• یکشنبه / ۶ بهمن ۱۳۸۷ / ۱۰:۳۱
  • دسته‌بندی: دولت
  • کد خبر: 8711-02596
  • خبرنگار : 71271

مفاهيم روانشناسي/ والدين و شيوه‌هاي فرزندپروري

مفاهيم روانشناسي/
والدين و شيوه‌هاي فرزندپروري

 اشاره:
آن‌چه كه در پي مي‌آيد، ويرايش نخست مقاله‌ي « والدين و شيوه‌هاي فرزند پروري» از مجموعه‌ي متون آموزشي آشنايي با «مفاهيم روانشناسي»، ويژه‌ي خبرنگاران سياستي و سياست‌پژوهان بخش سلامت روان است كه در سرويس مسائل راهبردي دفتر مطالعات خبرگزاري دانشجويان ايران، تدوين شده است.

مقالات «مفاهيم روانشناسي» با ادبياتي ساده مفاهيمي تخصصي را براي خواننده توضيح مي‌دهند كه با استفاده از آن‌ها تا حدودي مي‌توان به ارزيابي سياست‌گذاري سلامت روان پرداخت. سرويس مسائل راهبردي ايران، آشنايي با مفاهيم تخصصي و فني در هر حوزه را مقدمه‌ي ايجاد يك عرصه‌ عمومي براي گفت وگوي دانشگاهيان و حرفه‌مندان با مديران و سياست‌گذاران درباره‌ي سياست‌ها و استراتژي‌ها و برنامه‌ها در آن حوزه مي‌داند و اظهار اميدواري مي‌كند تحقق اين هدف، ضمن مستند سازي تاريخ فرآيند سياست‌گذاري عمومي و افزايش نظارت عمومي بر اين فرآيند، موجب طرح ديد‌گاه‌هاي جديد و ارتقاي كيفيت آن در حوزه‌هاي مختلف شود.
سرويس مسائل راهبردي ايران ضمن اعلام آمادگي براي بررسي دقيق‌تر نياز‌هاي خبرنگاران و سياست‌پژوهان محترم، علاقه‌مندي خود را براي دريافت
(rahbord.isna@gmail.com) مقالات دانشجويان، پژوهشگران، حرفه‌مندان، مديران و سياست‌گذاران محترم در ارائه‌ي عناوين جديد مقالات و يا تكميل يا ويرايش آن‌ها اعلام مي‌كند. 

در اين مقاله ضمن آشنايي خوانندگان با مفهوم فرزندپروري، به معرفي شيوه‌هاي فرزندپروري كه شامل شيوه‌هاي مقتدرانه، سهل‌گيرانه و استبدادي است، پرداخته مي‌شود؛ چه بسا روش‌هايي كه والدين در تربيت فرزندان خود به كار مي‌گيرند، نقشي اساسي در تامين سلامت رواني فرزندان آن‌ها خواهد داشت و والدين امروزه كمتر به اين مساله توجه كرده و از روش‌ها و شيوه‌هاي تربيتي نامطلوب در ارتباط با كودكان استفاده مي‌كنند كه منشاء ترس، عدم اعتماد، احساس نارضايتي، بدبيني و اضطراب در كودكان مي‌شود. 
دامنه وسيع تاثيرات اين روش‌ها به اندازه‌اي است كه به روشني ضرورت سياست‌گذاري ويژه مسئولان نظام سلامت روان كشور را در اين‌باره توجيه مي‌كند.
سرويس مسائل راهبردي ايران در آينده به بررسي چگونگي سياست‌گذاري نظام سلامت روان در اين‌باره خواهد پرداخت.

والدين و شيوه‌هاي فرزند پروري

مقدمه:
زندگي خانواده نقش اساسي در حفظ سلامت رواني، اجتماعي و جسماني کودکان و والدين دارد. خانواده اولين و مهم‌ترين بافت اجتماعي را براي رشد انسان فراهم مي سازد. در جريان رشد طبيعي هر کودک يک رشته تغييرات شناختي، عاطفي و اجتماعي را شاهد هستيم. تقريبا همه کودکان در طول رشد و در جريان سازگاري با اين تغييرات دچار مشکلاتي مي‌شوند و استرس و تعارضي را که به دنبال مي‌آيد، مي‌تواند به مشکلات رفتاري-عاطفي و يادگيري در آن‌ها بينجامد. اکثر مشکلات رفتاري کودکان منعکس کننده شرايط پيچيده بين فردي اعضاي خانواده به‌ويژه والدين مي‌باشد. به عبارت ديگر وجود مشکلات رفتاري کودک به منزله روابط معيوب اعضاي خانواده با يکديگر است و با روش‌هاي تربيتي نادرست والدين و تعاملات معيوب آن‌ها با فرزندان ارتباط دارد.

تعريف فرزند پروري:
اصطلاح فرزندپروري از ريشه پريو (pario) به معني "زندگي بخش" گرفته شده است. منظور از شيوه‌هاي فرزند پروري، روش‌هايي است که والدين براي تربيت فرزندان خود به‌کار مي‌گيرند و بيانگر نگرش‌هايي است که آن‌ها نسبت به فرزندان خود دارند و همچنين شامل معيارها و قوانيني است که براي فرزندان خويش وضع مي کنند. ولي بايد پذيرفت که رفتارهاي فرزند پروري به واسطه فرهنگ، نژاد و گروه‌هاي اقتصادي تغيير مي‌کند.

شيوه هاي فرزند پروري:
شيوه‌هاي فرزند پروري شامل دو معيار عمده هستند: محبت و کنترل والدين.
کنترل والدين آن دسته از رفتارهاي والدين را شامل مي‌شود که در خدمت جامعه پذيري (فرايند انتقال ارزش‌هاي اجتماعي از والدين به فرزندان) کودک قرار دارد. اين امر به صورت توانايي والدين دراعمال رهنمود، ثبات، توانايي تحمل رفتارهاي نامطلوب (براي مثال فرياد کشيدن، بهانه‌جويي، گريه و ...) و استفاده از مشوق‌ها و تقويت‌ها، نمود دارد. محبت نيز شامل صميميت، علاقه، مهرباني و عاطفه والدين مي‌باشد.
بر اساس اين دو شاخص مهم، شيوه‌هاي فرزند پروري را به سه دسته عمده تقسيم مي کنند:
شيوه مقتدرانه، شيوه سهل گيرانه، شيوه استبدادي.

1-شيوه مقتدرانه:
والديني که از اين شيوه استفاده مي‌کنند، واقعيت‌ها را به کودکان خود منتقل مي‌سازند، و تمايل بيشتري براي پذيرش دلايل کودک خود در رد يک رهنمود (دستور) از خود نشان مي‌دهند. اين والدين سخنوران خوبي هستند و اغلب براي مطيع‌ سازي از استدلال و منطق بهره مي‌جويند و به منظور توافق با کودک با او گفت‌وگو مي‌کنند،
از رفتارهاي نامطلوب نمي‌ترسند و تاب مقاومت در برابر عصبانيت کودک را دارند. والدين مقتدر به تلاش‌هاي کودکان در جهت جلب حمايت و توجه پاسخ مي‌دهند و از تقويت‌هاي مثبت بيشتري استفاده مي‌کنند.
اين والدين در بعد محبت نيز عملکرد خوبي دارند و در ابراز محبت و علاقه و مهرباني دريغ نمي‌ ورزند. آن‌ها حقوق ويژه خود را به عنوان يک بزرگسال مي‌شناسند و به علايق فردي و ويژگي‌هاي خاص کودک خود نيز آگاهي دارند.
کودکان اين والدين؛ فعال، داراي اعتماد به نفس، استقلال راي، واقع گرا، باکفايت و خشنود، توصيف شده‌اند. آن‌ها به دليل اين‌که والدينشان فرصت‌هاي زيادي در تصميم گيري و انتخاب در اختيارشان قرار مي‌دهند و به خاطراين‌که مورد عشق و محبت واقع مي‌شوند از نوعي احساس امنيت عاطفي برخوردارند.

2-شيوه سهل گيرانه:
والدين سهل‌گير کنترل کمتري بر کودکان خود اعمال مي‌کنند و خواسته‌هاي آن‌ها چندان معقول نيست. مهرورزي و محبت آن‌ها در حد متوسطي قرار دارد. خانواده اين والدين نسبتا آشفته است. فعاليت خانواده، نامنظم و اعمال مقررات، اهمال کارانه است. والدين کنترل کمي بر کودکانشان دارند، همين‌طور در خصوص انضباط کودک از نگرش‌هايي متعارض برخوردارند. والدين سهل انگار در عين آن‌كه به ظاهر نسبت به کودکان خود حساس هستند، اما توقع چنداني از آن‌ها ندارند. فقدان خواسته‌هاي معقول همراه با خودداري از ارائه دليل و گفت‌وگو با کودک، همواره از ويژگي‌هاي اين شيوه به شمار مي‌رود. اين والدين بسيار به ندرت به فرزندان خود اطلاعات صحيح يا توضيحات دقيق ارائه مي‌دهند. در عين حال والدين سهل انگار زورگو و سرکوبگر هستند. آن‌ها از روش‌هاي احساس گناه و انحراف استفاده مي‌کنند. اين والدين همچنين در بيشتر موارد در مواجهه با بهانه‌جويي و شکايت کودک، سر تسليم فرود مي‌آورند.
والدين سهل انگار در ابراز محبت با والدين مقتدر تفاوت فاحشي ندارند. مادران سهل انگار به عنوان تنبيه، کودک را از محبت خود محروم مي‌سازند و به تمسخر او مي پردازند. يک والد سهل انگار در تلاش است درباره خط مشي خود با کودک مشورت کند و قواعد خانواده را براي او توضيح دهد. او توقع چنداني براي انجام کارهاي منزل و رفتار صحيح از کودک خود ندارد. او خود را به عنوان عاملي فعال که هر گاه بخواهد، مي‌تواند از آن استفاده کند؛ نه به عنوان عاملي که مسئول شکل‌دهي يا تغيير رفتار کنوني يا آتي کودک است، معرفي مي‌کند. کودکان اين والدين از اتکاء به خود، خودداري مي‌كنند و يا از استقلال راي اندکي برخوردارند. اين کودکان به صورت افرادي نسبتا ناپخته توصيف شده‌اند که هنگام مواجهه با ناملايمات، تمايل به واپس‌روي (روي گرداني) دارند. اين کودکان نسنجيده عمل مي‌کنند و به فعاليت بي‌هدف مي پردازند.اين کودکان نيز تکانشي، پرخاشگر و فاقد اعتماد به نفس هستند و رفتارهاي بزهکارانه از خود نشان مي‌دهند.

3-شيوه استبدادي:
نمايش قدرت والدين اولين عاملي است که اين شيوه را از دو شيوه ديگر متمايز مي‌سازد. اين والدين بسيار پرتوقع بوده و پذيراي نيازها و اميال کودکان نيستند. پيام‌هاي کلامي والدين يک جانبه و فاقد محتواي عاطفي است. والدين مستبد غالبا هنگام اعمال دستورات، دليلي ارائه نمي‌دهند. اين والدين نسبت به ساير والدين در ميزان مرعوب شدن در برابر رفتارهاي نامطلوب، در حد متوسطي قرار دارند.
در ميان اين سه شيوه، والدين درشيوه‌ي استبدادي کمترين مهرورزي و محبت را از خود نشان مي‌دهند. به ويژه اين والدين به ندرت در رابطه‌اي که منجر به خشنودي کودک شود، شرکت مي‌کنند. آن‌ها عموما نسبت به تلاش‌هاي کودکان براي حمايت و توجه بي‌تفاوتند و به ندرت از تقويت مثبت استفاده مي‌کنند. ابراز محبت در اين الگو در پائين‌ترين سطح قرار دارد. اين والدين، تاييد، همدلي و همدردي اندکي را نسبت به فرزندان خود ابراز مي‌کنند و شواهد اندکي مبني بر روابط قوي ميان مادر و فرزند وجود دارد. در حقيقت بر اساس گزارش‌هاي موجود، اين والدين براي کنترل کودکان خود از شيوه‌هاي ايجاد ترس استفاده مي‌کنند و هيچ گونه تفاهمي بين والدين مستبد و فرزندانشان وجود ندارد. اين والدين اطاعت کودک را يک حسن تلقي مي‌کنند و در مواقعي که اعمال و رفتار کودک در تعارض با معيارهاي آن‌ها قرار مي‌گيرد، از تنبيه و اعمال زور براي مهار خواسته کودک استفاده مي‌کنند.
بر اساس تحقيقات، فرزندان والدين مستبد نسبت به فرزندان والدين مقتدر در برقراري رابطه با همسالان و داشتن موقعيت فعال و نيز استقلال راي در سطح پاييني قرار مي‌گيرند. اين کودکان همچنين افردي خشمگين، منزوي، غمگين و آسيب پذير نسبت به فشار (استرس) و محتاط توصيف مي‌شوند.

بحث و نتيجه‌گيري:
شيوه‌هايي که والدين در تربيت فرزندان خود به‌کار مي‌گيرند، نقش اساسي در تامين سلامت رواني فرزندان آن‌ها دارد. در سايه ارتباط سالم است که مي‌توان نيازهاي فرزندان را شناخت و نسبت به تامين و ارضاي آن‌ها همت گماشت. همان‌گونه که اشاره شد، هر يك از اين شيوه‌ها اثراتي بر رفتار کودکان دارند که در اين ميان اثرات مخرب و منفي شيوه‌هاي سهل گيرانه و مستبدانه بيشتر است.
آن‌چه اهميت دارد اين است که طبق تحقيقات انجام گرفته، بهترين شيوه فرزند پروري، شيوه مقتدرانه است که والدين در عين گرم و صميمي بودن با فرزند خود، کنترل کننده و مقتدر هستند. اين شيوه به فرزندان کمک مي‌کند تا با هنجارهاي اجتماعي بهتر سازگار شوند و همچنين تاثير کمي بر آزادي‌هاي فردي کودکان دارد. اين کودکان با کفايت، واقع گرا، داراي اعتماد به نفس، فعال، خود نظم‌بخش و مسئول هستند.

راهکارها:
در درجه نخست بايد والدين را نسبت به شيوه‌هاي فرزند پروري و اثرات هر يک از آن‌ها بر فرزندان، آگاه كرد. اين آگاه‌ سازي از چند طريق امکان‌پذير است:
• برگزاري کلاس‌هاي آموزش خانواده در مدارس توسط مشاوران.
• برگزاري دوره‌هاي آموزشي براي والدين کودکان خردسال در مهد کودک‌ها.
• لزوم ايجاد دوره‌هاي آموزشي در مراکز فرهنگي مانند فرهنگسراها، کانون‌هاي تربيتي آموزش و پرورش، کانون‌هاي فرهنگي مساجد و اماکن مذهبي.
• برگزاري کارگاه‌هاي کوتاه مدت و فشرده يک روزه براي والدين.
• برگزاري جلسات براي مراقبين فرزندان بي ‌سرپرست در مراکز بهزيستي.
در درجه دوم بايد مسئولين را، که در واقع والدين دوم فرزندان هستند، نسبت به وجود اين شيوه‌ها و گستره رفتارهايي که به دنبال دارند، آگاه كرد. اين اطلاع‌رساني به شيوه‌هاي زير انجام مي‌شود: 
• برگزاري جلسات مشابه جلسات والدين براي جامعه هدف زير، به منظور آشنايي با اين روش‌ها و ضرورت آموزش والدين و کساني که با فرزندان در ارتباط هستند:
1- مسئولين آموزش و پرورش
2- مسئولين بهزيستي
3- مسئولين بهداشت روان در وزارت بهداشت
4- نمايندگان مجلس

تدوين:
موسي نيكويي،علي طالعي
كارشناسي ارشد روان‌شناسي مشاوره دانشگاه شهيد بهشتي
خبرنگار سرويس مسائل راهبردي خبرگزاري دانشجويان ايران

منابع:

اسعدي، محمد و همكاران (1385). رابطه بين زمينه اجتماعي - فرهنگي با شيوه تربيتي والدين، موفقيت تحصيلي، و سبک يادگيري فرزندان. فصلنامه انديشه و رفتار. سال 12. شماره 1
چارلز، تامپسون؛ ليندا،رودلف (1384) مشاوره با کودکان، ترجمه جواد طهوريان.
طهماسيان،کارينه ؛ فتي، لادن (1385). نقش تحصيلات والدين در خود اثرمندي دختران و پسران نوجوان. فصلنامه خانواده پژوهي، شماره 8،369-355
فرزاد فرد، زينب(1385)، اثربخشي مهارت‌هاي فرزند پروري بر کاهش تنيدگي مادران و مشکلات رفتاري کودکان. پايان نامه کارشناسي ارشد روان‌شناسي باليني، دانشگاه شهيد بهشتي تهران.
فولاد چنگ، محبوبه (1385)، نقش الگوي خانوادگي در سازگاري نوجوان. فصلنامه خانواده پژوهي، سال دوم، شماره 7.


Sanders ,m.(2000).Community-based parenting and family support
intervention and the prevention of drug abuse. British Journal of Social Work

انتهاي پيام

 

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha