• یکشنبه / ۱۲ شهریور ۱۳۸۵ / ۰۹:۱۸
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 8506-06504

رضا قاسمي: حضور ادبيات عامه‌پسند مغتنم است

رضا قاسمي:
حضور ادبيات عامه‌پسند مغتنم است
رضا قاسمي معتقد است: «ادبيات عامه‌پسند» نه تنها جاي ادبيات «جدي» را تنگ نمي‌کند، بلکه حضورش مغتنم هم هست. اين داستان‌نويس مقيم فرانسه در گفت‌وگو با خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، درباره‌ي توليد بيش‌تر ادبيات عامه‌پسند به نسبت ادبيات جدي متذكر شد: اين‌كه چرا ادبيات عامه‌پسند، امروز بيش‌تر از گذشته توليد مي‌شود، بايد گفت لابد دسترسي مردم به سرگرمي‌هاي نوع ديگر دشوارتر شده است که حالا بيش‌تر سراغ اين نوع ادبيات مي‌روند؛ چون به هر حال مردم به سرگرمي نياز دارند. اگر سرگرمي وجود نداشت، چيزي هم به نام تاريخ وجود نداشت. به يک معنا مي‌توان گفت که تاريخ تمدن چيزي نيست جز تاريخ اختراع سرگرمي! وي افزود: انسان‌هاي اوليه چون زندگي‌شان تفاوت چنداني با زندگي حيوانات نداشت، چيزي به نام ملال را نمي‌شناختند. در آن دوره «زندگي» و «بازي» هر دو يک چيز بودند (همان‌طور که براي حيوانات هم هنوز «شکار» و «بازي» هر دو يک چيزند). انسان با اختراع نخستين ابزار، ملال را هم کشف کرد. از آن پس، هر ابزار تازه‌اي که کشف يا اختراع شد، دامنه‌ي فراغت انسان را بيش‌تر و به همان ميزان هم پهنه‌ي ملال او را گسترده‌تر کرد. اگر ابداع «سرگرمي» نبود، انسان پس از اختراع همان نخستين ابزار، از فرط ملال، خودش را مي‌کشت (تصورش را بکنيد که همان يک فقره کشف آتش چقدر به زمان بيکاري آدم‌ها اضافه کرد). وي در ادامه همين بحث يادآور شد: در قرن نوزدهم قانون کار 14 ساعت در روز بود، حالا تقريباَ در تمام دنيا هشت ساعت در روز است و در آينده از اين هم کم‌تر خواهد شد (البته اگر روندي را که اخيرا در کشورهاي پيشرفته باب شده است و مي توان به آن «برده داري مدرن» نام داد، پرانتزي تلقي کنيم که دير يا زود بسته خواهد شد؛ روندي که طي آن بسياري از افراد به ميل خود و به طرزي پارادوکسيكال، براي رفاه بيش‌تر ترجيح مي‌دهند ساعات بيش‌تري کار کنند). نگارنده "همنوايي شبانه اركستر چوپ‌ها" گفت: پس تاريخ بشر به يک معنا تاريخ گسترش «فراغت» هم هست. از اين‌رو «سرگرمي» جزيي است اساسي از هستي بشر. از اين منظر چون کتاب چيزي ‌است که تا عادت به مطالعه در کسي به وجود نيايد، سراغش نمي‌رود، کسي هم که به مطالعه عادت کرد، سرانجام روزي مي‌رسد که دلش بخواهد سراغ کتاب‌هاي بهتري برود. وي تفاوت ادبيات جدي را با ادبيات عامه‌پسند در نوع برخورد نويسنده با مضمون و در نوع بيان آن دانست و ادامه داد: البته مضمون‌ها در هر دو نوع ادبيات کم و بيش يکي است. مساله را اين‌طور هم مي‌توان طرح کرد که هنر و ادبيات و به‌طور کلي هر نوع فعاليت فکري بشري، اساسا نوعي سرگرمي است؛ منتها بعضي سرگرمي‌ها ساده‌اند و بعضي پيچيده. اين داستان‌نويس همچنين اظهار داشت: گرايشات آدميان به انواع سرگرمي هم تابعي است از نوع شخصيت و سطح فرهنگي آن‌ها. هرچه آدمي ساده‌تر باشد، سرگرمي‌هايش هم ساده‌تر و دم دست‌تر خواهد بود. بي‌خود نيست که سرگرمي بچه‌ها