• جمعه / ۵ آبان ۱۳۸۵ / ۱۰:۱۲
  • دسته‌بندی: فرهنگ عمومی
  • کد خبر: 8508-01024

تزوتان تودورف: تنها راه براي پيشرفت اخلاقي، مبارزه با شر در درون خود است

تزوتان تودورف: 
تنها راه براي پيشرفت اخلاقي، مبارزه با شر در درون خود است
تزوتان تودورف - متفكر بلغاري‌تبار فرانسوي - در دومين روز حضورش در خانه هنرمندان ايران، درباره "وسوسه خير، حافظه شر؛ انديشه‌هايي در باب سده بيستم" سخن گفت. به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، تودورف سخنراني خود را با موضوع خير و شر، با پرداختن به بحث حافظه آغاز كرد و گفت: سعي مي‌كنم جايگاه امروزي تجربيات گذشته افراد و ملل را بررسي كنم. ناگزير به دليل آشنايي با تاريخ قرن 20 اروپا و بويژه دردناك‌ترين رويدادهاي آن در اين دوره، اين دوره به عنوان چارچوب اصلي بحث برگزيده مي‌شود، زيرا اغلب رويدادهاي حال هستند كه حافظه فردي يا جمعي را به منظور ترجيح اقدامات انجام‌شده در زمان حال به ياري مي‌طلبند. اين رخ‌دادها همان دو جنگ جهاني هستند با ده‌ها ميليون كشته‌هاي‌شان. وي خاطرنشان كرد: هدف از يادآوري گذشته چيست؟ نخست تاييد هويت فردي و هويت جمعي كه هر دو نوع هويت در حال و آينده نمود پيدا مي‌كنند. بدون حفظ هويت شخصي، خود را از درون در معرض تهديد مي‌پنداريم. در اين نياز به هويت، فرد نياز دارد بداند كيست و به كدام گروه تعلق دارد. وي افزود: اگر به طور ناگهاني حقيقتي مربوط به گذشته را كشف كنيم، تاثيري را كه از خود و نزديكان خود در ذهن داريم، از پايه به هم مي‌ريزد. تنها بخش منزوي وجودمان نيست كه تغيير مي‌يابد، بلكه خود هويت‌مان است كه دچار آسيب مي‌شود. آسيب‌هاي ناخواسته به حافظه نيز درخور توجه‌اند. مانند كسي كه به بيماري آلزايمر دچار شده است، با از دست دادن بخش بزرگي از حافظه هويت خود را نيز گم مي‌كند؛ پس نياز به هويت امري انكارناپذير است. اين منتقد و نويسنده در ادامه گفت: البته درست‌تر آن است كه هويت را يك امر در حال حركت و متكثر، و نه يكتا و انعطاف‌ناپذير بدانيم. اما از آن‌جايي كه انسان‌ها در ميان گروه‌هاي ديگري زندگي مي‌كنند، پذيرفتن حق حيات براي هر يك از آن‌ها كافي نيست. بايد ديد اين دفاع از خود چگونه بر حيات و وجود ديگران تاثير مي‌گذارد؛ اعمالي كه هويت فردي يا جمعي را تقويت مي‌كنند، الزاما مقيد به سايرين نيستند. او بحث خود را درباره حافظه شر ادامه داد و گفت: در ابتدا بايد يادآور شويم وقايعي كه گذشته را مي‌سازند، به صورت حمايت‌هايي مطرح مي‌شوند كه عموما شكل مشابهي دارند. روايت عملي كه اخلاقا بي‌طرفي است، مي‌تواند به سمت خير يا شر حركت كند، و حداقل دو شخصيت اصلي دارد؛ عامل و طرف منفعل. به اين ترتيب مي‌توانيم چهار نقش اصلي را در هر روايت تاريخي قايل به ارزش ببينيم. من يا در مقام خير هستم، يا از آن بهره مي‌برم، و يا شخصيت شروري هستم و يا قرباني. در نگاه اول دو نقش از چهار نقش از نظر ارزشي كاملا مشخص‌اند؛ خير و شرور، و بنابراين دو نقش ديگر به خاطر منفعل بودن خنثا مي‌شوند؛ يعني بهره‌ور و قرباني. تودورف ادامه داد: آن‌چه درباره افراد حقيقت دارد، درباره گروه‌ها صادق‌تر است. با دليل و برهان مي‌توان اثبات كرد كه فلان گروه در گذشته مظلوم واقع شده است كه در زمان حاضر اعتبار پايان‌ناپذيري برايش حاصل مي‌شود. و از آن‌جايي كه جامعه خود مي‌گويد كه گروه‌ها داراي حقوقي هستند، پس چه بهتر، هر چه ظلم در زمان گذشته حادتر بوده، حقوق مظلومان در زمان حاضر بيش‌تر است. پس دو نقش براي اين منظور مناسب است؛ نقش قهرمان خير و قرباني مظلوم، و دو نقش نامناسب است؛ نقش شرور و بهره‌ور منفعل. پس به هنگام يادآوري گذشته خود، آن را با تصاوير مثبت بازمي‌شناسيم و مستقيما به خود نقش داشتن زيباتر را مي‌دهيم. و البته به موازات آن نقش بهره‌ور ناتوان از عمل قهرمانانه يا نقش شرور و بدكار را به ديگران واگذار مي‌كنيم. او افزود: تنها راه براي پيشرفت اخلاقي شامل شناسايي و مبارزه با شر در درون خود است. اگر كسي امروزه به همگان اعلام كند كه هوادار خير است و براي ضعيف اشك بريزد، چيزي به ارزش خود نمي‌افزايد. درس اخلاقي به ديگران دادن، هرگز يك عمل اخلاقي نبوده و نيست. وي با اشاره به بمباران اتمي هيروشيما و ناكازاكي گفت: طرف ژاپني‌ها روايت قرباني شدن است كه در آن، نماد قرباني شدن با بمب است. نقش قرباني گرفته شده بدون آن‌كه كوچك‌ترين سوالي درباره مسووليت دولت ژاپن در آغاز و ادامه جنگ مطرح شود. اگر گرايش خير به اين راحتي مي‌تواند به شر تبديل شود، ما بايد خود را پيرو كدام اصل رفتاري بناميم. شايد بهتر باشد از هرگونه اصلي صرف نظر كنيم، و هر كاري را كه هر لحظه دل‌مان بخواهد، انجام دهيم. تودوروف در ادامه سخنان خود به زندگي يك فرانسوي به نام تيليون اشاره كرد و گفت: اين شخص كه خود سال‌ها زنداني بوده، بعدها در فرانسه به بازديدكننده زندان‌ها تبديل مي‌شود كه اين خود يك شغل است در فرانسه. او همچنين در الجزاير به مبارزه مي‌پردازد و لحظه‌اي تجربه مقاومت از ذهنش خارج نمي‌شود، به همين دليل به خاطر كساني كه به اعدام محكوم‌اند، رنج مي‌برد و همواره در نهضت مقاومت باقي مي‌ماند و در سال 1940 حتا يك لحظه هم براي پيوستن به مقاومت ترديد ندارد. وي همچنين درباره آموزش گفت: براي من مساله مهم آموزش است براي زندگي. بدون ديگري فرد وجود ندارد. ما به دانشجويان ادبيات ياد مي‌دهيم كه بياموزند و با ديگران زندگي كنند، نه اين‌كه شعر بگويند يا رمان بنويسند. انتهاي پيام
  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha