مجيد انصاري: *امام حسين(ع) براي اصلاح جامعه قيام كرد *بوش نميتواند حامي اصلاحطلبي واقعي باشد *ياران امام(ره) هيچگاه كشور را از اصلاح امور بينياز نميبينند
حجت الاسلام والمسلمين مجيد انصاري با بيان اين كه امام حسين (ع) براي اصلاح جامعه قيام كرد در بيان فلسفه نهضت عاشورا گفت: سيد الشهدا در چند نوبت علت اين قيام بزرگ را بيان فرمودند و تصور ميكنم تحليلهاي ديگر از آن واقعه بايد بر مدار سخنان آن حضرت باشد.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، عضو شوراي مركزي مجمع روحانيون مبارز در مراسم شب عاشورا كه از سوي مجمع روحانيون مبارز در "دار الزهراي" ولنجك برگزار شد با بيان اين كه آن حضرت در فرمايشي با صراحت اقدام خود را يك اقدام اصلاحگرايانه معرفي كرده است، افزود: تنها در اين مورد نيست كه ايشان كلمه اصلاحطلبي را به كار بردهاند. بلكه در نامه ديگري فرمودهاند: "خدايا تو ميداني آنچه از ما سرزده است براي به دست گرفتن قدرت ظاهري و مادي نيست بلكه هدف اصلي حركت، اصلاحگري در سرزمينهاي خداست".
اين عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام با طرح اين سوال كه چه اتفاقي در جهان اسلام افتاده بود كه به اصلاحات اساسي نياز داشت و كجاي كار انحراف پيدا كرده و به فساد و تباهي كشيده شده بود كه نياز به اصلاحگري آنهم از نوع خونين آن بود؟ اظهار كرد: در ظاهر همه چيز مهيا است؛ دو قدرت جهان آن روز يعني ايران و روم در برابر قدرت اسلام تسليم شده و قلمرو اسلام تقريبا قسمت اعظم جهان متمدن آن روز را فرا گرفته بود؛ سيل غنائم و ثروت به سوي بيتالمال مسلمين سرازير بود، دشواريهاي دوران غربت پيغمبر در مكه و شكنجههاي طاقت فرسا و تهديدهاي قبايل و قدرتها نبود؛ منبرها برپا، نمازهاي جمعه و جماعت بيحساب، مساجد آباد، خطيبان گويا و حاكم مسلمين هم به عنوان نيرومندترين ابرقدرت دنياي سياسي آن روز حكومت ميكرد. ولي اشكال كار كجا بود؟
انصاري با بيان اين كه براي پاسخ بايد ديد كه اسلام چه آورد و چه ميخواست، در تشريح شرايط جهان پيش از اسلام افزود: قبل از طلوع اسلام دو نظام سياسي نيرومند در ايران و روم مستقر بود. در جزيره العرب كه خواستگاه اسلام بود نظام سياسي در كار نبود و نظام قبيلهيي حاكم بود و هنوز تمدني كه شكل يك نظام سياسي را داشته باشد در اين منطقه به وجود نيامده بود. عمدتا تجار و ثروتمندان مكه بر اين پهنه جغرافيايي حكومت داشتند و مدينه هم كم و بيش همين وضعيت را داشت.
او نقطه مشترك عربستان و جامعه جهان آن روز به لحاظ اعتقادي و فكري را دوري از يگانهپرستي و گرفتار بودن در انواع شركها و پرستشهاي غير الهي دانست و گفت: اين مسئله در همه جا رواج داشت؛ چه در ايران متمدن آن روز كه آتشپرستي جاي يگانهپرستي و خداپرستي را گرفته بود و چه در روم كه مسيحپرستي و مريمپرستي و بتپرستي و تثليث، جانشين وحدانيت و خداپرستي آيين مسيح (ع) شده بود و چه در عربستان كه رسما آيين بتپرستي به شكل عقب ماندهاي بر جريان فكري مردم حاكم بود.
عضو شوراي مركزي مجمع روحانيون مبارز با بيان اين كه در اين شرايط اسلام طلوع كرد و دو ارمغان بزرگ آورد، ارمغان اول را در ساحت انديشه و ايمان عنوان كرد و افزود: پيامبر نگاه اعتقادي اسلام را در جمله كوتاهي اين طور بيان فرمودند كه "جز الله هيچ الهي نيست و انسان از هرچه غير خداست آزاد است".
انصاري اضافه كرد: توحيد و يگانهپرستي اساس دعوت همه پيامبران بود كه به فراموشي سپرده شده بود و اسلام آن را احيا كرد.
اين عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام با بيان اين كه در آيين يگانهپرستي خدا، كرنش انسان در برابر غيرخدا شرك است، افزود: آن غيرخدا چه بت باشد چه حاكم باشد و چه ثروت و ثروتمندان باشد، كرنش در برابر آن شرك است.
انصاري ادامه داد: پيامبر به مردم آموخته بود آن كس كه در برابر ثروتمندي به دليل ثروتمند بودنش كرنش كند از ساحت ربوبي به دور است. در نگاه پيامبر كرنش در برابر غير خدا هركه باشد شرك است و هرچه باشد كفر است و هيچ پيغمبري مردم را به كرنش در برابر خويش فرانخواند و هرگاه جمعيت به سمت اغراق در مورد پيشوايان دين رفتند آن را را از اين كرنش ذلت بار نهي ميكردند.
او با تاكيد بر اين كه پيامبر مردم را به سمت پرستش خداي يگانه دعوت كرد، تصريح كرد: اگر هم ايشان اطاعت از خود را از مردم طلب كردند به اين معنا نبود كه كسي را در عرض خدا ببينند بلكه از همان اول به مردم فهماندند كه محمد (ص) بندهاي از بندگان خداست و اين اصل را در نماز نيز نهادينه كردند. به گونهاي كه هر مسلمان در هر نماز بايد تكرار كند "اشهد ان محمد عبده و رسوله"؛ يعني اگر به او احترام ميگذاريم و حكم او را به جان ميخريم به اين دليل است كه عبد خدا و سپس رسول خداست.
انصاري با بيان اين كه پيامبر شرط بندگي در ساحت خدا را به حد اعلي انجام ميداد و در پرتو اين اعتقاد است كه مردم آزاد ميشوند، اظهار كرد: اين دستاورد بزرگي بود كه اسلام آورد و مجموعه قوانيني كه از مبدا وحي براي سعادت انسانها آورده بود؛ ادامه اين اعتقادات و بحث معاد، نبوت، رهبري، عدالت و غيره است اما اساس توحيد و يكتاپرستي است.
وي نظام سياسي را دومين ارمغان اسلام برشمرد و تصريح كرد: به تعبير من نظام سياسي كه پيامبر (ص) بلافاصله بعد از استقرار در مدينه سامان داد نظام جمهوري مبتني بر رسالت و امامت بود به اين معنا كه چون ايشان پيغمبر خدا و امامان بعد از ايشان هم از طرف خدا بودند، آنان امام جامعه بودند اما در ميدان اداره سياسي جامعه حق تحميل خود و نظامي را بر جامعه بدون خواست مردم نداشتند.
وي اضافه كرد: به همين دليل زماني پيامبر به مدينه آمد كه نمايندگاني در مكه با پيامبر (ص) ملاقات و اعلام كردند كه مردم از شما دعوت ميكنند تا به مدينه بياييد و مردم با حضور و استقبالشان پيامبر (ص) و حكومت او را داوطلبانه پذيرفته بودند. با اين حال پيامبر (ص) براي استحكام پايههاي اين مقبوليت مسئله بيعت را در چند نوبت مطرح و تكرار كردند. انصاري با بيان اين كه اين بيعت هم اجبار و اكراهي در كارش نبود، افزود: بعدها هم ميبينيم كه علي (ع) در فلسفه پذيرش حكومت و خلافت ميفرمايد "اگر حضور مردم و راي و خواست مردم نبود من عنان شتر خلافت را بر پشتش ميافكندم" از اين استدلال استفاده ميشود كه اگر حضور و راي مردم نبود، علي حكومت را نمي پذيرفت.
اين عضو مجمع روحانيون مبارز با تاكيد بر اين كه در نگاه امام علي (ع) و پيامبر (ص) حتي شخصيتي مثل علي ابن ابيطالب نميتواند به زور شمشير نظام سياسي را بر مردم مستقر كند، خاطر نشان كرد: اگر مردم علي (ع) را نپذيرند گناه كردهاند؛ اما دليل كافي براي جلوگيري كردن از به جهنم رفتن مردم آن هم به زور وجود ندارد.
وي ادامه داد: ميبينيد كه وقتي حضرت فاطمه (س) به حضرت علي (ع) گله ميكند كه چرا سكوت كردهاي امير مومنان با لحني مهربان و آرام و در عين حال پند آموز فرمودند: "نه بازوي علي سست شده و نه شمشير علي كند؛ ولي اگر بخواهم نام خدا به وحدانيت و نام پيامبر (ص) به رسالت برده شود و اسلام باقي بماند، بايد صبر كنم".
او تصريح كرد: اگر علي (ع) شمشير بكشد و با زور شمشير حكومتي را بر مردم تحميل كند اين حكومت، حكومت اسلامي و علوي نيست و حكومتي از دست حكومت ساساني است يا قيصرهاي روم يا ديگر جباران و سلاطين خواهد بود.
انصاري با بيان اين كه خداوند اراده نكرده است كه مردم با زور و جبر به بهشت بروند، افزود: قرار است مردم با استفاده از خرد، عقل و آموزههاي انبيا و اوليا آزادانه انتخاب كنند كه اين انتخاب ملاك سعادت انسان است.
وي در ادامه اظهار كرد: اين دو دستاورد بزرگ نتايج عظيمي براي جهان آن روز به بار آورد؛ انسانها شخصيت پيدا كردند و نظام سياسياي مستقر شده بود كه از ديدگاه آورنده آن حكومت فقط ابزار تامين سعادت مردم بوده و حاكم نوكر مردم بود.
انصاري با بيان اين كه در نگاه پيامبر (ص) و علي (ع) خلافت جز خدمتگزاري مردم مفهوم ديگري ندارد، تصريح كرد: حاكم موظف است پاسدار حرمت انسانها باشد و هر كجا عوامل زبوني كرامت انساني به ميدان آمدهاند حاكم اسلامي بايد آنها را از عرصه بيرون كند.
عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام با تاكيد بر اين كه در اين نگاه مردم آزادند كه سوال، انتقاد و اعتراض كنند، افزود: ميبينيد كه علي (ع) در هنگام خلافتش آن طور به مردم جرات اظهار نظر داده است كه در مسجد، مخالف او از او سوال ميكند و پاسخ ميگيرد و آن قدر ادامه ميدهد كه ديگر سوالي براي طرح كردن ندارد ولي هنوز در قلبش بغض علي (ع) را دارد و ميگويد: "خدا اين علي (ع) را بكشد كه اين قدر دانشمند است".
وي ادامه داد: اين سخن در مسجد، در حضور مسلمانان به خليفه آنها گفته شد و عدهاي ميخواستند او را بگيرند و به سزاي عملش برسانند ولي امير مومنان گفت: "صبر كنيد چراكه حق او بود كه سوال كند و حق من بود كه پاسخ دهم".
انصاري با بيان اين كه از اين قبيل انسانپروريها در سنت نبوي و علوي بسيار به چشم ميخورد، تاكيد كرد: اگر اين روند ادامه پيدا ميكرد، انسانهايي تربيت ميشدند كه مكلف بودند به خدا نزديك شوند.
وي در ادامه يكي از بدترين پرستشها را پرستش هواي نفس دانست و گفت: اين كه انسان آن قدر ضعيف باشد كه روح وحياني او در برابر غرائض كرنش كند، اين بدترين نوع پرستش و نوعي شرك به خداست و به همين دليل علماي اخلاق مي فرمايند "كسي كه گناه ميكند هنگام گناه نسبت به خداوند مشرك است چون در آن زمان غير خدا را ميپرستد".
انصاري با بيان اين كه متاسفانه آن جامعه دچار آسيب شد، دو انحراف عمده را برشمرده و انحراف اول را در بنيان اعتقادات مردم عنوان كرد.
وي اظهار كرد: كم كم بحث اعتقادات و وحدانيت جاي خود را به پرستشهاي ديگر داد و اعتقادي كه ميگفت انسان آزاد است و هيچ كس حق ندارد در خارج از دايره احكام خدا بر مردم حكمي براند، آرام آرام تبديل به اين شد كه نوعي جبرگرايي در اعتقادات وارد گشت.
انصاري با اشاره به اين مطلب كه معاويه بارها و بارها رسيدن خود به قدرت را خواست خدا دانست، افزود: با اين منطق آرام آرام جامعه را به اين سمت كشاندند كه هر اتفاقي افتاد اعتراض نكنيد؛ چرا كه خواست خدا بوده است.
او جعل احاديث در تحريف آيات قرآن و ايجاد قداست براي حاكم را از ديگر شرايط موجود در آن زمان برشمرد و افزود: اگر سير القاب را نگاه كنيد به نكته جالبي بر ميخوريد؛ تا زمان خلافت يزيد، خليفه را خليفه الرسول الله ميگفتند ولي آن قدر پا را فراتر گذاشتند كه يزيد را خليفهالله معرفي ميكردند.
اين عضو شوراي مركزي مجمع روحانيون مبارز، انحراف دوم جامعه را انحراف در نظام سياسي خواند و اظهار كرد: نظامي كه بايد با خواست مردم بر مدار انسان شايسته شكل بگيرد جاي خود را به حكومت سلطنتي موروثي داد و ديگر خواست مردم موضوعيت نداشت.
انصاري با بيان اين كه اينها براي اين كه حكومت موروثي را تسهيل كنند درصدد اين بودند كه اسلام تبديل به همان بت پرستيهاي گذشته شود، افزود: وقتي عُمر كشته شد، بني اميه يك جلسه خصوصي تشكيل دادند. در آن جلسه ابوسفيان سوال كرد كه غريبهاي نيست؟ و وقتي پاسخ دادند خير، گفت: اين حكومتي كه امروز به دست شما افتاده است محكم نگه داريد و دين و آيين و اسلام از اساس دروغ است. بعدها همين سخن كفرآميز از زبان نوه او يزيد در قالب شعري بيان شد.
وي هدف معاويه را دفن نام پيامبر (ص) دانست و گفت: معاويه بر اساس عهدنامهاي كه با امام حسن (ع) امضا كرده بود قرار نبود بعد از خودش حاكمي تعيين كند، ولي آن عهدنامه را زير پا گذاشت و بخشنامهاي صادر كرد كه دو ماده عمده داشت. ماده اول اين بود كه هر كس محب علي (ع) است او را بكشيد، خانهاش را ويران كنيد و اگر قدرتي براي كشتن او نداريد تبعيدش كنيد و ماده دوم نيز اين بود كه تا ميتوانيد علي (ع) را لعن كنيد چون تا نام علي (ع) و دودمان پيامبر (ص) پابرجاست؛ اينان مصباح هدايت هستند.
وي تصريح كرد: مورخان نوشتهاند كه هفتاد هزار منبر در كار بود تا علي (ع) بر بالاي آنها لعن شود و دستگاه جعل حديث نيز روايات مجعولي در اختيار اين دين فروشان و به تعبير امامخميني (ره) آخوندهاي درباري قرار ميداد تا علي (ع) را به استناد آنها از ديد مردم بيندازند و اين كار تا آن جا پيش رفت كه مردم در محيط شام لعن علي (ع) را نشانه ايمان ميدانستند.
انصاري با بيان اين كه تبليغات مسموم ميتواند علي (ع) را كافر معرفي كند، اظهار كرد: دستگاههاي تبليغاتي فاسد و كانونهاي تبليغاتي سياست باز يا منحرف و متحجر ميتواند چهرههاي تابناك انقلابيون و اصحاب پيامبر (ص) و علي (ع) را طوري جلوه دهند كه وقتي به فجيعترين وضع آنها را شهيد ميكنند، كسي بر مزارشان اشكي نريزد.
وي با ذكر اين مطلب كه اولين كسي كه دستور داد قبل از خليفه و در ميان سخن خليفه كسي حق ندارد صحبت كند، معاويه بود، در تشريح شرايط ديگر جامعه آن روز اظهار كرد: مردم را بدون محاكمه اعدام و تبعيد ميكردند، عوامل حكومت به دنبال پر كردن جيبهاي خود بودند، ملاك عمل در اعطاي مسووليت وابستگي به بنياميه و وفاداري به معاويه بود و ديگر بحث شايسته سالاري و امانتداري در اعطاي مسووليت مطرح نبود و اين حرفها كهنه شده بود.
انصاري اضافه كرد: حتي ميگفتند هرچه خليفه بگويد حكم خداست و به اين ترتيب روش حكومت از حكومت ساده پيامبر (ص) و علي (ع) به حكومت سلطنتي تبديل شد.
وي با بيان اين كه امام حسين (ع) در زمان معاويه صبر كرد ولي بعد از معاويه يزيد جاي او قرار گرفت، گفت: در اين جاست كه امام حسين (ع) ميبيند از اسلام هيچ نمانده است و بايد جامعه را اصلاح كند؛ اصلاحگري و اصلاحطلبي كاريست كه امام حسين (ع) آغاز كرد و به زيبايي انجام داد.
اين عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام با تاكيد بر اين كه وقتي شاهپرستي، حاكمپرستي و غيرخداپرستي در جامعه رواج پيدا كند هر كاري و هر جنايتي توجيهپذير است، افزود: بنابراين حسين ابن علي (ع) دست به آن انقلاب و قيام زد و مهمترين كاري كه امام حسين (ع) كرد اين بود كه تمايزي بين اسلام پيامبر (ص) و اسلام اموي ايجاد كرد.
انصاري ادامه داد: امام حسين (ع) آمده بود تا اصلاحاتي در بنيانهاي اجتماعي انجام دهد و مجددا ارزشهاي الهي و كرامت انساني به جاي اصلي خود برگردد.
اين عضو شوراي مركزي مجمع روحانيون مبارز با بيان اين كه هيچ مصيبتي براي يك جامعه بالاتر از اين نيست كه افراد آن جامعه از ترس حكومت يا حاكميت زبانشان بند بيايد و قدمهايشان بلرزد و ترجيح بدهند زبان بريده به كنجي بنشينند، تصريح كرد: حسين (ع) آمده بود كه اين مصيبت را از سر جامعه بردارد؛ بنابراين در شرايطي كه هيچ كس نام يزيد را بدون ذكر خليفهالله بيان نميكرد، امام حسين (ع) او را «آلوده فرزنده آلوده» خطاب كرد.
انصاري در ادامه در تشريح مفهوم واژه اصلاحگري و اصلاحطلبي اظهار كرد: متاسفانه گاهي عبارات معروف به دليل تبليغات مسموم تبديل به يك منكر ميشوند.
وي با بيان اين كه ادعاي تمام پيامبران اصلاحگري و اصلاحطلبي بوده است، افزود: پيامبر اسلام آمد تا اصلاح انجام دهد، امام حسين (ع) هم براي اصلاح جامعه قيام كرد و در زمان ما نيز امامخميني (ره) به پا خواست تا جامعه ايران را با اصلاحات اساسي خود از بنيان آزاد كرده و نظام مردم سالار و ارزشهاي الهي را مستقر كند.
انصاري اضافه كرد: ياران و فرزندان امام (ره) و كساني كه براي استقرار اين نظام زندان رفته، شكنجه شده و تا پاي شهادت پيش رفتهاند و بعد از پيروزي انقلاب اسلامي مردانه در ميدان نبرد عليه هر ضد اسلام و ضد نظامي جنگيدهاند و جمعيتي كه هويت آنها ضد استعماري و ضد استكباري بوده است احساس ميكنند كشور ايران هيچ گاه بي نياز از اصلاح امور نيست.
وي تاكيد كرد:اصلاح امور به معني اقدام براي براندازي نيست.
انصاري با طرح اين پرسش كه چه كسي ميتواند ادعا كند كه امروز همه مسائل بر وفق مراد و طبق صلاح جامعه پيش ميرود؟ تصريح كرد: نظام مديريت كشور و نظام اقتصادي ما احتياج به اصلاحات بنيادي دارد؛ همچنين فرهنگ، آموزش، روابط خارجي، شيوه حكومت و رابطه مردم با حكومت نياز به اصلاحاتي در چارچوب قانون اساسي و ساختاري كه امام راحل ترسيم كرد دارد.
او افزود: من به عنوان يك عضو كوچك از جريان اصلاحطلبي راستين كشور عرض ميكنم پرچم اصلاحاتي كه فرزندان امام (ره)، خاتمي عزيز و ياران او برافراشتند و مردم شريفي كه به نداي اصلاحات پاسخ دادند دنبال اين هستند كه اين كشور بر مدار استقلال، كرامت انساني، آموزههاي امام (ره) و مبارزه با هر نوع سلطه خارجي اداره شود.
اين عضو شوراي مركزي مجمع روحانيون مبارز در ادامه با اشاره به سخنان بوش مبني بر اين كه از اصلاحطلبان از لبنان تا عراق و تا ايران حمايت ميكنيم، تصريح كرد: بوش نميتواند حامي اصلاحطلبي واقعي باشد.
وي افزود: پرونده سياه بوش نشان داد كه زمينهسازان حضور و مداخله او و دستگاه حاكم آمريكا در جهان خشونت طلبان، مدعيان دروغين اسلام، معرفان اسلامي كه نوآوري را نميپذيرد، اسلام كج انديشان و متحجران هستند و بوش در سايه چنين اسلامي نميتواند به عراق و افغانستان لشگركشي كند.
انصاري با بيان اين كه مطمئنا جريانات خشونتطلب و متحجر ميتوانند بستر مناسب دخالتهاي بوش در كشورهاي اسلامي باشند، تاكيد كرد: ولي جريان اصلاحطلبي كه ميگويد همه امور كشور بايد بر مدار آموزههاي امام (ره) و ميثاقي كه اين ملت در سال 58 با نظام بستند و قانون اساسي اداره شود، نميتواند اين بستر را فراهم كند.
وي افزود: جمهوريت اين نظام در كنار اسلاميت آن و كرامت اين مردم در كنار عبادت آنها حرفي است كه اصلاحطلبان دارند و ما به اين سخن افتخار ميكنيم.
انصاري ادامه داد: ما به دنبال اين هستيم كه در هر نقطه از كشور و در هر سمتي كه قرار داريم براي اصلاح امور به سمت ايراني آباد به ايراني در خور اسلام و انقلاب اسلامي حركت كنيم.
وي با بيان اين كه مردم ايران مستحق فقر نيستند، اظهار كرد:نبايد جايگاه ايران اين طور باشد كه امروز در منطقه است. ايران با اين همه منابع و سرمايههاي انساني سزاوار مديريتي شكوهمندتر، تواناتر، خردمندتر و حركتي متين تر به سمت توسعه متوازن و برخورداري از رفاه عمومي و سرافرازي بيشتر در دنيا است.
اين عضو شوراي مركزي مجمع روحانيون مبارز با تاكيد بر اين كه الگو بودن ايران بايد در عمل باشد، افزود: اگر قرار است ايران الهام بخش باشد، در سخن نمي شود بلكه در عمل بايد آن چنان آباد و آزاد باشد كه بدرخشد و نام امامان و شيعه در دنيا درخشش پيدا كند.
انصاري در پايان با بيان اين كه حسين ابن علي (ع) دست به اصلاحات بزرگ زد، تاكيد كرد: او براي انجام اصلاحات بايد جمعيت خفته را بيدار كند و آن جمعيت خفته بي خبر جز با زلزلهاي مهيب بيدار نميشود.
گفتني است در اين مراسم كه با قرائت قرآن و زيارت عاشورا و عزاداري همراه بود برخي شخصيتها از جمله حجت الاسلام والمسلمين حسين موسوي تبريزي، حجت الاسلام و المسلمين موسوي خوئينيها حضور داشتند.
انتهاي پيام
- در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
- -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
- - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد معذور است.
- - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.


نظرات