يا آدم‌هاي عامي اغلب شوخي‌هاي فيزيکي ‌است و سرگرمي آدم‌هاي بافرهنگ، اغلب فکري و انتزاعي. از اين منظر شايد بتوان فلسفه را پيچيده‌ترين نوع سرگرمي بشر تلقي کرد. و به همين سياق مي‌توان اضافه کرد که ادبيات عامه‌پسند سرگرمي عوام است و ادبيات جدي سرگرمي ذهن‌هاي پيچيده. وي با اشاره به اين‌كه مي‌توان ادبيات جدي را در جامعه كم‌رنگ كرد؛ يعني همان كاري كه اينك صورت گرفته است، توضيح داد: وقتي جلو انتشار ادبيات «جدي» گرفته شود، وقتي از حضور اين نوع ادبيات در کتابخانه‌ها جلوگيري شود، طبيعتا حضور اين نوع ادبيات هم کم‌رنگ مي‌شود. در فرانسه اگر شما به کتابخانه‌اي مراجعه کنيد و کتاب مورد نظرتان اساسا در فهرست آن‌ها نباشد، آن کتابخانه موظف است ظرف 15 روز دو جلد از کتاب را خريداري کند و يکي‌اش را به شما امانت بدهد؛ حالا اين کتاب هر کتابي که مي‌خواهد باشد. نکته‌ي ديگر اين‌که از همان دوره دبستان و دبيرستان، از دانش‌آموز مي‌خواهند که فلان رمان را بخواند و آن‌را خلاصه کند يا آناليز کند. براي اين‌کار هم طبيعتا نمي‌روند سراغ کتاب‌هاي دانيل استيل يا پائولو کوئيلوي عامه‌پسند، بلکه «ادبيات جدي» را به دانش‌آموزان پيشنهاد مي‌کنند، کتاب‌هاي درست و حسابي را. فقط اين‌طوري است که حضور ادبيات جدي را مي‌شود پررنگ کرد. وي درباره اين ديدگاه كه حساسيت‌ها و سخت‌گيري‌ها نسبت به ادبيات جدي بيشتر اعمال مي‌شود، متذكر شد: لابد به اين دليل است که متوليان امر، مخاطبان ادبيات عامه‌پسند را خيلي جدي نمي‌گيرند. چون مخاطب ادبيات جدي درگير پرسش است، قصد او هم از مطالعه چيز ديگري است؛ در حالي که مخاطب ادبيات عامه‌پسند در همه جاي جهان مخاطب بي‌دردسري است؛ او اصلاَ کتاب مي‌خواند که فکر نکند. مي‌خواهد «سرگرم» شود. «سرگرم» در اين معنا که وقت بگذرد. در حالي‌که «سرگرم» شدن مخاطب «ادبيات جدي» ممکن است به اين معنا باشد که بخواهد بفهمد وقت چگونه مي‌گذرد. قاسمي درباره ديدگاه ديگر مبني بر نداشتن نويسنده‌ي حرفه‌يي در ايران و اين عامل به‌عنوان خلق نشدن ادبيات جدي، نيز گفت: اصطلاح «حرفه‌يي» را مي‌توان دو جور معنا کرد؛ يکي اين‌که نويسنده‌اي از راه نوشتن منظم و مداوم نان بخورد، ديگر اين‌که نويسنده‌اي تمام زندگي‌اش را وقف نوشتن بکند؛ بي‌آن‌که نان خوردنش از اين راه را وارد محاسباتش کند. در معناي اول، اتفاقا نتيجه‌ي کار اغلب چيزي جز «ادبيات عامه‌پسند» نيست. نابغه‌اي مثل داستايوفسکي جزو استثناهاي انگشت‌شمار اين رده است که حاصل کارش «ادبيات جدي» از کار درآمد. در معناي دوم، «حرفه‌يي بودن» نويسنده عامل اصلي خلق همه‌ي آثاري است که ما زير عنوان «ادبيات جدي» طبقه‌بندي‌شان مي‌کنيم. براي «حرفه‌يي بودن» در اين معنا هم يا بايد نويسنده آدمي باشد اساسا صاحب پول و پله مثل پروست و تولستوي، يا بايد اين اقبال بلند را داشته باشد که در زمانه‌اي به دنيا آمده باشد و البته در کشوري که به او امکان بدهد بلافاصله پس از انتشار اثرش از پيامدهاي مادي و معنوي آن بهره مند بشود. از اين منظر، کافکا را بايد جزو نويسندگان بدشانس اين دسته تلقي کرد. انتهاي پيام
  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha