفیت سازگاری در آینده؛ اینکه اگر بحران مشابهی دوباره رخ دهد، آیا همان آسیبها تکرار میشود یا جامعه توانسته با یادگیری و اصلاح، اثرات آن را کاهش دهد.
وی تصریح کرد: در نهایت، ترکیب حکمرانی مؤثر، ویژگیهای جوامع محلی و نقشآفرینی بازیگران مختلف به شکلگیری استراتژیهای متنوع منجر میشود. اجرای این استراتژیها نیازمند تعامل، هماهنگی و کاهش تعارض منافع است تا اهداف پایداری مبنای تصمیمگیری قرار گیرد. نکته کلیدی آن است که این استراتژیها باید در چارچوب مشارکت و همافزایی میان همه بازیگران طراحی و اجرا شوند تا در نهایت به بهبود تابآوری و پایداری مقاصد گردشگری منجر شوند.

در شرایط تحریم، مقاصد گردشگری ناگزیر به تابآوری اجباری هستند
در ادامه سیامک سیفی، استادیار گروه جغرافیای گردشگری در دانشگاه اولو فنلاند اظهار کرد: موضوع «تابآوری گردشگری در جهانِ عدمقطعیت ژئوپلیتیکی» با تأکید بر مسئله تحریمها، از جمله مباحث نوظهور و در عین حال راهبردی در مطالعات گردشگری معاصر بهشمار میرود. این حوزه پژوهشی، در سالهای اخیر در قالب آثار علمی متعددی اعم از تألیف و ویرایش تخصصی مورد بررسی قرار گرفته و محورهایی همچون تحریم، بایکوت، سیاست، عدالت، نابرابری و تابآوری در گردشگری را دربر گرفته است.
وی نقطه اتصال این مطالعات را تأکید بر ضرورت بازاندیشی در نگاه به گردشگری دانست و بیان کرد: در نگاه رایج، گردشگری غالباً بهعنوان یک «بخش اقتصادی» یا «صنعت» تعریف میشود؛ در حالی که از منظر رویکردهای انتقادی، گردشگری پدیدهای اجتماعی، چندلایه و پیچیده است که فراتر از یک فعالیت اقتصادی عمل میکند و بخشی از نظام اجتماعی، سیاسی و اخلاقی جوامع محسوب میشود. برای درک بهتر این شرایط و پیامدهای آن، لازم است این پرسش مطرح شود که اساساً گردشگری بهعنوان یک کنش ژئوپلیتیکی چیست، چه پیامدهایی دارد و چه نقشی در سیاستگذاریها و تجربه زیسته گردشگران ایفا میکند؟ در برداشت سنتی از ژئوپلیتیک، تمرکز عمدتاً بر رابطه قدرت و فضا، نقش جغرافیا در سیاست، مرزها، قلمروها و رقابت میان دولتهاست اما در رویکردهای جدید و انتقادی ژئوپلیتیک، این مفهوم فراتر از دولتها فهم میشود و عرصههایی همچون تجربههای روزمره، رسانه، فرهنگ و بهویژه گردشگری را نیز در بر میگیرد.
استادیار گروه جغرافیای گردشگری در دانشگاه اولو فنلاند ادامه داد: در حوزه گردشگری، این موضوع اهمیتی دوچندان دارد؛ زیرا مقررات سفر، سیاستهای ویزا، دسترسیها و انتخاب مقاصد، همگی مستقیماً تحتتأثیر معادلات ژئوپلیتیکی هستند. از این منظر، ژئوپلیتیک صرفاً یک بحث سیاسی نیست، بلکه یکی از عوامل تعیینکننده گردشگری معاصر بهشمار میآید. به بیان دیگر، گردشگری امروز هم از ژئوپلیتیک تأثیر میپذیرد و هم خود بر ژئوپلیتیک اثرگذار است. گردشگری را نمیتوان صرفاً یک بخش اقتصادی دانست، چراکه با جابهجایی میلیونها و حتی میلیاردها نفر در مقیاس جهانی سروکار داریم؛ جابهجاییهایی که از مرزهای ملی عبور میکنند و بر روابط دیپلماتیک، امنیت ملی و حتی مناقشات بینالمللی اثر میگذارند. جهانیشدن تحرک انسانی و بینالمللیشدن زنجیره تأمین گردشگری سبب شده است که تصمیمهای سیاسی اتخاذشده در یک نقطه از جهان، پیامدهایی فرامرزی در سایر مناطق داشته باشد.
سیفی با بیان اینکه از منظر نظری میتوان گفت گردشگری بهطور همزمان یک کنش سیاسی و یک کنش فرهنگی است، افزود: نمونههای متعددی این موضوع را تأیید میکنند. برای مثال، چین از گردشگری بهعنوان ابزاری در سیاست خارجی خود بهره میبرد. در دوران همهگیری کرونا، صرفاً با مطرح شدن درخواست استرالیا برای تحقیق مستقل درباره منشأ ویروس، چین بلافاصله اعلام کرد گردشگران چینی به این کشور سفر نخواهند کرد؛ تصمیمی که تأثیر اقتصادی و سیاسی قابلتوجهی داشت.
وی خاطرنشان کرد: این مثالها نشان میدهد گردشگری میتواند ابزار پیشبرد ایدئولوژی و سیاست خارجی دولتها باشد. دولتها از گردشگری برای بازنمایی هویت ملی، ارزشها و روایتهای سیاسی خود استفاده میکنند. در سیاست خارجی، گردشگری هم میتواند هدف باشد و هم ابزار؛ از محدودیتهای سفر و سیاستهای ویزا گرفته تا ممنوعیتهای گسترده دوران کرونا، همگی نشان میدهند که گردشگری تا چه اندازه در معرض تصمیمات سیاسی قرار دارد. از سوی دیگر، گردشگری یکی از مهمترین ابزارهای قدرت نرم است. تصویر بینالمللی کشورها، برند مقصد و دیپلماسی عمومی همگی در بستر گردشگری شکل میگیرند. میراث فرهنگی نیز بهعنوان ابزاری از قدرت نرم، به کشورها امکان میدهد جایگاه تاریخی و نفوذ فرهنگی خود را بازنمایی یا بازتولید کنند. با این حال، باید توجه داشت که میراث فرهنگی همیشه عامل همگرایی نیست و گاه میتواند شکافهای فرهنگی و سیاسی معاصر را بازتولید کند.

پس از بحران کرونا، تابآوری به یکی از مفاهیم کلیدی در مطالعات گردشگری تبدیل شد
استادیار گروه جغرافیای گردشگری در دانشگاه اولو فنلاند درباره معنا و مفهوم تابآوری گفت: مفهوم تابآوری ریشه در واژهای لاتین بهمعنای بازگشت یا جهش دوباره دارد. با این حال، در ادبیات علمی تعریف واحد و مورد اجماعی از تابآوری وجود ندارد؛ مشابه آنچه در مفهوم توسعه پایدار نیز مشاهده میشود. نخستین کاربردهای این مفهوم در علوم بومشناسی بوده است؛ جایی که تابآوری به میزان اختلالی اشاره داشت که یک سیستم میتواند بدون فروپاشی تحمل کند. تمرکز این رویکرد بر کاهش اثرات شوک و توان سیستم برای حفظ کارکرد و رسیدن به تعادل جدید بود. پس از بحرانهایی مانند کرونا، تابآوری به یکی از مفاهیم کلیدی در مطالعات گردشگری تبدیل شد. در این حوزه، تابآوری اغلب بهعنوان مفهومی سیستمی فهم میشود که محدود به یک بازیگر خاص نیست. رویکردهای مختلفی ازجمله رویکرد بومشناختی، اجتماعی و رویکرد مهندسی به تابآوری وجود دارد. در رویکرد مهندسی، تابآوری عمدتاً به معنای «بازگشت به وضعیت پیشین» تلقی میشود.
سیفی اضافه کرد: با این حال، یکی از نقدهای اساسی به مطالعات تابآوری در گردشگری آن است که غالباً بر شاخصهای کمی مانند تعداد گردشگران، نرخ اشغال یا درآمد تمرکز دارند و ابعاد اجتماعی، نابرابریها و پیامدهای ساختاری بحرانها را نادیده میگیرند. تحریمها نوع خاصی از بحران هستند که نهتنها اعتماد گردشگران را تضعیف میکنند، بلکه سفر را به پدیدهای سیاسی تبدیل کرده و مسیر بازگشت به وضعیت پیشین را پیچیده میسازند. مطالعات نشان میدهد تحریمها بر گردشگران بالقوه و بالفعل تأثیرات متفاوتی دارند؛ در حالی که گردشگران بالقوه تحتتأثیر گفتمانهای رسانهای، ناامنی، ریسک و ترس قرار میگیرند، تجربه زیسته گردشگران بالفعل اغلب بر مهماننوازی، امنیت نسبی و تعاملات دوستانه تأکید دارد.
وی تصریح کرد: در چنین شرایطی، رویکرد مهندسی به تابآوری که بازگشت به وضعیت پیشین را هدف قرار میدهد برای مواجهه با تحریمها کارآمد نیست. تحریمها شوکهای موقتی نیستند، بلکه پیامدهای سیاسی و ساختاری دارند. بنابراین، مفهوم تابآوری در اینجا باید به معنای سازگاری، بقا و بازآرایی سیستم فهم شود، نه صرفاً بازگشت به گذشته. در مقاصد تحت تحریم، آنچه مشاهده میشود نوعی تابآوری اجباری یا تحمیلی است؛ وضعیتی که در آن بازیگران گردشگری نه از سر انتخاب داوطلبانه، بلکه به دلیل فقدان گزینههای دیگر ناگزیر به سازگاری میشوند. در سطح کسبوکار، تطبیق استراتژیهای قیمتگذاری، تنوع بازارها، توسعه مسیرهای جایگزین، معافیتهای ویزایی، تغییر در نظامهای پرداخت، تولید محتوای چندزبانه کمهزینه و همکاری با اینفلوئنسرها ازجمله راهبردهایی است که مقاصد برای حفظ ارتباط با گردشگران بهکار میگیرند. در مجموع، تابآوری گردشگری در شرایط تحریم مستلزم گذار از نگاه کوتاهمدت و بازگشتمحور به سوی رویکردی سیستمی، انتقادی و آیندهنگر است؛ رویکردی که پیچیدگیهای ژئوپلیتیکی، نابرابریهای اجتماعی و تغییرات ساختاری را به رسمیت بشناسد.
انتهای پیام


نظرات