• شنبه / ۱۶ تیر ۱۳۸۶ / ۱۷:۳۵
  • دسته‌بندی: استان ها
  • کد خبر: 8604-09318
  • منبع : نمایندگی کرمانشاه

با حضور جمعي از دانش‌آموزان 35 سال پيش دبيرستان مصطفي پرويني كرمانشاه؛ مراسم "روزي به ياد ديروز" برگزار شد

مراسم "روزي به ياد ديروز" با حضور جمعي از فارغ‌التحصيلان دبيرستان مصطفي پرويني كرمانشاه که در سال‌هاي 1350 تا 55 در آن دبيرستان مشغول تحصيل بودند برگزار شد. به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، منطقه کرمانشاه، اين مراسم با حضور رييس سازمان آموزش و پرورش استان و رييس مجمع خيرين مدرسه‌ساز استان و جمعي از دانش‌آموزان سابق اين مدرسه برگزار شد. اما زيبايي اين مراسم بخاطر حضور مرداني بود که اکنون موهايشان سپيد شده بود، ولي چون در کنار هم قرار گرفتند باز هم شور و شوق دوران نوجواني در آنها بيدار شد. شايد ديدن بازي‌گوشي از پيرمردي 50 ساله براي هر کسي جالب و ديدني باشد دوستان قديمي همديگر را در آغوش مي‌کشيدند و اشک شوق بر گونه‌هاي آنها جاري مي‌شد. تصاوير، زيبا و ديدني بود. پيرمردي را مي‌ديدم که عصا به دست داشت اما شوق ديدن دوستان قديمي او را به آنجا کشيده بود. بعضي‌ها پيرتر بودند و بعضي‌ها جوان‌تر. اما به هر حال همگي همدل بودند و شاداب. آن طرف دورتر چند نفر از نوجوانان ديده مي‌شدند که از دانش‌آموزان همين دبيرستان بودند و براي کمک به برپايي مراسم آمده بودند، چنان به جمعيت نگاه مي‌کردند که به راحتي مي‌شد حدس زد که دارند آينده خود را مي‌بينند و اينکه آيا چنين روزگاري براي آنان نيز پيش خواهد آمد؟ اين روز يک روز کامل مدرسه بود براي اين دانش‌آموزان پيرمرد و ميانسال با حضور دو تن از معلمان‌شان نظام آل آقا و نقش‌بندي که هنوز هم آنها را صدا مي‌زدند (آقاي آل‌آقا و آقاي نقشبندي) گويي دوباره روزگار سال‌هاي 50 تا 55 برگشته بود. صف‌ها که تشکيل شد، آل‌آقا که معلم ديروز و يکي از خيرين مدرسه‌ساز امروز استان است، شروع به صحبت کرد. دقيقا مانند يک روز از يک مدرسه واقعي. اما سخنران صبح امروز تنها نصيحتش شناخت بزرگان شهر کرمانشاه و احترام به آنها بود و بعد خاطره‌هايي را تعريف کرد از همکارانش و دانش‌آموزانش در آن دوران، شادي را مي‌شد در چهره آل‌آقا ديد و آن‌هم به خاطر چنين روزي و چنين شاگرداني. مرتب مي‌گفت: من ثروتمندترين هستم، آن‌هم تنها بخاطر چنين شاگرداني. شاگرداني که امروز به مقام‌هايي چون وزارت و استانداري رسيده‌اند، قطعا پيشرفت خود را مديون چنين معلمان دلسوزي هستند. شاگرداني که امروز دکتر و مهندس شده‌اند و وظيفه اداره جامعه را برعهده دارند. زنگ مدرسه به صدا درآمد. دانش‌آموزان به سمت کلاس‌هاي درس به راه افتادند. آن لحظه هم که آل‌آقا به يکي از دانش‌آموزان سفيد موي خود بخاطر بر هم زدن نظم صف تذکر داد و خنده‌هايي پس از آن فضاي دبيرستان قديمي با شاگرداني قديمي را پر کرد و واقعا زيبا و خاطره‌انگيز بود. سپس کلاس‌ها تشکيل شد. آن‌قدر وابستگي اين افراد در طي همين چند لحظه و به ياد دوران نوجواني زياد شده بود که در برخي ميزها سه يا حتي چهار نفر نشسته بودند و بعضي از ميزها همان‌طور خالي بود. معلمان اين کلاس‌ها آل آقا و نقش‌بندي بودند که هر کدام خاطره‌هايي را تعريف مي‌کردند. متلک‌هاي پيرمردانه و دانش‌آموزان ديروز نيز که لبريز از احساس و عاطفه بود، شنيدن داشت. اما معلم نه تنها عصباني نبود بلکه مي‌خنديد و مي‌خنديد. حالا ديگر نوبت به مراسم اصلي رسيد، همگي در سالن مدرسه مصطفي پرويني جمع شدند. بعد چند نفر خاطره‌اي تعريف کردند چون سالن در آن موقع آزمايشگاه شيمي بود، يکي از آقايان خاطره‌اي را در همين باره در حضور دبير شيمي خود به‌قول خودش آقاي نقشبندي تعريف کرد و آنهم عوض کردن برچسب ظروف مواد شيميايي بود که دردسرهاي زيادي بوجود آورده بود. نقشبندي و منوچهر پرويني از شاعران نيز هر کدام با خواندن شعرهايي فضا را عوض کردند و ديگر گويي مراسم پايان يافته بود و زمان خداحافظي فرا رسيده بود. باز همديگر را بغل کردند و شماره‌هاي خود را براي همديگر نوشتند. اين رفقاي قديمي که بسيار زيبا و راحت همديگر را با اسم کوچک صدا مي‌زدند نمي‌خواستند براي بار دوم همديگر را از دست بدهند. از پله‌ها پايين آمدند. بعضي‌ها به سختي و بعضي‌ها شاداب و سرحال اما شايد جذاب‌ترين و البته غم‌انگيزترين بخش در پايين پله‌ها رخ داد. جايي که عکس‌هاي قديمي در گوشه‌اي از سالن به ديوارها زده شده بود. ناخودآگاه همگي به طرف آن قسمت حرکت کردند. چهره‌هاي جوان خود را به همديگر نشان مي‌دادند و بعد با الآن خود مقايسه مي‌کردند و قطرات اشک مي‌ريختند و غمگين‌تر لحظه‌اي بود که عکس دوستان قديمي را مي‌ديدند که امروز در ميان آنها نبودند. چند نفر از آنها در همان دوران به شهادت رسيده بودند و برخي ديگر نيز ... بگذريم. مراسم "يادي به ياد ديروز" با تمام قشنگي‌هايش پايان يافت و اما چند دقيقه بعد مدرسه خالي شد و تنها همان چند نوجواني مانده بودند که براي کمک کردن آمده بودند. ولي من ديگر نتوانستم که از چهره‌هاي آنها تشخيص بدهم که به چه چيز فکر مي‌کنند؟ همچنين مهندس غفوري، استاندار کرمانشاه که وي نيز از فارغ‌التحصيلان دبيرستان مصطفي پرويني بود به دليل مشکلات کاري و سفر به تهران، نتوانست که در جلسه حاضر شود. گفتني است، در حاشيه اين مراسم، بخشي به يادواره استاد يدالله بهزاد، شاعر فقيد و برجسته کشور که از معلمان اين دبيرستان بود، اختصاص يافته بود. انتهاي پيام
  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha