• دوشنبه / ۱۰ بهمن ۱۳۸۴ / ۱۲:۱۵
  • دسته‌بندی: فرهنگ2
  • کد خبر: 8411-05462
  • منبع : نمایندگی گیلان

قلعه‌ي «ليسار» - قديمي‌ترين بناي استان گيلان - در حال تخريب است

قلعه‌ي «ليسار» - قديمي‌ترين بناي استان گيلان - در حال تخريب است
قلعه ليسار يکي از آثار تاريخي استان گيلان است که در روستاي قلعه‌دوش و در ارتفاع 80 متري از زمين و روي تپه‌اي در نزديکي شهرستان تالش و مرکز دهستان ليسار واقع شده است. به‌گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، روستاي قلعه‌دوش به جهت داشتن اين پديده فرهنگي، تاريخي ثبت‌شده در بين روستاهاي ناحيه از جايگاه ممتازي برخوردار است. حتا برخي معتقدند علت نام‌گذاري اين روستا به‌دليل موقعيت جغرافيايي آن نسبت به قلعه است، زيرا داراي چشم‌اندازي است که قلعه در بالا و در قسمت سر واقع شده است و خود روستا در سطح پايين‌تر و بر روي دوش‌هاي قلعه قرار گرفته است و روستايي نيز پايين‌تر از روستاي قلعه‌دوش قرار دارد که آن هم به دليل اين‌که قلعه ليسار در سطح بسيار بالاتري از روستا قرار دارد و براي مشاهده آن بايد به سمت بالا نگاه کرد، به روستاي «قلعه‌بين» شهرت يافته است. قدمت و سابقه استقرار انسان در روستاي قلعه‌دوش را دقيقا نمي‌توان مشخص کرد، اما به گفته اهالي اين روستا، حدود 400 تا 500 سال است که سکونت در آن گسترش دارد و از صنايع دستي مردم منطقه به شال‌بافي و جوراب‌بافي مي‌توان اشاره كرد. اغلب مردم روستا هم، کشاورز و به برنج‌کاري مشغول هستند. اين قلعه با توجه به چشم‌انداز زيباي آن جلوه خاصي به منطقه و روستاي قلعه‌دوش بخشيده است و اين اثر همچون نگيني بر انگشتري روستاي مزبور قرار گرفته است. فاصله قلعه تا جاده آسفالته اصلي رشت - آستارا 500 متر است و خود قلعه نيز در ارتفاع 2000 متري از سطح درياي خزر واقع است. صلصال با املاي «ص» در لغت به‌معناي گل خشکيده ورز داده‌شده و آماده جهت کوزه‌گري و سفالگري است که با توجه به طبيعت اين منطقه، خاک‌هاي رسي قرمز و زرد رنگ حاصل از فرسايش دامنه‌هاي کوهستاني تالش را دارد و برخي ديگر معتقدند که نام اصلي اين قلعه با املاي سلسال است و سلسال در لغت به‌معناي آب خنک و خوشگوار است و درباره قلعه نيز آب بسيار اهميت دارد و يکي از لوازم بسيار مهم در يک قلعه داشتن آب‌انبار است و نظريه‌اي در خصوص حمل آب بسيار خنک و خوشگوار اين قلعه از زمان‌هاي دور از طريق سوله‌هاي سفالين (تنبوشه) از ييلاق سوباتان آورده و سرازير مي‌شده است و به آب‌انبار مي‌رسيده و نظريه ديگر در خصوص حمل آب باران از سقف و از طريق تنبوشه ها به آب‌انبار است. اين قلعه تا قبل از حفاري‌هاي سال‌هاي اخير که سيدمهدي ميرصالحي - کارشناس ميراث فرهنگي - در سال 82 در اين منطقه انجام داد، هيچ‌گونه سند يا مدرکي وجود نداشته است، به‌جز افسانه‌هايي که در خصوص اين قلعه نقل مي‌کنند و منوچهر ستوده در کتاب خود به يکي از آن‌ها اشاره کرده است که مي‌گويد سلسال نام يک پادشاه افسانه‌اي بوده است که در کوهستان‌ها قلعه‌هاي بسياري بنا کرده است و افسانه‌هاي ديگري همچون افسانه قصه مردي که توانسته بود در قلعه سلسال را به کمک دست مبارک حضرت علي (ع) باز كند، زيرا اين قلعه به علت داشتن فولادي محکم و بزرگ مشهور بوه است، به‌طوري که اين قلعه مدت زمان طولاني از دسترس مسلمانان شيعه به‌دور بوده است، تا هنگامي‌که در آن توسط انگشت کوچک حضرت علي (ع) باز شده و افسانه ديگر هم قصه آب حيات اسکندر است که وزير اسکندر آن‌را به مکاني مستحکم و تو در تو مي‌فرستد که چشمه‌اي دارد که آب آن، آب حيات جاودانه زندگي انسان است و اشاره به چشمه خوشگوار قلعه سلسال دارد که در زمان‌هاي بسيار دور در آن جاري بوده است. قلعه ليسار به‌دليل شرايط خاص جغرافيايي و واقع شدن در ميان شاليزارهاي برنج و باغ‌هاي گيلاس تالش و نزديکي‌اش به درياي خزر داراي آب و هواي بسيار مطبوعي است و در اطراف آن چشمه‌ها و رودخانه‌هاي متعددي جريان دارند که يکي از رودخانه‌هاي مهم آن رودخانه هره‌دشت (ليسار) و ديگري رودخانه خليل‌جو يا قلعه‌بين است که هره‌دشت از ارتف 2600 متري داش بلاغي تالش سرچشمه مي‌گيرد و از چشمه‌هاي معروف آن منطقه، يکي چشمه حاج آقا بلاغي و ديگري آقا دابلاغي است که اين چشمه در جنوب شرقي و در زير قلعه واقع شده است. در کاوش‌هاي صورت‌گرفته در اين قلعه نکات بسيار جالبي وجود دارد که يکي از آن‌ها ارتباط مستقيم و عميق ميان نقش‌هاي سفالينه و ظروف به‌دست‌آمده در قلعه با نقش‌هاي دست‌يافته‌هاي سنتي منطقه تالش است که شامل نقش‌هاي کاج‌ها، گل‌ها، حيوان‌ها و شکل‌هاي هندسي است. و رابينو در سال 1331 هجري قمري از اين قلعه بازديد كرده و آن‌را بسيار مستحکم توصيف کرده است. سرپرست هيات باستان‌شناسي و کاوش در قلعه سلسال گفت: از اسفند ماه سال 81 به حفاري باستان‌شناسي در قلعه ليسار که عموم به آن قلعه صلصال مي‌گويند، مبادرت ورزيديم. اين قلعه با توجه به کاوش‌هاي انجام‌شده و بررسي‌هاي صورت‌گرفته با املاي سلسال درست تر است، زيرا اين با املاي سلسال به‌معناي آب خنک و خوشگوار است و مشخصه بارز يک قلعه نيز داشتن آب‌انبار است، زيرا بر اهميت آن مي‌افزايد. سيدمهدي ميرصالحي در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران اظهار داشت: تا قبل از حفاري‌هاي ما در منطقه هيچ‌گونه سند مکتوبي درباره اين قلعه وجود نداشت و ما کار خود را در اسفند ماه 81 از بلندترين نقطه قلعه که اصطلاحا به آن آرکپل يا ارگ مي‌گويند آغاز کرديم و طي خاک‌برداري هاي صورت‌گرفته در برخي نقاط ارتفاع خاک‌برداري به بيشتر از سه متر مي‌رسيد و آن هم بيشتر حاصل از آوارهاي خود بنا بوده است که ريخته شده بودند و بقيه به گياهان هرز جنگل‌هاي شمال مربوط است که سالانه رشد مي‌کنند و مي‌ميرند و به گياه خاک تبديل مي‌شوند و در طي قرن‌ها به يک بستر عظيمي از خاک تبديل مي‌شوند و همچنين دخل و تصرف‌هاي انساني باعث ايجاد آوار و درنهايت، تخريب بنا شده است، در نتيجه محوطه ارگ پر از خاک بوده و ما در اين نقطه از حفاري ها چهار اتاق مستطيل شکل به‌دست آورديم و متوجه شديم که اين ارگ دو طبقه است و قبلا داراي طاق گنبدي شکل بوده است. وي گفت: با توجه به آثار سفالي به‌دست‌آمده روي بام يک سقف کاذب خرپشته‌اي ايجاد شده بود که آب باران در آن حفاظت مي‌شده است و در عين حال داراي تنبوشه هايي بوده است که به‌صورت غيرعادي و زانويي ساخته شده بودند و نشان‌گر اين موضوع بودند که انتقال‌دهنده آب باران از سقف به پايين هستند و اين سوال را براي ما ايجاد کردند که اين مسيرهاي تنبوشه اي واقعا چه هستند و چه کاري انجام مي دادند. در سال 82 و در آخرين مراحل کار حفاري متوجه شديم که قلعه داراي دو آب‌انبار بزرگ و کوچک است که هيچ‌گونه منبع تامين آبي ندارند (نه لوله‌اي و نه چشمه‌اي) پس پي برديم که منبع آب انبارها همان آب‌هاي باراني بودند که از طريق تنبوشه‌هاي سفالي روي سقف تاق به آن‌جا هدايت مي‌شده که بسيار خالص‌تر از منابع ديگر آبي هستند و قلعه مصداق همان سلسال يا آب خنک و خوشگوار است. اين کارشناس ميراث فرهنگي و باستان‌شناسي افزود: در ادامه حفاري وقتي به کف اتاق‌ها رسيديم به يک وضعيت گويايي برخورد کرديم و در آن‌جا سفالي به‌دست آورديم که به‌صورت برگشته و شکسته بود و در زير آن، آثار غذا و استخوان وجود داشت که نشان مي‌داد اين قلعه تا آخرين لحظه مورد استفاده قرار گرفته بود و در طي يک هجوم، يا يک واقعه طبيعي مثل زلزله يا پديده‌اي مانند آتش‌سوزي ويران شده است. با توجه به اين فرضيه‌ها ما به دنبال حل اين مساله بوديم که سال 81 پايان يافت و ادامه کار به سال 82 موکول شد و در بهار 82 با آغاز کار به يک ظرف سفالي ديگر که در آن هم آثار غذا موجود بود، برخورد کرديم، با اين تفاوت که ظرف فوق شکسته شده بود و به وسيله بندهاي فلزي بند زده شده بود، مانند (چيني بندزني) که نشان مي‌داد اين‌گونه ظرف‌هاي سفالي لعاب‌دار سبز رنگ، داراي اهميت خاصي بوده است و به اين‌گونه ظرف‌ها اصطلاحا "دري" مي‌گويند که به معناي ديس‌هاي خيلي بزرگ است. در ادامه حفاري به بررسي پي، معماري قلعه، محل تقسيم آب، تنبوشه‌هاي سفالي انتقال آب، سفال‌هاي شکسته متعدد، تنورهاي متعدد جهت پخت غذا، ظرف‌هاي مخصوص پخت غذا و آثار فلزي مانند ميخ طويله هاي کوچک و بزرگ و سگک لباس پرداختيم. صالحي اظهار داشت: در آخرين مرحله کاوش به سه شيء بسيار باارزش و منحصر به‌فرد برخورد کرديم که يکي از آن‌ها يک پيکان آهني بود و اين فرضيه را به اين واقعيت نزديک‌تر کرد که اين قلعه با توجه به آثار فراوان آتش‌سوزي در کف بنا بر اثر هجوم و يک واقعه نظامي، سوخته و تخريب شده است و ديگري يک قلم‌دان مسي نقره‌کوب بود که خط هايي بر روي آن نوشته شده بود که اين خط ها احتمالا جزو خط هاي ريحان است و سومين شي به‌دست‌آمده يک سکه يا فلوس مسي مربوط به دوره اتابکان آذربايجان و قرن ششم هجري بود، زيرا اتابکان آذربايجان جزو نايب‌السلطنه‌هاي سلجوقي محسوب مي شدند و سلسله سلجوقي از قرن چهار تا شش هجري حکومت مي کردند. وي گفت: سکه به‌دست‌آمده مربوط به دومين اتابک آذربايجان معروف به جهان پهلوان محمد است که بر روي يک طرف آن نوشته شده (المستضي باالله السلطان الاعظم طغرل) و در روي ديگر آن نوشته شده بود (الملک‌المعظمه اتابک اعظم محمد) که المستضي باالله در واقع همان سي و سومين خليفه عباسي و احتمالا سي و هفتمين خليفه عباسي هم آخرين خليفه عباسي بوده است و طغرل نيز جزو دست‌نشانده‌هاي سلطان‌هاي سلجوقي بوده و جهان پهلوان محمد به‌نوعي جانشين طغرل و جزو فاميل‌هاي سببي طغرل و سلجوقيان محسوب مي‌شده است و اين موضوع نشان‌گر اين است که اين منطقه يا جزو حوزه حکم‌راني اتابکان بوده و يا مراوده‌هايي با آن‌ها داشته و به احتمال زياد قلعه ليسار چون قلعه‌اي هم تدافعي و هم مرزباني بوده، جزو آخرين نقطه‌هاي مرزي حوزه اتابکان آذربايجان محسوب مي‌شده است، زيرا داراي موقعيت سوق‌الجيشي است و بر روي تپه‌اي منفرد و به ارتفاع 80 متر واقع شده است و به‌علت نزديکي آن به ساحل دريا و جاده قديمي ساحلي مي‌توانسته هم بر دريا و هم بر کل منطقه نظارت و کنترل داشته باشد. وي اظهار داشت: در کاوش‌هاي بيرون قلعه نيز به دو سکه مسي برخورد کرديم که فاقد نوشته بود، ولي به همان دوره اتابکان مربوط است و با توجه به حفاري‌هاي صورت‌گرفته و اطلاعات به‌دست‌آمده از روي سکه‌ها و سفال‌ها به اين نتيجه رسيديم که اين قلعه به دوره سلجوقي مربوط بوده و داراي قدمت حدود هزار سال است و مي‌توان آن را قديمي‌ترين بناي استان گيلان نام برد و مساحت تقريبي اين قلعه حدود نيم هکتار و جنس باروهاي مستحکم آن از سنگ لاشه و ساروج است و داراي قطري بيش از 1/5 متر است. او در پايان خاطرنشان کرد: کارهاي مرمتي خوبي بر روي آن صورت نگرفته و اين بنا در حال تخريب است، در صورتي‌که اين منطقه به‌خاطر دارا بودن شرايط بسيار عالي گردشگري و نزديکي آن، هم به کوه و هم به جنگل و هم به دريا و جاده بين‌المللي آستارا - رشت، طرح‌هاي گسترده‌اي را مي‌توان جهت جذب گردشگر و توريست در آن اجرا كرد، طرح‌هايي همچون جاده‌کشي از خود قلعه تا به دريا و قرار دادن کالسکه‌هايي جهت عبور و مرور و جابه‌جايي گردشگران و يا کشيدن خط هاي تله‌کابين از کوه مشرف به قلعه تا خود قلعه که به جرات مي‌توان گفت يک مجموعه توانمند گردشگري در استان و شايد در کشور بتوان ايجاد كرد. انتهاي پيام
  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha